سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

مثنوی نوستالوژیک نظرباغ 

آقای فرامرز قدسی  (فراق) متولّد سال 1345 خورشیدی، از شاعران و نویسندگان خوش ذوق شهرستان های ساوجبلاغ، نظرآباد و طالقان است. این آثار خواندنی و شنیدنی، به قلم ایشان است: 1. کندن سسی (مثنوی بلندی که به اشخاص و پیشه های اهالی شهرک هیو از توابع شهرستان ساوجبلاغ در دهه های پنجاه و شصت اشاره دارد)؛ 2. لوح فشرده مستند با عنوان «یادمان شهرک هیو»؛ 3. ستارگان آسمانی (زندگی نامه مختصر شهدای شهرک هیو)؛ 4. مثنوی «نظرباغ» (درباره افراد و اوضاع دهه های پنجاه و شصت شهرستان نظرآباد که به زودی چاپ خواهد شد)؛ 5. لحن خوش صبح (توضیح منظوم تاریخ، فرهنگ و مشاهیر شهرستان طالقان)؛ 6. مثنوی «واژه های سرخ» (حدود دویست و ده بیت در وزن شاهنامه درباره شهدای شهرک هیو که به زودی منتشر خواهد شد). به درخواست نویسنده «وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی»، آقای قدسی در دوم فروردین 1397 یکی از اشعارش را جهت انتشار در اختیار این وبلاگ قرار دادند. اول توضیح ایشان را بخوانید سپس بخشی از مثنوی «نظرباغ» را.

______________________________

«دکتر عسکری بزرگوار، سلام، ممنونم از لطف جنابعالی. سال سلامتی و نشاط و خرسندی را برای شما آرزو می کنم. ضمناً یک مثنوی هم درباره شهرستان نظرآباد دارم که محتوای آن یادی از گذشته و گذشتگان است - نوستالوژی- که البته باید افرادی که در آن نام برده شده است، معرفی و شرح داده شوند مثل بیت دوم که اشاره به نام کتاب وزین جنابعالی دارد. خواستم اگر قابل بود، بعد از شرحی مختصر، آن را با نام «نظرباغ» منتشر کنم. از اظهارنظر شما خیلی ممنون خواهم بود.»

نظرباغ

عطر خوش یاد تو، پیچید، باز

خاطره های تو درخشید، باز

وسعت تاریخ، به پیشانیت

دشت، پر از جمع پریشانیت

مردم تو، نخبه زعیمان شهر

اصل تو پیشگاهی و فلاح تر

آب و گلت،خرمنی از نور بود

مزرعه هایت، پر کشت پور بود

دشت، پر از گله احشام تو

رنگ بهار است، در و بام تو

آسی آبی تو، مخروبه ماند

هیچ کسی چوب - خطت را نخواند

شب چره و لحاف و کرسی، گذشت

کندوی بی گندم تو، درگذشت

تعزیه خوانی تقی، یاد باد

در دل ما نغمه بهزاد باد

کوزه آب خنکی داشتیم

نان و پنیر و نمکی، داشتیم

چشم دل از دیدن تو، شاد بود

از گل و باغت، نظر، آباد بود

پنج بهشت تو، پر از میوه باد

ای نظرآباد، دلت باد شاد

حیف که در حسرت نذری شدیم

تلوزیون آمد و شهری شدیم

مژده کارخانه مقدم رسید

شهرت نام تو، به عالم رسید

دست خدا بود که میرزا گرفت

تا ابد، عبدالهیش، پاگرفت

رحمت حق باد بر او تا قیام

دست دعا باد بر او، روز و شام

مدرسه از دلخوشی، سرشار بود

نام معلم، پری افشار بود

فخرالهی بود آموزگار

مدرسه، شیروانی و هم نو نوار

پشت سر هیچ کسی، گپ نبود

یک نفر از مردم ده،رپ نبود

درس کلاس اول من، یاد باد

نادری خوش سخنم، داد یاد

یاد معلم، همه، پاینده باد

قاسمی و هم علوی زنده باد

رسم خوش کشتی و فوتبال داشت

ریش سفیدش، دو سه صد سال داشت

دکتر ده گرچه که بهیار بود

داوودی با خزائلی یار بود

حسینعلی، شیرخر ده، چه شد؟

قمری ننه مومن و ساده، چه شد؟

با دم گرمش، همه، غرق سرور

رفت، همه شهر شده سوت کور

چارقد و چهره نورانیش

عکس خدا بود به پیشانیش

یاد عزیزش، دل ما را شکست

رفت کنار دل بی بی نشست

مسجد جامع که پر از شور بود

غربت امروز، از او دور بود

سینه زنانش، به عزای حسین

پای پیاده، به رثای حسین

مویه کنان، سالک این ره شدند

تا به امامزاده صادق شدند

رحمت اذان گوی و سلیمی بشیر

پرویز مولوی، نمونه مدیر

با سینما، راهی فردا شدیم

هفته ای یک بار، به «صحرا» شدیم

آب قنات تو، زلال و خنک

شهد خوش تاک، لب بادامک

نان تر و تازه و داغ تنور

پنجه کش سیب زمینی، طعم لور

باغ، پر از بوی گل اطلسی

بی تو چه دلتنگیم ای کودکی

آنکه به من شعر تو را یاد داد،

توشه او، بی گنه و وزر باد

بر دل من، عشق ولی را نهاد

تعزیه آل علی را نهاد

کوچه و پس کوچه پر از یاس بود

تکیه هایش، پر عباس بود

سیف همان سیب و درخت، دار بود

جای آپارتمان، درختزار بود

گله و چوپان و رمه، داشت ده

صبح، سحرخیز ننه، داشت ده

لهجه ترکی همه جا، باب بود

فیس و افاده ها، چه کمیاب بود

غیرت عباس و صفر، ترکیان

تا به ابد، عبرت اهل جهان

قدرت ایران، زشهیدان ماست

همره این قافله، دست خداست

هرچه که داریم، جز این، باطل است

دین و وطن، بی شهدا، عاطل است

کورش محمودی که جانباز شد

در دو جهان، جان سرافراز شد

قیمت این حادثه عشق، چیست؟

زخم تنم، در قدمش، هیچ نیست

خال لب چهره سبلاغ، چیست؟

معنی زیبای نظرباغ، چیست؟

باغ بهشتی که دوصد میوه داشت

چشم جهان را به خودش، خیره داشت

در پی دیوار جهان، خشت او

بذر تمدن همه جا، کشت او

فصل «فراق» است در این آب و گل

داغ جداییست بر این جان و دل

هر که زما یاد کند شاد باد

باغ دلش چون نظرآباد باد

فراق - 1395/1/25

آثار منتشر شده فرامرز قدسی (فراق)


نوشته شده در  پنج شنبه 97/1/2ساعت  12:58 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست مطالب وبلاگ البرز پژوهی
کتاب «تاریخ هشتگرد» منتشر شد
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود پنج کتاب از حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]
 
<