سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

شیرزنی بود در روزگار قاجار

به نام خداوند زیبا و مهربان. سلام دخترم، عزیزتر از جانم. می دانم این روزها سخت مشغول کنکور هستی و تمام فکر و ذکرت تِست و دانشگاه است. مثل گذشته، اخبار را دنبال نمی کنی و روزنامه اطلاعات من را ورق نمی زنی. می خواهم در این بی خبری ها، نامه هایی را برایت بنویسم البته سرگشاده تا دیگر دختران نجیب و فهیم شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد هم آن را بخوانند. قصدم نصیحت و نقد نسل جدید و برتر دانستن نسل خودم بر تو و امثال تو نیست. قصدم یادآوری هویت بومی فراموش شده زنان و دختران ساوجبلاغی و نظرآبادی است. از چیزهایی می خواهم بنویسم که به خاطر نزدیکی بیش از حدّ به من و تو، آنها را نمی بینیم و فراموششان کرده ایم. الگوهایی دست یافتنی که در روزگار زُمخت و مردسالار قاجاریه، خود را از چهاردیواری آشپزخانه و دغدغه های دخترانه خارج کردند و در عرصه های عمومی، کارهای بزرگی را به سرانجام رساندند. نه در دامن «تحجّر و جمود» افتادند نه به نام «تجدّد و آزادی»، خود را قربانی نگاه ابزاری کردند. در نخستین نامه می خواهم از دختر یک روحانی نجم آبادی برایت بنویسم. خودت می دانی که نجم آباد، روستایی کویری است در شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز. گروهی از این روستا به هنگام حکومت فتحعلی شاه قاجار به محلّه سنگلج تهران کوچ کرده اند. فتحعلی شاه همان کسی است که فتحش؟! منجر به قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای شد. آیت الله آقا شیخ هادی نجم آبادی از همین خاندان مهاجر است که تقریباً همه رهبران انقلاب مشروطیت، خوشه چین دانش و اخلاق او بودند.

دخترم، باید بدانی که در دوران مشروطه که اعتراض ‌ها به حکومت قاجار بالا گرفته بود، زنان هم ساکت ننشستند و با امکانات و شرایط  آن زمان، فعالیّت می ‌کردند. یکی از زنان فعّال در این عرصه، «آغابیگم نجم آبادی» دختر آقا شیخ شیخ هادی نجم آبادیهادی بود. از سال تولّد و چگونگی زندگی آغابیگم خبر چندانی نداریم اما زندگی او در تاریخ با تأسیس انجمنی ویژه بانوان به نام «انجمن مُخدّرات وطن» آغاز می‌شود که در سال 1289 خورشیدی فعالیّتش را آغاز کرد. آغابیگم از زنان نواندیش جنبش مشروطیت به شمار می رود و انجمنش هم فعّال‌ ترین و معروف ‌ترین تشکّل زنان در دوران مشروطه است. آغابیگم این انجمن را با همراهی مادرش بانو سکینه کنداشلو تأسیس کرد که تحریم اجناس روسی، تأسیس یتیم خانه و مدرسه دخترانه و کلاس اَکابر (بزرگسالان)، همکاری با جمعیت نِسوان وطن خواه ایران و انجمن هیأت خواتین مرکزی و اتحادیه نسوان برای برگزاری تظاهرات اعتراض ‌آمیز به هنگام اولتیماتوم روس‌ ها و انتشار روزنامه ‌ای به نام «انجمن» (دوّمین نشریه زنان در تاریخ ایران) از فعالیت ‌های مهّم او و شصت زن عضو این تشکّل غیر دولتی به شمار می‌رود.    

نخستین اقدام این زنان، پوشیدن پارچه‌های وطنی و تأسیس دارالایتام بود و برای تأمین مخارج آن جشن بزرگی مخصوص زنان در باغ عزیزخان خواجه (نصرت الممالک) برپا کردند. همچنین آنها یک مدرسه شبانه روزی برای دختران فقیر در خیابان ولی آباد تهران تأسیس کردند که در حدود صد دانش‌ آموز در آنجا به صورت رایگان تحصیل می ‌کردند. آغابیگم در افتتاحیه این مدرسه سخنرانی کرد و حکومت قاجار را به خاطر غفلت از پرداختن به مصالح ملّت به باد انتقاد گرفت و خواستار بهبود وضع زنان و دختران شد. سال 1328 قمری این انجمن نامه‌ای به مجلس ارسال کرد که در آن درباره به تعویق افتادن تصویب قانون اساسی نوشته شده بود: «ملّت تمام شد. ملّت نفسش به آخر رسید. اگر فی الحقیقه از عهده خدمت به ملت برنمی ‌آیید کناره بگیرید تا ملّت فکری به حال روز سیاه خودش بکند.» سال بعد و در 8 ذیحجه 1329 قمری در مخالفت با برنامه ‌های استعماری روسیه در ایران تظاهرات بزرگی در اعتراض به اولتیماتوم دوّم روس ‌ها با حضور زنانی که چادر سیاه و روبنده داشتند برگزار کردند. آن‌ ها روی چادر کفن سفید پوشیده و روی کفن جمله «یا مرگ یا استقلال» را ‏نوشته بودند و با سخنرانی ‌های آتشین از مشروطیت ‏دفاع می‌کردند و خواهان استقلال کشور و عدالت اجتماعی شدند.

دخترم. بیش از این خسته ات نمی کنم. دوست دارم نظرت را پس از آشنایی با این بانوی مبارز بدانم. در نامه های بعدی از زنان نام آور ساوجبلاغی و نظرآبادی باز هم خواهم نوشت. سوالی می پرسم و نامه خود را به پایان می برم. چرا بیشتر زنان و دختران هم روزگار ما، عرصه های عمومی و اجتماعی را به مردان سپرده اند و خود را به کارهای کوچک مشغول کرده اند؟ مگر نه این است که آغابیگم توانست در آن روزگار سخت و سیاه، این کارهای بزرگ را به سرانجام رساند؟ راستی آغابیگم های روزگار ما کجایند؟... آنکه از عمق جان دوستت دارد. پدرت حسین. 31 فروردین 1394. شهر نظرآباد.


نوشته شده در  دوشنبه 94/1/31ساعت  8:28 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست مطالب وبلاگ البرز پژوهی
کتاب «تاریخ هشتگرد» منتشر شد
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود پنج کتاب از حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]
 
<