سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 

این بار امام جمعه طالقان علیه اهل توقف طالقان

در سوم شهریور 1399 آقای سید فضل الله حسینی (امام جمعه محترم طالقان) درباره روستای ایستای طالقان با خبرگزاری رسمی حوزه به گفت و گو نشست. این مصاحبه ترکیبی از خبرها و تحلیل های روا و ناروا درباره اهل توقف است. به نظر بنده، نتیجه و خروجی کلی مصاحبه، تخریب چهره مثبت این مهاجران تجددگریز است. به ویژه در جایی که امام جمعه محترم می گوید: «آنچه بنده در این گزارش مطرح کردم سعی کردم رعایت انصاف را بکنم، اگرچه مطالب محرمانه‌ای وجود دارد که بیش از مطالب یاد شده است و گفتنش صلاح نیست ...» این موضع‌گیری ها باعث می شود که عوام الناس و چهره های رادیکال، با قانون و حجت دانستن سخنان امام جمعه محترم، نسبت به این طایفه بی‌دفاع خشونت بورزند. بنده با این طایفه، همدل و هم سخن نیستم اما پذیرش تکثر و تنوع دیدگاه ها به مدرنیته و دستاوردهای آن در سپهر فرهنگی کشور عزیزمان ایران را لازم و مفید می دانم. به ویژه در سرزمین طالقان که خاستگاه شادروان آیت الله طالقانی فقیه نواندیش معاصر است. فقیهی مبارز که بیشتر اندیشه های متفاوت مذهبی، سیاسی و فرهنگی در کنار او احساس امنیت و آرامش می کردند. نقد اهل توقف طالقان وقتی منصفانه و روشمند است که مخاطبان نقد، در فرصتی برابر در این فرآیند حضور داشته و امکان شنیدن نقدها و پاسخ گویی برای آنان فراهم باشد. امام جمعه محترم در فرازی دیگر از مصاحبه‌اش که این هم نوعی تحریک عوام الناس و افراطی های محلی علیه این جماعت بی دفاع می تواند باشد، می گوید: «از طرف دیگر بسیاری از شخصیت‌های معروف سیاسی و فرهنگی کشور برای بازدید این روستا آمده‌اند که این خود اعتبار آن را بالا برده و اگر مشکل اداری برایشان پیش آید می توانند از حمایت بزرگان ذی‌نفوذ برخوردار شوند. به عنوان مثال در حال حاضر که بی رحمانه بومی‌های طالقان از کنار رودخانه ها رانده و خانه هایشان خراب می شود، هیچ قدرتی نمی تواند آسیبی به اراضی و املاک این طایفه برساند...»

این طایفه بی دفاع از طریق شرعی و قانونی و پرداخت پول بیشتر، مالک زمین های روستای خود شده اند. زباله تولید نمی کنند. آب رودخانه طالقان را آلوده نمی کنند. جرم مرتکب نمی شوند. تبلیغ ندارند. ویلانشینی و خوش نشینی و میهمانی های فسادانگیز آخر هفته ندارند. نزاع نمی کنند. با کشاورزی و پرورش اسب، در تولید و کارآفرینی نقش مهمی دارند. سیل بستر رودخانه طالقان را کنترل کرده اند. راستگو هستند. پرخاش و بداخلاقی برخی از اهالی بومی را تحمل می کنند. صرف نظر از عقاید اهل توقف، این جمع محدود چه ضرری دارند برای اقلیم و فرهنگ طالقان؟ بحث در اصل حق حیات و آزادی انتخاب محل زندگی است. از جایگاه فقاهت و عدالت امامت جمعه انتظار می‌رفت که نقدهای دقیق تر، حساب شده تر و منصفانه تری را متوجه میهمانان تجددگریز طالقان کند. البته بنده این مصاحبه عجیب را نقد روشمند نمی دانم بلکه به احتمال فراوان آن را مقدمه مهاجرت اجباری (بخوانید اخراج) اهل توقف از طالقان می دانم. رویدادی که در سپهر فرهنگ و تاریخ طالقان به هیچ وجه قابل دفاع نخواهد بود...

حسین عسکری

نویسنده کتاب روستای ایستا

سوم شهریور 1399

 متن کامل مصاحبه امام جمعه طالقان

_______________________________


 

دعوت خاضعانه از امام جمعه محترم طالقان

شهریور، ماه آیت الله طالقانی رحمت الله علیه است. ویدئوی اول بخشی از سخنان این معلم رواداری و مدارا در آخرین خطبه نماز جمعه اش در 16 شهریور 1358 است. میزبان این‌ نماز جمعه به یاد ماندنی، شهدای 17 شهریور 1357 در بهشت زهرای تهران بودند. همان جایی که چند روز بعد در 19 شهریور 1358 آرامگاه پیکر پاک امام جمعه مردمی و مبارز شد. علاقه مندم به مناسبت موضع گیری نابردبارانه اخیر امام جمعه محترم شهرستان طالقان درباره اهالی روستای بی دفاع ایستا، خاضعانه از آقای سید فضل الله حسینی دعوت کنم که باهم پای منبر نخستین امام جمعه تهران پس از پیروزی انقلاب بنشینیم. شاید سخنان هشدار دهنده ابوذر انقلاب، در این روزهای دشوار ما را به خود آورد. در ضمن اگر حوصله داشتید ویدئوی دوم را هم ببینید: خاطره آقای غلامعلی جعفری از مهربانی، جذب و حساسیت های آیت الله طالقانی (ره).

یا علی مدد

حسین عسکری - 4 شهریور 1399

 ویدئوهای مورد اشاره در یادداشت فوق 

_______________________________


 

 

بازتاب های یادداشت «این بار امام جمعه طالقان علیه اهل توقف طالقان»

 

دکتر حکمت اله ملاصالحی

(استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت امنای بنیاد ایرانشناسی)

 

بذرهای مسموم و کهنه تفرقه را از انبان فقه و فقاهت سلفی مشربی و اخباری گری برنگریم و بر زمین ذهن و فکر و عقل و هوش مردمان نپاشیم که خوشه های شوم و مسموم برخواهد داد و آتش بر جان زندگی مردمان خواهد افروخت که گناهیست نابخشودنی و ستمی بزرگ بر فرهنگ و فضیلت مروت و مدارا و نیک زیستن و احترام به حقوق شهروندی شهروندان. رشته های اتصال و حلقه های پیوند فرهنگ و فضیلت کثرت در وحدت و وحدت در کثرت و رنگارنگی را از هم نگسلیم که حکم حکمت خداوند چنین است و اصل بر مودت است و مروت و مدارا و عطوفت. به ویژه با آنها که برای زندگی آسوده تر و به امید و در انتظار تحقق جامعه و جهانی دادگرانه تر و فرهنگ و زندگی دادورانه تر به آغوش ما پناه آورده اند و در آغوش ما پناه گرفته اند.

دانشگاه تهران 1399/6/4 هجری خورشیدی

 

_______________________________

دکتر مهراب رجبی

(البرزپژوه و رئیس بنیاد ایرانشناسی شعبه استان البرز)

دوست عزیز دانشورم، جناب آقای دکتر عسکری. سلام. اظهارات حجت الاسلام جناب آقای حسینی امام جمعه محترم طالقان، در ارتباط با اهالی محترم روستای ایستا، و به دنبال آن نقد دلسوزانه و مطالب خوب شما را، ملاحظه کرده و بهره بردم. در این ارتباط، بنده نیز به اختصار نکاتی را تقدیم می دارم؛ در مطالب مطرح شده از سوی جناب امام جمعه، تعریف و حتی تمجید از اهل توقف، بیش از تکذیب - و احتمالا تهدید - بود. مساله کشت و کار در حاشیه رودخانه (طالقان رود - شاهرود) و مقایسه تقریباً غیر علمی و به دور از منطق با ساخت و سازهای (احتمالاً عمدتاً غیر مجاز) در سایر نقاط طالقان و در نتیجه القاء و تشویق غیر ملموس، مبنی بر لزوم اعمال حرکت مشابه نسبت به ایستائیان، نکته مهم سوال برانگیز در اظهارات جناب آقای حسینی می باشد...!؟ مساله دیدار گاه و بیگاه مسولان و مقامات، از محیط پاک، آرام و الهام بخش روستا - که یکبار نیز نصیب این حقیر به دور و گریزان از مقام گردید! - اتفاقاً یک وجه مثبت و تاییدیست بر حیات ساده و سلوک عارفانه این ارجمندان؛

آنچه زر می شود از پرتو آن قلب سیاه

کیمیاییست که در صحبت درویشان است

هشدار از روی سوز و گداز شما مبنی بر سوء استفاده احتمالی از بیانات جناب آیت الله و خطر برداشت و تلقی غیر واقعی از سخنان ایشان و فتوی انگاشتن نقطه نظرات مشارالیه، البته قابل درک و بایسته ذکر و شایسته تقدیر می باشد. تصور می کنم با نگارش اینگونه مطالب و مهم تر از آن با فرهنگ ممتاز و فرهیختگی قابل تامل طالقانیان فرهنگمدار و سوابق درخشانی که اهل طالقان در تسامح و تامل و تقریب دارند، ایمان دارم که هیچ خطری این نازنینان را تهدید نکرده و ایستاییان، سرافراز و مانا و بدون نیاز به تقلید از مرجع زنده، به حیات طیبه خود ادامه خواهند داد.

دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال

بی تکلف بشنو، دولت درویشان است

انهم کانوا قبل ذلک محسنین

1399/6/4

_______________________________

د‌کتر احسان الله شکراللهی

(البرزپژوه، خوشنویس و رییس مرکز تحقیقات زبان فارسی در دهلی نو)

 

درود بر شما جناب آقای دکتر عسکری عزیز! حق همان است که شما فرمودید. زمینه‌ی رشد و حضور همه‌ی شاخه‌های اندیشگی، و زمینه‌ی بروز و تنوع ایده‌ها، و امکان دگراندیشی یکی از نشانه‌های جامعه‌ی رو به رشد، باز و متمایل به تعالی است. مفهوم آزادی نیز جز این نیست؛ و اگر امروز حضرت آیت‌الله سید محمود طالقانی حضور داشت قطعاً اجازه چنین سوگیری‌های تندروانه را نسبت به این فرقه‌ی بی‌دفاع و بی‌آزار نمی‌داد. من هم شبیه شما روش اهل توقف در اندیشه‌ی اجتماعی و ایده‌ی زیستی و منش ایستای آنان در جامعه‌ای بالنده را نمی‌پسندیم، اما آزار و اذیتِ ایشان را هم برنمی‌تابیم. به ویژه که آنان هیچ تلاشی برای حضور در دیگر مجامع و تبلیغ روش و منش خود نمی‌کنند، و هیچ رسانه‌ای را برای نشر ایده‌آل خود در استخدام ندارند، و حتی از حضور دیگران در محله خویش آزرده خاطرند، و اگر تبلیغی در مورد آنان صورت می‌گیرد، کار دیگر نحله‌هاست و خود آنان هیچ نقشی در آن ندارند. این کجای دین مبین است که به واسطه سلیقه خاص خود بخواهیم دیگر سلیقه‌ها را لگدمال کنیم؟ و با چوب تکفیرگونه ایشان را بیازاریم!؟ هزاران درود بر جان آزاده‌ی شما که صدای حق در حنجره‌ی رسانه‌های البرز هستید، و با روش و منشی آشتی‌جویانه و مسالمت‌آمیز و میانه‌رو سعی در پیوند ارکان مختلف فرهنگی این استان دیرپا و بالنده دارید. عزمتان استوار و راهتان پررهرو باد.

سوم شهریور 1399

 

_______________________________

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است!

جعفر میناوند

(نویسنده و شاعر)

 

انتخاب گوشه ی عزلت برای مردمان دلزده و به ستوه آمده از تجدد و زندگی ماشینی - همانند «ایستا»ئیان و همفکرانشان - اگرچه به زعم غالب مردم بهترین گزینه برای ادامه ی حیات و بقاء نیست اما در میان همه ی گزینه های پیش روی انسان معاصر بدترین آنها هم نمی تواند باشد. انسانِ معاصرِ سعادت جو در پاسخ به این سوال که راه گریز از حیرانی و سر در گمی فعلی او کدام است و استیلای مکروه دیجیتالیسم و همچنین یورش ضدفرهنگ های ابتذال آفرین کی پایان خواهد یافت؛ اگر به نقطه ای امیدبخش نرسد و به پاسخی روشن دست نیابد؛ گاه عجالتاً و به ناچار به حبس اختیاری خود تن می دهد، بدان امید که مفتاح الفرجی در اندرونی خود بیابد. در همین راستا از کنار ناهماهنگی و بی قرینگی های محیطی به آرامی می گذرد و انزوا بر می گزیند تا شاید به مدد کشف و شهود یا اطاعت محض از مرجع هدایت خود طریق فلاح و رستگاری را از خسران و گمراهی تمیز دهد. آری، جامعه ی انسانی در عصر حاضر به نگرانی ها و آلامی مبتلاست که در میان همه ی نسخه های مورد ادعای شفابخشی، بسیاری - همچون «ایستا»ئیان و همفکرانشان - خلوت گزیدگی (تماشاگه راز و نه تماشای نیاز) را چاره ساز مصایب خود دانسته اند. این بینش و سلوک مادام که به واسطه ی عدم تبلیغ و اکراه و ابرام، دیگر آراء و عقاید را به چالش نمی کشد و تا زمانی که موضع فکری و عملی اش اقدامی متقابل در برابر حاکمیت و افراد دیگر نیست شایسته ی احترام خواهدبود.

 6 شهریور 1399

_______________________________

داوود اسدی

(فعال فرهنگی و روزنامه نگار)

 

اولاً باید عرض کنم که مقام معظم رهبری به عنوان فقیه عادل جامع الشرایط و ولی فقها، در جامعه اسلامی مخالفتی با موضوع تکثر ندارند که اگر داشتند نباید حوزه علمیه خراسان و فرهنگستان علوم اسلامی قم یا جریان های نزدیک به دیدگاه فکری مکتب تفکیک در روستای اهل توقف در طالقان در کشور ما فعال و دارای گفتمان باشند؛ نکته دوم اینکه برای دریافت اطلاعات بیشتر و افزایش سطح آگاهی‌های عمومی مردم به نظر می‌رسد گفتمان تکمیلی امام جمعه فاضل و محترم طالقان با یکی از پژوهشگران این حوزه که می‌توان از جناب آقای دکتر حسین عسکری که درباره این روستا کتابی نیز به رشته تحریر در آورده اند دعوت کرد تا در فضای مجازی گفتمان تکمیلی در این خصوص شکل بگیرد تا انشاالله میزان شناخت و نقد منصفانه موسوی درباره عالی این روستا به معنی واقعی کلمه اتفاق بیفتد و نگرانی آقای دکتر عسکری عزیز درباره برداشت‌های سطحی و عوامانه عده ای عوام الناس از فرمایشات فقهی و قابل نقد و گفتگو امام جمعه محترم و فاضل طالقان اتفاق نیفتد.

_______________________________

علی منصور زارع

(فعال فرهنگی و رسانه ای)

به آقای امام جمعه بفرمایید اجازه بدهید مردم زندگی خودشان را بکنند. این جماعت بی آزار مومن تولید کننده، سالیان زیادی است در گوشه ای که مالکیت آن منطقه را دارند بدون آزار و اذیت زندگی می کنند. لطفاً شما آنها را آزار ندهید مردم را کلافه کردید با این کار هایتان...

_______________________________

دکتر مهدی اصل زعیم

(پژوهشگر و دکتری جامعه شناسی از هند) 

 

برادر ارجمندم جناب آقای دکتر عسکری! باسلام و تحیت. گفتگوهایی را در این روزها در صفحه اینستاگرام جنابعالی شاهد بودم که هم جای تعجب داشت و هم خرسندی. خرسندی از آن رو که جامعه ایرانی به گفتگو نیازمند است و گفتگو الزاماتی دارد که از جمله آنها؛ دانش، رواداری، ادب و روش است و اما تعجب از اینکه امام جمعه یک شهرستان موضعی در مورد عده ای قلیل گرفته و بی درنگ این قوم تجددگریز موضوعی شده تا بعضی از تکثر بگویند و الزامات آن و فراموش کنند که سیاست های رسمی سپهر مدیریتی در این سرزمین حداقل یک قرن است که سعی دارد تا همه به یک گونه بیاندیشیم، به یک گونه بپوشیم و با یک ادبیات سخن بگوییم. ایشان هم از سیاست رسمی عدول ننموده و بر همین سیاق گفته است. فراموش نباید کرد که تکثرگرایی بر نسبت ما با حقیقت استوار است. اگر ما خویش را عین حقیقت بدانیم و یا آنچه ما فراچنگ آورده ایم را حقیقت تمام بدانیم، آنگاه تکثر برایمان از معنا تهی می گردد و اما اگر آنچه نزد ماست را عین حقیقت و تمام حقیقت نشماریم می توانیم با تکثر در فهم و دانش و رفتار از سر دوستی وارد شویم که محصولی مبارک بنام "گفتگو" خواهد داشت. آنهم در سایه خرد و دانش و شرافت و انصاف پله پله پرده های ضخیم جهل را به کناری زده و ما را گام به گام به شاهد دلبرای حقیقت نزدیکتر خواهد کرد. اگر ما به پلورالیسم پایبندی داشته باشیم باید فارغ از نسبت مان با ایده ای و یا سبکی برای زندگی، از حقوق قانونی و عرفی اربابش به دفاع برخیزیم و ساختارهای هژمون را که می خواهد همه را به یک راه براند و همه را به یک شکل درآورد به نقدهای عالمانه بکشیم و سکوت پیشه نکنیم. امروز سبک زندگی جوانان، حضور مشارکت جویانه زنان با سبک و سیاق مطلوب ایشان، اقلیت های دینی و مذهبی، گروه های قومی و... از حوزه هایی است که جا دارد تا باورمندان به پلورالیسم، لب بگشایند و در خصوص گروه های عظیمی که از طرد شدگان نظام رسمی مدیریتی جامعه محسوب می شوند، دفاع کنند. امید است در سایه گفتگوهای مومنانه، پرهیز از خودبسندگی ها و پایبندی به آداب و روش گفتگوهای عالمانه بتوان مشکلات را بهتر شناخت تا در جهت رفع آن هم با همت ملی قدم برداشت.پاینده و سربلند باشید.

پنجم شهریور 1399 

نگاه انتقادی به مصاحبه امام جمعه طالقان درباره روستای ایستا - 2 

 

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology




نوشته شده در  چهارشنبه 99/6/5ساعت  7:58 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

[...«اهل توقف» یا ساکنان «روستای ایستا» به تعبیر و توصیف مولف کتاب یا «ایستا گزینان ِایستا نشین» طالقان به تعبیر این قلم بر مذهب شیعه دوازده امامی اند و در انتظار ظهور امام دوازدهم و به تقلید از مرجع تقلید فقیدشان چشم از همه مظاهر و مصادیق و دستآوردهای تجدد و تمدن به مفهوم متجدد آن فروبسته اند و خود را مهیای ظهور امام غائبِ قائمِ منتقم می بینند و می کنند تا در کنار او چونان مجاهدانی صدیق علیه دشمنانش که همه از ظالمان و فاسقان و کافران و تبهکاران و اهل نفاق  و دروغ و فریب و فساد هستند در آوردگاهی سخت و سنگین و سهمگین و پرخون بجنگند و در پیروزی بر دشمنان یاری اش دهند  . موعودهای رهایی بخشِ دین رزتشت به روایت موبدان نیز چنینند. سر هزاره ها که ظهور می کنند با نیروی های اهریمنی و مظاهر و مصادیق ستم و فریب و دروغ خواهند چنگید. اتفاقاً در زمان ساسانیان تقویم و نحوه گاهشماری زرتشتیان روزگار ساسانی وقتی به پایان هزاره پیشین و افتتاح هزاره پسین نزدیک می شد و موبدان و شاهان ساسانی احساس می کردند مقارن شده است با ظهور موعود منجی که نام هایشان اوشیدر و اوشیدرما و سوشیانت در سنّت دینی زرتشیان آمده است چنان هراسان می شدند که تقویمشان را دستکاری می کردند تا خاطرشان از ظهور موعود منجی آسوده آسوده تر شود. اتفاقاً ظهور مانی چونان منجی و رفتار موبدان و شاهان زرتشتی آئین، با او بسیار آموزنده است. یهودیان منتظر موعود منجی شان مشیحا یعنی مسیح و متبرک و سپندینه در کنیسه هایشان دعای حرج و فرج می خواندند که از پرده غیبت به در آید و خون بریزد و انتقام قوم برگزیده را از دشمنانش بستاند وقتی عیسی بن مریم (ع) در میانشان به ظهور آمد و از میانشان برآمد تصوراتی چنان موهوم و اسطوره ای و جعلی و قومی و تصویری چنان متصلب و منجمد و خشن از موعود در ذهن داشتند که چونان دیوارهای سیکلوپی بلند و ستبری که طی روزگاری طولانی به مرور زمان برافراشته شده بود مانع عظیم بر سر راه منتظران بود در دیدن و شنیدن و بوییدن و پذیرا و نیوشا شدن نَفَس و دم مسیحایی او. و این چنین جماعتی از منتظران با او از در ستیز درآمدند و جماعتی پشت به او کردند و روی از گرداندند و جماعتی دانستند که سخنش حق است و مژده اش خوش و رهایی بخش اما چنان بنده زر و سکه دنیا بودند و بنده قدرت کتمانش کردند و سرانجام به صلیبش آویختند و تن وحی را به صلیب کشیدند و گمان بردند عیسای کلمه الله را به صلیب کشیده و به قتل رسانده اند...]

 

متن کامل یادداشت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی

 


نوشته شده در  شنبه 99/3/31ساعت  1:6 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

گفت و گوی زنده درباره کتاب روستای ایستا در صفحه اینستاگرام «گروه گردشگری ایران بیا»، پنج شنبه 29 خرداد 1399، ساعت 18. پخش همزمان این گفت و گو از صفحه گروه گردشگری ایران بیا با نام کاربری  iranbiafa و صفحه حسین عسکری با نام‌ کاربری hosein_askari53

 

______________________


 

استناد به روستای ایستای طالقان برای تبیین آرای جریان روشنفکری دینی

زیست اهل توقف طالقان در «فرهنگِ عربی»!

سید هادی طباطبایی پژوهشگر جریان های فکری و فرهنگی ایران معاصر، در روز جمعه 16 خرداد 1399 مقاله ای را با عنوان «مفاهیم آرش نراقی به چه کار ما می‌ آید؟» در وب سایت دین آنلاین منتشر کرد. او در این مقاله به نسبت بلند، آرای دکتر آرش نراقی از چهره های شناخته شده نسل دوم جریان روشنفکری دینی را مورد بررسی قرار داده است. طباطبایی بر این نظر است که دکتر نراقی میان «فرهنگِ عربی» و «فرهنگِ قرآنی» تمایز می گذارد و فرهنگ عرب را بخشی ضروری در انتقال پیام قرآنی نمی داند. بر همین مبنا از آن گذر می کند و به دنبال فهم حقیقی از کلام وحی است.

طباطبایی در ادامه می نویسد: «این تفکیک البته در جهان اسلام، کمتر مورد توجه بوده و برخی رهزنیها را به وجود آورده است. به عنوان نمونه، میرزا صادق مجتهد تبریزی فقیه مشهور دوره مشروطه، از جمله روحانیونی بود که زیستن براساس آموزه‌های دینی را توصیه می‌کرد. برداشت وی از دین، اینچنین بود که هر چه در زمانه‌ی نزول وحی در سرزمین عربستان مورد توجه بوده، مقبول است و هر آنچه غیر از آن است را می‌باید به کناری نهاد. میرزا صادق، پیروانی داشت که برخی از آنها تا زمانه‌ی معاصر نیز به تعالیم وی ملتزم مانده‌اند. ساکنان روستای ایستا در طالقان، خود را از پیروان میرزا صادق می‌دانند. آنها مشی مطابق با جهانِ اول متن را برای خود برگزیده‌اند. آنها را «اهل توقف» نیز می‌نامند. آنها مظاهرِ تکنولوژی و تمدنِ جدید را بدعت می دانند و از آن دوری می کنند. به طور مثال تزریق خون را به کسی که برای ادامه زندگی‌اش به آن نیازمند است به سبب بدعت روا نمی‌دانند و سلامتی و عمر حاصل از این شیوه را نیز بی برکت توصیف می‌کنند. به زیارت امامان شیعه نمی‌روند چرا که استفاده از وسایل نقلیه امروزی را جایز نمی‌دانند. آنها از امکانات رفاهی جدید مانند آب لوله کشی، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، رادیو و تلویزیون، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و… استفاده نمی‌کنند. کودکان آن روستا برای علم آموزی به مدارس طالقان نمی‌روند، بلکه به سبک سنّتی و مکتب خانه‌ای با فراگیری دروسی مانند واجبات و محرماتِ فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید، با سواد می‌شوند. ساعت مچی یا دیواری هم در محلِ زندگی این روستا وجود ندارد.»

سید هادی طباطبایی پس از بیان مطالب پیش گفته درباره اهالی روستای ایستا، جهت شناخت بیشتر، خوانندگان مقاله اش را به کتاب «روستای ایستا، پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان» نوشته بنده ارجاع می دهد. چند سالی است که در شناخت و تحلیل جریان های فکری و فرهنگی ایران معاصر، تجددگریزان سنّتی ساکن در طالقان هم مورد توجه پژوهشگران این عرصه قرار گرفته اند. البته که این تحلیل جالب و قابل تأمل، آخرین آنها نخواهد بود...

حسین عسکری - 16خرداد 1399

 مفاهیم آرش نراقی به چه کار ما می‌ آید؟

______________________


 

 

روستای ایستای طالقان این بار از نگاه یک سلبرتی

در روز 27 اردیبهشت 1399 خانم تهمینه میلانی کارگردان سینما، فیلمی کوتاه از روستای ایستای طالقان را در صفحه پر مخاطب خود در اینستاگرام منتشر کرد. تا کنون حدود دو هزار نفر ذیل این فیلم، ابراز نظر کرده اند. این گزارش که به وسیله خبرنگار روزنامه همشهری تهیه شده،  پیش از این مورد نقد فعالان فرهنگی و رسانه ای قرار گرفت. نقض حریم خصوصی و زیر پا گذاشتن اخلاق رسانه ای، از مهم ترین ایرادهای این گزارش است. نظرها هم در سه بخش سخنان ناروا (تهمت)، سخنان ناآگاهانه و سخنان صادق قابل تقسیم است؛ البته غلبه با سخنان ناراست است. گمان می کنم این بحث یعنی «جریان تجددگریزی سنتی» همچنان موضوعی جذاب در فضای رسانه ای کشور باشد؛ اما پرداخت به آن هم باید روشمند و عالمانه باشد نه صرفا‌ً ژورنالیستی. در این باره علاقه مندان را همچنان ارجاع می دهم به کتاب روستای ایستا یا وبلاگ روستای ایستای طالقان.

حسین عسکری - 28 اردیبهشت 1399

 صفحه خانم تهمینه میلانی

 

______________________

 

روستای ایستا یا پویا: یادداشتی از داود اسدی

 


نوشته شده در  چهارشنبه 99/3/28ساعت  8:46 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

 

پدیده ای به نام اهل توقف در روستای ایستای طالقان

دکتر رضا غلامی (عضو هیئت علمی مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا) در مقاله ای علمی - پژوهشی با عنوان «بررسی رویکردهای پنج گانه در مواجهه با علم» که در شماره یازدهم فصلنامه تحقیقات بنیادین علوم انسانی (تابستان 1397) منتشر شده، به اهل توقف طالقان اشاره کرده است. منبع ایشان، کتاب روستای ایستا نوشته حسین عسکری است.

این مقاله از دو بخش عمده تشکیل شده است: بخش اول، تبیین چهار رویکرد موجود درباره علم در میان مسلمانان و شعب گوناگون هر یک از رویکردهای مزبور به همراه با نقد مختصر هر یک از آنها؛ و بخش دوم، تبیین رویکرد پنجم به مثابه رویکرد مختار در قالب چهار اصل عمده. در بخش پایانی این مقاله با طرح چندین پرسش فلسفه علمی و پاسخ به آنها، پایداری رویکرد پنجم که رویکرد مختار است ارزیابی شده است. مغز رویکرد پنجم این است که اولاً قلمرو دین مقتضی شکلگیری علوم انسانیِ اسلامی است، لکن مقتضی شکلگیری علوم طبیعی، فنی و پزشکی اسلامی نیست؛ ثانیاً در علوم انسانی اسلامی، قرار بر جذب دانش و روششناسی های تجربی نیست، بلکه بر اساس منطقهبندی جدیدی که در ساحت علم بالمعنی الاعم صورت می‌گیرد، هر یک از منابع و روششناسی های علمی بر حسب قابلیت و کارکردی که دارد به‌تنهایی و یا شراکتی در یک یا چند منطقه مشخص از مناطق مزبور قرار می‌گیرد. مهمترین ثمره این طبقهبندی، ارتقای کارآمدی علوم انسانیِ اسلامی در شناخت و حل مسائل اساسی بشر و نزدیک کردن معرفت انسان بهیقین است؛ ثالثاً علوم طبیعی، فنی و پزشکی، اسلامی و غیراسلامی ندارند، لیکن در صورت عدم تعارض با زیرساخت‌های فکری اسلام، مورد تأیید اسلام‌اند و عملاً نیز مشروعیت می‌یابند؛ رابعاً بشر در زندگی دنیوی دارای نیازها و پاسخهای مشترک است و اسلام دستاوردهای بشری در حوزه علم و فناوری را مگر در مواردی که با هدف پلید به دست آمده باشد، قبول دارد؛ خامساً اراده انسان در شکلگیری علم گرچه انکارناپذیر است، اما تفاوت اراده به نسبی کردن خوبی و بدی در حوزه علم نمیانجامد؛ سادساً اسلام جبر تاریخی را قبول ندارد و انسانها را در تغییر شرایط محیطی مسئول میانگارد؛ لذا در اسلام چیزی به نام توقف و سکون در برابر شرایط به نام حوالت تاریخی و غیره وجود ندارد و قائلان به این دیدگاه، خواسته یا نخواسته به سکولاریسم تن داده‌اند.

کلیدواژگان: معرفت، عقل برهانی، عقل جزئی، علم تجربی، روش شناسی، سکولاریسم، علم دینی، فناوری و پیشرفت.

دانلود مقاله فوق

 وبلاگ روستای ایستای طالقان

 


نوشته شده در  سه شنبه 98/12/20ساعت  7:28 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

متن کامل گفت و گو 

گفت و گوی فوق در اصل بخشی از سخنرانی حسین عسکری با عنوان «بررسی زندگی اجتماعی پیش از وجود قانون» است که در 4 دی 1396 در انجمن علمی دانشجویان حقوق دانشگاه امام صادق علیه السلام ایراد شده است.

 


نوشته شده در  چهارشنبه 98/6/27ساعت  9:42 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

دیروز خبرنگاران «کانال تلگرامی گروه فیلم همشهری» گزارش تصویری کوتاه زیر را با وجود مخالفت شدید اهالی روستای ایستای طالقان - که در فیلم هم آشکار است - تهیه و منتشر کرده اند. به نظر می رسد انصاف، اخلاق و حرمت حریم خصوصی، درباره این طایفه تجددگریز سنتی رعایت نشده است. تهیه کنندگان این فیلم کوتاه عبارتند از: مهلا داریان، ساتیار امامی و مهدی کشوریان. این خبرنگاران جوان و جویای نام باید از جملات صریح اهالی روستای ایستا درمی یافتند که آنان تمایلی برای رسانه ای شدن ندارند. البته باید همه بدانیم که اخلاق، مقدم بر پژوهش و خبرنگاری است و به بهانه پروپاگاندای خبری و شهرت نمی توان آرامش دیگران را نادیده گرفت.

حسین عسکری - 6 شهریور 1398

گزارش تصویری گروه فیلم همشهری

___________________________________

 

 

اخلاق رسانه‌ای‌تان کجاست؟

امیر هاشمی مقدم

(انسان‌شناس روزنامه‌نگار)

دو روز پیش (5 شهریور 1398)، چند خبرنگار و تصویربردار گروه رسانه‌ای «همشهری»، برای تهیه یک گزارش داغ و مشتری‌پسند، به سراغ اهالی روستا/ محله «ایستا» در نزدیکی طالقان رفتند؛ آن هم با آگاهی از این نکته که ساکنان این روستا، هیچ علاقه‌ای به حضور و سرک کشیدن غریبه‌ها در زندگی‌شان ندارند. با این همه، دوربین به دست به سوی آنان راه افتادند و حتی با آنکه یکی از اهالی می‌گوید: «آنجا نوشته‌ایم که فیلم نگیرید... مردم‌آزاری دیگر چگونه است؟»، اما تصویربردار، به دروغ می‌گوید: «مال آدم عادی است نه خبرنگار»! و باز هم به فیلم گرفتن ادامه می‌دهند. حتی یک جا هم دوربین را جوری در دست‌شان پنهان می‌کنند تا اهالی را فریب دهند؛ در حالی‌که زاویه فیلم نشان می‌دهد که دارند مخفیانه تصویربرداری می‌کنند. اسف‌بار آنکه فریبکاری این اهالی رسانه تا آنجا پیش می‌رود که یکی از فیلم‌برداران [گویا در پاسخ به درخواست اهالی برای فیلم نگرفتن]می‌گوید: «چشم. چشم. دیگر [اینجا]حریم خودتان است و باید هرچه شما می‌گویید ما بپذیریم» و در ادامه و گویا در توجیه فیلم‌برداری‌شان می‌گوید: «نا آگاهانه بود». اهالی هم در لابلای صحبت‌های‌شان، بار‌ها گلایه می‌کنند از اینکه دیگران با دوربین به سراغ‌شان می‌آیند و زندگی‌شان را مختل می‌کنند. یکی‌شان می‌گوید: «پدرمان را در آورده‌اند مثل شماها. بابا بروید دیگر. از زندگی افتاده‌ایم [به خاطر این تجسس‌های دیگران]». اما حتی این دست از سخنان که نشانه درماندگی اهالی است هم، مانع از تهیه گزارش و فیلم گرفتن از ایشان توسط خبرنگاران و تصویربرداران همشهری نمی‌شود.

اهالی روستای ایستا، گروهی از پیروان میرزا مجتهد تبریزی هستند که در سال‌های پایانی دوره قاجار، گفته بود کاربرد فناوری حرام است و باید از آن پرهیز کرد. اما با همه‌گیر شدن فناوری، پیروان او که در تبریز کم کم داشتند در محاصره فناوری قرار می‌گرفتند، راه هجرت در پیش می‌گیرند. زمینی بزرگ در نزدیکی طالقان خریداری کرده، دور آن را با درختان تبریزی حصار گرفته و خانه‌هایی درون آن می‌سازند. فعالیت‌شان هم کشاورزی و دامداری در زمین‌های نزدیک خانه‌شان است و درآمدشان به جز از کشاورزی، از اجاره بهای زمین‌هایی است که برخی‌شان در تبریز داشته‌اند و به اجاره داده‌اند. از برق و لوله‌کشی آب و گاز و تلفن، خبری نیست در این روستا. شناسنامه هم ندارند. برای همین هم دیگران نام روستا را «ایستا» گذاشتند؛ یعنی جایی که زمان ایستاده است؛ و البته حکومت‌ها و دولت‌ها، چه پیش و چه پس از انقلاب، با اینان کنار آمده و به درستی، آن‌ها که سرشان به کار خودشان است را به حال خود گذاشته‌اند. اما دریغ از رسانه‌هایی که برای جذب مخاطب بیشتر، همه مرز‌های اخلاقی را زیر پا می‌گذارند و برخی مردمانی که گمان می‌کنند حس کنجکاوی‌شان درباره زندگی خصوصی دیگران را به هر شیوه‌ای باید ارضا کنند؛ و همین است که آسایش و آرامش اهالی این روستا را بر هم زده‌اند. همشهری، تنها یکی از این رسانه‌هاست. پیش از همشهری هم رسانه‌ها و افراد بسیار دیگری تلاش کردند با در نوردیدن مرز‌های اخلاق، آسایش اینان را بر هم بزنند. شوربختانه رسانه و خبرنگاری/روزنامه‌نگاری، چاقویی دو لبه است که یک لبه آن دفاع از حقوق مردم، آگاهی‌رسانی، برملا کردن فساد، دفاع از آزادی و...، و دیگر لبه آن، تهیه گزارش‌های زرد و غیرحرفه‌ای برای جذب مخاطب بیشتر، تمجید از اشخاص حقیقی و حقوقی که اهالی رسانه را تطمیع کرده‌اند، و یا تهیه گزارش علیه افراد یا شرکت‌هایی است که حاضر به پرداخت پول برای تبلیغات در یک رسانه نشده‌اند.

اینجاست که مرز روزنامه‌نگاری با دانش انسان‌شناسی (که تولیداتش گاه به نوشته‌های ژورنالیستی تشبیه شده) آشکار می‌شود. در انسان‌شناسی، بحث اخلاق پژوهشی و دفاع از فرهنگ و مردم موضوع پژوهش و احترام به تکثرگرایی فرهنگی (تا آنجا که فرهنگ مورد بررسی، به دیگران آسیب نرساند) بسیار برجسته است. حتی در انسان‌شناسی معاصر، با «موضوع بودن» افراد در یک پژوهش نیز مخالفت شده و انسان‌شناس تلاش می‌کند رابطه‌اش با آنان نه یکسویه، بلکه دوسویه باشد و در واقع به جای بررسی کردن ایشان، از آن‌ها درباره موضوع پژوهشش بیاموزد. اما جای چنین بحث‌هایی به نظر می‌آید در اخلاق رسانه‌ای ما چندان برجسته نباشد؛ و اینجاست که انسان‌شناس روزنامه‌نگار (Journalist Anthropologist) پا به میدان می‌گذارد تا روش‌های پژوهش، دیدگاه‌ها و اخلاق حرفه‌ای انسان‌شناسی را در تولید محتویات رسانه‌ای به کار بگیرد؛ گرایشی که در ایران ناشناخته است؛ بنابراین شاید وظیفه انسان‌شناسان و دیگر اصحاب علوم اجتماعی در ایران، فعلاً انتقاد از و مبارزه با رسانه‌های بی‌اخلاق باشد که در راستای اهداف غیر حرفه‌ای‌شان، حریم فرهنگ‌ها و انسان‌های بی‌آزار را آماج اهداف غیر حرفه‌ای‌شان می‌کنند.

متن یادداشت فوق در وب سایت فرارو

 


نوشته شده در  جمعه 98/6/8ساعت  10:41 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

پذیرش مدرنیته از جهت اضطرار

در اسفند 1394 آیت الله سید محمّدمهدی میرباقری با کسب 348431 رای در پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری به عنوان نماینده مردم استان البرز انتخاب شد. در البرز 800 هزار و 275 رای به صندوق ها ریخته شده بود. غالب ایرانیان به ویژه البرزنشینان، آیت الله میرباقری را با برنامه های مذهبی تلویزیون و سخنرانی در هیئت های مذهبی می شناسند  و کمتر کسی می داند که وی هدایت جریانی به نام «فرهنگستان علوم اسلامی قم» را عهده دار است و به تبع آن از آرایجالب و متفاوتی در حوزه فکری و فرهنگی برخوردار است. در این نوشتار، نگاهی می اندازیم به وجه کمتر دیده شده منتخب نخست مجلس خبرگان از استان البرز در نسبت با جریان تجددگریز «اهل توقف طالقان».

1. اهل توقف طالقان، ساکنان روستایی کوچک مشهور به «منتظران» یا «ایستا» در شهرستان طالقان واقع در استان البرز هستند. آنان بر تقلید از آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی (از عالمان دوره مشروطیت) باقی مانده اند و با الهام از آرای فقهی او، روستایی سنّتی و ایستا در طالقان سامان داده اند. آنان شیعه اثنی عشری هستند که بر زندگی دویست سال پیش ایرانیان توقف کرده اند. همچنین شناسنامه ندارند و از امکانات رفاهی جدید مانند آب لوله کشی، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، رادیو و تلویزیون، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و یارانه استفاده نمی کنند. آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی (درگذشت 1311ش) از آن دسته فقیهانی است که در هر دو حیطه نظر و عمل بر طرد مطلق اندیشه تجدد و دستاوردهایش فراوان تأکید می کرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا می داد و از مخالفان سرسخت مشروطیت بود.

2.آیت الله سیّد محمّدمهدی میرباقری رییس فرهنگستان علوم اسلامی قم در 31 خرداد 1394 در «همایش اقتصاد سیاسی، انفعال یا اقتدار» ضمن تشریح نظام سرمایه‌ داری و رویه آن، به کارکرد و عدم همخوانی اقتصاد مقاومتی با این نظام پرداخت و گفت: «انقلاب ما به هیج وجه با توسعه سرمایه داری سازگار نیست و این ایدئولوژی انتخابی ما است، امکان ندارد براساس این ایدئولوژی به این اقتصاد روی آوریم.» وی با نقل قولی از آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی (مرجع اهل توقّف طالقان) تصریح کرد: «اسلامی کردن مشروطه مانند این است که یک فرزند حرام ‌زاده و ناپاک را با عمامه سبز سیّد کرده و وارد نسل پیامبر (ص) شود، اسلامی کردن نظام سرمایه‌داری دموکراتیک نیز مانند اسلامی کردن فرزند ناپاک است و نمی‌توان با رنگ و لعاب اسلامی آن را اسلام گونه کرد مانند کشور ژاپن که به هیچ وجه اسلامی نخواهد شد، این نوعی تضاد است که برخی‌ها بیان می‌ کنند و اشکال اصلی همین ‌جا است» (خبرگزاری رسا، 4/1/ 1394).

3. یکی از مهم ترین فصول ویراست دوّم کتاب «روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقّف در طالقان» - که در دست انجام است - مقایسه جریان تجددگریز سنّتی به ویژه اهل توقّف طالقان با جریان های همسان در ایران معاصر است. فرهنگستان علوم اسلامی قم از جمله جریان های فکری - سیاسی حوزه علمیه قم است که در سال 1358 خورشیدی به کوشش مرحوم سیّد منیرالدین حسینی هاشمی (درگذشت 1379ش) تأسیس شد. مسئولیت فرهنگستان، پس از درگذشت بنیانگذار آن، به سیّد محمدمهدی میرباقری (متولد 1340ش) سپرده شد که تاکنون ادامه دارد. این جریان فکری علاوه بر نفی کلیّت مدرنیته می کوشد بدیلی برای آن طراحی نماید. مدرنیته از نظر فرهنگستان همانند آفرینش شجره ممنوعه، وجود ابلیس و سایر پدیده های شر، نوعی امتحان الهی است که بر مدار ولایت خداوند نمی چرخد و بزرگ ترین ارتداد عصر غیبت کبری به حساب می آید. مدرنیته چون بر بنیان های حسّی و غیر الهی سامان یافته، همواره به اقامه کفر و الحاد می پردازد و جریان ابلیس در تاریخ را سرپرستی می نماید. از آنجا که اقامه دین ذیل مدرنیته امکان ندارد، می بایست از مدار آن خارج شد و با انحلالش در الگویی دیگر به اقامه دین پرداخت.

4. جریان فرهنگستان، نظریه های توسعه در نظام جمهوری اسلامی ایران را به چهار دسته تقسیم می کند و خود را ذیل عنوان «تمدن گرایان» معرفی می کند. نخستین دسته «تجددگرایان» هستند که گستره دین را حداقلی و محدود به امور عبادی و معنوی می دانند و دخالت دین در عرصه های اجتماعی و سیاسی را غیر منطقی و ناصواب تلقّی می کنند. آنها تمدّن و تکنولوژی غربی را به عنوان دستاورد عقلانیت به طور کامل می پذیرند. گروه دوّم «تعامل گرایان» هستند که تمدن غرب را مجموعه ای منسجم نمی دانند و تجزیه آن به عناصر خوب و بد را امکان پذیر می دانند. هم اکنون این نگاه در اکثریت قرار دارد. سوّمین گروه «تمدن گرایان» یا همان جریان فرهنگستان علوم اسلامی قم هستند که در پی طراحی و تبیین ابزارهای لازم برای تحقّق تمدّن اسلامی می باشند. این نگرش علی رغم تأکید بر پیگیری دیدگاه فوق، استفاده ضروری از نرم افزارها و سخت افزارهای موجود در تمدّن غرب به عنوان ابزارهای عاریتی - که برای عبور از شرایط فعلی گریزی از آن نیست - را جایز و گاه لازم می شمارند. آنها بر این نظر نیستند که باید صنعت، تعطیل شود و بشر به ماقبل تجدّد برگردد. بلکه سخن بر سر شیب تغییرات آینده به سمت گسترش خداپرستی است و نه بازگشت به گذشته.

5. فرهنگستانی ها می گویند: جامعه اسلامی تا هنگامی که به تکنولوژی و تمدن اسلامی دست نیافته، لازم است به تفکیک فراورده های غرب روی آورد و اضطراراً از آنها بهره گیرد که قابلیّت انطباق بیشتری داشته باشد و کمتر زیان به بار آورد. اگر جامعه اسلامی بتواند یک دستگاه و یک هاضمه جدید ایجاد کند و بتواند تک تک اجزای وارداتی نظام تکنولوژی غرب را در خود هضم کند، خواهد توانست آثار منفی چنین وارداتی را به حداقل برساند. اگر قدرت تجزبه سیستم وجود داشته باشد، می توان در ضمن یک برنامه ریزی درازمدت، مراحلی را بر گذار از وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب ترسیم کرد. فرهنگستانی ها، نگرش چهارم را «توقیف گرایان» می نامند.

6. تقریباً همه ویژگی های مورد اشاره آنان را می توان به جریان تجددگریز سنّتی و اهل توقّف طالقان حمل کرد. از نگاه فرهنگستان علوم اسلامی قم، توقیف گرایان، کسانی هستند که دخالت بشر در امر تمدّن سازی را علت اصلی پیدایش مشکلات و نابسامانی های بشر پنداشته و معتقدند عقلانیت بشر، جز با دستور یا اقدام مستقیم انبیا و اولیای الهی و هدایت مستقیم و مخصوص آنان، راه به جایی نمی برد و در زمانی که دسترسی به معصومین (ع) ممکن نیست، به کارگیری عقلانیت بشر برای رفع مشکلات، به گشودن بن بست ها منتهی نخواهد شد. از این رو بشر نیز نه راهی برای وصول به تمدّن دینی دارد و نه از این جهت وظیفه ای بر عهده دارد! براساس نظریه این گروه، بشر در زمان غیبت و عدم دسترسی مستقیم به معصوم (ع) نه وظیفه ای برای اجرای دین و لوازم کار برعهده دارد و نه با استفاده از عقل خود می تواند چنین بستری را فراهم سازد و به این ترتیب، زمینه سازی و تولید نرم افزارها و سخت افزارهای تحقّق حکومت اسلامی با تلاش عقلی مرتفع و عملاً پیگیری تحقّق حکومت اسلامی در زمان غیبت منتفی می گردد.

7. درباره تفاوت نگاه «توقیف گرایان» و «فرهنگستانی ها» به تجدّد و تمدّن، می توان می گفت که توقیف گرایانی همانند مهدی نصیری - نویسنده کتاب اسلام و تجدّد - و اهالی روستای ایستای طالقان به نفی کلیّت مدرنیته می پردازند و برخلاف فرهنگستانی ها، فهمی ایستا از دین و مدرنیته دارند. آنان بدون اینکه دست به کاری در قبال مدرنیته بزنند، همان کلیّت نفی شده را از باب «اکل میته» و «اضطرار» می پذیرند و جهت اقامه دین به انتظار ظهور حضرت مهدی (عج) می نشینند. این در حالی است که فرهنگستانی ها، اقامه دین را پیش از ظهور می جویند و با پی گیری نظامی غیر سکولار، درصدد تغییر دادن جهت تمدن جدید هستند.

منابع: کتابچه معرفی فرهنگستان علوم اسلامی قم، ص 30؛ عبدالوهاب فراتی، روحانیت و تجدّد با تأکید بر جریان های فکری - سیاسی حوزه علمیه قم، ص 332؛ عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی فکری ایران معاصر، ص 187؛ رمضان شعبانی سارویی، جریان شناسی سیاسی فرهنگی ایران، ص 115؛ حسین عسکری، روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان، ص 2؛ خبرگزاری رسا، 4/1/ 94.

- نشر نخست این مقاله در: ماهنامه قاف البرز، سال اول، ش 1، مرداد 1398، ص 7.



 


نوشته شده در  شنبه 98/5/19ساعت  9:24 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

اشاره: در 20 امرداد 1395 مقاله ای با عنوان کشکول انتقاد درباره «خاطره دیدار با آیت الله موسوی دهسرخی؛ فقیه تجددگریز» به قلم حسین عسکری در روزنامه اطلاعات (ش 26508، ضمیمه فرهنگی، ش 275، ص 1) منتشر شد. در پی آن، طلبه ای به نام «سید» با رایانامه maxx_110@yahoo.com در روز 8 شهریور 1394 نسبت به مطلب پیش گفته، ابرازنظر کرد. پس از گذشت چهار سال، در 10 تیر 1398 استاد اسماعیل یعقوبی نویسنده کتاب «آشنایی با مشاهیر طالقان» و مدرس حوزه علمیه امام جعفر صادق (ع) هشتگرد درباره مقاله منتشر شده در روزنامه اطلاعات و همچنین دیدگاه طلبه سید، به شرح زیر ابراز نظر کردند. البته باب نقد درباره سه یادداشت مورد اشاره، همچنان باز است.

 

 

شگفت از ایشان که اگر سکوت می کرد چه می شد؟!

آقای دکتر عسکری با عرض سلام. شما در مورد آقای دهسرخی با عنوان «عالم تجددگریز اخباری مسلک» یاد کرده اید و آن «طلبه سید» در نقد و اعتراض یادداشت شما، یک بار ملاقات کردن و سخنی کوتاه از ایشان شنیدن را در انتخاب این عنوان از جانب شما تقبیح کرده؛ تعجب از این که خود ایشان تنها بر شنیده های خود از یک شخص مجهول در این نقد اکتفا و با مخاطب خود با روشی دور از ادب و با عبارتی اهانت آمیز سخن گفته. بنده آقای دهسرخی را ندیده ام و دوست می داشتم آن روز که حقیر نیز همراه رفقای برگزارکننده کنگره شهید ثالث به قم مشرف شده بودم ایشان را از نزدیک زیارت می کردم، از طرفی با رفاقتی که سالهاست با دوست محققم جناب آقای دکتر حسین عسکری دارم به احتمال قوی می دانم که انتخاب این عنوان برای آقای دهسرخی کاملاً صحیح و درست است زیرا:

اولاً آقای عسکری با دوست عزیز و محقق نسخه شناس معاصر جناب آقای علی اکبر صفری که خود در قم ساکن بوده و از نزدیک با صورت و سیرت و زبان علمای دیار آشناست به دیدار ایشان رفته؛ ثانیاً سیرت و روش اخباریان چه در گذشته و چه هم اکنون خود مقتضی این عنوان می باشد. ثالثاً: سید بزرگوار منتقد اگر از آقازاده ای مجهول که به امور بین الملل اشتغال دارد از فضایل آقای دهسرخی شنیده؛ آقای عسکری (عن حس) او را ملاقات کرده. رابعاً: صرف نوشتن چند کتاب و خبرگی در طب سنّتی و علوم متعددی که نامی از آنها برده نشده و کثرت اولاد!!! و در سختی و فاقه عمر گذراندن و در نجف سکونت گزیدن، جناب سید! در کدامین زمین و زمان و طبق کدام معیار شناخت رجال، از فضایل بوده؟! سید منتقد سکوت خود را خیانت به علما دانسته!!! شگفت از ایشان که اگر سکوت می کرد چه می شد؟! حتماً و یقیناً به ساحت علما خیانت می شد و این نقد ارزشمند به دست ما بیچارگان بی سواد نمی رسید و روح آقای دهسرخی در قبر می لرزید!!! خامساً: یک منتقد وارسته با زبانی آراسته سخن می گوید و از هرگونه جانبداری و گریز از انصاف می پرهیزد. سادساً: یادداشت آقای سید هادی طباطبایی خود گواه روشنی است از درست بودن این عنوان. سابعاً: سید بزرگوار منتقد حتماً می دانند که در این عنوان نشانی از خیانت و بی احترامی و کژاندیشی نیست؛ در مطالعاتی که داشتم فراموش نمی کنم که بزرگانی از نافیان علم رجال به این دلیل واهی که که شخصیت محدثان و راویان مورد خدشه قرار می گرد این علم را رد می کردند. ثامناً: درافتادن با آلات و اسباب تکنولوژی بدون هیچ گونه اطلاع و تخصص در آنها چه مشکلی از ملت اسلام حل کرده و چه گره کوری را گشوده؟!!! تاسعاً: گویا اخباریان به یک باره از گذر و گذشت زمان بازمانده اند و اگر آنها بین ابتدای تاریخ که خط و نوشتار و آهن پدید آمد و ماقبل آن قرار می گرفتند حتماً از خط و نوشتار و آهن پرهیز می کردند!!!

 

نامه محرمانه شیخ احمد کافی (واعظ معروف) به آیت الله سید محمود موسوی دهسرخی در سال 1394 قمری. مرحوم کافی در این نامه رازآلود از خواب معنوی خود درباره آیت الله دهسرخی خبر داده است.

 

عبدالوهاب فراتی در صفحه 172 کتاب «گونه شناسی فکری سیاسی حوزه علمیه قم» به خاطره دیدار حسین عسکری با آیت الله سید محمود موسوی دهسرخی فقیه اخباری و تجددگریز پرداخته است. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی این کتاب را در سال 1395 منتشر کرده است.

 

مقاله سید هادی طباطبایی - 1 

مقاله سید هادی طباطبایی - 2  

 


نوشته شده در  جمعه 98/4/14ساعت  11:41 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

خشونت گرایان کازرون نسبتی با اهل توقف طالقان ندارند 

در 9 خرداد 1398 حجت ‌الاسلام علی سهراب ‌پور استاد حوزه علمیه شهرستان کازرون در گفت و گو با خبرگزاری فارس ضمن اشاره به قتل حجت ‌الاسلام محمد خرسند امام جمعه کازرون توسط فردی به نام حمید درخشنده گفت: «این شخص در یک سالی که در کازرون نبود با گروه‌ های ضاله در طالقان ارتباط داشته است...» ایشان در ادامه گفته اند که قاتل چند روزی با لباس عربی، شال سبز روی سر، نقاب و سوار بر اسب در سطح شهر کازرون رفت و آمد داشته است. باشگاه خبرنگاران جوان سازمان صدا و سیما هم در همان روز، طی خبری نوشت: «قاتلِ امام ‌جمعه کازرون، تحت تأثیر یکی از گروه‌ های انحرافی مدعی ارتباط با امام زمان دست به این قتل زده است این فرقه انحرافی که در شهر طالقان فعال هستند، ادعا دارند امام زمان از غیبت کبری خارج شده و روحانیون مانع ظهور کامل هستند.» متأسفانه انعکاس گسترده این دو خبر، همچنین انتشار فیلم و خبر درج شده در کانال تلگرامی یازده هزار نفری «شمارش معکوس ظهور» باعث شده که ذهن برخی مخاطبان آن رسانه ها، متوجه «اهل توقف طالقان» شود.

بر همین مبنا، نکاتی در این باره قابل توجه است: 1. اهل توقف طالقان یا اهالی روستای ایستا، از مقلدان امروزین آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی فقیه تجددگریز اواخر دوره قاجار هستند. آنان از اواخر دهه شصت خورشیدی، با تفسیری خاص از آرای مرحوم میرزا صادق درباره جنبش مشروطیت، چنین زندگی انزواگرایانه ای را در شهرستان طالقان واقع در استان البرز بنا کرده اند. 2. اهالی روستای ایستا، نظراً و عملاً اهل خشونت نیستند و از آن به شدت دوری می کنند. 3. سنّت اسب گردانی و پوشیدن لباس عربی در بین آنان وجود ندارد. 4. دال مرکزی اعتقاد اهل توقف طالقان، پرهیز از عالم مدرن و دستاوردهایش به عنوان فتنه آخرالزمان است. 5. این طایفه تجددگریز فقط در حومه شهر طالقان و حومه شهر سردرود از توابع استان آذربایجان شرقی ساکن هستند. کازرونی ها هیچ ربطی به آنها ندارند. 6. روحانیت را مانع ظهور نمی دانند چه رسد به آنکه قایل بر حذف فیزیکی آنان باشند. اهل توقف طالقان، مدرنیته را مانع اصلی ظهور می دانند. 7. اهل توقف طالقان کسی از «اهل بیرون» را برای زندگی در روستایشان نمی پذیرند و عقاید خود را تبلیغ نمی کنند. 8. بی تردید انتشار مبهم این اخبار در اینترنت و کانال های پرشمار در تلگرام و دیگر شبکه های اجتماعی، از مصادیق ظلم و تهمت به این طایفه تجددگریز است که دسترسی به این گونه رسانه های جدید ندارند تا از خود رفع اتهام نمایند. 9. جهت آشنایی صحیح و بیشتر با اهل توقف طالقان رجوع کنید به: کتاب روستای ایستا نوشته حسین عسکری یا وبلاگی به همین نام در نشانی زیر:

http://www.savojbolaghi.blogfa.com/

 


نوشته شده در  دوشنبه 98/3/13ساعت  9:32 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

روستای ایستا و آخرالزمان / منتظران ظهور در روستای بدون تکنولوژی

سهیل کریمی، پژوهشگر و مستندساز، در صفحه شخصی خود گزارشی از سفر به روستای ایستا در طالقان منتشر کرده است. به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر گزارش بازدید سهیل کریمی و چند نفر از دوستان وی از روستای ایستا است که اعتقادات خاصی در مورد آخرالزمان و انتظار ظهور دارند.

20 -30 خانه‌وارند. کسی از اتفاقات داخل قلعه‌شان خبر ندارد. اهالی می‌گویند اسماعیلیه‌اند. شاید چیزی مثل قلاع حسن صباح و حشاشین. بعضی هم می‌گویند شیعه‌ی دوازده امامی‌اند. با تفکراتی خاص. عابدند و پرهیزگار. خود می‌کارند و خود می‌خورند. با دیگران هم کاری ندارند. کسی را به جمع خود راه نمی‌دهند و با بیرون از قلعه هم ارتباط نگرفته‌اند. کسی ندیده عضوی از آنان بیرون بیاید یا در جایی دیگر دیده شود. تفکرات صوفی‌مآبانه دارند و رهبانیت پیشه کرده‌اند. حدود 40 سال پیش پس از سال‌ها مطالعه احادیث و روایات و این‌که اتفاقات مهمی در طالقان می‌افتد به این منطقه آمدم. اول به اورازان رفتم که می‌دانستم همه از سادات هستند. در بین آن‌ها دنبال کسی گشتم که نشانه‌های روایات را داشته باشد. کسی را نیافتم. ما همه مسلمان‌یم و شیعه. اعتقادات‌مان مثل شماست. مرجع تقلید هم داریم. مثل همه امامیه. فقط معتقدتر از دیگرانیم. نگران ظهوریم و این‌جا جمع شده‌ایم که خودمان را از بلایای آخرالزمان نجات دهیم...

متن کامل گزارش فوق را در «وبلاگ روستای ایستای طالقان» بخوانید

 


کتابی در این باره

کتاب «روستای ایستا: پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان» نوشته حسین عسکری در 144 صفحه و شمارگان 2100 نسخه در بهار 1389 به همت «نشر شهید سعید محبی» منتشر شده است. این کتاب نخستین پژوهش درباره طایفه تجددگریز ساکن در منطقه طالقان است که بر تقلید از میرزا صادق مجتهد تبریزی (از عالمان دوره مشروطیت) باقی مانده اند و با الهام از آرای فقهی او روستایی سنتی و ایستا در طالقان سامان داده اند. آنان شیعه اثنی عشری هستند که بر زندگی دویست سال پیش ایرانیان توقف کرده اند. همچنین شناسنامه ندارند و از امکانات رفاهی جدید مانند آب لوله کشی، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، رادیو و تلویزیون، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و یارانه استفاده نمی کنند.  یادآوری می شود میرزا صادق مجتهد تبریزی (متوفای 1311 خورشیدی) از آن فقیهانی است که در هر دو حیطه نظر و عمل بر طرد مطلق اندیشه تجدد و دستاوردهایش فراوان تأکید می کرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا می داد و از مخالفان سرسخت مشروطیت بود.


نوشته شده در  یکشنبه 98/2/15ساعت  10:8 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز -1
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز - 2
پاسخ البرزپژوهانه به بی ادبی علیرضا پناهیان به ساحت پیامبر (ص)
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج -1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
کتاب «تاریخ هشتگرد» منتشر شد
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]