بنده نيز بعنوان شخصي که اين روستا و اهالي شيرين و در عين حال مظلوم آن را ديده ام با نظر دوست ناشناسم موافقم
البته منظورم از مظلوم به اين جهت که امثال بنده آرامش را از اين اهالي گرفته و آنان را در شرايط سختي قرار داده ايم
چرا که اگر ما مسلمانيم بايد به عقايد برادران چه ديني و غيره احترام بگذاريم
و ايدئولوژي ذهن هاي شرطي شده خود را بعنوان افکار و عقايد آنها مطرح نکنيم همانطور که خود بنده ديدم و متوجه شدم که اين عزيزان از نوشتن کتاب و مطلب درباره خود در هر جايي راضي نيستند و بنده نيز فقط به يک دليل اين مطلب را مينويسم
زيرا هر چقدر بحث در مورد اين روستا بيشتر شود آرامش و آسايش و همچنين صفاي اهالي اين روستا از بين ميرود
وچه بسا آنها ترک اين ديار کنند و مسئول اين کار کيست؟
البته بنده نظر راجع به اين عزيزان زياد دارم که در اين مقوله نميگنجد
اما توجه شما را به زندگي اميرالمومنين جلب ميکنم که ساده مي زيست و مورد حمله و هجمه آشنا و غريبه قرار ميگرفت
و ما در اين زمان دم از ساده زيستي ميزنيم
اما ساده زيستان زمان خود را درک نميکنيم
و با نظر دوست ناشناسم کاملاً موافقم که ما اهل توقفيم نه ايشان
که آنها اهل صعود از دنيا و ما اهل توقف در آنيم
همنطور که حضرت فرمود: آيا آزاد مردي نيست که اين لقمه جويده حرام دنيا را به اهلش(امثال بنده) واگذارد همانا بهايي براي جان شما جز به بهشت نيست پس به کمتر از آن نفروشيد
که دوستان بنده اين حديث را در منزل اهالي اين روستا رويت کرده بودند (البته بنده متن دقيق آن را ننوشتم)
دلخوش از آنيم که حج ميرويم غافل از آنيم که کج ميرويم
کعبه به ديدار خدا ميرويم او که همينجاست کجا ميرويم