اولين روز زندگيتان فرارسيد
چند روز ديگر عيد از راه مي رسد لباس هاي نو ،آرايش نو ،عطر و ادكلن و دكور جديد همه چيز نو شده است
مثل سال پيش، اسكناس هاي نو را لاي كتاب ميگذاري وكنار سفره هفت سين در جمع خانواده مي نشيني
و به ماهي داخل تنگ نگاه مي كني ،منتظر شليك توپ سال 92 هستي ،مثل سال پيش ، نفس عميقي مي كشي
و نحسي سال 91 مثل فيلمي ،فريم به فريم از جلوي چشمانت ميگذرد ،تلخ و شيرين،درست مثل سال پيش.
روزگار به ازاري هر سال كه به تو مي دهد يك سال از عمرت را مي گيرد ،تو پير شده اي اما ممكن است قبول
نكني .به اشتباهاتت فكر مي كني به سالي كه گذشت و كساني كه اكنو ن كنار سفره هفت سين نيستند .مادر ،پدر
و...آنها ديگر كنارت نيستند و تو زير لب ميگويي يا مقلب القلوب و الاابصار يا... اما به آنها كه نيستند فكر ميكني
به كهنگي خودت كه با اين سال ها نو نمي شود به عصبانياتت ، به رفتارهاي ناپسندت ، همه چيز در بيرون از
تو بوي نويي مي دهد .
لباس هاي كهنه ميرود ، گرد و غبار ميرود ، كهنگي سال ميرود اما رفتار تو هنوز مثل سال پيش است و تو به
همه چيز فكر ميكني جز به خودت .تو فقط به خودت تعلق نداري و فهميدن اين مهم ،دشوار نيست ،غرور تو
مثل سال پيش هنوز بر تو مسلط است ،تو نمي تواني از كساني كه انها را آزرده اي عذر بخواهي درست مثل سال
پيش و اين هنوز يك فاجعه است . سال نوبراي تو هيچ وقت نو نمي شود، اگر دلت را خانه تكاني نكني ،اگر...
دركار همه بجز كار خودت استاد هستي و اين خوب نيست ، براي همه حكم ميدهي و اين هم خوب نيست ، در
مورد همه قضاوت ميكني و اين خوب نيست ، ديگران را براي كمترين گناه نمي بخشي و خود ، خانواده ات را
لايق بخشش هاي بزرگ تري مي داني و اين خوب نيست .همه صفات خوب براي شماست و اشتباه از ديگران
و اين هم خوب نيست .
اولين روز سال 92 را با دل تكاني خود شروع كنيد ،كتاب بخوانيد ،از افراد آگاه مشاوره بگيريد وبپذيريد كه
ممكن است شما هم اشتباه كنيد و بپذيريد كه عذرخواهي و جبران چيزي از غرور شما كم نمي كند.