سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

دکتر شهریار شهیدی (متولّد 1343ش) روان شناس، شاعر و استاد دانشگاه است. گرچه متولّد تهران است اما دوران کودکی اش را در روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ گذراند. در تابستان 1357ش در سنّ چهارده سالگی برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و چهارده سال بعد با مدرک دکتری روانشناسی بالینی از دانشگاه لندن به ایران بازگشت. او از سال 1369 تا 1371ش به عنوان استادیار روانشناسی سلامت در بخش روانپزشکی بیمارستان لندن و بیمارستان رویالفری لندن فعالیت کرد و از سال 1372ش در دانشگاه شهید بهشتی تهران به عنوان استادیار و سپس دانشیار مشغول به تدریس شد.

دکتر شهیدی زمانی نایب رییس انجمن روان شناسی ایران و رییس شاخه روان شناسی بالینی انجمن روان شناسی بوده است. وی علاوه بر نگارش و ترجمه کتاب در حوزه روان شناسی، به کار ترجمه و سرایش شعر نیز اهتمام داشته و چنان که خود میگوید از روزگار کودکی با تاثیر از اشعار پدربزرگش جلال الدین شهیدی (م1327ش) و با تشویق عباس یمینی شریف (م1368ش) با شعر و ادبیات مأنوس بوده و این علاقه باعث شده تا با برگزاری جلساتی با عنوان «شعردرمانی» این شاخه از هنر را با روان شناسی پیوند دهد. نگارش کتاب های «روان شناسی شادی»، «اصول و مبانی بهداشت روانی» و ترجمه کتاب های «روان درمانی و معنویت» نوشته ویلیام وست و «مقدّمات روان شناسی فروید» نوشته استانلی هال شاعر و نمایشنامه نویس اسپانیایی، برگردان شعری از تی. اس. الیوت (م1965میلادی) با نام «دشت سترون»، نگارش سلسله مقالاتی درباره فدریکو گارسیا لورکا (م1936میلادی) و چاپ مجموعه شعری با عنوان «پریشان یادها» در سال 1388ش از آثار او است.

عضویت در انجمن روان شناسی بریتانیا، مدیرمسئول نشریه روان شناسی معاصر، عضو شورای دبیران نشریه بین المللی روان شناسی، مدیر گروه روان شناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، تدریس در دانشگاه های علوم بهزیستی و توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی ایران (انستیتو روان پزشکی) و دانشگاه آزاد اسلامی از دیگر فعالیّت های علمی و آموزشی دکتر شهیدی است. شعر زیر را او در سوگ پدرش سروده است. پدرش شمس الدین شهیدی، بنیانگذار سه مدرسه، جمعیت شیر و خورشید (هلال احمر فعلی) و بیمارستان شهید مدنی در شهرستان کرج است. پیکر او در روستای وَرده از توابع شهرستان ساوجبلاغ به خاک سپرده شده است.

در راه «ورده» باد میآید

چندان که تکدرخت توت کهنسال

با قامتی خمیده و لرزان

در اضطراب و ترس و پریشانی ست

غمگین غروب سرد زمستانی ست !

در راه ورده برف میآید

چندان که کوه سنگی مغرور

تندیس انجماد و سردی و ویرانی ست

سبزینه بهار

خاطرهای مبهم است و دور

...

در راه ورده باد می آید

همواره تازیانه این باد برف و سوز

غوغا و نوحه و فریاد زاغ ها

آید به گوش هنوز

مردان سوگوار

نعش شهید خاطره ها را

از روی نهر یخزده، از راه مال رو

بر دوش می برند

سوی امامزاده متروک روستا

تا مشهد ترانه و نور و گل و صدا

تا مرز وحشت اهلی خواب ها

تا آن سوی نهایت و پایان و انتها

تا آن سوی...

منابع: شهریار شهیدی، پریشان یادها، ص 7، 65؛ همان نویسنده، روان شناسی شادی، ص 102؛ وبگاه خبرگزاری کتاب ایران، 28 آذر 1390؛ وبگاه انجمن روان شناسی ایران، 8 دی 1391؛ وبگاه دانشگاه شهید بهشتی، 25 آذر 1391.

- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «روانپزشک البرزی که شاعر است»، روزنامه پیام آشنا، سال سوم، ش 770، شنبه 8 آبان 1395، ص 8.

 مقاله بالا در وب سایت روزنامه پیام آشنا

 دانلود روزنامه پیام آشنا، ش 770


نوشته شده در  پنج شنبه 95/8/27ساعت  11:25 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز -1
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز - 2
پاسخ البرزپژوهانه به بی ادبی علیرضا پناهیان به ساحت پیامبر (ص)
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج -1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]