ساوجبلاغ

حلقه میانی زنجیره استقرارهای عهد نوسنگی ایران باستان

حسین عسکری: از نظر اهل علم و پژوهش، استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی عضو هیئت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران، نخستین پژوهشگری است که مباحث عمیق و دشوار مربوط به دانش نوظهدکتر حکمت الله ملا صالحیور «فلسفه باستان شناسی» را در ایران مطرح کرده است. استاد ملاصالحی در سال 1329 خورشیدی در روستای گوران طالقان از توابع شهرستان ساوجبلاغ در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را به تناوب در طالقان و تهران سپری کرد و در سال 1349 موفق به اخذ دیپلم ادبی از دبیرستان پهلوی در تهران شد. سال 1349 در کنکور سراسری شرکت کرد و علی رغم کسالت سنگین، در رشته ادبیات پذیرفته شد و در سال 1353 در رشته باستان شناسی هنر از دانشگاه تهران لیسانس گرفت. دکتر ملاصالحی در سال 1354، برای ادامه تحصیل به یونان رفت؛ اقامت وی در این کشور به خاطر ضعف بنیه و ناسازگاری آب و هوا بیش از 15 سال به درازا کشید و سرانجام در سال 1364، موفق به اخذ درجه دکتری باستان شناسی و تاریخ با درجه عالی از دانشگاه آتن شد.

دکتر ملاصالحی پس از اخذ دکتری، چند ترم در دانشگاه های آتن و سالونیک دعوت به ارایه سخنرانی های ترمی شد و به موازات آن، دو سال نیز در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آتن به تدریس پرداخت و سپس برای ادامه مطالعات و تحصیل در مقطع فوق دکتری باستان شناسی به لندن رفت. وی پس از نزدیک به یک سال اقامت در لندن، از سوی دانشگاه تهران برای تدریس به ایران دعوت شد.

دکتر ملاصالحی در سال های پایانی دهه شصت به ایران آمد و ضمن تدریس و همکاری علمی و عملی با گروه باستان شناسی دانشگاه تهران، در مطالعات میدانی دشت قزوین؛ به ریاست موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران انتخاب شد. دکتر ملاصالحی در دهه هفتاد همکاری چند سویه خود را با شورای برنامه ریزی دانشگاه هنر شاهد و همچنین حوزه هنری و دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد و در دهه هشتاد، به همکاری با فرهنگستان زبان و ادب فارسی - بخش واژه گزینی- پرداخت وی در ادامه، همکاری خود را با بنیاد حکمت اسلامی صدرا آغاز نمود. از دکتر ملاصالحی هفت کتاب و نیز مقالات متعددی به زبان های فارسی، انگلیسی و یونانی در نشریات معتبر داخلی و خارجی در زمینه های متنوع باستان شناسی، تاریخ، هنرهای آیینی و مسایل دیگر، به چاپ رسیده است. وی در حال حاضر، ضمن تدریس و تحقیق، مسؤولیت سردبیری مجله باستان شناسی و مطالعات میان رشته ای را به عهده دارد.

در عصر دهمین روز از اولین ماه تابستان 1378 در یکی از خانه های سازمانی متعلق به دانشگاه تهران به خدمت استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی رسیدیم. او با مهربانی و تواضعی مثال زدنی پذیرای گروه خبرنگاری چهار نفره ما شد. استاد دوران کودکی اش را در سرزمین فرهنگ خیز طالقان، زیر باران رحمت دعاهای پرشور و جذبه شیعه و تعزیه ها و مرثیه های حماسی - تراژیک سپری کرده است و مدت 17 سال دوران تحقیق و پژوهش و تحصیل خود را در چند کشور اروپایی گذرانده است. او بر این نظر است: «ما ایرانیان متأسفانه هنوز به شأن معنوی خودمان در جامعه جهانی وقوف پیدا نکرده ایم و این در حالی است که ما دارای یک شأن معنوی بسیار برجسته در جامعه جهانی هستیم. استاد ملاصالحی تاکید می کند که انسان معاصر اسیر آزادی خویش است و باید گام به گام حقوق انسان، حقوق خدا هم مطرح شود و یک نوع توازن و تعادل بین حق انسان و حق خداوند مطرح شود، بین آزادگی و بندگی او، بین آزادی، حریت و مسوولیت او توازن برقرار شود. این توازن در جهان فعلی بهم خورده است یعنی انسان معاصر می خواهد آزاد باشد بدون مسوولیت، بدون خدا و اینجاست که انسان اسیر آزادی خودش می شود. ما می خواهیم بگوییم انسان تنها متعلق به فنا و زمان نیست بلکه ساحتی از ابدیت هم در خانه وجود او هست. باید او را به ابدیتش بیدار کرد... ما دوست داریم، انسان یکبار دیگر آزادی خودش را در خدا و برای خدا و به سوی خدا احساس و تجربه کند تا ببیند چه حلاوتی دارد.»

مطلب زیر بخشی از چهار ساعت گفتگوی صمیمی با ایشان است که پس از گذشت ده سال تقدیم مخاطبان فهیم «وب نوشت ساوجبلاغ پژوهی» می شود:

- آقای دکتر ما از طریق «نشریه تصویر ساوجبلاغ» سه محوطه باستانی خوروین، اسماعیل آباد و ازبکی را به مردم معرفی کرده ایم لطفا" درباره قدمت این فرهنگ ها توضیح دهید:

- ایران اساسا" یکی از فرهنگ خیزترین و دیرپاترین مراکز فرهنگ جهانی است. شما هر منطقه ای از ایران را که بخواهید مورد بررسی باستانشناسانه و مطالعات تاریخی قرار بدهید با مراکز فرهنگی کهن در آنجا برخورد خواهید کرد. شما از همان دشت قزوین که آغاز کنید تا نواحی ورامین و کاشان زنجیره ای از دهکده های پیش از تاریخ را مشاهده خواهید کرد و در ساوجبلاغ هم تپه هایی همانند خوروین، اسماعیل آباد و ازبکی دیده می شود که احتمال داده می شود که اینها از عهد نوسنگی آغاز شده اند و عهد نوسنگی عهدی است که در واقع نخستین جوامع کشاورزی شروع می شود. اعتقاد من بر این است که ساوجبلاغ در واقع حلقه میانی زنجیره این استقرار های عهد نوسنگی است که بعضی از آنها تا دوره های جدید ادامه داشته است. در دوره های نوسنگی احتمالا" یک نوع اشتراک در مالکیت، معیشت و اقتصاد وجود دارد و تجمع و تمرکز قدرت بگونه ای است که در دوره های بعد تاریخی می بینیم که این مسائل وجود ندارد، یعنی در آنها قدرت، ثروت و حاکمیت هم هست که انسان های فقیرتر استثمار می شود و زمین ها و تولید و زرع و کشت و کار و فعالیت ها در دست یک قدرت متمرکز قرار می گیرد. ساوجبلاغ یک منطقه عظیم فرهنگی است که از دوره های کهن تر نوسنگی شروع می شود. شاید کشفیات باستانشناسی در آینده، دهکده ها و جوامع و فرهنگ ها و استقرارهای کهن تر از این دوره را هم به ما نشان دهد.

- در اینجا سؤالی مطرح می شود که این مردمان از کجا به نواحی باستانی ساوجبلاغ آمده اند و در این دشت مستقر شده اند؟

- ما هنوز جواب این سؤال را نمی دانیم. اعتقاد من بر این است که ما باید در نواحی درونی و کوهستانی تر البرز جستجو کنیم و در این جنگل هایی که به طرف شمال گسترده شده اند، کاوش کنیم. شاید نخستین جوامع شکار را در آنجا ببینیم. به همین خاطر خود من چشم به جاهایی الموت و طالقان دوخته ام و نظرم بر این است که در نواحی کوهستانی تر می شود ردپای این اقوام و گروه های زبانی را پیدا کرد. هر چند شاید زبان آنها را شاید هرگز نتوانیم بازسازی کنیم که کار پیچیده ای است و بازسازی زبان های عهد نوسنگی که شفاهی است و دارای خط نیست خیلی پیچیده است، شاید اساسا" ممکن نباشد.

- در رابطه با آیین ها و باورهای فرهنگ های باستانی موجود در ساوجبلاغ چه اطلاعاتی در دست است؟

- ما در رابطه با آیین ها، باورها و اندیشه ها و عقاید مردمان عصر نوسنگی خیلی نمی توانیم داوری کنیم البته با اتکا، به همین داده های ناقص باستانشناسی مثل ظرف ها و نقش های روی سفال ها و نوع خاص بعضی معماری ها می شود حدس زد که این معماری ها می توانسته آیینی باشد. گاهی پیکره هایی یافت می شود که باید کنار هم گذاشت تا حلقه های این زنجیر گسسته را که شامل هزاران حلقه مفقوده است باز پردازش کنیم.

 اساسا" نفوذ و رخنه در اندیشه ها و باورهای مردمان پیش ار تاریخ کار خیلی سخت و مخاطره انگیز و پیچیده ای است. ولی باستانشناسان تلاششان را می کنند. ما امروزه تصویری از آیین مردمان آن دوره داریم که تصویر کاملی هم نیست ولی می دانیم که اینها به هر روی باورهایی داشته اند. می دانیم که پیکره های ساخته شده آنها اغلب مونث هستند که مسایلی همچون قداست زمین، باروری و زایندگی را می رساند. انسان به هر حال در هر دوره ای که می زیسته نمی توانسته عالم را بی معنا رها کند و نمی توانسته بی معنا و مبنا زندگی کند، چون انسان برای زندگی کردن نیاز به معنا و مبنا دارد. اساسا" دین در ذاتش متعلق به این عالم نیست بلکه متعلق به عالم دیگری است و تمام اصالت تجربه دینی به این است که عالم دیگری را به ما می تاباند و بشارت می دهد، یک عالم متعالی تر، روحانی تر و اسرار آلودتر. در یک کاوش باستانشناسانه که نمی شود خود دین را جراحی کرد و حفاری کرد، سر? را نمی شود جراحیاستاد دکتر حکمت الله ملاصالحی باستانشناسانه کرد، عالم متعالی را نمی شود زیر کلنگ باستانشناسی کشف کرد و یافت. تنها کاری که می شود کرد این است که بگوییم مردم این سه فرهنگ در ساوجبلاغ بی باور نبوده اند بلکه نوعی باور داشته اند.

- آیا درباره قدمت منطقه کوهستانی طالقان می توان گفت که قدیمی تر از مناطق باستانی دشت ساوجبلاغ است یا نه؟

- می توان گفت غارهای طالقان و موقعیت جغرافیایی اش طوری است که می شود احتمال داد که طالقان و الموت می توانند کهن تر باشند. غارهای موجود در طالقان شاید مراکز زندگی و گذر انسان های عصر برون سنگی بوده باشد.

- برون سنگی قبل از عهد نوسنگی است؟

- آری، قبل از عهد نوسنگی است. در واقع در طالقان و ولیان و مناطق کوهستانی ساوجبلاغ خیلی کار باستانشناسی انجام نشده. این مناطق الان این طور عریان و لخت است اما در قدیم شامل جنگل های انبوه بوده که پر از میوه جنگلی بوده و انسان دیرینه سنگی به راحتی می توانسته با تغذیه از جانوران، گیاهان و میوه های جنگل مزبور زندگی کند.

- آقای دکتر، در متون تاریخی مستند آمده است که مردمان منطقه طالقان ابتدا به اسلام گرایش پیدا نکرده اند و تا زمان آمدن علویان بر همان عقاید زرتشتی خود استقامت کردند و با آمدن آنها مستقیما" به تشیع گرویدند، آیا این استقامت می توانسته دلیل خاصی داشته باشد؟

- دلیل زیادی می تواند داشته باشد. یکی اینکه مناطق کوهستانی بالنسبه مناطق امن تری هستند و اساسا" کوهستانی ها محافظه کارتر از مردم دشت هستند. از آنجایی که تمام زندگی آنها به آب و چشمه و آن دره بستگی دارد. حراست از باورها و سنت ها با چنگ و دندان در واقع حراست از کیان حیات و تداوم زندگی است. یعنی کسی که در منطقه ای زندگی می کند و به باورهایی پایبند است و این باورها با تمام شوون و مراتب فرهنگ و زندگی اش سخت تابیده است، احساس می کند اگر دست از این ها بکشد در واقع دست کشیدن از همه آن باورها است. باید زمان بگذرد تا به این نتیجه برسد که آیین و دین جدید به او اطمینان می دهد که می تواند به او زندگی بهتری بدهد و او را رستگارتر و سعادتمندتر کند. مسئله مهم دیر یا زود نیست. می دانید که آنها وقتی هم که مسلمان شدند، مسلمان های خیلی پای بند و پایداری در باورهایشان بودند. در ثانی من درباره همه روستاهای طالقان چنین اعتقادی ندارم. بعضی روستاها مانند گوران که از «گبران» گرفته شده است اینچنین بوده اند. بقایای عقاید زرتشتی الان هم در بعضی از این روستاها هست. شگفت تر اینکه شما در طالقان آداب و رسومی پیدا می کنید که کهن تر است؛ واژه هایی را پیدا می کنید که پهلوی هستند البته گویش طالقان گویش آمیخته ای است. نوعی گیلکی است که با گویش های دیگر مخلوط شده حتی اگر خوب کار شود واژه هایی را می یابیم که به عصر نوسنگی بر می گردد.

- نام روستاهایی همانند مهران، اوانک، ناریان، خورانک و ...

- بله و مثل «منگلان» که اصل آن «مغ لان» بوده به معنی لانه مغان های زرتشتی.

- فراوانی بقعه های امامزاده در منطقه ساوجبلاغ و طالقان نشان از چیست؟

- شما دست کم نگیرید، بر فراز قله های چهار هزار متری البرز - که البرز هم از طالقان شروع می شود- امامزاده هایی است که عمق ایمان علوی این دیر مسلمان شده ها را نشان می دهد. اگر یک قطره خون از یک پارتیزان علوی در جایی به زمین ریخته می شد، همان جا را امامزاده اش می کردند و با چنگ و دندان از آن محافظت می کردند. من فکر می کنم در ایران امامزاده ای معتبرتر از شاه محمد حنیفه نیابید البته بخشی از امامزاده های ساوجبلاغ و طالقان مخروبه شده و وقتی یک امامزاده ای ویران می شود درست مثل این است که پنجه ای از پیکر یک امت قطع می شود و وقتی این سیر تخریب ادامه پیدا کند دیگر چیزی باقی نمی ماند و این پیکر فرو می ریزد.

- درباره واژه طالقان چه نظری دارید؟

- عقیده ام درباره واژه طالقان این است که نه از«طلاکان» گرفته شده و نه از ریشه «طلاق» و «طلقه» و نه معرب «تالک» است. بلکه بیشترین قرابت این واژه با «طالش» و «طالشان» بوده است یعنی با منطقه طالش و اقوام آن بیشتر قرابت دارند و از همان اقوام هستند.

- آیا آثار باستانی ساوجبلاغ با توجه به اینکه بعضی از کاوش های مناطق باستانی شهرستان را گروه های بلژیکی و آمریکایی انجام داده اند، در خارج از کشور هم بازتابی داشته است یا نه؟

- آری، شما مناطق کاوش شده ساوجبلاغ را در متون باستانشناسی جهان می توانید ببینید و همین تپه های حفاری شده در ساوجبلاغ، همه در متون و فهرست های خارجی ذکر شده اند. شما الان که به موزه ایران باستان بروید سفالینه های آیینی خوروین ساوجبلاغ را در آنجا می بینید. لذت بخش ترین لحظه های مشاهده من مربوط به همین سفالینه ها است که روح آخرت نگری مردم را نشان می دهد و چیز کمی نیست.

- آقای دکتر، الان با کدام یک از مطبوعات کشور بیشتر رابطه دارید و آیا قصد ندارید کتابی درباره ساوجبلاغ و طالقان بنویسید؟

- یکی مجله «باستان پژوهی» و دیگری هم مجله ای بنام «نامه فلسفه» که مجله خیلی خوبی است. کتاب یک فیلسوف ارتدوکس معاصر روسی را با نام «حقیقت و وحی» ترجمه کرده ام که بخش اول آن را این مجله چاپ کرد و دیگری هم مقاله ای است که برای «مجله ادبیات و علوم انسانی» آماده می کنم. مجله ای هم گروه فلسفه دانشگاه تهران دارد چاپ می کند که قرار است بعضی واژه های یونانی را توضیح بدهم و متن سخنرانی هایی هست که موسسه توسعه پژوهش و دانش چاپ می کند. قبلا" هم مدام هر ماه در کیهان فرهنگی قلم می زدم. الان هم قرار است سازمان سمت، کتاب «فلسفه باستانشناسی» مرا چاپ کند. علاوه بر آن مقالاتم را باید برای چاپ در شش یا هفت جلد کتاب آماده کنم، که مجموعا" هفتاد مقاله است با موضوعات «زیبایی شناسی»، «تاریخ و هنر»، «باستانشناسی»، «اندیشه و فرهنگ». وقتی هم اینها چاپ شوند و خیال من راحت شود به طالقان و ساوجبلاغ هم خواهم پرداخت.

- نشر نخست این گفتگو در: ماهنامه تصویر ساوجبلاغ، ش53، بهمن 1378، ص8


نوشته شده در  پنج شنبه 88/2/17ساعت  7:29 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 لوح آغاز عیلامی، سند همکاری تجاری ازبکی و شوش

باسلوح آغاز عیلامی تان شناسان در یکی از روزهای سرد پاییزی سال 1378 خورشیدی، یک لوح گلی باستانی را در «مارال تپه» محوطه باستانی ازبکی (از توابع شهرستان نظرآباد واقع در غرب استان تهران) کشف کردند که با مطالعه آن نتایج شگفت انگیزی به دست آمد. مارال تپه از اواسط هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح این سند افتخارآمیز را در دل پر راز خویش حفظ کرده و آن را پس از گذشت این هزاره های طولانی به مردم فرهنگ دوست ایران هدیه کرد. این لوح گلین بیشتر شبیه گل نبشته های دوران آغاز عیلامی است که ارقام و نشانه های آن تاکنون مشاهده نشده است.(1)

   به نظر می رسد لوح به دست آمده بخشی از یک لوح محاسباتی باشد. در آن ارقام بیشتر به صورت سوراخ های کوچک گرد در اثر ناخن و یا وسیله ای مانند آن ایجاد گوشه ای از آثار محوطه ازبکیشده و قبل از باز کردن حساب مجدّد به کمک خطی افقی حساب پیشین را به اصطلاح بسته اند. ورز گل چنان به خوبی انجام گرفته که جنس آن به طور کامل فشرده و سخت شده است و حتّا یک حباب هر چند کوچک هوا هم در سطح لوح به چشم نمی خورد. شکل لوح احتمالا" راست گوشه است. طول این قطعه در حالت کنونی 7/6 و عرض آن 7/5 سانتیمتر است اما به نظر می رسد که در اصل ابعادی به مراتب بیشتر از این داشته است. ضخامت لوح در حدود یک سانتیمتر است و نگاهی به پشت آن نشان می دهد که یکبار بر آن چیزهایی نوشته شده اما پیش از خشک شدن لوح سطح آن را صاف کرده یا به عبارت دیگر پاک کرده اند.(2)

   این لوح به همراه پیکره و سفال لب واریخته ای که از سکویی واقع در غرب برش حفاری مارال تپه به دست آمده است، دست کم بر وجود نوعی ارتباط تجاری میان شوش باستان واقع در استان خوزستان و محوطه باستانی ازبکی در استان تهران دلالت می کند که با احتساب فاصله مکانی این مناطق می توان به شگفتی و اهمیت موضوع پی برد.(3) در سال 1380 خورشیدی مقاله ای از «فرانسوا والا» زبان شناس فرانسوی در یکی از مجله های تخصصی زبان شناسی فرانسه در معرفی این لوح به چاپ رسید که حاکی از اهمیت جهانی این اثر باستانی است.(4)

پانوشت ها:1- روزنامه آزاد، ش215، ص1./ 2- یوسف مجیدراده، نخستین و دومین فصل حفریات باستان شناختی در محوطه ازبکی ، ص57./ 3- همان ، گزارش سومین فصل کاوش های باستان شناسی محوطه ازبکی، ص5./ 4- همان، « گزارشی کوتاه از پایان چهارمین فصل حفریات در محوطه باستانی ازبکی»، پژوهشنامه، دفتر سوم، ص279.


نوشته شده در  شنبه 87/6/23ساعت  5:23 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

  دکتر فاروق صفی زاده

استاد فاروق صفی زاده

فوق دکترای ایران شناسی و ادیان

از کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» تا «دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد»

اشاره: دکتر فاروق صفی زاده در 26 دی 1385 دانشگاه پیام نور شهرستان نظرآباد را با همکاری دکتر فاطمه سماواتی (دارای دکتری ادیان از دانشگاه دهلی هندوستان) تاسیس کرد و در طول تصدی یک ساله مدیریت دانشگاه که تا اول دی ماه 1386 ادامه یافت، زحمات طاقت زدای فراوانی متحمل شد. وی دارای دکتری در الاهیات، تاریخ، فرهنگ و زبان های باستانی و درجه فوق دکتری در ایران شناسی و ادیان است. دکتر صفی زاده علاوه بر تالیف حدود 300 عنوان کتاب در حوزه ایران شناسی و ادیان، عهده دار مدیرمسوولی مجله های تخصصی «مهر و ناهید»، «فکر و نظر»، مدیرمسول موسسات فرهنگی، هنری و ادبی جام و قائم مقام «مرکز نشر و پژوهش های ایران شناسی» است. در نوشتار ذیل دکتر صفی زاده ضمن ارایه تحلیلی کوتاه از جایگاه فرهنگی و تاریخی شهرستان نظرآباد و موانع توسعه فرهنگی - علمی آن به ماجرای یکساله دانشگاه پیام نور شهرستان نظرآباد نیز اشاراتی کرده است. این وبلاگ از صراحت قلم استاد صفی زاده سپاسگزاری کرده و جهت روشن شدن موضوع، آماده انعکاس دیدگاه های دیگران در این باره است.

نظرآباد طبق، یافته های باستان شناختی تقریبا" همه ی دوران های تاریخی ایران زمین را پشت سر گذاشته است. از دوره ی سومریان آریایی گرفته تا دوره ی مانایی و سکاها و گوتی و لولوبی و سپس مادها و هخامنشیان اشکانیان و ساسانیان. آثار این دوران ها در پیرامون نظرآباد کاملا" مشهور است. تپه های باستانی نظرآباد عبارتند از: یان تپه، جیران تپه، دوشان تپه، مارال تپه ، گوموش تپه، تپه مرتفع ازبکی (دژ مادی) که هر کدام از این مکان ها دارای یافته های باستان شناختی می باشد. کشف شهر مادی در محوطه ی ازبکی یکی از مهم ترین آثار درنظرآباد می باشد. کشف پیکره ی سنگی مادی نیز جزو آثار مهم یافت شده در محوطه ی ازبکی می باشد. در تدفین ها ی مکشوفه درپیرامون نظرآباد نیز بقایای همه ی دوران های تاریخی را می بینیم .انواع تدفین ها در این مناطق دیده می شود. نقوش های یافته شده بر روی سفال های مکشوفه ی نظرآباد نشان از قدمت بسیار کهن این منطقه دارد. نقوش مهری، زروانی و زردشتی و دیگر اسطوره های آریایی کهن را بر روی این سفال ها می توان دید.

بررسی وضعیت تاریخی و فرهنگی نظرآباد بیانگر نیاز این منطقه به یک کنگره ی بین المللی است که امیدوارم با همیاری وزارت علوم تحقیقات و فناوری و سازمان میراث فرهنگی این مهم انجام پذیرد. اما یکی از راهکارهای توسعه ی فرهنگی و علمی شهرستان نظرآباد آگاهی دادن به مردم و برگزاری همایش ها و نشست هایی در این زمینه می باشد که متاسفانه هیچ اقدامی تاکنون صورت نگرفته است. فرهنگ سازی و پرداختن روزنامه های محلی به مسا ئل تاریخی و فرهنگی منطقه از مهمات است. عدم همکاری مسوولین دراین زمینه بخصوص با توجه به عدم آگاهی مسوولان از سوابق تاریخی نظرآباد از موانع اصلی توسعه ی فرهنگی و علمی شهرستان نظرآباد می باشد. اداره ی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی این کار است که باید به همت پژوهشگران یاری رساند و با همکاری محققین سمینارهایی در زمینه های مختلف تاریخی و فرهنگی و زبان شناسی برگزار گردد. کتاب پژوهشگر ارجمند آقای «حسین عسکری» در این زمینه آغازگر این امر مهم است. چرا که ایشان در تحقیق خود به موارد بسیاری پرداخته اند.

... و اما در باره ی دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد: پیرو حکم شماره 1710 / 105 تاریخ 26/10/85 اینجانب به عنوان سرپرست و مسوول راه اندازی دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد با حکم قائم مقام رئیس دانشگاه کل پیام نور برادر عزیزم آقای "دکتر جوشفقانی" کار خود را آغاز کردم. جلساتی با هیئات مووسس دانشگاه ( فرماندار، امام جمعه، ریئس شورای شهر، شهرداری، نماینده مجلس و رییس آموزش و پرورش) گذاشتیم . سرانجام دانشگاه به مرحله ی بازگشایی رسید. پس از افتتاح با توجه به عدم همکاری هیات مووسس، اینجانب سرپرستی دانشگاه را به خانم دکتر سماواتی واگذار کردم وخود به عنوان معاون دانشگاه به فعالیت ادامه دادم. در طی این یک سال همکاری از سوی برخی هیات مووسس دیده نشد. به جز تعدادی کامپیوتر ، صندلی، فایل و دستگاه تکثیر که به قول خود فرمانداری 25 میلیون تومان هزینه ی آنها شد که سر جمع این وسایل براساس گفته ی کارشناسان به 7میلیون هم نمی رسید. اینجانب و خانم دکتر جهت پیشبرد کار نزدیک 2میلیون تومان از جیب خود خرج کردیم. فقط برای رضای خدا و دانشجویان معصوم دانشگاه ، کلاس ها به نحو احسن برگزار شد و حدود چهار دکتر از تهران و بقیه از نظرآباد و اطراف نظرآباد به همکاری دعوت کردیم. طی این مدت از وزارت ارشاد پنج هزار عنوان کتاب درخواست گردید جهت تجهیز کتابخانه ی دانشگاه که موافقت شد. کارهای دیگری نیز انجام گرفت. ماشین فرمانداری نیز به خاطر این که ازماشین های قدیمی بود در طی این یک سال فقط پنج بار توانستیم با این ماشین به تهران تردد کنیم. بقیه را با آژانس و هزینه ی شخصی رفت و آمد می کردیم. درکنار دانشگاه اتاقکی ساخته شده بود که محل تجمع معتادان و اراذل و اوباش بود اینجانب به چند جا از جمله نیروی انتظامی و شهرداری مراجعه کردم برای تخریب این اتاقک که کسی توجه نکرد، نا چار خود این اتاقک را تخریب کردم و به معتادان و اراذل و اوباش نیز شدیدا" هشدار دادم که با تهدید آنها نیز مواجه شدم.

با تمام این زحمات که بنده و مسوول دانشگاه انجام دادیم در تاریخ 1/10/86 پس از یک سال زحمات طاقت فرسا ، نامه ای به دست خانم دکتر مسوول دانشگاه داده شد ، مبنی بر اینکه رییس جدید دانشگاه پیام نور واحد نظرآباد، آقای "مهندس محرمی" حضورتان معرفی می گردد. رونوشت این نامه به فرمانداری هم ارجاع شده بود . با دیدن این نامه ما در جا خشکمان زد. یکسال تحمل سختی ها و زحمات طاقت فرسا نتیجه و مزد کار ما این باید باشد. ما شدیدا" اعتراض خود را اعلام کردیم. فردای آن روز در نظرآباد آقای محرمی را دیدم. او را انسان فرهیخته و شایسته دیدم و ناچار با اینکه مسوولین رده بالای پیام نور به ما اعلام کردند این کار تخلف است و شما سرجایتان باشید، برای اینکه هیچ گونه مساله ای پیش نیاید با کمال حسن نیت ما با آقای محرمی همکاری کردیم و کلیه ی وسایل دانشگاه رابه ایشان تحویل دادیم و همکاری های لازم را با ایشان انجام دادیم. این درحالی است که اینجانب با سابقه ی خدمات علمی و فرهنگی درخشان (چاپ300 عنوان کتاب و دو هزار مقاله ی تحقیقی) و خانم دکتر نیز با فعالیت ها ی گسترده ی فرهنگی (چاپ 5 عنوان کتاب و 30 مقاله، سردبیر و صاحب امتیاز و مدیر مسوول 2نشریه ی علمی تخصصی دارای گرید علمی، مسوولیت چندین موسسه فرهنگی و انتشارات و دارای دکترا از دانشگاه دهلی هندوستان ) به این راحتی کنار گذاشته شدیم . به هر حال ما با حسن نیت در راه رضای خدا خدمت به دانشجویان معصوم این کشور این زحمات را کشیدیم . در دیدار دکتراحمدی رییس دانشگاه در استان تهران، ایشان فرمودند که هر هفته 2-3 گزارش علیه شما از فرمانداری و جاهای دیگر برای ما می آید. این در حالی است که هر هفته 4 تا 5 روز از صبح تا ساعت 6بعدازظهر در محل دانشگاه حضور داشتیم. همچنین مسوول حراست دانشگاه نیز ما را مورد مرحمت خویش قرارداده و به همکارانمان گفته بودند ما را به دانشگاه راه ندهند و قفل در را هم عوض کرده بودند. یادم است یکبار یک پیت بنزین بردم فرمانداری و به معاون فرماندار گفتم به ما بنزین بدهید. این مساله را به عنوان گزارش علیه ما به دکتر احمدی رییس دانشگاه پیام نور استان تهران اعلام کرده بودند که دکتر احمدی فرمودند شما چرا با پیت بنزین رفته اید فرمانداری. گفتم آقای دکتر برای اینکه فرماندار و معاونین ایشان خجالت بکشند. من با این همه مقام و تحصیلات، کارم به جایی رسیده بود که پیت به دست به فرمانداری رفته ام برای بنزین ماشین. اینجانب جانباز 70 درصد شیمیایی هستم و می بایست کلیه ی کارها را با وسیله ی نقلیه انجام می دادم. دکتر احمدی اظهار کرد که گویا ما برای استفاده ی شخصی بنزین گرفته ایم. حتا چند بار ماشین زیر پای ما در وسط راه خاموش شد به خاطر این که بنزین تمام شده بود و چند بار نزدیک بود در راه خدمت به مردم.......

برای یک جانباز 70درصد آیا یک ماشین و دادن بنزین برای امور دانشگاه جرم است؟؟ به هر حال افتخار ما خدمت به مردم بخصوص دانشجویان معصوم بوده است. به قول شهید بهشتی: ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. مسلما" مدیریت ضیف دانشگاه درآینده به جز تیشه به ریشه ی دانشگاه و دانش کشور زدن ثمره ای نخواهد داشت. امروز ما به تجربه دریافته ایم که علت فرار مغزها چه بوده است؟؟ آیا به جز این است که مسوولین کشور بخصوص مسوولین دانشگاه ها در این امر کمک شایانی به فرار مغزها کرده اند و به علت ندانم کاری و ناآگاهی و سودجویی عده ای نا آگاه افراد مخلص و متعهد را ازخود رانده و عده ای ناآگاه را دوروبر خود گرد آورده اند.خداوند به مسوولان دانشگاه پیام نور و مسوولان محترم شهرستان نظرآباد جزای خیر دهد/ والسلام علی من اتبع الحق و الهدی.


نوشته شده در  سه شنبه 87/2/10ساعت  11:38 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   26   27   28      

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
مثال مهدی مهریزی از اهل توقف طالقان
کوتاه نوشته های حسین عسکری در کانال تلگرامی البرزپژوهی - 6
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 11
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 10
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 9
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 8
درباره پیوندهای فرهنگی و تاریخی استان های قزوین و البرز
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]