• وبلاگ : البرز پژوهي
  • يادداشت : گفت و گوي انتقادي درباره فرهنگ و هنر ساوجبلاغ -13
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي نوريان 
    به نام خدا . حسين عزيز سلام . خيلي وقت بود که مي خواستم سري به شما بزنم و اگر وزن و مقداري براي نظر بنده هم قائل باشيد عرض مختصري داشته باشم . البته اين بدان جهت است که بنده يکي از کساني هستم که طي اين مناقشه کذايي از آماج تهمت ها و بدگويي ها در امان نبوده و بر اساس مشاهده حاشيه نگاري جناب آقاي زودبين بر مکتوبه جناب شمس ، خودم را بيش از سايرين محق مي دانم که پاسخي در شأن و مقدار اين دوست گرانقدر تقديمش کنم ... اما از آنجا که طي همه اين سالهاي حضور و فعاليت تئاتري ام در شهرستان ساوجبلاغ با وجود زخم زبان ها و سنگ اندازي هاي متعدد دم بر نياورده و خودم و آرمان هايم را با توليد اثر به اثبات رسانده ام لذا همينک نيز خاموشي بر مي گزينم و تنها با ذکر چند نکته کوتاه وظيفه انساني و صنفي خود را نسبت به جامعه اي ( جامعه تئاتري ) که در آن رشد و نمو داشته ام به انجام مي رسانم :
    1- پيش از هر چيز از خودمان گلايه کنم که به جان خودمان افتاده ايم ... منظور کامنتهاي پياپي دوستان ( الف ) و ( کاف ) است که با تحقير و تحميق همديگر نه تنها به منزلت زن بي احترامي مي کنند بلکه به اين نکته نيز توجه ندارند که ما در جزيره کوچکي زندگي مي کنيم که ما را وا مي دارد تا در يک حريم مشترک و محدود از حيات فرهنگي يکديگر صيانت کنيم . خواهشمندم بجاي يقه کشي از همديگر ، دست هاي همديگر را بچسبيم تا آب ما را با خود نبرد ...
    2- رزومه و سبقه فعاليت جناب آقاي شمس بر همگان روشن و مبرهن است و نياز به اشاره ندارد اما برادر خوبم ما کي سر در آستين اين بزرگوار داشته ايم که حالا از غيظش پريشان باشيم ... عنايات ايشان تا به حدي در حق ما و امثال ما روا شده که شده ايم به مثل ( برتولت برشت ) و ديگران که از ديار خود آواره شدند و تبعيد و جلاي وطن را برگزيدند تا حداقل تئاتري بماند ... ما که چند سال است قيد ساوجبلاغ را زده ايم و عطايش را به لقايش بخشيده ايم ... حالا جناب زودبين از کدام حمايت ايشان از بنده و گروهم صحبت به ميان آورده اند که ما خودمان از آن بي خبر بوده ايم؟...
    3- حسين عزيز من و اطرافيانم به هيچ وجه نگران زودبين ها نيستيم ... چرا که اينها و اقداماتشان مثال کف روي آب است و مي گذرد ... ما حکايت مورچه اي را داريم که اگر آب در لانه اش بگيريد سر از جاي ديگر در مي آورد ... نان و نام ما دست شمس ها و زودبين ها نبوده و به لطف پروردگار نخواهد بود ... حالا اين دوستان آنقدر سنگ بيندازند که دستشان دراز شود ... ايشان و ايشان ها آتش هم بشوند جاي خودشان را مي سوزانند برادر ...
    4- همينجا اعلام مي کنم که با وجود اينکه مستقيماً درگير اين ماجرا شده ام اما خودم و گروهم درست به مانند هميشه تابع هيچ جريان و دسته اي نيستيم و نگاهمان هم جز به لطف و رحمت خدا و آينده نيست ... ضمن اينکه باور داريم که دردها و دغدغه هاي فرهنگي ساوجبلاغ منحصر به اين شهر کوچک نيست و يک ايران را در هم پيچيده است .. اگر غير از اين است چرا تئاتر هنوز جيره خور است ... چرا گردن تئاتري جماعت هنوز در محضر حضرات کج است ... چرا زودبين ها و شمس ها بجاي برداشتن بار از دوش تئاتر ،امروز ، بر سر مردار شهري بي تئاتر بر سر و کله هم مي زنند ...
    5- هزاران سال است که تئاتر بجاي کساني سخن مي گويد که خود قادر به سخن گفتن نيستند ... بگذاريد تئاتر حرف بزند و ما زير زبان مرده دروغ نگذاريم ...
    6- اين گوي و اين ميدان ... مرد باشيم و با توليد اثر حرفمان را بزنيم ...
    7- پشت سر خدا بد نگوييم و چهارپايه را از زير پاي هم نکشيم ...
    8- زودبين ها و شمس ها بايد باشند تا تفاوت ها معلوم شود ...
    يا علي ...
    + پوريا رحيمي سام 

    جناب عسگري سلام، براي ايجاد يك محيط چالشي-فرهنگي ديگر توسط شما به شما تبريك مي‏گويم و چاپ كتاب اخيرتان را مايه مباهات همه اهل فرهنگ و هنر شهرستان مي‏دانم.در ضمن يادآور مي‏شوم به نقل از اينجانب تنها مطالبي با مشخصات كاملي كه ملاحضه مي‏فرماييدسنديت خواهدداشت. ارادت بي پايان

    + حسين زودبين 

    ياداورميشوم بنده همچنان برمواضع خود ايستاده ام وباكسي هم كنارنيامده ام ومرادم ازمناقشه درگيري شخصي بوده

    + هنرمند زير زميني 
    از حسين زودبين 2 سئوالي دارم اگر امكان دارد ، عملكرد خودشون رو از موقعي كه مسئول انجمن نمايش شدن تا موقعي كه اين سمت توسط اداره كل از ايشون گرفته شد بيان كنن ؟ سئوال دوم ميشه در مورد مشروح جلسه اي در فرهنگسراي امام علي كه مدير كل وقت ( آقاي عرب اسدي ) همراه با آقاي عاطفي و مسئولين تئاتر استان ، يك سال قبل برگزار كردن كمي به ما هم توضيح دهند تا ما هم از ماوقع آن جلسه مطلع بشيم ؟
    + نرگس 
    جناب آقاي شمس پرسشه اي من از شما اين است که: 1) چرا انجمن هاي فرهنگي و هنري اين همه ضعيف و يا تعطيل شده اند. 2) چرا اداره ارشاد تبديل شده به محلي که فقط به فعاليت هاي تبليغاتي مي پردازد؟ 3) اداره ارشاد چه برنامه مدوني براي اوقات فراغت جوانان دارد؟4) چرا آن اداره برنامه اي براي ارتقا اعتماد به نفس و افزايش نشاط جوانان ندارد؟ 5) چرا اختيار فرهنگسرا دست کساني است که با فرهنگ و هنر ناآشنا هستند؟
    + پوريا 
    با سلام . در مورد مطلبي كه حسين زودبين نوشته بود ذكر چند نكته لازم است . 1- زودبين هر 4 يا 5 سال يك بار به عنوان بازيگر به روي صحنه رفته اند كه در طول عمر هنري ايشان (از قول خودشان)كه نزديك به 15 سال هست ، هر 5 سال يك بازي كه اين با ركورد استاد مارلون براندو در برادوي برابري مي كند .2- ايشان هم بازيگر تئاتر هم كارگردان تئاتر هم فيلمساز هم نويسنده ، احتمالا چون چند وقتي عكاسي داشتند عكاسم هستند واحتمالا شعر هاي زيباي هم دارند هنرهاي تجسمي كه در خون ايشون هست . بگذريم . 3- عدم انتشار داستان كوتاه ها و نمايشنامه تا همه از اين نعمت ها فيض ببرن . 4- داشتن پستهاي اجراي بسيار زياد در كل اين ايام كه نشان از فعال بودن ايشان در امر ........ مي باشد . 5- داشتن حافظه ضعيف يا فراموشي 1) فيلم بوس كردن دست استاد فراهاني توسط حسين زودبين را مي توانيد از آقاي شريف كاظمي تهيه كنيد 2) اسناد وام 100 ميليون تومان نه هزار در تعاوني موجود مي باشد با مراجعه به آقاي جليوري ميتوانيد مداركشو بگيريد 3) كمك مالي باب المراد يك ميليون 500 هزار تومان مي باشد اسناد در اداره ارشاد خدمت كريم اصل روستا مراجعه شود . 6- حسين زودبين كسي نيست همون آيه شريف رو براي خودت بخونه كه تو زندگي مردم سرك مي كشي و هر جا ميشي ني ميگي اينا اين جورين اون جورين . راستي چند ماه قبل شايع كرده بودي كارمند ارشاد ميشي خبري نشد بعدش گفتن رئيس اداره بهزيستي ميشي خبري نشد بعدا فهميديم كه ...........كار نكرده
    + مصالح فروش 

    سلام من يه مصالح فروشم كه100 ميليون از تعاوني وام گرفتم و از تمام حرفهاي شما كه در مورد فرهنگ و هنر اصلا سر در نمي يارم . ولي خيلي خوشحال شدم كه دوستان به اسم واقعي خودشون مطلب مي نويسن و مچ بعضي ها رو هم ميگيرن ، چون ميشه به اين وبلاگ استناد كرد و مسئله رو از طريق مسئولين مربوطه پيگيري كرد .

    دمت گرم آقاي فل....... كه تونستي دست اين آدمهاي كه به بيت المال دست درازي كردن رو رو كني و باعث خوشحالي يك عده مصالح فروش بشي . اگه ميشه تو وبلاگ خودت اسناد و مداركشون رو بذار تا همه ببينن .

    دوباره سلام,منظورم اقاي شمس بود كه ايجاد فضاي فرهنكي و دادن مجوز جهت فعاليت فرهنكي وتلاش براي داشتن هنرمندان خوب وفرهنكي كه بتونن خلق وخوشونو با اقاي (از من انتقاد نكنيد)هماهنك كنن از وطايف ايشون هستش.ونبايد كاري كرد كه اين سرمايه ها رو از دست داد. بابت تزكري كه داديد تشكر