• وبلاگ : البرز پژوهي
  • يادداشت : هجمه مشكوك به هويت شيعي شيخ هادي نجم آبادي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 12 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پارسا 
    از خواندن نقد شما بر آثار آقاي نبوي بسيار استفاده کردم. همان طور که شما بدرستي توجه کرديد مؤلف مذکور به شيوه اي فرصت طلبانه در نشريات مختلف رويکرد متفاوتي نسبت به تاريخ زندگي و عقايد بزرگان ايران ابراز کرده است. خداوند ما را از شر خيانتکاران به تاريخ در امان دارد.

    + حسين 
    سلام آقاي عسکري

    شما چرا دنبال گرايش سياسي و فکري افراد هستيد؟ اينکه افراد چه گرايش سياسي اي دارند، چه ربطي به بابي بودن و يا بابي نبودن شيخ هادي نجم آبادي دارد؟
    اي کاش روش نقد علمي را ياد بگيريد و به دنبال متهم کردن افراد و منتسب کردن آنها به گروه ها نباشيد

    يا تشکر
    + احسان از مشهدالرضا 

    شيخ هادي نجم آبادي کسي است که ارتباط تنگاتنگي با روحي و کرماني دامادهاي صبح ازل دارد. خود ميرزا رضاي کرماني هم که مشخص است از کجا آب مي خورده طرح ترورش. تنها کسي که براي ميرزاي کرماني مجلس ختم گرفت شيخ هادي بود

    درضمن شما کاش بيشتر دقت مي کردي و دليل ندارد اگر آقاي نبوي رضوي گمنام است اما مهم کار علمي اوست که در کتاب تاريخ مکتوم آمده است.

    + محمود 
    با عرض سلام و ادب و احترام

    به نظر من بايد مقالات ايشان را نيز خواند و بعد قضاوت کرد. با جستجو دانستم که برخي مقالات ايشان در سايت نورمگز موجود است. از حضرت عسکري نيز متشکرم
    بسيار يادداشت خوب و عالمانه اي بود. دست مريزاد ...
    سلام جناب آقاي عسکري عزيز
    نقدتان به طور کل مفيد و خواندني است اما نقاطي در آن وجود دارد که به خوبي نشان مي دهند که نويسنده اين نقد فقط به دنبال دفاع از شيخ هادي است اما در اين باره دليلي ندارد و نيز نشان مي دهند که نويسنده اين نقد به طور خوب بابيت و بهائيت را نفهميده والا مي دانست که بين بابيان و بهائيان رابطه خوبي نيست و يک فرد بهائي هيچ گاه تلاش نميکند که شخص ديگري را به بابيت منتسب کند و اين درو واقع کاري عليه بهائيت محسوب ميشود !
    جسارتا و جهت اطلاعتان عرض مي کنم که بابيتي که مورد بحث است ، بابيت بعد از جدايي يحيي و حسينعلي است و در واقع منظور از اين بابيت همان ازليت است که نقطه مقابل بهائيت بوده اند !
    موفق و پيروز باشيد .
    + اهل تفکر و تدبر 
    خدمت جناب آقاي عسکري عزيز عارضم:
    بسيار معذرت مي خواهم که اين گونه مي نويسم و تقاضا دارم مرا ببخشيد. ولي به نظر مي رسد شما بيشتر به ساوجبلاغ و نجم آباد و نظرآباد مي انديشيد تا تدبر در تاريخ. روش شما مانند محکوم کردن هاي کساني است که حرفي براي گفتن ندارند. همانگونه که آقايي از گيلان چندسال قبل براي شما نوشته اند، و شما نيز در وبلاگتان منعکس کرده ايد، به نظر مي رسد شما تا کنون تحرير العقلاء را نخوانده باشيد. من نيز مانند آن آقا که از بصيرتش لذت بردم، مي گويم که مشروطه به صورت جدي کار بابي ها بود. اين را شيخ فضل الله نوري شهيد اعلي الله مقامه الشريف نيز به درستي مي گفت. رضوان الله تعالي عليه
    + نجفي 

    شيخ هادي نجم آبادي از مفاخر عالم اسلام و شيعه است و نسبت بابي دادن به ايشان از روي ديوانگي است. روانش شاد باد.
    + علي 
    سلام
    زحمت کشيده ايد!
    ولي اطلاعات شما سطحي و درجه دو است!
    بيشتر مطالعه کنيد!
    نکند سنگِ دشمنانِ دين را به سينه بزنيد!
    يا علي

    سلام آقاي عسکري موفق باشي.

    وبتون عاليه البته امروز اولين بار ديدمش به ما هم سري بزنيد.

    منتظرقدوم مبارکتون هستيم.البته نظرتون رو هم بزارين.

    ممنونم


    بسيار زيباو تامل برانگيز بود ضمن احترام وارزوي توفيق روز افزون شما دوست گرامي

    از شما دعوت ميکنم به وبلاگ من طوباي محبت

    کليک رنجه کنيد ومنو از نظراتتون بهره مند کنيد منتظر نظرات سازنده شما هستم

    + مهدي زعيم 
    حسين آقاي عسگري عزيز
    ممنون از دقت نظر و دلسوزي مومنانه شما برادر گرامي
    ما ، منظورم جامعه تحصيل کرده ي ايران چه دانشگاهي و چه حوزوي متاسفانه داراي ويژگي هايي هستيم که موجب آن مي شود تا اخلاق حرفه اي و شرافت عالمانه را در بسياري اوقات ناديده بگيريم . من مهندس ناظر با چشم پوشي از نکات فني ، من پزشک با اخذ مبالغ در مطب ، من معلم با تدريس هاي خصوصي آنچناني ، من وکيل با آغشته شدن به فساد در دستگاه قضا ، من جامعه شناس با کتمان ساختارهاي سلطه و نهادينه کردن آن و ... و من مورخ با تحريف تاريخ و ...
    و در اين ميان آنچه چوب حراج به آن زده مي شود سرمايه هاي مادي ، معنوي ، اجتماعي ، فرهنگي و نمادين است . حسين عزيز سالهاست که بر ميراث ما چوب حراج زده اند و ما يا در خوابيم يا با کاسبان و حراميان همراه يا از ترس جان و مال و ناموسمان خودمان را به خواب زده ايم .
    حسين عزيز از ايرانيت ما چه مانده امروز ، آيا ديگران هم با ميراث و شخصيت هاي خود آن مي کنند که ما مي کنيم . با تخت جمشيد و نقش رستم و پاسارگاد چه مي کنيم .
    با کورش و داريوش و بابک مان چه
    با گوهره هاي تمدن پارسي چه مي کنيم
    ايرادي نيست مي گويند اينها نماد طاغوت است و ظلم و جنايت و ...
    با اسلام چه مي کنيم ، آري دکان پر رونقي به پا کرديم و اشربه و اطعمه فراوان برايمان دارد اما آيا آزادي و رحمت و انسان خداگونه هم دارد
    با تشيع جه کرديم آيا علي را شناختيم شرممان باد اگر نامه ايشان به مالک يا به امام حسن مجتبي را روبرويمان بگشاييم و آنها ميزاني باشند براي ما و از خجلت نام اعظم علي در زمين فرو نرويم
    آري دير سالي است بر هرآنچه داشتيم چوب حراج زده ايم و هيچ اراده اي در داخل و خارج هرچند پيچيده و قدرتمند نمي تواند بدون خريدن من متخصص که دانش دارم و از بينش و ايمان به مسئوليتي که علم رهايي بخش بر گرده ام گذارده يا بويي نبرده ام يا آن را بسيار ارزان فروخته ام نمي تواند به سرمايه هاي ما لطمه بزند .
    حسين عزيز ما متاسفانه يا خوشبختانه ملت ثروتمندي هستيم اما دست به حراجمان هم شکر خدا بسيار خوب است .
    شيخ هادي روشن ضمير يک نمونه از خيل اين بزرگان است .
    کجاست علامه نائيني ، کجاست آيت الله زنجاني ، کجاست آيت الله طالقاني ، آيا خبري از مصدق اين آزادمرد تاريخ معاصر داريم ، از بازرگان و چمران و سحابي چه خبر داريم .
    تفکر پوياي شريعتي و مطهري کجايند و از دردمندي بهشتي آيا خبري هست .
    شايد آنها به زمان سپرده شده اند بايد فراموش شوند از همت و باکري ها و کاوه چه آيا از آرمان هايشان خبري داريم . آيا آنها براي چنين وضعيتي براي ايرانيان جان برکف گرفتند و رفتند تا لقاي يار .
    راستي با حسين فهميده چه کرديم آيا قهرمان ملي ساختيم تا نوجوانان مان از او ايثار و فداکاري بياموزند يا او را هم خرج دکور حجره دين به دنيا فروختن کرديم و فقط شده يک برند براي محصول دکانمان .
    حسين عزيز افسوس که ما متخصصين خيلي زود خود را واگذار مي کنيم و صد افسوس که ...
    اطاله کلام شد اما بي اختيار بود .
    خوش باشيد و با نشاط . خدا قوت