ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ علي 
آنروزهاي روزهاي سختي برمن و خيلي هاي ذيگه که از نزديک نورا... (نوري) را ميشناختيم گذشت، روزهاي دلهره که آيا زنده اند اسير شده اند؟ هيچکس نميدانست و زمان به آهستگي ميگذشت، اخبار ضد و نقيض زياد بود و چقدر سخت بود شنيدن آخرين خبر از تلوزيون:
بسم ا... الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
چو گويي زمان ايستاد، در گوشم بغيير از صداي زنگ چيزي نميشنيدم...
هنوز بعد از گذشت 17 سال از آن روز واقغه، تلخي آن روزها را در کامم ميچشم و هنوز ناباورانه به بازگشت او فکر ميکنم، نمي دانم اما هيچگاه رفتن او در باور من ننشست، گاه و بيگاه ناخودآگاه چشم براهش هستم.
يادش هميشه جاويد و زنده
+ ناشناس 
انصافا روايت هم خواندني بود و هم صريح
جاي دارد تشکر ويژه اي از شما داشته باشم
البته تعداد {....} خيلي زياد بود ، ايکاش لينک منبع اصلي را ذکر مي فرموديد تا مطلب را بدون سانسور بخوانيم.
اين شهدا واقعا نبايد فراموش شوند ، مخصوصا اينکه عاملان اين فاجعه هيچگاه محاکمه نشدند.