• وبلاگ : البرز پژوهي
  • يادداشت : گفت و گوي انتقادي درباره فرهنگ و هنر ساوجبلاغ - 5
  • نظرات : 4 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    سلام آقاي عسگري
    من با مشکلات جاري فرهنگ شهرستان کاري ندارم (اگرچه منظورم داخل وبلاگ شماست)اما مثل اينکه دوستان با اسم و فاميل بنده يک سري کامنتها گذاشتند .از آنجاييکه به خوبي من رو ميشناسيد و ميدونيد اونقدر جسارت دارم که ديدگاه خودم رو به اسم و فاميل خودم بيان کنم،تمامي نظرات که با اسم و فاميل بنده گذاشته شده پاک بفرماييد.
    براي هماهنگي با خودم تماس بگيريد لطفا.
    از اونجا مينوسم که شما شماره ي من رو داريد و ميتونيد با من تماس بگيريد.
    لازم به ذکر است که از اين به بعد هيچ پيام يا کامنتي که با اسم بنده گذاشته شده رو در منظر عموم قرار ندهيد
    پيشاپيش ممنون

    و مطلب ديگر اينكه همه دوستان فضاي مديريت فاسد قبلي را به خوبي به ياد دارند و شاخ و شانه كشيدن اين افراد جز به دست آوردن پست و منصب نيست و نمي باشد.

    سه جشنواره با كلي اجحاف و دزدي كار شاقي نيست.كه پرونده ننگ حضرات خواهد بود.

    خانوادگي كردن مديريت ارشاد را نيز همه به ياد دارند.

    و رئساي انجمن ها كه دوستان به تاسيس آن مي نازند جز رد ننگ بر تارك فرهنگ اين شهرستان نيست.

    سبقه دوستان خود گواه اين ادعاست.

    خوش و خرم باشيد.

    سلام

    آقاي عسكري

    حالتون خوبه

    خدمتتون عرض كنم كه نمي دونم كدوم شير پاك خورده اي به اسم كوچيك من براي اين مطلب پست گذاشته.

    در خالي كه من روحمم از اين پست خبر دار نيست.

    به هر حال به عرض دوستان مي رسونم كه اگر حرفي دارن جسارت بيان رو داشته باشن و اگر نه از اسم ديگران سوء استفاده نكنن.

    موفق باشي

    + زودبين 

    تومان هزينه دکور و صد هزار تومان اجاره نور و نور پردازي و يکصدو پنجاه هزار تومان هم هزينه هاي متفرقه از قبيل اياب وذهاب و... بوده که مستندات موجود قابل ارائه است . با يک حساب سرانگشتي خواهيد ديد حدود يک ميليون تومان هم از جيب هزينه کرده ام. }

    4- در اين خصوص به شما توصيه مي کنم اگر واقعا دغدغه هنر و مذهب را داريد لازم است به جنابعالي يادآور شوم که با استناد به آيات و روايات و فرمايشات بزرگان لطمه را افراطيون و تفريطيون مي زنند که به رغم بنده شما در گروه دوم قرار مي گيريد و اگر با لفاظي مي خواهيد از اين واژگان مقدس در راستاي عقده گشايي مخفي تان سوء استفاده نماييد به شما توصيه مي کنم در اين حوزه مطالعه بفرماييد و اکتفا به شنيده هايتان نکنيد بنده آمادگي اين را دارم که باشما اگر جسارت اين را داريد که هويت اصلي تان را فاش کنيد در اين خصوص با حضور فعالان فرهنگي شهرستان مباحثه نماييم .

    5- در خصوص حمله وبزن بزن هم از شما خواهش مي کنم از فضاي تخيلي و کارتوني بيرون آمده و کمي واقعبينانه به مسائل بنگريد بنده نه کسي را زده ام و نه به شخص يا گروهي حمله کرده ام ، چرا عملي را که خود مرتکب شده ايد به بنده نسبت مي دهيد !!

    6- جالب است فردي که با اسم مستعار به ديگران فحش مي دهد و تهمت مي زند اينجانب را که نظرات وديدگاهم را در روزنامه با اسم وعکس چاپ مي کنم متهم به پنهان کاري ميکند جالبتر اينکه در شروع بيانات گوهربارش هم با لحني شعاري از شفاف سازي جناب عسگري تشکر مي کند !!!

    7- در خصوص دريافت وام بايد عرض کنم بيشترين وامي که بنده شخصا دريافت نموده ام مبلغ 100 ميليون ريال است که براي خريد خودرو بوده نه خريد جايگاه دوست عزيز ، در ضمن برادرانه به شما توصيه مي کنم به جاي حسادت وغصه خوردن از داشته هاي ديگران در رشد و تعالي خود بکوشي زيرا که عزت و ذلت دست اوست .(تعزمن تشاء وتذل من تشاء )

    8- اما حکايت بوسيدن دست و ..... معروض مي دارم که بنده هنگام دريافت جايزه شانه ي ايشان رابا نيت به جاآوردن حق استاد وشاگردي بوسيدم. وبايد به اطلاع شما برسانم که بعد از آن چندين مرتبه فرصت دست بوسي بزرگان فرهنگ وهنر کشور نصيب بنده شده که به آن افتخار هم مي کنم زيرا که بنده به اصولي اعتقاد دارم که يکي از آنها همين رعايت کسوت است .

    9- در مورد نامه کذايي مورد اشاره شماهم بنده بي اطلاعم و هيچ طومار، نامه ويا چيزي شبيه اين را درتمام عمرم امضاء نکرده ام زيرا اعتقادي به اين شيوه ندارم وهميشه نظراتم را صريح وشفاف اعلام کرده ام .

    در انتها ضمن تقبيح رويه اي که برخي دوستان تحت عناوين مستعار در پيش گرفتند نظر آنها را به آيه شريفه ((فلا تجسسوا .... / ويل ا للمکذبين .... )) جلب مي نمايم و به آقاي عسگري پيشنهاد ميکنم براي جلوگيري از تکرار اين موضوع (اهانت وتهمت به افراد ) از درج مطالب با اسم مستعار خودداري نمايند .

    + زودبين 

    اظهار نظر و يا پاسخگويي را نداشتم ولي به اصرار دوست عزيزم حسين عسگري چند سطري درددل و در ادامه نيز به برخي اتهاماتي از قبيل: ( 1- يدک کشيدن ليسانس نمايش 2- توليد تئاتر مذهبي 3- سود جويي 4- لطمه زدن به هنر ومذهب 5- حمله به ارشاد و فرهنگسرا 6- پنهان شدن 7- گرفتن وام وکسب جايگاه بزرگتر 8- بوسيدن دست استاد بهزاد فراهاني 9- نوشتن يا مديريت نامه و .......که فردي با نام مستعار (جعفري و فعال فرهنگي ) که به اينجانب نسبت داده پاسخ خواهم داد :

    به اعتقاد حقير حکايت فرهنگ وهنر در اين شهرستان حکايت مشهور چاله وچاه است ، حکايت در آمدن از چاله تجدد و غربزدگي و افتادن در چاه تحجر و واپس گراييست .که به نظر اينجانب هر دو مضر و مطرود است در اين مجال فرهنگ وهنر بيش از هر چيزي نيازمند تعادل است بنده هم با قرائت متجددانه که حرام خدا را حلال مي کنند مخالفم هم با قرائت متحجرانه که حلال خدا را حرام مي دانند وبه قولي کاسه داغ تر از آشند . فرهنگ وهنر ساوجبلاغ اگر به اين حال و روز افتاده حاصل نه به آن شوري شور ، نه به اين بي نمکي ست .اگر کمي خوش بينانه وايده اليستي به موضوع و عاقبت اين دو طيف بنگريم قرائت اول به لندن نشيني و اتاق فرمان فتنه مي انجامد و دومي هم به عزلت نشيني و ..........اين دو نگاه قربانيان زيادي را در اين کشور و جهان اسلام گرفته که فرهنگ و هنر ساوجبلاغ هم قطره اي از اين درياست . با کمي ژرف انديشي در اين دو ديدگاه راديکال به سادگي به انگيزش افرادي که تحت لواي اين دو ديدگاه پناه ميگيرند پي خواهيم برد و نقطه عطف اين کندو کاو همين جاست اين طيفها عليرغم تضاد شديد ظاهري ( که گاه به زدوخورد فيزيکي هم مي انجامد ) در زير متن اشتراکات متعددي من جمله خود محوري ، جاه طلبي ، انحصار گرايي و ميل شديد به کسب قدرت وثروت براي رسيدن به مطامع مادي و نفساني خود را دارند . نگاه اجمالي در تاريخ گذشته نشان خواهد داد اين دو گروه علاوه بر انگيزه هاي مشترک عاقبتي يکسان هم دارند و آن انحراف و در نهايت طرد از جانب مردم است ( مصداق آيه شريفه خسر الدنيا و الاخره ) آري مشکل فرهنگ شهرستان تجدد وتحجراست، بنده هم اگر چند سال پيش تذکري دادم از سر تکليف بود الان هم اگر حرفي ميزنم اداي تکليف است . حال پاسخ برخي از اتهاماتي که به اينجانب نسبت داده اند :

    1- در خصوص يدک کشيدن ليسانس نمايش بايد عرض کنم بنده در طول 7 ترم و با معدل الف ليسانس گرفتم و در تکميل فرمايش شما الان هم دانشجوي مديريت رسانه در مقطع کارشناسي ارشد مي باشم .

    2-در مورد توليد صدها متن نخ نماي مذهبي بايد عرض کنم بزرگان ادبيات نمايشي جهان هم موفق به ثبت چنين رکوردي نشده اند چه برسد به بنده کمترين که در اين راه هنر جويي بيش نيستم اشاره به نخ نمايي مذهب کرده ايد جهت اطلاع شما بايد عرض کنم که دين مبين اسلام و مذهب تشيع آنقدر غني ،کامل و متعالي است که هيچ وقت نخ نمانمي شود ،لازم است اضافه کنم بنده اگر در حوزه مذهب کاري مي کنم اعتقادي ست و افتخار مي کنم که بعنوان فردي مذهبي ،ارزشي وتربيت شده مساجد و هيئات مذهبي هستم .

    3- دوستان حتما با بنده هم عقيده هستند که در هنر سودي وجود ندارد که جوينده اي هم داشته باشد در مورد اقتصادي وسودجو بودن اينجانب هم بايد عرض کنم بنده اگر علاقه اي به اين مباحث داشتم از رشته اقتصاد تهران انصراف نمي دادم بروم در اراک نمايش بخوانم .{در خصوص دريافت وجوه کلان بايد عرض کنم بنده براي توليد تئاتر مذهبي باب المراد يک ميليون تومان دريافت نموده ام که از اين مبلغ دويست هزار تومان بعنوان حق التحرير به نويسنده اثر استاد فتحعلي بيگي ، .مبلغ پانصد هزار تومان براي اجاره لباس و اکسسوار به شهرک سينمايي غزالي ، مبلغ هفتصد هزار تومان براي تبليغات ، مبلغ صد هزار تومان به طراح صحنه ، دويست هزار
    + زودبين 

    حسين زودبين متولد 19 مهر 1359 شمسي ديپلم فيلم سازي از آموزشگاه سينمايي هفت هنر

    ليسانس نمايش دانشجوي دوره کارشناسي ارشد مديريت رسانه

    مشاور فرهنگي شهرداري چهارباغ درسال 85

    مشاور امور اجتماعي و فرهنگي شهرداري شهر جديد از سال 88 تا کنون

    بازرس ويژه فرماندار در انتخابات هفتم مجلس و دهم رياست جمهوري

    مدير فرهنگي پژوهشي حوزه 8 کربلا سپاه ناحيه ساوجبلاغ

    خبرنگار روزنامه جوان

    مدير مسئول کانون فرهنگي هنري مهديه

    دبير انجمن نمايش شهرستان 85 تا 86

    عضو شوراي نظارت و بازبيني نمايش شهرستان ساوجبلاغ 86 تا 87

    دبير اجرايي ششمين سوگواره استاني وفا

    دبير بخش نمايش چهارمين جشنواره فرهنگي هنري شهرستان ساوجبلاغ

    مدير عامل موسسه فرهنگي هنري باران 84 تا 88

    عضو هيئت موسس انجمن نخبگان شهرستان ساوجبلاغ

    نگارش 6 داستان کوتاه و 1 نمايشنامه وچندين مقاله با موضوعات فرهنگي واجتماعي

    کارگرداني نمايش هاي وحشي ، طاووس ، باب المراد (مذهبي)

    بازي در نمايش سوگ جامه درسال 80 (اولين نمايش راه يافته به جشنواره استاني ) بازي در نمايش آواز ستاره ها (راه يابي به جشنواره استاني وفجر ) بازي در نمايش هنر و......

    ساخت فيلم مستند مذهبي ((اين حسين کيست )) (در حال تدوين )و اخيرا درحال تحقيق وپژوهش براي فيلم مستند اجتماعي بانام شروعي دوباره است . سخن نيک راازهرکسي هرچندبه ان عمل نکندفراگيريد {امام محمدباقر} ضمن تشکر از جناب عسگري و همه دوستان که احساس مسئوليت نموده و اظهار نظر فرمودند . عاجزانه خواهشمندم از عقده گشايي و متهم کردن اشخاص پرهيز نموده و موضوع مطروحه را به حاشيه نبرند . بنده حقير به همه اساتيد فرهنگ و هنر توصيه مي کنم از زاويه آسيب شناسي با موضوع برخورد نموده و مسئله را شخصي ننمايند و حرمت و آبروي افراد را به بازي نگيرند، زيرا که اين امر نه مقبول و پسنديده خدا ست و نه خلق خدا ، در ادامه يادآور مي شوم اول اينکه ازنگاه من مناقشه اي بين من وشمس نيست دوم اينکه بنده بناي
    + مهدي كورش نيا 

    نقدي بر فضاي فرهنگي هنري ساوجبلاغ از زبان بهرام بيضائي

    اينك ، اژدهاي ترس آور شب - دهان گشوده تر از هر بار و با خروش تر - پهلوان پاك خفته ي روز را فرو برد . و تندباد برخاست با غريو اندوه و افسوس . و پهلوان پاك خفته ي روز چشمها گشود ، و خود را مرده يافت . اين نوشته اولين كلمات نمايشنامه اژدهاك به نوشته استاد بهرام بيضائي است . در شهرستان ساوجبلاغ اتفاقتي صورت گرفته كه بعضي دوستان در حال صيد ماهي قزل آلا در اين آبهاي گل آلود هستند . اژدهاي ترس آور شب هم در كمين نشته تا سرزمين نور را تو تاريكي شب فرو ببره . اول ميخواستم فقط جوابي داده باشم به نوشته منتصب به خودم ، ولي پشيمون شدم .(ادب از كه آموختي ، از بي ادبان ) در شرايط حاضر ما در حال حركت به سمت فضاي در حال حركت هستيم كه بيشتر دوستان نسبت به هم بدگمان تر شدن و چيزي به نام همدلي دوستي باقي نمانده . فرهنگسراي امام علي را به دور هم بودن بچه هاش ميشناختن و هميشه صحبت از اين بود كه كل اين بچه يه خانواده هستن اما حالا فقط دوري تلخي براي همه باقي مونده . عده اي تو شهرستانهاي مجاور در حال فعاليت هستن . بعضي ها در خانه ها فعاليت هنري ميكنن . بعضي ها هم اصلا فعاليت نمي كنن . دوست دارم باز قسمتي از يكي از نمايشنامه هاي استاد بيضائي رو برا تون بذارم . (هشتمين سفر سند باد) - كاتب : در كتاب خوانده ام كه سرنوشت جزيره ي سانسا به هماي سعادت بسته بود .خانده ام كه در سانسا بر چوب كنده بود كه اگر هماي سعادت تركشان كند قله هاي جزيره دهان باز خواهند كرد و تمامي سرزمين زير آب خواهد رفت . سندباد : به كتابها نبايد اطمينان كرد !

    از انتقاد نترسيم اما نزاريم اين انتقادان ايجاد تفرقه كنه كاري نكنيم تا ميدان پر از گرد و خاك بشه چشم چشمو نبينه تو اون گرد خاك شايد يهو شمشيرت اشتباهي به خوره به يه آشنا . : خورشيد به آسمان و زمين روشني ميبخشد و در سپيده دمان زيباست . ابرها باران به نرمي مي بارند . دشتها سبزند . گزندي نيست . شادي هست ، ديگران راست . آنك البرز ، بلند است و سر به آسمان مي سايد . و ما در پاي البرز به پاي ايستاده ايم ، و در برابرمان دشمناني از خون ما ، با لبخند زشت . و من مردمي را مي شناسم كه هنوز مي گوين : آرش باز خواهد گشت .

    قسمت 23 يا آخر متن آرش بهرام بيضائي

    + هنرمند غير ارزشي 
    گوش اگر گوش تو و ناله اگر نالهء ماست آن که البته به جايي نرسد فرياد است
    دوباره سلام , به نطر من متن دو مقاله منتشر بشه تاثير زيادي روي موفقيت كارتون داره
    سلام أقاي عسكري,خسته نباشيد واقعا كاري كرديد كه يك عده از همشهري ها متوجه ظرفيت كم مسوولين بشن و بدونن كه جه ادماي كم ظرفيتي رويه كرسيه رياست نشستن واز موضع قدرت به همه نكاه ميكنندكه طاقت يه انتقاد كوجولو رو هم ندارند اما من اميد دارم كه اخر اين قصه به خوبي تموم ميشه ,توكلت علي الله ,در نااميدي بسي اميد است بايان شب سيه سبيد است
    + يك نويسنده تاريخ گذشته 
    توبه كاران چرا خود توبه كمتر مي كنند اصغر آقاي عزيز اگر كساني كه از ترس هاي معمول و يا شايد خانه برانداز مي ترسند و حرفهاي خود را با احترام و بدون توهين با نام مستعار براي شفاف سازي ارائه مي دهند شما چه دليلي دارد كه به همان شيوه زنانه مورد علاقه خود پشت اسم اصغر پنهان شده ايد شايد با اين كار بدتان نيايدكه تنها اصغر روك و صريح الهجه اي كه بخاطر زبانش هيچ فرهنگسرا و هيچ هنركده اي تاب تحمل اش را ندارد خراب تر شود بيا و مردي كن مثل يك مرد (برعكس ما )خودتو معرفي كن هشتگرد جاي كوچيكيه و هنرمنداني كه اذيت شدن زياد نيستن بزار با وبلاگت آشنا بشيم با انديشه هات كه احتمالا متعادل تر از نقدهاتون هست. منتظريم مرد
    + مهدي كورش نيا 

    با سلام

    خدمت دوست عزيز آقاي عسگري مطلب كه به اسم من نوشته شده به هيچ عنوان مربوط به اين جانب نمي باشد . و به جا و به موقع پاسخ گو دوستان عزيز مي باشم . آب را گل نكنيم شايد در دور دست كفتري مي خورد آب

    + محمد كورش نيا 

    در ابتدا مي خواستم مطلبي بنويسم بدون نام و نشان و انتقاد کنم از آقاي شمس و آقاي زودبين و برخي افراد ديگر. وقتي نامت را نمي گذاري خيلي راحت مي تواني ايراد بگيري و گلايه کني بدون شاهد و مدرک و دليل و استدلال. ولي با خودم گفتم اين راه نقد نيست چرا که ما در حيطه ي فرهنگ و هنر قدم مي زنيم و از لوازم اوليه ي اين راه نقد منطقي و مستدل است. اهالي تئاتر به خوبي مي دانند که همراه با قديمي ترين تئاتر هاي بجا مانده از يونان باستان (2500 سال پيش) قديمي ترين رساله ي نقد (فن شعر نوشته ي ارسطو) که مربوط به همان دوران مي شود نيز نگاشته شده و تا بحال نيز مورد استفاده ي هنر مندان و منتقدان است. اين خاصيت هنر است که اگر مي خواهد زنده بماند و پويا باشد مي بايست نقد پذير باشد. زيرا آنچه که در ميدان نقد جريان دارد عقل است و استدلال نه نقل و نبات. پس نترسيم از نقد که اگر نقد نبود معياري هم براي سنجش خوب از بد نبود و همان مَثَل قديمي قورباغه و هفتيرکشي که وصف حال امروز ماست.

    چند وقت پيش دوستي تعريف مي کرد از فرهنگ تماشاگران تئاتر يکي از کشور هاي غربي. مي گفت آنجا رسم است که اگر تماشاگران از يک نمايش خوششان نيايد در پايان عوامل را هو مي کنند و درجا زبان به انتقاد مي گشايند. در نگاه اول با خود مي گوييم چقدر بي تربيت و چشم سفيد هستند اين تماشاگران غربي که عوض خسته نباشيد و تشکر، به سمت بازيگران گوجه ي لهيده و تخم مرغ گنديده پرت مي کنند حالا گيرم که تئاترشان خوب نبود. آنها بايد بيايند از تماشاگران ايراني ياد بگيرند که تئاتر چه خوب باشد چه بد ، وقتي نمايش تمام مي شود با چهره اي خندان و هيجان زده به سمت عوامل نمايش مي روند و تعريف مي کنند از تئاتر خوب و عالي که ديده اند. اصلا مهم نيست که بازيگر بدبخت بداند بازي اش افتضاح بوده يا عالي و يا اشکالي ندارد که نويسنده از تاثير بد نمايشنامه اش روي تماشاگران خبر داشته باشد. نمي دانم شايد ايراد از تماشاگران آنطرف آبي است که براي پولي که بابت بليط تئاتر پرداخته اند و وقتي که صرف ديدن نمايش کرده اند ، ارزش بي خود قائل اند.

    قصد داشتم در ادامه نقدي داشته باشم از جريان فرهنگي شهرستان ساوجبلاغ ولي مقدمه آنقدر طولاني شد که ترجيح مي دهم در مطلبي جداگانه اين کار را انجام دهم. فقط مانده تشکر ويژه از حسين عسگري عزيز که فضايي ايجاد کرده تا بتوانيم همديگر را نقد کنيم و نقد بشنويم.

    + مهدي كورش نيا 

    با سلام خدمت جناب آقاي حسين عسگري

    اينكه شما در فضاي وبلاگ خود بحثي را به عنوان نقد عملكرد رياست اداره فرهنگ و ارشاد باز كرديد بسيار سپاس گزارم . قبل از شروع بايد 1 مورد را بگويم اسم مستعاره اصغر نام يكي از دوستات نام آشنا هنري هست كه هم گرافيست هست هم تئاتري و هم شاعر هم و..... بگذريم البته سابقه ايشان در توهين به كسان ديگه براي همه روشن است مثل اتفاقي كه در مورد آقاي آزادفلاح افتاد . آقاي شمس از روز اولي كه به عنوان رئيس اداره ارشاد ساوجبلاغ منصوب شدن به دور خود حصاري كشيدن و چند مشاور براي خود انتخاب كردن مشاوراني كه در عرصه هنر اين منطقه هيچ جايگاهي نداشتن . آقاي كريم اصل روستا مشاور ارشد ، حسين زودبين مشاور دوم و رابطه هنري ( جا..... ) نفر اول كه هيچگونه سابقه فعاليت فرهنگي هنري نداشته و در پرونه ايشان فقط درج گرديده حراست . نفر دوم بازي در نمايش آواز ستاره ها و .......... همش نمايشهاي مذهبي براي پول مثل پولي كه بابت نمايش باب المراد گرفتن . دعواي اينها فقط به خاطر منافع از بين رفته هست . حرفهاي آقاي زودبين عاروق بعد از وام 100 ميليونيش هست كه يادش افتاده ديگه مصالح فروش نيستو بايد مسئول انجمن نمايش بشه كه نيست .دادهاي آقاي شمس هم به خاطه اينه كه ديگه هنرمندي دورش نيست تا بده جلواز حق اداره دفاع كنه . آخه همه هنرمندا قبلا رفتن رو مين . تو گوشم صداي شاملو كه ميگه : پريا رو زمين عشق نموند ، خيلي وقت پيش بارو بنديلشو بست خونه تكوند . ديگه دل مثل قديم عاشق شيدا نميشه ، تو كتابم اين جور چيزا پيدا نميشه .

    آقاي عسگري عزيز سلام ، با تشکر از باز کردن مبحث نقد فرهنگ و هنر ساوجبلاغ پيشنهاد دارم که شما در صورت امکان، لطفن مقالات و نظرات دوستان در اين چند روز اخير را به منظور اطلاع رساني بهتر و موثرتر طي نامه‌اي مکتوب کرده و براي مديريت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي ساوجبلاغ ارسال نماييد. تا درصورتي که پاسخ يا تمايلي به مشارکت در بحث داشتند از نظرات ايشان هم آگاه شويم. يا اينکه شما به نمايندگي از مسئولين انجمن ها يا با مشارکت ايشان ،طي مکتوبي از آقاي شمس جهت نشستي با اعضاي انجمن‌ها دعوت به عمل آوريد.
       1   2      >