سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

گستره سرزمین قزوین و آن چشمان عاشق و تیزبین

سوگمندانه جناب استاد دکتر ناصر تکمیل همایون ایران پژوه، تاریخ نگار و جامعه شناس نامدار در 25 آبان 1401 درگذشت و جامعه علمی و فرهنگی ایران را سوگوار کوچ خود کرد. توفیق آشنایی با استاد از سال 1384 نصیب بنده شد. در آن سال ها، کتاب ناقابلی با عنوان «دشتی به وسعت تاریخ» درباره فرهنگ و تاریخ غرب استان البرز فعلی آماده کرده بودم و در به در دنبال استادی می گشتم که مقدمه ای بر آن بنگارد تا در اصطلاح «نکره مضاف، کسب تعریف کند!» دوست عزیزم آقا رضا صمدیها (نویسنده و قزوین شناس) واسطه فیض شد و در اواخر تابستان 1384 در یکی از اتاق های «دفتر پژوهش های فرهنگی» در خیابان ایرانشهر تهران خدمت استاد رسیدم .

خام بودم و آداب گفت و گو و مواجهه دقیق و درست با استاد را بلد نبودم. استاد پدرانه و با مهربانی و شوخ طبعی مخصوص خودش، نسخه دست نویس کتاب را ورق زد و با دقت بخش هایی از آن را خواند و نکات ارزشمندی را درباره «وضعیت فرهنگی و تاریخی منطقه ساوجبلاغ» در پیوند با «سرزمین قزوین» گوشزد کرد. در نهایت به جهت سه موضوع مهم مورد اشاره در کتاب (محوطه باستانی اُزبکی، روستای احمدآباد مصدق و آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی)، کریمانه مقدمه ای شش صفحه ای نوشت که زینت بخش آن کتاب ششصد صفحه ای است. محوطه باستانی ازبکی با آثاری پیوسته از هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح تا دوره ایلخانیان، روستای احمدآباد مصدق از توابع شهرستان نظرآباد استان البرز به عنوان تبعیدگاه و مدفن نخست وزیر ملی ایران دکتر محمد مصدق (درگذشت 1345ش) و آیت الله حاج شیخ  هادی نجم آبادی (درگذشت 1281ش) فقیه نواندیش، آزادی خواه و قرآن پژوه عقل گرای روزگار قاجار، این شاگرد کوچک را با آن استاد بزرگ پیوند داد.

شادروان استاد تکمیل همایون در همان دیدار، ضمن برشمردن ویژگی های «مرزهای جغرافیایی و سیاسی»، بر اصالت و دیرپایی، «مرزهای فرهنگی و تاریخی» سرزمین قزوین تأکید کرده و در مقدمه کتاب نوشتند: «هر منطقه در پیوند با منطقه‌های همجوار معنای علمی پیدا می‌کند. منطقه ساوجبلاغ بدون توجه به ملک ری نارسایی دارد. منطقه ری باستان یا تهران امروزی در سمت شرق قزوین قرار دارد و گهگاه درکتاب‌های تاریخی و جغرافیایی، قزوین را در بخش غربی تهران (ری) دانسته‌اند، اما این دو منطقه و نیز منطقه ساوه، در عین ادغام فرهنگی هریک ویژگی جغرافیایی خود را داشته‌اند لکن به نوعی در پیوستگی با ساوجبلاغ بوده‌اند. حد و مرز غربی منطقه ری به طور دقیق روشن نیست اما با قید احتیاط از ناحیه شمال روستاهای کن و سولقان و سنگان (آخرین حد غربی قصران) در زمره آبادی‌های کوهپایه ری به شمار می‌آیند و روستاهای کوچک کوهک و فیروز بهرام در ناحیه مرکزی و علی‌آباد شهریار (نه علی‌آباد تهران = ایستگاه راه‌آهن) در ناحیه جنوبی، غربی‌ترین ناحیه‌های ری باستان هستند و رود کرج به گونه‌ای می‌تواند مرز نسبی ری و قزوین را مشخص نماید. بدین‌سان بخشی که امروز با نام ساوجبلاغ (در غرب رودخانه کرج) شناخته شده، شرقی‌ترین منطقه سرزمین قزوین است و تقسیم‌بندی‌های کنونی نه تنها در این بخش از ایران، بلکه در بخش‌های دیگر نیز مبتنی بر خواسته‌های حکومتی است و ویژگی‌های تاریخی و پاره‌فرهنگی‌ بسیار اندک مورد توجه قرار گرفته است. وابسته کردن هشتگرد و نظرآباد به تهران و وابسته ‌ماندن آبیک ‌و قشلاق به قزوین از این نوع تقسیم‌بندی‌های غیر فرهنگی حکومت‌ها است. حال آن‌که این روستاهای کهن با داشتن فاصله‌های بسیار اندک، قرن‌ها با یکدیگر زندگی مشترک و سازندگی کمال‌بخش داشته‌اند و از توابع قزوین به شمار رفته‌اند و اینک هریک سرنوشت جدیدی پیدا کرده‌اند...»

استاد در پایان نوشتار خود، نکته ای را مشفقانه و هوشمندانه به دست اندرکاران تقسیمات کشوری و ساکنان منطقه ساوجبلاغ یادآوری کرده اند: «در پایان این نوشتار، یادآوری یک نکته به عنوان گوشزد انسانی و علمی و ایران‌دوستانه به کاربدستان حکومتی به ویژه آنان که در وزارت کشور و در سازمان تقسیمات کشوری خدمت می‌کنند، لازم به نظر رسید خاصّه اکنون که میهن ما در موقعیت توسعه و سازندگی بدون مطالعه قرار گرفته است؛ گسترش تهران به صورت غیرعقلانی از همه طرف و سکونت دادن پانزده میلیون جمعیت در آن، تبدیل شدن دهستان زیبای کرج به دومین شهر پرجمعیت ایران، ایجاد شهرک‌های متعدد و بلعیدن روستاهای حاصل خیز و دهکده‌های تاریخی، توسعه بی‌حد و حصر فضای شهری و جذب گروه‌گروه مردم کارخواه و زحمت کش از سراسر ایران در این منطقه به دور از نظام تولیدی مبتنی بر اقتصاد منطقی، وضعی را پیش آورده که طبق تخمین جمعیت‌شناسان، نفوس تهران در حد یک چهارم جمعیت کل کشور خواهد رسید و این امر نه تنها هویت‌های منطقه‌ای - قومی و پاره‌فرهنگی این خطه را آشفته می‌سازد بلکه با تخصیص درآمدهای ملی به ساکنان تهران بزرگ و چند شهر همانند دیگر، حق حیات ملی دیگر ایرانیان را در معرض آسیب‌های غیر قابل جبران قرار خواهد داد. به بیان دیگر گویی ایران و منافع حاصل در آن به منطقه‌ای تعلق دارد که اندک ‌اندک به صورت کشور درآمده و معضلات بسیاری را به لحاظ جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و اقتصاد و حیات انسانی پدید آورده است. ساکنان ساوجبلاغ تاریخی باید به سهم خود در برابر این حرکت ضد فرهنگی مقاومت کنند و از گذشته‌های پویای خود بهره گیرند و با بهره‌گیری صحیح از شهرسازی و معماری بر پایه مورفولوژی سنتی- تاریخی، شهر پربار و فرهنگ‌ساخته‌ای را در سرزمین تاریخی خود پدید آوردند. روستاهای کهن را نوسازی کنند. زمین‌های کشاورزی و مزروعی را حفاظت نمایند. با پدیدآوردن جنگل‌های کوچک و بزرگ، زندگی سبز و روح‌افزایی را بنیان نهند که در خور خانه و کاشانه کهن و هم‌آهنگ با پیشرفت و تولید و شادمانی باشد...»

همین آشنایی باعث شد که به توصیه جناب استاد، مقاله ای با عنوان «شیخ هادی نجم آبادی یکی از پیشگامان مشروطه خواهی» نوشتم که در سال 1384 در جلد دوم مجموعه مقالات «مشروطه خواهی ایرانیان» منتشر شد. چاپ این مقاله و تشویق های مستمر استاد، موجب شد که به پژوهش های بیشتری درباره نام آوران خاندان علمی و فرهنگی نجم آبادی بپردازم که کتاب مستقل «روستازادگان دانشمند» و «مدخل خاندان نجم آبادی» در جلد شانزدهم و پایانی دایره المعارف تشیّع حاصل آن است. استاد تکمیل همایون شیفته حاج شیخ هادی نجم آبادی بود و نام آوران این خاندان در شهر تهران را به خوبی و از نزدیک می شناخت.

همچنان مهر استاد تکمیل همایون به این نوقلم ادامه یافت تا اینکه در سال 1389 به همراه سرکار خانم دکتر شوکت مقیمی (استاد جغرافیای دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی) و سرکار خانم دکتر رسانا حشمتی پور، روزی میهمان ما در شهر نظرآباد کرج بودند. خانم دکتر حشمتی پور در آن سال ها، زیر نظر این دو استاد، مشغول پژوهشی درباره «جاده ابریشم در گذرگاه سرزمین قزوین» بود. استاد تکمیل همایون همراه دانشجویش شده بود تا آثار جاده ابریشم را در منطقه تاریخی ساوجبلاغ از نزدیک ببیند و راهنمایی اش کند. پس از صرف ناهار و استراحت در منزل برادرم علی آقا عسکری، راهی محوطه باستانی ازبکی و کاروانسرای صفوی ینگی امام در شهر هشتگرد شدیم. استاد در آن سال به جهت سکته ای خفیف، به سختی راه می رفت. اصرار کرد و گفت حیف است تا محوطه باستانی ازبکی برویم و بقایای «دژ مادی» برفراز تپه 26 متری آن را نبینیم. برادرم دست مهربان استاد را محکم گرفته بود. تا برسیم به دژ مادی، با حوصله از دوره ماد و ویژگی هایش برایمان گفت و بارها از جناب استاد دکتر یوسف مجیدزاده (سرپرست گروه کاوش محوطه باستانی ازبکی) به نیکی یاد کرد. افسوس که از آن روز خاطره انگیز، تصویری برجای نمانده است.

استاد تکمیل همایون عاشق دکتر محمد مصدق بود و مبارزات ضد استبدادی و استعماری او را همواره می ستود. در یکی از دیدارهایم، چند دست خط از مرحوم دکتر مصدق را به بنده سپرد و گفت: «ظاهراً جایی چاپ نشده، در چاپ دوم کتابت در بخش مربوط به احمدآباد از آنها استفاده کن.» استاد بزرگوارانه در نگارش مقاله «دکتر مصدق در پهنه آموزش و دانش» که در شماره 75 مجله بخارا (فروردین 1389) به چاپ رسیده، به کتاب ناقابل این شاگردش استناد کرد؛ روایتی شفاهی درباره تعمیر بقعه امامزاده جعفر در نزدیکی روستای احمدآباد به همت دکتر مصدق.

دگرباره استاد فرزانه، در شماره نخست مجله نامه ایران و اسلام (تابستان 1391) بنده را مورد نوازش و لطف قرار دادند و در مقاله ای با عنوان «در مفهوم ایران پژوهی» به تکاپوی ناچیز بنده در زمینه «ساوجبلاغ شناسی» اشاره کرده و نوشتند: «در سال های اخیر با نیت فرهنگی و علاقه مندی منطقه‌ای، سمینارهایی تشکیل شده است چون کرمان شناسی، فارس شناسی، بوشهرشناسی، قزوین شناسی و جز اینها، حتی یکی از دوستان فرهنگی نگارنده، که کتاب خوبی انتشار داده روزگاری سخن از ساوجبلاغ شناسی به میان آورده بود. در همین جا باید خاطرنشان کرد که این نوع حرکت های به اصطلاح علمی با عنوان «شناسی» در کشورهای دیگر دیده نمی‌شود اما مطالعات منطقه‌ای در همه کشورها دیده می‌شود. در ایران چون بیم سوء استفاده‌هایی دیده می‌شود زیر عنوان ایران شناسی استان کرمان، ایران شناسی استان بوشهر و ایران شناسی استان قزوین جایگزین عنوان های پیشین گردید که اگر به جای ایران شناسی واژه درست ایران پژوهی به کار می‌رفت اشکال دیگری وجود نداشت...»

جناب استاد دکتر ناصر تکمیل همایون، صادقانه مُنادی و مصداق ویژگی ها و فضیلت های اخلاقی همچون مهربانی، دلسوزی، سعه صدر، وفاداری، صداقت، اشتراک دانش، شاگردپروری و وطن دوستی بود. خدا کند این صفات متعالی را از استاد آموخته باشم...

 

جان به قربان وطن باد که در مذهب عشق

به جز از عشق وطن یاد نداد استادم

- نشر نخست این یادداشت در: حسین عسکری، «گستره سرزمین قزوین و آن چشمان عاشق و تیزبین»، در روزنامه ولایت قزوین، سال 38، شماره 4957، یک شنبه 4 دی 1401، صفحه 5.

 

[برای واضح شدن تصویر، روی آن کلیلک کنید]

 

 

 

بخشی از مقدمه استاد دکتر ناصر تکمیل همایون بر کتاب«دشتی به وسعت تاریخ» نوشته حسین عسکری

 

یادمان استاد فرزانه فقید ناصر تکمیل همایون در روزنامه ولایت قزوین



نوشته شده در  چهارشنبه 101/10/7ساعت  7:1 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز -1
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز - 2
پاسخ البرزپژوهانه به بی ادبی علیرضا پناهیان به ساحت پیامبر (ص)
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج -1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]