سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

  بهرام بیضایی

نقدی بر فضای فرهنگی و هنری ساوجبلاغ از زبان بهرام بیضایی

مهدی کورش نیا

عضو کانون فیلم و عکس ساوجبلاغ

اشاره: متاسفانه در تاریخ 20 تیر 1389 یکی از کاربران، با سو استفاده از نام «مهدی کورش نیا» پیامی را به وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی ارسال کرد که بلافاصله با تکذیب وی مواجه شد. یادداشت زیر دغدغه های فرهنگی این عکاس جوان را منعکس می کند. یادآوری می شود نویسنده این وبلاگ تاکنون هیچ کدام از نوشته های با نام اصلی را ویرایش نکرده و آنها را بدون هیچ دخل و تصرفی درج کرده است. همچنان منتظر مقالات انتقادی شما دوستان هستیم.

---------------------------------

اینک، اژدهای ترس آور شب - دهان گشوده تر از هر بار و با خروش تر- پهلوان پاک خفته روز را فرو برد. و تندباد برخاست با غریو اندوه و افسوس. و پهلوان پاک خفته روز چشم ها گشود، و خود را مرده یافت. این نوشته اولین کلمات نمایشنامه اژدهاک به نوشته استاد بهرام بیضایی است. در شهرستان ساوجبلاغ اتفاقتی صورت گرفته که بعضی دوستان در حال صید ماهی قزل آلا در این آب های گل آلود هستند. اژدهای ترس آور شب هم در کمین نشسته تا سرزمین نور را تو تاریکی شب فرو ببره.

اول می خواستم فقط جوابی داده باشم به نوشته منتصب به خودم، ولی پشیمون شدم. (ادب از که آموختی، از بی ادبان). در شرایط حاضر ما در حال حرکت به سمت فضای در حال حرکت هستیم که بیشتر دوستان نسبت به هم بدگمان تر شدن و چیزی به نام همدلی دوستی باقی نمانده. فرهنگسرای امام علی را به دور هم بودن بچه هاش می شناختن و همیشه صحبت از این بود که کل این بچه یه خانواده هستن اما حالا فقط دوری تلخی برای همه باقی مونده. عده ای تو شهرستان های مجاور در حال فعالیت هستن. بعضی ها در خانه ها فعالیت هنری میکنن. بعضی ها هم اصلا فعالیت نمی کنن.

دوست دارم باز قسمتی از یکی از نمایشنامه های استاد بیضایی رو براتون بذارم. (هشتمین سفر سند باد) - کاتب: در کتاب خوانده ام که سرنوشت جزیره سانسا به همای سعادت بسته بود. خانده ام که در سانسا بر چوب کنده بود که اگر همای سعادت ترکشان کند قله های جزیره دهان باز خواهند کرد و تمامی سرزمین زیر آب خواهد رفت. سندباد: به کتاب ها نباید اطمینان کرد!

از انتقاد نترسیم اما نزاریم این انتقادان ایجاد تفرقه کنه کاری نکنیم تا میدان پر از گرد و خاک بشه چشم چشمو نبینه تو اون گرد خاک شاید یهو شمشیرت اشتباهی به خوره به یه آشنا.  خورشید به آسمان و زمین روشنی می بخشد و در سپیده دمان زیباست. ابرها باران به نرمی می بارند. دشت ها سبزند. گزندی نیست. شادی هست، دیگران راست. آنک البرز، بلند است و سر به آسمان می ساید. و ما در پای البرز به پای ایستاده ایم، و در برابرمان دشمنانی از خون ما، با لبخند زشت. و من مردمی را می شناسم که هنوز می گوین: آرش باز خواهد گشت. (قسمت 23 یا آخر متن آرش بهرام بیضایی).

www.donyadorbin.blogfa.com وبلاگ مهدی کورش نیا


نوشته شده در  دوشنبه 89/4/21ساعت  7:56 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز -1
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز - 2
پاسخ البرزپژوهانه به بی ادبی علیرضا پناهیان به ساحت پیامبر (ص)
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج -1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]