سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

نامه استادان باستان شناسی، فلسفه و تاریخ به رهبر معظم انقلاب

فروختنِ یوسفِ میراث کشور در بازار مکاره سود و سودا

اشاره: روز شنبه 4 دی 1389 جمعی از استادان باستان شناسی، فلسفه و تاریخ و صاحب نظران دانشگاهی کشور، طی نامه  ای به مقام معظم رهبری خواستار آن شدند تا مسوولان و مدیران میراث فرهنگی با عنایت به نظرات ایشان درباره حساس بودن مسایل فرهنگی، از فروپاشی سازمان میراث فرهنگی و وضعیت چندپاره آن جلوگیری به عمل آورده و نسبت به سنگر تاریخ و فرهنگ تمدن ایرانی - اسلامی با مسوولیت و حساسیت برخورد کنند .

از جمله امضا کنندگان نامه مورد اشاره، استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی - از مفاخر فرهنگی شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد - است. (1) ایشان استاد دانشگاه تهران است که اکنون در دانشگاه آتن (یونان) به تدریس و پژوهش اشتغال دارد. با توجه به شناخت دقیق استاد ملاصالحی از میراث فرهنگی شهرستان های ساوجبلاغ، نظرآباد و طالقان، تخریب گسترده مکان ها و محوطه های باستانی و تاریخی این سه شهرستان، همیشه مورد انتقاد ایشان بوده و است. تقارن زمان نگارش این نامه با نامه سه تن از فعالان فرهنگی به فرماندار شهرستان نظرآباد را به فال نیک گرفته و یقین داریم که استاد ملاصالحی به هنگام امضای این نامه، فاجعه فرهنگی رخ داده در «محوطه باستانی ازبکی» را هم در نظر داشته است.  

به گزارش وب سایت «هنر نیوز» متن نامه گروهی از استادان باستان شناسی، فلسفه و تاریخ و صاحب نظران دانشگاهی کشور، به مقام معظم رهبری به شرح ذیل است  :

* * * * * *

بسم الله الرحمن الرحیم

«فَالیَومَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنکَ لِتَکُونَ لِمَن خَلفَکَ ءَایَهً و اِنَّ  کَثِیراً مِّنَ النَّاسِ عَن ءَایَتِنَا لَغَفِلُونَ» (یونس/93)

محضر مبارک مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای

سلام علیکم

قرآن شریف به ما آموخته که حتی جسد فرعون و میراثِ اعمال و افعالِ فرعونی را می بایست در کرانه تذکر و حافظه تاریخی برای نسل های آینده پاس داشت و از رخدادها و کرده های گذشته عبرت آموخت تا اندیشه تاریخیِ آدمی در «نیلِ» غفلت و نسیان غرق نشود. این، موضعِ صریح و روشنِ کلام و کتابی است که در یک هزاره و نیم اخیر نقش بی بدیل و تعیین کننده در تقدیر تاریخی، شخصیت، هویت و منشِ ایرانی بودن و ایرانی زیستن ما به عنوان یک ملّت مسلمان و قاره عظیم مدنی و معنوی در عرصه تاریخ جهانی داشته است  .

شمار سرزمین هایی که به لحاظ حجم، وسعت، تراکم، تنوع و غنای مواریثِ مدنی و معنوی، محوطه هایِ باستانی و ابنیه تاریخی شانه به شانه ایرانِ بزرگ ساییده اند، بی اغراق از انگشتان یک دست فرا نمی گذرد. این تنوع، تراکم و تداومِ مواریث مدنی و معنوی، مسؤولیت خطیر و سنگینی را بر شانه هر ایرانی از هر طبقه و صنف و متعلق به هر طایفه و مذهبی می نهد  .

متأسفانه اینک این سرزمینِ ریشه ها و جغرافیایِ عظیم فرهنگی در معرضِ تهاجم، تخریب و تحقیر جماعتی بی بهره از آگاهی تاریخی و احساسِ ایرانی بودن قرار گرفته است. سازمان میراث فرهنگی [، صنایع دستی و گردشگری] تنها نهاد و سازمان رسمی کشور است که دهه هاست مسؤولیتِ سنگین صیانت، حفاظت، مرمت، شناسایی، شناساندن و ثبت و معرفی  ملّی و بین المللیِ مواریثِ مدنی و معنوی کشور را بر شانه گرفته است. سربازان و سنگربانان این نهادِ فرهنگیِ بسیار مهم دهه هاست که در این سنگر سرمایه و عمر و  اندیشه خویش را هزینه کرده اند.

انحلال و انهدام این سنگر استوار و نهادِ عظیمِ فرهنگی و متفرق کردن سربازان و سنگربانانِ مواریث مدنی و معنوی کشور با هر انگیزه ای دانسته یا نادانسته اثرات و تبعات بسیار منفی و جبران ناپذیری بر عزّت و اعتبار، اقتدار و وحدت ملّی ما خواهد نهاد. انتظار می رفت کشوری با چنین موقعیت و اعتبار تاریخی- فرهنگی در صیانت از سنگرهای تاریخ و فرهنگ و مواریث مدنی و معنوی خود شهره آفاق می بود، اما متأسفانه مشاهده می کنیم که عملاً گام به راهی نهاده ایم که اینک در بی توجهی به مواریث فرهنگی و صیانت از آثار و محوطه های باستانی و ابنیه تاریخی شهره شده ایم. این تصمیمِ ناموجه و ناکارشناسانه نه تنها دست متجاوزان و سوداگران را در غارتِ مواریث فرهنگی، تخریب محوطه های باستانی و فروختنِ یوسفِ میراث کشور در بازار مکاره سود و سودا گشوده تر می کند بلکه نهایتاً میهن ما را در مواجهه با چالش های تاریخی، به شدت شکننده و آسیب پذیر خواهد کرد. تضعیفِ و آسیب پذیر شدن میراث و فرهنگ این سرزمین نیز بیش از هر چیز به معنای تضعیف یکی از مهمترین و غنی ترین کانون های بالنده فرهنگ بشری است.

امروزه، مراکز و سازمان های میراث فرهنگی در سراسر جهان از مهمترین و تأثیرگذارترین سازمان ها و نهادها به شمار می روند و برنامه های آنها در نهایتِ نظم، دقت و هوشمندی تنظیم و تدوین و اجرا می شود. انتظار می رفت که سازمان میراث فرهنگی کشور نه فقط در زمینه صیانت و پاسداری و شناخت میراث ایرانی- اسلامی ما در درون مرزهای کنونی کشور گام های بلندی بردارد بلکه در شناخت و پاسداری میراثِ سترگِ جهان ایرانی و سرزمین های اسلامی نیز مشارکت فعال و پویا داشته باشد.

اکنون نه تنها این سازمان در راستای تحقق این اهداف گام بر نمی دارد بلکه با تصمیم ها و اقداماتی که در پیش گرفته است، زمینه هایِ تخریب و آسیب پذیری مواریثِ سترگ فرهنگِ ملّی و اسلامی و بشری نیز فراهم شده است. چندپاره کردن این سازمان و انتصابِ مدیران غیرمتخصص از جمله آفت هایی است که خصوصاً طی سال های اخیر گریبانگیر مدیریت میراث فرهنگی کشور شده و آسیب هایی را بدان وارد آورده است که ابعاد و زوایای خسارت بار آن در شرایط کنونی قابل ارزیابی نیست. تسامح و تساهل در تصحیح این امر خطیر نه تنها تخریب و زایل شدن میراث هزاران ساله کشور را به دنبال خواهد آورد و اقتدار و اتفاقِ ملّی و مدنی ما را در سطح جامعه جهانی خدشه دار و ناموجه جلوه می دهد بلکه سبب از دست رفتن سرمایه هایی خواهد شد که در آینده نزدیک با پایان گرفتن منابع و ذخایر زیرزمینی، می بایست جایگزین آنها شود. اینک تصمیمات جدیدی بر مبنایِ استدلال‌های ناصواب در عرصة میراث فرهنگی ایران به مرحلة اجرا گذاشته شده که تبعات آن نه‌تنها رسیدگی به وضعیت مواریثِ مدنی و معنوی و محوطه های باستانی و یادمان هایِ تاریخی ما را در کوتاه‌مدت بیش از این تضعیف یا مختل خواهد نمود، بلکه در درازمدت چه بسا تمامیت ارضی و هویت ملّی کشور را در معرض تهدید قرار خواهد داد.

تجربه و تقدیر تاریخی ما می بایست این واقعیت را به ما آموخته باشد که زنگِ خطر فروپاشی ملّت ها و فرهنگ ها و انحلال جامعه ها و حتی افول و انحطاط تمدن ها هنگامی شنیده شده که جامعه ای، از درون، ریشه هایِ اصالت و هویت و ارزش های خود را نشانه گرفته و دست تجاوز و تخریب به سوی مواریثِ مدنی و معنوی اش گشوده است. سنگر تاریخ و فرهنگ، هر چند سنگر تیغ و شمشیر نیست، اما تجربه تاریخی به ما آموخته است که سربازان این سنگر در میدان عمل بغایت مرزگشاتر و پیروزمندتر در رویارویی با چالش های تاریخی و صیانت از مرزهایِ حیثیت، ملّیت، اقتدار و «اتحاد ملّی و انسجام اسلامی» ما بوده اند.

وظیفه خود دانسته ایم در برابر این حرکتِ ناآگاهانه و تصمیمِ ویرانگر که تأسف و تأثر عمیق و نگرانی شدید ما را برانگیخته سکوت نکنیم و ناخرسندی خود را به استحضار مقام معظم رهبری برسانیم تا به مسؤولان و متولیان امر دستور دهند در راستای مصالح و منافع کشور از فروپاشی سازمان میراث فرهنگی جلوگیری نمایند.

لازم به ذکر است؛ امضاء اساتید در پایگاه خبری هنر محفوظ است که در صورت لزوم ارایه خواهد شد.

دکتر رضا داوری اردکانی - دکتر احمد احمدی - دکتر غلامحسین دینانی- دکتر غلامرضا اعوانی - دکتر مهدی قوام صفری - دکتر حکمت الله ملاصالحی - دکتر محمدرحیم صراف - دکتر کمال الدین نیکنامی -دکتر هایده لاله - دکتر کامیار عبدی - دکتر حمید خطیب شهیدی - رجبعلی لباف خانیکی - مهدی رهبر - دکتر هادی ندیمی - دکتر اکبر مجدالدین - دکتر علی غفاری - دکتر محمدباقر وثوقی- دکتر منصور صفت گل - دکتر محمدعلی آذرشب - دکتر محمود جعفری دهقی.

-----------------------

1. استاد حکمت‌الله ملاصالحی (متولد 1329 خورشیدی) عضو هیأت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران، نخستین پژوهشگری است که مباحث عمیق و دشوار مربوط به دانش نوظهور «فلسفه باستان شناسی» را در ایران مطرح کرده‌ است. وی در سال 1353 در رشته باستان شناسی هنر از دانشگاه تهران لیسانس گرفت. استاد ملاصالحی در سال 1354، برای ادامه تحصیل به یونان رفت؛ اقامت وی در این کشور بیش از 15 سال به درازا کشید و سرانجام در سال 1364، موفق به اخذ درجه دکتری باستان شناسی و تاریخ با درجه عالی از دانشگاه آتن شد. وی در حال حاضر، ضمن تدریس و تحقیق در دانشگاه های تهران و آتن، مسئولیت سردبیری مجله باستان شناسی و مطالعات میان رشته‌ای را به عهده دارد.

واکنش سازمان میراث فرهنگی کشور به نامه فوق:

http://honarnews.com/index.aspx?siteid=1&pageid=281&newsview=21410


نوشته شده در  یکشنبه 89/10/5ساعت  6:6 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز -1
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز - 2
پاسخ البرزپژوهانه به بی ادبی علیرضا پناهیان به ساحت پیامبر (ص)
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج -1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]