سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

دورنمای روستای ایستای طالقان، عکس از علی برنگی 

پیشرفت معنوی در روستای ایستا

علی برنگی

روستای ایستا واقع در عرض جغرافیایی 36 10 38 و طول جغرافیایی 50 46 59 و 1840 متر ارتفاع از سطح دریا از روستاهای بخش میان طالقان از شهرستان طالقان بوده و از سمت شمال با روستای خسبان از سمت شرق با روستای اوانک از سمت جنوب با روستای جزن و از سمت غرب با روستای پردسر همجوار می باشد. این روستا در فاصله 1700 متری شمال شرقی از مرکز شهر طالقان قرار دارد. این روستا دارای مساحت 180000 متر مربع و یا 18 هکتار می باشد.

این روستا دارای 9 باب خانه متحد الشکل به ابعاد 20 متر در 50 متر و 400 متر مربع زیربنا و هر کدام دارای یک باغ به ابعاد 20 متر در 30 متر در ضلع جنوبی خود است. روستا دارای یک ساختمان مرکزی به شکل F   می باشد که بازوی بزرگ آن به طول 54 متر و هریک از بازوهای کوچک آن به طول 20 متر می باشد. این ساختمان در ضلع جنوب غربی روستا  و شاخه های کوچک آن به سمت جنوب قرار گرفته است. این روستا دارای 30 قطعه زمین کشاورزی به ابعاد 25 متر در 80 متر  و مساحت 2000 متر مربع می باشد. روستا دارای یک خیابان خاکی اصلی به طول 180 متر می باشد.

این روستا به نام «روستای ایستا» یا «روستای منتظران» و یا «روستای اهل توقف» مشهور گردیده است. اینجانب تاکنون مطلبی راجع به این روستا ننوشته ام اما می خواهم در این معرفی بدور از غرض ورزی و تنها از دیدگاه خود این روستا را بررسی نمایم. علت اینکه مردم این روستا در رمز و رازی غبار آلود قرار گرفته اند و بسیاری در خصوص آنان حرف هایی را نقل کرده اند که انسان را به یاد قلعه الموت و یا داستان های هزار و یک شب می اندازد و به عقیده اینجانب دور از ذهن و واقعیت جلوه می نماید را باید در زمان شکل گیری این روستا جستجو نمود.

در سال های 67 - 66 کم کم چند نفر در سمت شرق  شهرک طالقان چند قطعه زمین خریداری نمودند و یکی دو باب خانه احداث نمودند و به تدریج بر این تعداد افزوده شد. با توجه به اینکه این پدیده در طالقان نوظهور بود و معمولا" اهالی طالقان همه همدیگر را می شناختند این اهالی غریبه برایشان جای حرف و حدیث باقی گذاشتند و نیز چون این اهالی کمتر با کسی ارتباط برقرار می نمودند موضوع کم کم رمزآلود شد. عده ای می گفتند اینان دانشمندان هسته ای شوروی هستند، عده ای دیگر می گفتند فرقه ای از علی اللهی ها هستند و از این دست اظهارنظرها که هیچکدام مبنای واقعی نداشت و کسی نیز در پی کشف حقیقت نبود و همه این نقل ها را سینه به سینه و بدون تامل برای هم واگو می کردند.

اینجانب خود برای کشف موضوع اقدامی نکردم و اصولا" این موضوع را نیز مانند سایر شنیده ها در گوشه ذهن انبار کرده بودم تا اینکه در سال 76 در شهر اراک با  فردی از اهالی مازندران آشنا شدم و ایشان وقتی فهمید من طالقانی هستم از اهالی این روستا سوال نمود و چون نظر من را شنید دیده های خود را از آن روستا نقل کرد و اکنون با مطالعه متونی که در باره این روستا انتشار یافته به صدق گفته های ایشان و رعایت امانت در آن گفته ها ایمان آوردم. ایشان که خود در دو سه سال قبل از آن تاریخ به آن روستا رفته بود می گفت:

«ما وارد روستا شدیم و هیچکس را در کوچه ها ندیدیم تا اینکه پس از لحظاتی جوانی 20 الی 25 ساله به ما نزدیک شد و از علت آمدن ما به آنجا جویا شد و ما هم قصد خود را که بیشتر کنجکاوی بود به او گفتیم و او ما را به خانه بزرگی که از خشت ساخته شده بود و درون آن را گل اندود کرده بودند راهنمایی کرد و گفت اینجا تشریف داشته باشید تا بزرگ ما بیاید. در آن خانه چند عدد نمد وپشتی که با ملافه های سفید پوشیده شده بود قرار داشت. خانه و کوچه ها به غایت تمیز و مرتب بود. پس از مدتی پیرمردی با محاسن بلند و قبایی بلند با شالی بر کمر وارد شد. چهره ای روحانی داشت و فرد اول نیز در پی او وارد شد. پیر مرد با حوصله به سوالات ما پاسخ گفت و فرد اول نیز بصورن دو زانو و مودبانه تا پایان این صحبت در کنار وی نشسته بود و از مجموع سوالات و جوابها این موارد در مورد اهالی این روستا به دست آمد: اینان مایحتاج خود را خود تولید کرده و استقلال اقتصادی دارند. / از مظاهر تکنولوژی جدید دوری می نمایند. / تحصیلات کودکان تا سن بلوغ به روش قدیم و در مکتب و توسط ملا تدریس می شود. / زنان مگر در موارد ضروری از خانه بیرون می آیند. / از تبریز مهاجرت کرده و از پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی می باشند. / جاگیری آنها در طالقان به واسطه یکی از علما عملی شده است. / اوقات شرعی و ایام دینی را خودشان استخراج می نمایند. / شناسنامه ندارند.»

تا اینجای قضیه نقل قول آن دوست عزیز مازندرانی بود. اما به عقیده بنده در طول دو دهه ای که از حضور ایشان می گذرد، تاکنون یک مورد اذیت و آزار و یا مزاحمت از ایشان در خطه طالقان دیده نشده است. مردمی هستند نجیب و بی آزار و در عین حال دقیق و بسیار پاکیزه. دور زمین های کشاورزی خود را با درختان تبریزی محصور کرده اند و فضایی بسیار دلپذیر چه در محیط روستا و چه در محیط باغاتشان پدید آورده اند. و شاید اگر بنده را به عقب گرد متهم ننمایید این دوری از مظاهر تمدن جدید همچنان که در بسیاری از کشورهای غربی نیز مشابه آن دیده شده است خود نوعی پیشرفت معنوی به سمت جلو می باشد اگر چه از لحاظ مادی واپسگرایی را تداعی می نماید.

- نشر نخست این گزارش در: وب سایت روستای کرود طالقان، 23 خرداد 1390.


نوشته شده در  پنج شنبه 90/3/26ساعت  10:21 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز -1
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز - 2
پاسخ البرزپژوهانه به بی ادبی علیرضا پناهیان به ساحت پیامبر (ص)
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج -1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]