سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 محمد حسن حجتی متخلص به پریشان (متولد 1320 خورشیدی) شاعر و نویسنده آیینی

برای دوست عزیز و شاعر آزاده آقای محمد حسن حجتی متخلص به پریشان!

محمد حسن حجتی متخلص به پریشان (متولد 1320 خورشیدی) شاعر و نویسنده آیینی، اگر چه متولد شهرستان قوچان است اما سال ها است که در شهر نظرآباد سکنا گزیده است. مدیریت سیزده ساله کتابخانه موسسه اسلامی مسجد نارمک تهران، مسئولیت کتابخانه مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عضو شورای نویسندگان مجله های «پیام انقلاب» و «امید انقلاب»، همکاری با نشریات دینی چاپ قم و انجمن ادبی فرخی یزدی کرج، فعالیت در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حضور در جبهه های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، از مهم ترین فعالیت های فرهنگی و اجتماعی او به شمار می رود.

از نوجوانی سرودن شعر را آغاز کرد. اشعارش بیشتر در مناقب امامان شیعه به ویژه امام مهدی (عج) است. پریشان در سال 1363 خورشیدی به دیدار استاد سید محمدحسین شهریار می رود. شهریار در آن دیدار از وی با عنوان «دوست عزیز و شاعر آزاده» نام می برد و سه بیت از غزل مشهور «تجلیل» را به وی تقدیم می کند. هفت عنوان اثر از پریشان منتشر شده است: حکایت سرخ (زندگانی شهید محمد ابراهیم همت)، یار غایب از نظر (مجموعه شعر)، ساعتی در جنوب شهر (مجموعه داستان)، سیم های خاردار (مجموعه داستان)، قصه یک بز شجاع (شعر کودک)، قصه آقاجمال (مجموعه شعر کودک و نوجوان)، عاشورای شیعه (مجموعه متن ادبی). او سه اثر نیز در دست چاپ دارد: جلد دوم یار از غایب از نظر، کلیات دیوان پریشان و زندگی نامه منظوم حضرت نفیسه (سیده نفیسه - متوفای 208 هجری قمری - دختر حسن بن زید بن حسن بن علی (ع) و همسر اسحاق فرزند امام جعفر صادق (ع) است که با همسر و یا پدر خود به مصر رفت. مصری ها درباره او اعتقاد سختی دارند و آرامگاهش به اجابت دعا و حاجات معروف است).

غزلی از محمد حسن حجتی (پریشان)

خانه چشم

بیا چو مهر درخشان شبی به خانه چشم

ببین که نیست به جز دیدنت بهانه چشم

به چشم من قدمی نه، که شسته‌ام به سرشک

بیا چو سایه مژگان به آستانه چشم

جمال تو، به نگاهم، چو باغ رؤیایی است

مرو به سیر گل و لاله، جز نشانه چشم

نگاه کن که چه موجی به چشم من جاری است

عیان نما قد خود را به دانه دانه چشم

بیا که با تو سمند جهاد، خواهم راند

به شرق و غرب بتازم به شادمانه چشم

به ظلّ رایت تو، آفتاب همره ماست

میان مردمک دیده‌ام فسانه چشم

کشم به دیده خود، جلوه‌های ناز تو را

فروغ مهر بتابد به جاودانه چشم

حباب چشم «پریشان» شکسته خواهد شد

شبی که بنده‌نوازی کنی به خانه چشم

منبع: کتاب نام آوران ساوجبلاغ، نوشته حسین عسگری، (در دست چاپ).


نوشته شده در  جمعه 90/9/4ساعت  1:37 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز -1
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز - 2
پاسخ البرزپژوهانه به بی ادبی علیرضا پناهیان به ساحت پیامبر (ص)
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج -1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]