از دانشوری تا اندیشوری
عصر چهارشنبه 7 مرداد ماه 1394 شب پرویز ورجاوند با همکاری بنیاد فرهنگی ملّت، دایره العمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینه پژوهشی ایرج افشار، مجله فره وشی و انجمن علمی باستان شناسی ایران در کانون زبان فارسی برگزار شد. دکتر پرویز ورجاوند در 1313 در تهران به دنیا آمد. بعد از دوره دبستان و دبیرستان و دریافت ششم ریاضی ،ورجاوند اقدام به گذراندن دوره ی عالی نقشه برداری در سازمان نقشه برداری نمود. سپس ششم ادبی را گرفته و دوره لیسانس باستان شناسی و فوق لیسانس علوم اجتماعی رادر دانشگاه تهران طی کرده، با گرفتن بورس تحصیلی به کشور فرانسه عزیمت و دوره ی انستیتوی انسان شناسی را در دانشگاه پاریس و مدرسه عالی لوور گذرانید و توانست در سال 1342 در رشته باستان شناسی با گرایش معماری ایران در دوره تاریخی از دانشگاه سوربُن فرانسه مدرک دکتری اخد نماید. رساله دکترای ایشان درباره معماری دوره هخامنشی و هم سنجی آن با یونان و مصر بود.
دکتر ورجاوند در سال 1343 استادیار دانشگاه تهران شد. سپس به درخواست دکتر خانلری رییس پژوهشکده فرهنگ ایران و بعد در بررسی های باستان شناسی و کاوش های محوطه هایی چون هفت تپه و تخت سلیمان شرکت کرد. از سال 51 کاوش های رصدخانه مراغه را شروع کرد که تا 1356 ادامه داشت. دکتر ورجاوند در سال 48 مجله باستان شناسی و هنر ایران را منتشر کرد و در 15 دی 1362 با درجه استادی از دانشگاه تهران بازنشسته شد. دکتر ورجاوند پس از انقلاب برای مدت کوتاهی مسئولیت وزارت فرهنگ و هنر را پذیرفت و در همین مدت کوتاه اقدامات خطیری را برای فرهنگ ایران به انجام رساند و توانست جلوی بسیاری از حفاریهای غیرمجاز را بگیرد. از کتاب های او می توان به «سرزمین قزوین (سابقه تاریخی و آثار باستانی و بناهای تاریخی قزوین و منطقه ساوجبلاغ)»، کتاب میراث تمدّنی ایران، کتاب «کاوش رصدخانه و نگاهی به پیشینه دانش ستاره شناسی در ایران» و کتاب «ایران و قفقاز»، «سبک شناسی هنر و معماری در سرزمین های اسلامی» (ترجمه) و صدها مقاله اشاره کرد. او مداخل بسیاری برای دایره العمارف هایی همچون دایره العمارف تشیّع، اطلس ایران و دیگر کتاب های مرجع نوشته است. ادامه مطلب...
درباره خواجه شیراز
رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود اینهمه راه آمده ایم
انسان وجودیست مرزی، ایستاده برکرانه دو عالم، در مرز دو مرتبه از «واقعیت»: بودن و نبودن، وجود و عدم، آنسو و اینسو، احسن التقویم و اسفلالسافلین، امر باقی و امر فانی، ابدیت و زمان، نفس و نفخه رحمانی و روحانی، طبیعت و نفس حیوانی. شمار جانها و وجدانهای بیداری که به حضور مرزی و حدی و کرانهای انسان، پی و ره بردهاند همیشه در تاریخ از تبار و از جنس اندکها و استثناها بوده اند. و در هرم زندگی و عالم بشری درمیان اندکها و استثناها و نوادر دوران میبایست به دنبالشان رفت و گشت و یافت.
به هر میزان از رأس هرم زندگی و عالم بشری به بدنه نزدیکتر و نزدیکتر شدهایم و در قاعده فرود آمده ایم، عطش و ولع زیستن و طپش قلب زندگی را درمیان جمعیتهای عظیم انسانی و کشش و کنش و چشش چریدن و خرامیدن و ماندن در مزرعههای سبز طبیعت جدیتر و پررنگ و رمقتر یافتهایم. طبیعت زندگی و سرشت زیستن، قاعده است و با قاعده هرم عالم بشری ما منطبقتر و موافقتر و همسوتر. تصادفی نیست که فشار سنگین بودن و ماندن را در قاعده هرم هماره بیشتر احساس کرده و زیسته و آزمودهایم. با این همه اگر زندگی همین قاعده طبیعی بود و در قاعده و طبیعت محدود و محصور و محبوس میماند و تهی از اندکها و استثناها میشد، بی سر و بیهوده و بیمعنا و بیروح و حیوانی و ملالآور میگردید و شر و شیطان حرص و حقد و حسد بر روان و وجدان و اندیشه و خرد و رفتار مردمان پنجه میافکند و چیره میشد و سروری میکرد و شرارات و شر درجان آدمیان میغرید و پیامی و مژدهای و نویدی خوش از آنسو پردههای گوش و هوش مردمان را مرتعش نمیکرد و شنیده نمیشد و ترشحی غیبی و قدسی و آنسویی، هرچند اندک ارض تاریخ و اقلیم و جغرافیای وجود آدمیان را مرطوب نمیکرد و طراوت و جان تازه نمیبخشید و تاریخ و حضور تاریخی انسان در جهان در طبیعت حیوانی سقوط میکرد. لیکن نه درطبیعت معصوم که در طبیعتی از جنسی دیگربه تعبیر قرآن شریف: «بل اضلهم کاالانعام». تعابیر ژرف و نغز و مغز و دلنشین عرف و شاعر روشن ضمیر خراسانی ما مولوی را در مثنوی ببینید: ادامه مطلب...
مردی از تبار صالحان
انقلاب های اجتماعی و مردمی به طور معمول بسان طوفانی از تضادهای نهفته و متراکم سر از درون جامعه ها برکشیده و به پاخاسته و مانند سیل، پرخروش و پرقوت و موج خیز در جغرافیای پرچین و شکن و بستر تاریخ مردمان به حرکت درآمده و جاری شده اند. همه آنها هرچند نه به یک درجه و دامنه و شدت و شتاب در آغاز سرشتی شعله خیز دارند. فوران احساسات و سیلان سهم خواهیها و قهر و غلیان و غلبه انتقامجویی ها بر روان و رفتار توده های محروم ازحقوق اجتماعی خویش و مرعوب و مغضوب حاکمان به زیرکشیده شده از بارگاه قدرت، آن چنان سروری می کرده است که وقتی مهار و مدیریت نمی شده اند سنگ های آن چنان گرانی را توده های به پاخاسته در چاه های عمیق جامعه می افکنده اند و خسارت های چنان سنگینی را بر فرهنگ، زندگی، اقتصاد و معیشت مردم خویش تحمیل می کرده اند که ستون فقرات نسل های پرشماری را که از پی نسل پس از انقلاب در راه بوده یا خم می کرده یا درهم میشکسته است.
تنها مورخ، متفکر و تحلیلگری که خود درآوردگاه و بستر طوفان چنین فضایی زیسته و تجربه مستقیم از کوره های شعله خیز و آتشناک انقلاب داشته، می تواند تصویری عینی و تفسیری واقعی از فضا و شرایط آن و اینکه اساساً حس و خشم و قهر انقلابی یعنی چه و چگونه می تواند عالمی را بر بال امواج خود گرفته و در خروش خود ببرد و در کام خود فرو بلعد. گاه حتی بازیگرانش را نیز در کام خود فروبرده و بلعیده است! حتی موسیقی که از لطیف ترین کنش های ذوقی خلاق جامعه و جهان بشری ماست در قیامت انقلاب های اجتماعی اغلب سر از ملودی های سنگین، زمخت، کوبنده، احساسی و تهی از عواطف انسانی برکشیده و بار احساسی سنگین آن بر بار عاطفی اش چیره بوده است. ادامه مطلب...
انسان، وجود منتظر؛ تأملی در معنای انتظار
اشاره: در دوران غیبت کبری، مهمترین وظیفه ای که از ناحیه مذهب ما بر دوش ما نهاده شده است، همانا بودن در طریق «انتظار» و «منتظر حقیقی بودن» است. صرف نظر از اینکه چه ویژگی ها و شرایطی بر این مهم مترتب است، تحلیل بنیادین خود مفهوم انتظار، البته می تواند، بسیار راهگشا باشد. نویسنده محترم این مقاله، تلاش نموده است تا با واکاوی لایه های بنیادین وجود آدمی، حقیقت «منتظر» او را به آشکارگی آورد.
صراحی یی و حریفی گرت به چنگ افتد
بعقل نوش که ایام فتنه انگیزست
در آستین مرقع پیاله پنهان کن
که همچو صراحی زمانه خونریزست [1]
ریشه های انتظار را در ژرفا و لایه های زیرین و درونی تر وجود آدمی می بایست پی جست و شاخه های آن را در لایه ها و سطوح برینی و بیرونی تر آن. انتظار امری است عمیقا وجودی و با ابعاد هستی شناختی بسیار پیچیده.اساسا روح آدمی در ارض هبوط در عالم ملک تا بازگشت به عالم ملکوت در انتظار آشیانه کرده و سکنی گزیده است.انتظار رویدادی است که نخست در درون وجود به وقوع پیوسته، سپس سیمای بیرونی آن را در عالمی از رمزها و تمثیل ها و تصویرهای زبانی و غیر زبانی احساس کرده و زیسته ایم. حتی آنجا که بذر یأس افشانده ایم بی آن که بدانیم ناخواسته در انتظار رویش و رشد دانه یأس خویش مانده ایم. ادامه مطلب...
سخنرانی دکتر حکمت الله ملاصالحی در نوزدهمین همایش ملاصدرا
خبرگزاری فارس: مراسم افتتاحیه نوزدهمین همایش بزرگداشت ملاصدرا با سخنرانی آیت الله سید محمد خامنه ای با موضوع «نظم تشریعی و تکوینی» آغاز می شود. در ادامه مراسم افتتاحیه نیز رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم، آیت الله سیدمصطفی محقق داماد استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی با موضوع «نظم هستی و بایستی از دیدگاه ملاصدرا»، غلامرضا اعوانی عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با موضوع «نظم اجتماعی، نظم جهانی، نظم الهی» و غلامحسین ابراهیمی دینانی چهره ماندگار فلسفه درباره «نظم الهی و رابطه آن با نظم بشری» سخنرانی خواهند کرد. سایر برنامههای این همایش در قالب 4 نشست تخصصی برگزار میشود و نشست دوم با حضور کریم مجتهدی، حسین کلباسی، حسن بلخاری، قاسم پورحسن، رضا سلیمان حشمت و طوبی کرمانی همراه است. یکی دیگر از نشستهای این همایش با حضور اکبر فایدئی، حکمت الله ملاصالحی، حمیدرضا آیت اللهی، رسول برجیسیان، زهره توازیانی و فرشته ندری ابیانه برپا میشود. نوزدهمین همایش بزرگداشت ملاصدرا 31 اردیبهشت از ساعت 8 صبح تا 19 در مجموعه همایشهای آدینه برگزار می شود.
نخستین شماره فصلنامه بهارستان هنر منتشر شد
نخستین شماره از فصلنامه بهارستان هنر از سوی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی منتشر شد. این مجله به صاحب امتیازی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، سردبیری دکتر حکمت الله ملاصالحی، معاون علمی شهرام زارع و معاون اجرایی حمید ملکیان منتشر شده است.
فهرست مقالات شماره اول بهارستان هنر به این قرار است: تأثیر نگارگری واقع گرایانه ایران دوره صفوی بر نگارگری طبیعت گرایانه دوره گورکانی هند/ سیامک علیزاده؛ چهره عارفان، حکیمان و عالمان در نگاره های عصر تیموری و صفوی/ زینب رجبی؛ بازی، پیشاخلاقیت و منشا هنر؛ جستاری در خاستگاه پیش از تاریخی هنر/ وحید عسکرپور؛ مطالعات بینافرهنگی هنر و پیشینه تحقیقاتی آن/ مقداد جاوید صباغیان و سید سعید سید احمدی زاویه؛ بررسی آثار حسین بهزاد مینیاتور براساس دوره های هنری و موضوع/ هادی رزاق زاده، محمد خزایی، اردشیر مجرد تاکستانی؛ اصول و زیبایی شناسی برآمده از آن در خوشنویسی/ محمد فدائی؛ هنرهای بومی و سنتی؛ وحدت فطرت با هنر/ سیده راضیه یاسینی؛ شاهنامه نویافته 1044ق؛ کابل/ محمود طاووسی و احمد نوید مشعوف؛ سیر تحول گل و مرغ سازی در نگارگری ایران و چین در قرون 7 تا 19 میلادی/ مهران هوشیار و المیرا صباحی نمین؛ آرایه های چوبی امامزاده شاهزاده حسین قزوین/ عاطفه سادات طراحی اسکویی، مهران هوشیار؛ نقاشی های دیواری خانه تاریخی قوام الدوله؛ نگاهی به جنبه های هنری و آسیب شناسی مرمتی/ لیلی زرقانی؛ جلد روغنی دیوان صافی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی؛ حفاظت، مرمت و نگاهی به جنبه های زیبایی شناسانه/ حمید ملکیان.
خوب و بدهای سالی که گذشت
از نگاه دکتر حکمت الله ملاصالحی استاد دانشگاه تهران
آن چه در عراق یا بین النهرین (:میان رودان) سرزمین ریشه ها و مجمع البحرین و ملتقای دو فرهنگ، دو مدنیت و معنویت و میراث مشترک عالم ایرانی - سامی که با اسلام و قرآن به عمیق ترین و استوارترین شکل آن به اتّحاد و اتفاق می رسد؛ در یک سال گذشته با دست های پلید و اندیشه های باطل جماعتی آدمخوار و وحشی، پرورده دامن آلوده سرویس های اطلاعاتی استعمار و استکبار نو و نظام فاسد سرمایه داری جهانی اتفاق افتاد و سرانجام چهره زشت و شیطانی خود را در غارت و ویرانی و تاراج آثار و اموال و اشیای تاریخی و فرهنگی و باستانی شهر تاریخی موصل و دیگر شهرهای باستان عراق، آشکار و عریان تر از پیش بر صحنه آورد و به تماشا نهاد در شمار تلخ و تاسف بارترین و در نوع خود بی سابقه ترین رویدادهای تاریخی روزگار ما بوده است. غارت و تخریب و تاراج میراث مدنی و معنوی مشترک ما در سوریه و عراق چیزی نیست که بتوان آسان از کنارش گذشت. فاسد کردن و خشکاندن و کندن و افکندن ریشه ها و بنیان های مدنی و معنوی ملت ها و تحریف نام های تاریخی آن گونه که در باستان شناسی جعلی «پاتیستی» شاهدش بوده ایم و تحقیر فرهنگ ها، طرح ها و برنامه های شوم و شیطانی استعماری و استکبار نو است که نظام فاسد سرمایه داری جهانی اینک به دست عوامل خود به نام اسلام به اجرا درآورده و دنبال می کند. ادامه مطلب...
وبلاگی برای نشر آثار و اندیشه های استاد حکمت الله ملاصالحی
استاد دکتر حکمتالله ملاصالحی (متولد 1329 خورشیدی در شهرستان طالقان) استاد دانشگاه های تهران و آتن و نخستین پژوهشگری است که مباحث عمیق و دشوار دانش نوظهور «فلسفه باستان شناسی» را در ایران پی ریزی کرده است .از دکتر ملاصالحی هفت عنوان کتاب و نیز مقالات متعددی به زبان های فارسی، انگلیسی و یونانی در نشریات معتبر داخلی و خارجی در زمینه های متنوع فلسفه، باستان شناسی، دین پژوهی، هنرهای آیینی و مسایل دیگر به چاپ رسیده است. نام کتاب ها به این شرح است: جلوه های کهن هنر آیینی (1377)؛ زیبایی و هنر از منظر وحیانی اسلام (1378)؛ درآمدی بر معرفت شناسی باستان شناسی (1382)؛ جستاری در فرهنگ، پدیده موزه و باستان شناسی (1384)؛ انسان، فرهنگ و سنت (1387)؛ باستان شناسی در بوته معرفت شناختی (1387)؛ باستان شناسی دین: با فانوس نظر در جستجوی آیین های گمشده (1390). استاد از سال 1381 در شهرستان ساوجبلاغ ساکن شده است. از تاریخ سه شنبه 2 آبان 1391 گروهی از شاگردان استاد ملاصالحی با هدف نشر آثار و اندیشه های این استاد فرزانه، وبلاگی با عنوان «اسرار حکمت» راه اندازی کرده اند.
نشانی وبلاگ «اسرار حکمت»:
در پرتو ایمان علوی
استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی
از مفاخر فرهنگی شهرستان های ساوجبلاغ، طالقان و نظرآباد
وقتی شخصیت استثنایی، بیبدیل و جان تابناک پیامبر و نقش محوری و تعیینکننده کلام وحیانی قرآن را در یک سو مینهیم، در سوی دیگر هیچ شخصیتی را در یک هزاره و نیم تاریخ و فرهنگ و مدنیت و معنویت ما ایرانیان شیعی مذهب نمییابیم. دیرپا و دراز آهنگ و ژرف و بنیادیتر از چهره تابناک علی ابن ابیطالب (ع) و همسر و فرزندانش که بر روان و رفتار و منش ما ایرانیان تأثیر نهاده باشد. تنها یک نگاه با دقت و بصیرت به اسامی فرزندان این سرزمین سرخ و حادثه خیز کافی است تا بدانیم و بپذیریم عشق و ارادت و دلبستگی و دلدادگی تحسین برانگیز میان ما و آن خاندان پاک به چه میزان ژرف، استوار، پیوسته و پایدار بوده است .این عشق و ارادت و دلبستگی و دلدادگی و دلسپردگی تصادفی نبوده است، فرآورده محض کورههای شعلهور رخدادها و فراز و فرودهای اوضاع تاریخی نیز نبوده است. در تاریخ بانگها و آهنگهای بسیاری را شنیدهایم. شخصیتهای بسیاری را نیز تجربه کردهایم. منادیان و مدعیان عدالت و آزادی زیادی را نیز آزموده و پشت سر نهادهایم. لیکن هر بانگ و آهنگ و زخمهای وجدان خفته و تارهای روح ما را بیدار و مرتعش نکرده است .
هر کلام و کتاب و پیام و قیامی در جانهای مرده آدمیان شور زندگی و حرکت و جنبش و خیزش بر نیانگیخته و شکوه رستاخیز و رهایی و رستن وجدانهای در بند و روحهای افسرده را در پی نداشته است؛ مگر آنکه از سرچشمههای متعالیتر وجود تراویده و متصل به حقیقت و گوهر و مبداء فیض کل هستی و کل عالمی که در آن زیستهایم، بوده است. تاریخ عرصه قبض و بسط، طلوع و غروب و غیبت و ظهور وجود آدمی است. دورههایی را درتاریخ زیسته و آزموده و پشتسر نهادهایم که وجود، سخت در قبض و غیبت وغروب بوده است. همچنین لحظههای دیگری را نیز در تاریخ شاهد بودهایم که وجود چون آفتاب درخشیده و خورشید جان آدمی سر از افق اعلا برکشیده و در جهان و ظلمات تاریخ در ارض هبوط پرتو افکنده است.انبیا و اولیا خورشیدهای فروزان جان آدمیانند. هم مصادیق طلوع اند، هم مظاهر بسط و ظهور خورشید حقیقت وجود آدمی. علی ابن ابیطالب (ع) چنین انسانی است. مصداق طلوع خورشید حقیقت جان آدمی از افق اعلا در ارض تاریخ و جغرافیای وجود انسان تاریخی شده و تاریخمند. تاریخ بدون تجربه این لحظههای مقدس و مبارک ظهور و طلوع خورشید حقیقت وجود آدمی ظلماتی بیش نیست؛ حتی اگر روزی انسان هوشمند موفق به گامنهادن سطح غبار کیهانی دیگری در آنسوتر منظومه خورشیدی بشود .
بزرگترین و عظیمترین درسی که از مدرسه عدالت و آزادگی و کرامت و معرفت و ایمان علوی امیر مومنان امام علی (ع) آموختهایم این است که هیچ مسئولیتی در جهان سنگینتر از مسئولیت انسان بودن نیست و هیچ بودنی در جهان شکوهمند اما سوگناکتر از انسان بودن نیست. «ارحم من راس ماله الرجاء وسلاحه البکاء»؛ تصور نمیکنم در ادبیات هیچ کشوری در هیچ دورهای از تاریخ عبارتی سنگین و سوگناکتر از این عبارت دعای کمیل بتوان یافت. گویی آدمی به هر میزان خود را در حضور یگانه و مقام عصمت مقربتر یافته، مسئولیت انسان بودن را سنگین و عظیم و سوگناکتر احساس کرده است.
هفته سیاه میراث و دهه سوگ میراثیان
استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی
از مفاخر فرهنگی شهرستان های طالقان و ساوجبلاغ
دو سال پیش، در امردادِ تابستانی آتشناک و فراموش ناشدنی و خسارتبار در تاریخ میهن و ملّت و مردم ما، مدیریت باستانناشناس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور پس از اعلام و انتشار خبر و تصمیمی بی سابقه و ویرانگر و ظالمانه، سنگر تاریخ و فرهنگ و میراث کشور را در پایتخت درهم کوبید و سنگربانانش را با ارعاب و اجبار به شهرهای شیراز و اصفهان و چند جای دیگر آواره کرد تا هرچه آسانتر و ارزانتر در بازار مکارهی سود و سودا، ناموس میراث یک ملّت به بهای اندک فروخته شود.
در هفتهی سیاه همان ماه و فصل و سال، حکم تخلیه «عمارت مسعودیه» به اجرا درمیآید و مهمترین مرکز و مغز فعال و بازوی اداری و اجرایی و تصمیمگیریها و برنامه ریزیهای کلان میراث فرهنگی کشور از حرکت و فعالیت باز ایستاده و تابلوی بلند آن از پیشانی ارگ آزادی و عمارت مسعودیه برکنده و به زیرکشیده میشود و از فراز به فرودش میآورند. کتابخانه، مراکز اسناد و انتشارات و دفاتر اداری و اجرایی و علمی و پژوهشی سازمان میراث را نیز، که پس از دست و پنجه فشردن و پشت سر نهادن و فراز آمدن بر کوه دشواریها با همت و تلاش بیامان فرزندان همین سرزمین شعلهخیز، جامه تشکّل و تحقق و انسجام و اقتدار و اعتبار بر تن پوشیده بود، برمی چینند و کارکنانش - یعنی میراثبانان و سربازان سنگر تاریخ و فرهنگ و میراث کشور - را در اضطرابی وصفناشدنی با تهدید و اجبار به بیرون می رانند و به شیراز و اصفهان و جاهای دیگر پراکنده و آواره میکنند. اینهمه سبب شد تا جماعتی سوداگر و منفعتطلب و بیبهره از آگاهی و شعور تاریخی و مست از بادهی قدرت در خاموشی و سکوتِ شب بتوانند آسانتر بر ارکان مدیریت میراث کشور یورش برده و بر آن چیره شوند.