مسجد شیعیِ پیش از صفویه در استان البرز
مسجد جامع برغان در پایین محلّه روستای برغان از توابع بخش چِندار شهرستان ساوجبلاغ واقع است. فاصله این روستای هدفِ گردشگری، از شهر کرج 13 کیلومتر و از تهران 50 کیلومتر است. کهن ترین سفالینه های به دست آمده از محوطه باستانی کِش کلا واقع در شمال روستای برغان، متعلّق به دوره ایلخانی تا دوره قاجار است. این مسجد، یکی از شواهد پنجگانه حضور مذهب تشیّع پیش از دوره صفویه در استان البرز به شمار می رود. مسجد تاریخی برغان به دست جلال الدوله کیومرث پسر بیستون پسر گستهم (درگذشت 857ق) از ملوک رُستمدار طبرستان ساخته شده است. ملوک رستمدار یا پادوسپانان، سلسله کوچکی در اطراف دریای خزر بودند که از سده چهارم هجری قمری تا سال 1006ق در ناحیه طبرستان و رویان حکومت کردند. آنها نخست، بر آیین زرتشت بودند امّا پس از جلال الدوله کیومرث پسر بیستون به مذهب تشیّع گرویدند.
بر سر درِ مسجد، کتیبه سه سطری به نسبت طولانی نصب شده که به زبان فارسی، تاریخچه مسجد جامع برغان را این گونه روایت می کند: کیومرث پسر بیستون که زرتشتی بود، پس از قتل پدرش به دست اسماعیلیان طالقان در سال 787ق، به مازندران می گریزد و پس از مدّتی به دست سپاهیان امیر تیمور گورکانی (درگذشت 807ق) اسیر شده و به فارس تبعید می شود. شبی در تبعیدگاه خود، امام علی علیه السلام را در خواب می بیند و بر اثر آن رویا، از آیین زرتشت دست کشیده و به مذهب شیعه جعفری می گرود. پس از به حکومت رسیدن در منطقه رستمدار طبرستان (از سال 807 تا 857ق) در ترویج مذهب تشیّع تلاش فراوان می کند. کیومرث در سال821ق به هنگام سرکشی یا عبور از روستاهای کوهستانی ساوجبلاغ، دستور ساخت این مسجد را در روستای برغان می دهد. به نظر می رسد تشیّع اهالی این بخش از ساوجبلاغ نیز از همان زمان آغاز شده باشد. مسجد برغان در آخرین سال سلطنت شاه سلیمان صفوی (درگذشت 1105ق) بازسازی شده است.
از آن جایی که در روزگار قاجار، نماز جمعه منطقه ساوجبلاغ واقع در استان البرز در روستای برغان برگزار می شد، شیخ محمّد ملایکه برغانی (درگذشت 1200ق) پدر شیخ محمّدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث دستور توسعه مسجد را می دهد. در محرّم سال 1357ق (1316ش) مسجد بر اثر آتش سوزی، ویران می شود تا این که بار دیگر به کوشش شیخ محمّد شهیدی برغانی (درگذشت 1344ش) به صورت خشت و چوب ساخته می شود. بنای فعلی مسجد، در سال 1354ش با پشتیبانی آیت الله سیّد محمّدهادی میلانی (درگذشت 1354ش) و به همّت حاج ذبیح الله رفیعی برغانی ساخته شده است.
دو درخت کهن سال در حیاط کوچک مسجد همچنان پابرجا است. درخت ضلع شمالی - به قول اهالی درختِ هزار ساله - قطورتر و طول محیط آن 12 متر است. هم اکنون درون این درخت به طور کامل خالی شده و به شکل اتاقی است که گنجایش حدود ده نفر را دارد. در میان این اتاق، حوضی نصب شده و اطراف حوض، سکوهای سنگی برای نشستن تعبیه شده است. اهالی به دلیل اعتقادی که به این درخت دارند به آن دخیل می بندند. دور درختِ جنوبی حیاط مسجد، ده متر است. این درخت، توپُر و سبز است. از کنار ریشه بسیار قطور آن، شاخه ها و جوانه های زیادی روییده که همین جوانه ها خود درختانی کهن شده اند. رودخانه فصلی کنار مسجد در رشد و پایداری این درختان کهن سال، نقش به سزایی داشته است.
منابع: ابوالقاسم حاتمی، آثار تاریخی ساوجبلاغ و نظرآباد، ص 57؛ زکریا مهرور، برغان اقلیمی دیگر، ص 33؛ حسین عسکری، کتابشناسی ساوجبلاغ، ص 18؛ عباس قدیانی، فرهنگ جامع تاریخ ایران، ص 207؛ دایره المعارف تشیّع، ج 2، ص 122؛ ذکرالله زنجانی، شناسنامه تاریخی ساوجبلاغ، ص 139؛ موسوعه طبقات الفقها، ج 12، ص 322؛ ماهنامه تصویر ساوجبلاغ، ش 2، ص 9؛ پرتو حسنی زاده و همکاران، روستاهای هدف گردشگری استان تهران، ص 14.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «مسجد شیعیِ پیش از صفویه در استان البرز»، هفته نامه تریبون شهر، سال دوم، شماره پانزدهم، 5 شهریور 1398، ص 6.
غدیر در آیینه البرز
از قیام اهالی طالقان علیه حکومت عباسی تا تلاش برای عروسی در عید غدیر
سه شنبه 29 مرداد 1398 - 11:30
دسته بندی: فرهنگی و هنری
کد خبر: 985-1594-5
منبع خبر: خبرگزاری ایسنا منطقه البرز
یک البرزپژوه از وجود 13 رسم و آیین در استان البرز برای عید غدیر خبر داد و گفت: عید غدیر و عید نوروز پیوندهایی با یکدیگر دارند که موجب اشتراکاتی میان این دو عید شده است. دکتر حسین عسکری در گفت و گو با خبرنگار ایسنا منطقه البرز با بیان اینکه نکته مهم در خصوص غدیر، تلاقی آن با عید نوروز است گفت: با استناد به کتاب مفاتیح الحیاة نوشته آیت الله جوادی آملی، واقعه غدیر 27 اسفند روی داده و سه روز هم بیعت با حضرت علی (ع) طول کشیده که مصادف با اول فروردین ماه میشود. وی با اشاره به 13 رسم و آیین در استان البرز برای عید غدیر و سادات گفت: اولین رسم، تکریم و تجلیل از سادات و بوسیدن دست سادات ریش سپید و گفتن جمله عربی «الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیر المومنین و ائمة المعصومین» بوده است. وی افزود: دومین رسم، پذیرایی و دادن سکه یا اسکناس منقوش به نام سید بوده است که به آن، «ته دخل» و یا «ته کیف» میگفتند که هیچگاه آن پول یا اسکناس را خرج نمیکردند و فقط میان پولهای خود برای افزایش برکت نگه میداشتند. در این روز سیدها مانند عید نوروز سفره ای با میوه، شمع، شیرینی و گل میچیدند و از چند روز قبل از عید غدیر همانند عید نوروز خانه تکانی میکردند. وی سومین رسم را اطعام اعلام کرد و افزود: احسان و اطعام بین سیدها و مردم عادی رواج داشته است که جلوه امروزی آن ایستگاههای صلواتی است که در سطح شهر میبینیم، البته در این روز به زیارت امام زادگان به خصوص امام زاده یوسف بادامستان و امام زاده هارون جوستان در منطقه طالقان میرفتند که این رسم پیش از انقلاب هم رواج داشته است و آیت الله طالقانی شخصاً به زیارت امام زاده یوسف بادامستان میرفتند. عسکری در خصوص چهارمین رسم گفت: آیین و رسمی که از گذشته وجود داشته، آیینهای مربوط به عقد و عروسی است، از جمله رسم های این بخش شامل هدیه و عیدی بردن برای نوعروس و تازه داماد است از جمله پارچه، لباس، طلا، آجیل و شیرینی که بسیار مرسوم است، اگر یکی از زوجین و یا هر دو آنها سید بودند تلاش میکردند تا در روز عید غدیر، عقد و عروسی خود را انجام دهند.
این البرزپژوه افزود: البته عروسیهای عید قربان تا عید غدیر هم بسیار مرسوم بوده است و مردم البرز تمایل زیادی برای عروسی در این روزها داشتند. وی ادامه داد: رسم بعدی پوشیدن جامه عطرآگین و نو بوده است که از گذشته میان سادات و غیر سادات البرزی رواج داشته است. این البرزپژوه، از اعتقاد البرزیها به گرفتن روزه مستحبی سخن گفت و عنوان کرد: البرزیها در این روز، روزه مستحبی میگرفتند و معتقد بودند روزه عید غدیر برابر با تمام عمر انسان است و به تبع روزه، افطار دادن هم بسیار مهم بوده و رواج داشته است. وی خاطرنشان کرد: رسم بعدی که البرزیان به آن معتقد بودند زیارت اهل قبور است که مردم در روز عید با رفتن به آرامستانها برای تازه در گذشتهها و سیدها فاتحه میخواندند و به جای خرما، شیرینی خیرات میکردند و به یکدیگر تبریک میگفتتد. عسکری اضافه کرد: برگزاری جشن شب عید غدیر در تکایا، حسینیهها و مساجد و همچنین منازل سادات مشهور، خطبه خوانی غدیر و اشعاری در وصف اهل بیت به ویژه امام علی (ع) هم در این روز برگزار میشده است و همچنین البرزی ها تمایل داشتند تا نذرهای خود را در روز عید غدیر ادا کنند.
عسکری در ادامه از انعقاد پیمان برادری یا عقد اخوت با الهام از پیمان برادری پیامبر اعظم (ص) و امام علی (ع) در این روز خبر داد و گفت: به این صورت که دو مرد دارای دوستی صمیمی و علایق معنوی، دست راست خود را برهم می گذاشتند و الفاظی خاص به زبان عربی به زبان می آوردند. البته این برادری، برادری نسبی نیست بلکه معنوی است. الفاظ و احکام این پیمان شرعی در کتب فقهی آمده است، یکی از بهترین کتاب های فقهی درباره پیمان برادری، نوشته یکی از علمای البرزی به نام ملاعلی قارپوزآبادی است که در منابع تاریخی به زنجانی و قزوینی هم معروف است. این فقیه متولد روستای صالحیه شهرستان نظرآباد است و 19 اثر در زمینه کلام، فقه، اصول و علوم قرآنی دارد. وی از فقیهان دوره ناصری است که دارای رساله عملیه و فتوایی علیه فئودالیسم و تمایز آن با عقد مزارعه دارد. در ضمن کتاب مفصلی به فارسی درباره عقود اسلامی از جمله عقد اخوت به نام «صیغ العقود و الایقاعات» دارد. عسکری در ادامه به باقی رسومات البرزیها در عید غدیر پرداخت و گفت: نام گذاری نوزادان پسر به نام مبارک حضرت علی (ع) با پسوند و یا پیشوند، آذین بندی و تمیز کردن معابر و خیابان ها از دیگر رسومات البرزی ها بوده است و همچنین اسباب کشی در این روز بسیار انجام میشده است زیرا آن را خوش یمن میدانستند.
عسکری در بخش دیگری از صحبتهای خود در خصوص مقاطع تاریخی حضور سادات در البرز سخن گفت و اظهار کرد: البرز از گذشته منطقهای راهبردی بوده و به نظر میرسد که سادات عالی رتبه در قرون اولیه اسلامی برای رسیدن به مناطق ری، دیلمان، طبرستان و خراسان از البرز استفاده میکردند، منطقه طبرستان و دیلمان در قرن سوم و چهارم مرکز حکومت شیعی زیدیان در طالقان و مناطق کوهستانی البرز بوده است، سادات برای رسیدن به مناطق تحت نفوذ حکومت شیعی، البرز را انتخاب میکردند که معمولاً در راه، توسط عوامل حکومتی، زخمی، مجروح و شهید میشدند، برای مثال طبق کتب تاریخی اولین علوی که به منطقه دیلمان به ویژه طالقان آمد، یحیی بن عبدالله در حدود سال 176 هجری قمری است، این علوی فاضل و شجاع که معروف به یحیی دیلمی است با استفاده از کتب تاریخی و شجره نامه ها، نتیجه یا فرزند نوه امام حسن مجتبی (ع) محسوب می شود. وی در ادامه صحبت های خود به سرکوب قیام یحیی دیلمی اشاره کرد و افزود: در آن مقطع تاریخی حاکم عباسی، هارون الرشید عباسی بوده که به فضل بن یحیی برمکی، دستور سرکوب قیام یحیی دیلمی را در منطقه طالقان می دهد، برمکی برای فریب یحیی دیلمی ابتدا از در گفت و گو وارد می شود. این گفت و گو در حالی بوده که برمکی 50 هزار نیروی نظامی با خود به آن منطقه برده بود. طی این گفت و گو در محلی به نام آشب از توابع طالقان قدیم، برمکی امان نامه ای به دیلمی می دهد و یحیی دیلمی هم به او اعتماد می کند، در ادامه، برمکی، یحیی دیلمی را با امان نامه دروغین خلیفه عباسی به بغداد می برد که در آنجا هارون الرشید نقض پیمان کرده و یحیی دیلمی را به زندان می اندازد. یحیی دیلمی بعد از تحمل دو ماه زندان، مظلومانه به شهادت می رسد. عسکری تأثیر این شهادت بر مردم طبرستان و طالقان را مهم دانست و افزود: این شهادت در طالقان بازخوردی همانند عاشورا داشت و مردم طالقان سال ها برای یحیی عزاداری می کردند.
این البرزپژوه در خصوص دیر قبول واقع شدن اسلام توسط مردم دیلمان و طبرستان گفت: همانطور که در کتب تاریخی آمده، مردم دیلمان و طبرستان که شامل مناطق کوهستانی البرز هم می شده، به نسبت دیرتر از سایر نواحی، اسلام آورده اند. دلیلش این است که اسلام اموی و عباسی را قبول نداشتند اما با حضور یحیی و معرفی اسلام علوی، مردم متوجه تمایزات اساسی اسلام علوی با اسلام اموی و عباسی می شوند. مقاومت مردم این منطقه در برابر اسلام اموی و عباسی، ثمره خوبی برای آنان داشت، آن هم اینکه به طور مستقیم از آیین زرتشت به مسلمان شیعه علوی پیوستند. وی افزود: البته از اهمیت منطقه ری نباید گذر کرد، ری منطقه مهمی از نظر اقتصادی، سیاسی، تجاری و در عین حال از مراکز با ارزش علمی و آموزشی شیعه بوده است اما بازهم در راه رسیدن به این منطقه، سادات در منطقه البرز مورد حمله عوامل حکومت قرار گرفته، مجروح یا شهید می شدند.
عسکری بخش بعدی را مربوط به روزگار ولایت عهدی امام رضا (ع) دانست و اظهار داشت: امام رضا (ع)، با اجبار و به عنوان ولایت عهدی به خراسان آورده شد و سادات برای نزدیکی و پیوستن به ایشان از راه منطقه البرز عبور و به خراسان می رسیدند و در راه مورد حمله عوامل حکومت عباسی قرار می گرفتند. در کتاب «ریاض الانساب» که در مورد نسب امام زادگان است گفته شده که حدود صد نفر از نوادگان امام موسی کاظم (ع) در منطقه ساوجبلاغ و اطراف آن به شهادت رسیده اند. در کتاب دیگری به نام «کنزالانساب» که منسوب به عالم قرن چهارم هجری قمری، سید مرتضی علم الهدی است، گفته شده؛ امام زاده جعفری که در پیشوا ورامین است و بارگاهی باشکوه دارد، در ساوجبلاغ مجروح و در آنجا به شهادت رسیده است. وی در ادامه صحبت هایش در خصوص حضور سادات در البرز گفت: در کتاب تاریخ یعقوبی آمده است که، اهالی طالقان همزمان با مردمان دیلمان، طبرستان و دماوند، در دوران حکومت منصور خلیفه عباسی که مصادف با دوره امامت امام جعفر صادق (ع) است، علیه حکومت عباسی قیام کردند. به نظر می رسد این قیام نیز تحت تاثیر حضور سادات در این مناطق و تبلیغات فرهنگی آنان بوده است. در تاریخ یعقوبی آمده که طی این قیام خونین حدود 11 هزار و 500 نفر کشته شده اند.
وی در ادامه صحبت هایش از روستاهایی که سادات البرز ساکن آن بودند و در کتب تاریخی هم از آن ها یاد شده سخن گفت و اظهار کرد: اورازان یا روستای سادات در شهرستان طالقان، میزبان بقعه دو امامزاده به نام های سید علاءالدین و فرزندش سید شرف الدین است که اهالی روستا درباره آنها بیشتر از لفظ معصوم زاده استفاده می کنند. اهالی روستا قائل به این هستند که این دو معصوم زاده از مدینه به طالقان آمده اند. دلیل اینکه به روستای سادات شهرت دارد این است که همه زمین های این روستا وقف اولاد ذکور سید است. طبق شجره نامه و اطلاعاتی که در کتب تاریخی و همچنین کتاب اورازان جلال آل احمد آمده، نسب این امام زادگان به امام محمدباقر (ع) برمی گردد. البته در سلسله نسب سادات اورازان، امام زاده های بزرگی مانند امام زاده سلطانعلی که بقعه ایشان در مشهد اردهال کاشان است و یا امام زاده دیگری که در محله پاچنار تهران به نام امام زاده سید نصرالدین وجود دارد.
وی در ادامه در خصوص ساداتی که ریشه آنان در اورازان است، گفت: سادات یرک الموت که فرزندان سید ضیاءالدین فرزند سید علاءالدین مدفون در روستای اورازان هستند؛ سادات شهرستان طالقان مانند روستاهای گلیرد، سوهان، زیدشت؛ سادات منطقه ساوجبلاغ و نظرآباد همانند روستاهای شیخ حسن، صفرخواجه، هرجاب، اغشت؛ سادات شهرستان آبیک و زیاران و حتی شهرهایی مانند قزوین، لاهیجان، رشت، تنکابن، نجف و قم هم سادات اورازان را در خود جای داده اند. روستای دومی که اکثریت ساکنان آن سید هستند، روستایی در منطقه طالقان؛ به نام سیدآباد که ساکنان آن از فرزندان قاضی میرسعید که بقعه اش در همان روستا است. قاضی میرسعید فرزند سید علاء الدین مدفون در اورزان است. سیدهایی که نام خانوادگی آنان قاضی میرسعید است همگی نسبشان به روستای سیدآباد برمی گردد. این روستا تا دوران قاجار، دایر بوده اما پس از آن، سادات روستای سیدآباد به روستای حسنجون طالقان و یا نواحی شمالی ایران مهاجرت می کنند. امروزه سیدآباد در روستای حسنجون ادغام شده است.
عسکری سومین روستا را سنقرآباد معرفی کرد و افزود: روستای سنقرآباد از توابع شهرستان ساوجبلاغ است که در کتاب نزهة القلوب نوشته حمدالله مستوفی قزوینی که یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی است به آن اشاره شده است. مستوفی قزوینی به هنگام معرفی منطقه ساوجبلاغ در کتابش می نویسد سادات عالی نسب در روستا سنقرآباد ساکن هستند. البته وقف نامه ای هم وجود دارد به نام وقف نامه سوهان مربوط به قرن 10 هجری قمری که مربوط به دوره صفویه است، وقفی است برای سادات منطقه طالقان که با تلاش مرحوم سید اشرف الدین کیایی طالقانی احیا شده و به تایید آیت الله مرعشی نجفی هم رسیده است. این وقف نامه یا نسب نامه متعلق به سادات اورازان است که در سیدآباد و سوهان ساکن شده اند و این سند مکتوب، طریق نسب آن ها تا امام محمدباقر (ع) را تایید می کند.
وی در خصوص مشاهیر سادات که البرزی هستند، گفت: برای بررسی مشاهیر البرزی سادات باید مشاهیر را به دو دسته خاندانی و فردی تقسیم کنیم تا بتوانیم بررسی موثری داشته باشیم. چهار خاندان بزرگ سادات البرزی هستند که از نظر علمی و فرهنگی به صورت مستمر در تاریخ حضور داشته اند. خاندان اول، خاندان رفیعی که از سادات عالی رتبه و از نسب سیدی به نام میر رفیع طالقانی هستند. ایشان از علمای نامدار دوره قاجار بوده و در مباحث سیاسی و عمومی هم فعالیت داشتند. از جمله فعالیت های ایشان حضور در جنگ دوم ایران و روس در زمان فتحعلی شاه قاجار است. وی افزود: یکی دیگر از سیدهای این خاندان، میر محمدباقر رفیعی از علمای بلندمرتبه قزوین در دوران ناصرالدین شاه قاجار است؛ در همان دوران زمانی که امیر اصلان خان مجدالدوله، حاکم قزوین و دایی ناصرالدین شاه به مردم ستم می کند، میر محمدباقر رفیعی وی را با خواری از شهر قزوین بیرون می کند. وی مهم ترین چهره خاندان رفیعی را اینگونه معرفی می کند: آیت الله سید ابوالحسن رفیعی طالقانی که معروف است به رفیعی قزوینی چون در قزوین ساکن بوده است. ایشان استاد حکمت و فلسفه امام خمینی (ره) بوده اند که در سال 1353 هم فوت می کنند.
عسکری در ادامه، دومین خاندان از سادات را خاندان میرخانی معرفی می کند و می گوید: این خاندان، خاندانی هستند که در عرصه فرهنگ و هنر ایران شناخته شده اند. این خاندان سبک جدیدی از خوشنویسی نستعلیق را ایجاد کرده اند که به نام سبک برغانی یا میرخانی معروف است. ایجاد انجمن خوشنویسان ایران هم ثمره تلاش بی وقفه مشاهیر این خاندان است. سید مرتضی برغانی که شاگرد مرحوم کلهر بوده، استاد دو فرزند خود سید حسن و سید حسین میرخانی بوده است که ثمره تلاش این دو برادر هنرمند بنیان گذاری انجمن خوشنویسان ایران است. برای اولین بار قرآن نستعلیق در این خاندان و توسط استاد سید حسین میرخانی کتابت شده است. وی ادامه داد: چهره دیگر این خاندان چهره ای سیاسی است، سید مصطفی حسینی برغانی یا میرخانی که در دوران مجلس اول مشروطه، نماینده بوده و سفرنامه ای هم با نام «گوهر مقصود» در دوران استبداد صغیر در مشهد نوشته است. آیت الله سید احمد میرخانی، قرآن پژوه و بنیان گذار دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن دیگر چهره های برجسته این خاندان است. البته مرحوم دکتر سید حمید میرخانی بنیان گذار نخستین بانک اعصای پیوندی ایران، نیز از این خاندان بزرگ هستند.
وی سومین خاندان از خاندان های سادات البرزی را، سادات اورازان معرفی کرد و اظهار داشت: خاندان سادات اورازان از طریق دو امام زاده مدفون در روستای اورازان به امام محمدباقر (ع) نسب می رسانند. مرحوم جلال آل احمد و آیت الله طالقانی را می توان به سادات اورازان منسوب کرد. چهره مهم دیگر این خاندان که در قرن دهم هجری قمری زندگی می کرده سید شرف الدین محمود ولیانی طالقانی است که فقیه و متکلم بوده، عنوان ولیان در نام خانوادگی وی به سبب زندگی وی در روستای ولیان از توابع ساوجبلاغ بوده است. به اجازه نامه هایی از وی در کتاب بحارالانوار نوشته علامه مجلسی اشاره شده اما به نظر می رسد چون کسی که آن اثر را کتابت می کرده قادر به تلفظ ولیان نبوده، به همین جهت این بخش را از نام ایشان حذف کرده است. پدر آیت الله طالقانی یعنی سید ابوالحسن گلیردی طالقانی از چهره های مهم دیگر این خاندان و از روحانیون مشروطه خواه بوده است. عسکری خاطرنشان کرد: آیت الله سید محمدتقی آل احمد طالقانی برادر جلال آل احمد که در سال های پیش از انقلاب نماینده آیت الله بروجردی بین شیعیان مدینه بوده و بر اثر مرگ مشکوکی فوت کرده و در قبرستان بقیع دفن شده است. چهره سرشناس دیگر این خاندان، دکتر سید حسن حسینی شاعر معاصر است.
عسکری در خصوص چهارمین خاندان از سادات البرز می گوید: خاندان طالقانی چهارمین خاندان از سادات است، که برای جلوگیری از اشتباه و تمایز با خاندان طالقانی غیر سادات، به آن خاندان طالقانی سادات می گوییم. این خاندان از ذریه قاضی میر جلال حسینی هستند که در قرن دهم هجری قمری زندگی می کردند و خاستگاه آنان نیز روستای اورازان است. عده ای از این خاندان به عراق به ویژه نجف اشرف مهاجرت کرده اند و به زبان عربی سخن می گویند اما نام خانوادگی طالقانی دارند و سید هستند.
عسکری در ادامه در خصوص افراد سرشناس و سیدی که از البرز برخاسته اند گفت: سید قریش حسینی ساوجبلاغی از عرفای برجسته قرن 13 هجری قمری است که مدتی را در قزوین زندگی می کرده است. آیت الله سید موسی حسینی نجم آبادی مشهور به آقانجفی از چهره های روستای شیخ حسن از توابع نظرآباد البرز است که در دوران رضا خان مبارزاتی در مقوله کشف حجاب داشت. آیت الله سید حسن مدرسی سریزدی معروف به مدرسی یزدی مجتهد فاضل و پرهیزگار که بنیان گذار حوزه علمیه کرج هستند و در سال 1361 فوت کرده اند، مواقعی که در دهه چهل امام خمینی (ره) به کرج می آمدند، وی یکی از کسانی بود که از امام پذیرایی می کردند. شخص دیگری که چهره برجسته ای دارد، سید آقا تالیانی است، تالیان یکی از روستاهای شهرستان ساوجبلاغ است، سید آقا، شبیه خوان تکیه دولت در روزگار قاجار بوده است. آیت الله سید میرزا موسوی جندقی پیش از آیت الله مدرسی یزدی از روحانیون معروف کرج بودند و خدمات علمی و فرهنگی زیادی در این شهر داشته اند.
عسکری در خصوص آثار مشاهیرالبرزی درباره غدیر و سادات گفت: در خصوص امام زادگان شریف محدوده البرز منابعی توسط سازمان میراث فرهنگی و سازمان اوقاف و امور خیریه نوشته شده اما بهترین مرجع در این خصوص، کتابی دوجلدی به نام «امام زادگان استان های تهران و البرز» است که زیر نظر مرحوم دکتر حسن حبیبی نوشته شده است. اطلاعات این کتاب به دو روش میدانی و کتابخانه ای جمع آوری شده و بسیار مفید است. یکی از منابع مهم کتاب «الغدیریة العینیه» است که به زبان عربی توسط مرحوم آیت الله شیخ محمد صالح برغانی نوشته شده این کتاب شرح قصیده حمیری است که در باب غدیر سروده شده است. سید حمیری از علمای قرن دوم هجری قمری است. این کتاب در سال 1424 قمری توسط موسسه البلاغ در بیروت منتشر شده است. مرحوم عبدالحسین شهیدی صالحی از نوادگان شیخ محمدصالح هستند که تحقیقی به این کتاب اضافه کرده و مقدمه ای درباره خاندان برغانی به ویژه نویسنده اثر نوشته اند. شیخ محمد صالح برغانی، 300 عنوان کتاب و رساله داشته و بنیان گذار مدرسه صالحیه قزوین است. در برخی کتاب ها، وی را علامه خوانده اند. وی افزود: شرح دیگری از «قصیده عینیه حمیری» متعلق به شیخ حسن برغانی حائری است. این شخص از علمای معاصر و پدر عبدالحسین شهیدی صالحی است، نسخه ای از این کتاب وجود دارد که خطی است و حال باید بررسی کرد که این اثر دست نویس، همین کتاب الغدیریة العینیه متعلق به شیخ محمد صالح برغانی است یا خیر؟
عسکری اضافه کرد: صاحب بن عباد طالقانی از دیگر مشاهیر البرز است که منسوب به طالقان است، آن هم به دلیل قصیده ای عربی در خصوص غدیر که علامه امینی آن را در جلد دوم کتاب الغدیر آورده است. وی وزیر شیعه آل بویه در قرن چهارم قمری و بسیار عالم و فاضل بوده است. البته برخی صاحب بن عباد را به طالقان اصفهان نسبت می دهند. وی در ادامه، به معرفی دیگر آثار مشاهیر استان البرز پرداخته و افزود: آیت الله محمد محمدی اشتهاردی که از عالمان هم روزگار ما هستند، کتابی به نام «چهل حدیث پیرامون غدیر» در سال 1379 در قم به چاپ رسانده اند. سید اشرف الدین کیایی طالقانی که روحانی و دبیر مدارس قم بوده و ریشه در روستای سوهان از توابع طالقان دارد، حدود ده جلد کتاب قطع جیبی درباره سلسله سادات در استان البرز دارند. وی همچنین وقف نامه سوهان که مربوط به قرن 10 قمری است را تحقیق کرده و آن را به تایید علمایی مانند آیت الله مرعشی نجفی رسانده است. کتابی به نام «زندگی نامه امام زاده هارون در جوستان طالقان» منتشر شده که متعلق به بهروز محمدبیگی است. در پیوست این کتاب به علل مهاجرت امام زادگان به ایران به ویژه البرز و طالقان پرداخته شده است. کتاب «غدیر در شعر فارسی»، کتابی است که به نظر می رسد نویسنده آن متعلق به منطقه الموت باشد اما وی خودش را در شناسنامه کتاب، سید مصطفی گرمارودی موسوی طالقانی معرفی کرده است. وی در پایان، کتابی مربوط به دوران حکومت شاه سلطان حسین صفوی معرفی می کند و می گوید: کتاب «فضائل الغدیر» نوشته سید محمد حسینی اصفهانی است و بهاالدین طالقانی آن را در سال 1125 قمری کتابت و خوشنویسی کرده است. البته تلاش خوشنویسان و کاتبان البرزی در کتابت آثاری درباره غدیر و امام علی (ع) فراوان است و در اینجا از جهت نمونه به کتاب فضائل الغدیر اشاره شده است.
متن گفت و گوی فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا
بانیانِ البرزی دو لوحِ مقابر ری
کتیبه، نوشتاری بر روی ماده بادوام است. فن و هنر ساخت آن را کتیبه نگاری گویند (دانشنامه دانش گستر، 1393، ص 851). به دیگر سخن، کتیبه اسمی عربی است که به مفهوم سنگ نوشته، کتابت، نوشته خطی، اهداییه، تقدیم نامه، نوشته ای بر بدنه کوه یا تخته سنگ، حاشیه دور سر در عمارت ها، دیوار مساجد، آرامگاه ها و بقعه ها، گوشه های پارچه ای همچون سفره، بیرق، جامه، جامه خانه کعبه، زرین پوش اسب، پوشش تکیه ها و اماکن متبرکه آمده است (راهپیما، 1392، ص 33). در استان البرز و خارج از آن تعدادی کتیبه تاریخی متعلّق به قرون میانی دوره اسلامی به چشم می خورد که روایتگر دیرپایی تاریخ و فرهنگ کتابت در این استان است.
از آن جمله، دو لوح آهنی با کتیبه های کوفی متعلق به درهای قدیمی آستان حضرت عبدالعظیم حسنی و برج طغرل (مقبره ابراهیم خَوّاص صوفی مشهور قرن سوم هجری قمری) است که آنها را دو چهره شیعی متعلق به استان البرز یعنی جمال الدین عبدالصمد و عبدالوهاب هشتجردی (هشتگردی) فرزندان دهخدای فخرآور هشتجردی در قرن ششم هجری قمری تدارک دیده اند. این دو اثر ارزشمند به ترتیب در موزه آستان حضرت عبدالعظیم و موزه هنر میشیگان (آمریکا) نگهداری می شوند (خامه یار، 1395، ص 152).
رییس جمال الدین عبدالصمد هشتجردی از شخصیت های مذهبی و اجتماعی شیعه در قرن ششم هجری قمری است که ریشه در هشتگرد (مرکز شهرستان ساوجبلاغ) دارد. او به همراه پدرش که مستوفی ری بود، با اسماعیلیان الموت درگیری مسلحانه و عقیدتی داشت. عبدالجلیل قزوینی رازی متکلم و فقیه شیعه در قرن ششم هجری قمری، در معرفی خواجگان و روسای شیعه، از او با عنوان «جمال الدین عبدالصمد غازی شهید رحمت الله علیه» یاد کرده و در کتاب «نقض» در این باره نوشته که «ابو اسحاق صاحب خراج ملاحده» نیز «که ملحد شد» به وسیله «امیر قایماز... به گفت جمال الدین عبدالصمد شیعی رحمت الله علیه» کشته شد. آن گونه که به نظر می رسد، جمال الدین عبدالصمد در نهایت به شهادت رسیده اما منابع تاریخی درباره چگونگی شهادت او مطلبی نگفته اند (رازی قزوینی، 1358، ص 130، 223). منتجب الدین رازی از نویسندگان شیعه در قرن ششم هجری قمری، در ردیف 319 کتاب الفهرست با عنوان «الرییس عبدالصمد بن فخرآور الهشتجردی: دَیِّن، فاضل» از او نام برده است (رازی، 1366، ص 93، 329).
منابع: خامه یار، احمد، «دو لوح آهنی کتیبه دار متعلّق به مقابر ری از سده ششم هجری»، فصلنامه پیام بهارستان، دوره دوم، سال 9، ش 28، پاییز و زمستان 1395؛ دانشنامه دانش گستر (تک جلدی)، زیر نظر کامران فانی، محمّدعلی سادات، تهران، دانش گستر روز، 1393؛ رازی قزوینی، نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضایح الروافض معروف به نقض، تصحیح میرجلال الدین حسینی ارموی (محدّث)، تهران، انتشارات انجمن آثار ملّی، 1358؛ رازی، منتجب الدین علی بن بابویه، الفهرست، تحقیق و مقدمه: سید جلال الدین محدث ارموی، به کوشش محمد سمامی حایری، زیر نظر سید محمود مرعشی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1366؛ راه پیما، غلامرضا، «بررسی کتیبه های تاریخی ایران»، مجله نامه بهارستان، ضمیمه ش 2 (ویژه نامه کتیبه)، زمستان 1392.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «بانیانِ البرزی دو لوح مقابر ری»، ماهنامه همیار البرز، سال 5، ش 13، دی 1397، ص 8.
البرز قطب تعزیه و نمایشهای آیینی ایران / ماجرای مرگ تعزیهخوان در روز عاشورا
کد خبر: 289868 تاریخ: یکشنبه 9 مهر 1396 - 08:51
دانشآموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج معتقد است با توجه به شواهد تاریخی برجای مانده، استان البرز یکی از قطبهای مهم و قابل توجه تعزیه و نمایشهای آیینی در ایران است. به گزارش خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی (آنا)، دکتر حسین عسکری متولد سال 1353 خورشیدی در کرج و دانش آموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، دکتری مدیریت راهبردی دانش، نویسنده چهار عنوان کتاب: کتابشناسی ساوجبلاغ، نقد دل، دشتی به وسعت تاریخ و روستای ایستا، مدرس دانشگاه، عضو هیات موسس موسسه رخسار قرآن و موسسه فرهنگی و هنری شمیم جوان البرز، نویسنده حدود 100 مدخل در دایره المعارف تشیع و مولف تعدادی مقاله منتشرشده در نشریه های فرهنگی است. این پژوهشگر و البرزپژوه معتقد است با توجه به شواهد تاریخی برجای مانده، استان البرز از قطب های مهم و قابل توجه تعزیه و نمایش های آیینی در ایران است. این ویژگی مهم فرهنگی، اقتضا می کند که با همت مسئولان فرهنگی استان، این عنوان هویتی ارزشمند به نام استان البرز ثبت شود. تعزیه به اندازه ای در استان البرز دیرپا و گسترده است که مرحوم دکتر علی شریعتی از قول مرحوم جلال آل احمد به وجود 360 مجلس تعزیه در یکی از مناطق البرز یعنی طالقان اشاره می کند. بخشی از ویژگی های استان البرز در این باره عبارتند از:
مسجد برغان از شواهد تاریخی حضور تشیّع پیش از صفویه در استان البرز
شناسه خبر: 649533 تاریخ مخابره : 1396/5/26 - 19:48
خبرگزاری شبستان: پژوهشگر و محقق البرزپژوه در یادداشتی برای خبرگزاری شبستان در البرز آورده است: مسجد برغان از شواهد تاریخی حضور تشیّع پیش از صفویه در استان البرز است. همزمان با نزدیک شدن به (31 مرداد) سالروز جهانی روز مساجد از پژوهشگر و البرز پژوه برجسته استان البرز دکتر حسین عسکری درخواست کردیم آخرین پژوهش مطالعاتی خود را در خصوص یکی از مساجد استان البرز در قالب یادداشتی در اختیار خبرگزاری شبستان قرار دهد. دکتر حسین عسکری پژوهشگر و البرزپژوه در یادداشت خود آورده است:
قدمت هزار ساله مذهب تشیع در هشتگرد
کد خبر: 82225006 تاریخ خبر 20/06/1395 - 12:56
کرج- ایرنا - نویسنده و پژوهشگر تاریخ البرز، قدمت تاریخی مذهب تشیع را در منطقه هشتگرد استان البرز بالغ بر هزار سال دانست و گفت: دهخدا فخرآور هشتجردی رهبر شیعیان هشتگرد در هزار سال پیش بود. حسین عسگری روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا به تالیف کتابی با عنوان نام آوران ساوجبلاغ، اشاره کرد و افزود: در این کتاب زندگی، زمانه و آثار 250 تن از مشاهیر منطقه ساوجبلاغ تاریخی شامل شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد در این کتاب، مورد بررسی قرار گرفته است.
وی اظهار داشت: نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی متکلم و فقیه شیعه در قرن ششم هجری قمری در یکی از آثارش به نام بعض مثالب النواصب فی نقص بعض فضایح الروافض، به مناسبتی از دهخدای فخرآور هشتجردی (هشتوردی) و فرزندش جمال الدین عبدالصمد شیعی یاد کرده است. وی با اشاره به اینکه این شیعیان، در یکی از روستاهای اطراف شهر قزوین به نام هشتجرد یا هشتورد ساکن بوده اند، گفت:استاد میرجلال الدین حسینی ارموی معروف به محدث (متوفای 1358 خورشیدی) احیاگر میراث مکتوب شیعی، دکتر عبدالحسین زرین کوب (متوفای 1378 خورشیدی) استاد فقید دانشگاه تهران، رسول جعفریان پژوهشگر تاریخ تشیع و علامه علی اکبر دهخدا (متوفای 1334خورشیدی) بر این نظر هستند که منظور از این روستا، همان هشتگرد فعلی مرکز شهرستان ساوجبلاغ از توابع استان البرز است.
وی افزود: این اساتید درباره این شخصیت نوشته اند که به همراه پیروانش بر سر حقانیت شیعه دوازده امامی با اسماعیلیان منطقه الموت قزوین درگیر شده است. عسگری بیان داشت: برخی از نویسندگان همانند شیخ منتجب الدین رازی (از عالمان نامدار شیعه در قرن ششم هجری قمری) از دهخدای فخرآور هشتجردی به عنوان یک چهره شیعی و فاضل یاد کرده اند که فرزندش در دفاع از شیعه به شهادت رسیده است اما درباره چگونگی شهادت او مطالبی نگفته اند. وی گفت: براساس روایتی متاخر، مهاجران کُرد اهل حق که از حومه کرمانشاه به هشتگرد آمده اند بر این نظرند که هشت خانواده کُرد به این محل کوچیده و آن را آباد کردند، از این رو به «هشت کُرد» و سپس «هشتگرد» معروف شده است. این نویسنده و البرزپژوه ادامه داد: بر فرض صحت این روایت، از نظر مطالعات تاریخی، روایت متقدم و کهن درباره روند نامگذاری شهر هشتگرد قابل اعتمادتر است.
** شواهدی از قدمت تشیع در شهرستان ساوجبلاغ
عسگری در ادامه بیان داشت: شواهدی تاریخی در دست است که نشان می دهد؛ تعداد کثیری از مردمان شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز، از همان قرون اولیه اسلامی دل در گرو حبّ اهل بیت (ع) داشته و مذهب تشیّع را به اختیار خود برگزیده بودند. وی افزود: در خصوص اسناد تاریخی در مورد قدمت تشیع در هشتگرد می توان به دو مورد اشاره کرد که یکی همان وجود فخرآور هشتجردی به عنوان رهبر شیعیان هشتگرد و دیگری وجود مسجد جامعه برغان است.
** تأسیس مسجد جامع برغان
وی ادامه داد: این مسجد از جمله مساجدی است که پیش از صفویان به دست پادشاهان شیعه بنا شده و بدون تردید تشیّع اهالی برغان و روستاهای اطراف آن، از همان زمان ها آغاز شده است. عسگری تصریح کرد: براساس مدارک موجود، این مسجد 800 سال قدمت دارد و با محوطه ای بسته، دو درخت تنومند و قدیمی را بر خود سایه بان کرده است. وی افزود: آن طور که کهنسالان محل می گویند 300 سال قبل از احداث مسجد، درختان وجود داشته اند. وی گفت: براساس مندرجات سر در مسجد برغان، این مسجد به دستور «کیومرث» از ملوک رستمدار طبرستان احداث شده است؛ او از سلسه پادوسپانان و مرکز حکومتش نزدیک شهر نور مازندران بود؛ که بر اثر خوابی که در جوانی می بیند به تشیّع می گرود. این البرزپژوه اضافه کرد: او در همان سال ها به هنگام عبور از روستای برغان ساوجبلاغ، دستور ساخت این مسجد جامع را می دهد.
وی تاکید کرد: علمایی همانند آیت الله ملا محمدتقی برغانی (معروف به شهید ثالث)، ملا محمد ملائکه برغانی (مرجع اصولیون قزوین)، آیت الله علامه ملا محمدصالح برغانی (بنیانگذار مدرسه صالحیه قزوین و مدرس برجسته حوزه علمیه کربلا) از این روستا برخاسته اند. عسگری منابع تحقیق و تفحص خود را شامل منابع ذیل دانست: نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض معروف به بعض مثالب النواصب فی نقص «بعض فضایح الروافض»، ص129؛ تعلیقات نقض، ج1، میرجلال الدین حسینی ارموی (محدث)، ص325؛ هدیه بهارستان، به کوشش عبدالحسین طالعی، ص250؛ رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، ص539؛ ایرج افشار سیستانی، پژوهش در نام شهرهای ایران، ص618؛ سید محمدعلی گلریز، مینودر یا باب الجنه قزوین، ج1، ص 443؛ منتجب الدین رازی، الفهرست، ص93.
متن خبر فوق در وب سایت خبرگزاری ایرنا
مرگ یا دعوت در روز عاشورا؟
مرگ حاج اسماعیل اخلاقی (درگذشت عاشورای 1431ق) قصه عجیبی دارد، قصه ای که اهالی شهر «تنکمان» از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز از دیدن و شنیدنش انگشت به دهان ماندند. مرگی که بیشتر به قصه های تاریخی و گاهی هم خاطرات قدیمی ها می ماند. مرگی که دقیقاً ظهر روز عاشورای محرم 1431ق یعنی دقیقاً ششم دی ماه سال 1388 در شهر تنکمان رخ داد. مرگی که به گفته خیلی ها ناگهانی بوده بدون داشتن سابقه بیماری خاصی در حاج اسماعیل، مرگی که سکته و... نبوده، یک مرگ طبیعی، شاید هم یک دعوت... شاهدان نزدیک این اتفاق هم هیأت عزاداران حسینی تنکمان بودند، هیأتی که از سال 1354 تأسیس شد. به گفته علیرضا اخلاقی، تعزیه خوانی در این روستا بالای 150 سال قدمت دارد. آنها که صداشان خوب بوده و استعداد خوبی برای اجرا داشتند می شدند پای ثابت تعزیه خوانی های تنکمان. نمایشی که شهادت خوان اصلی اش، حاج اسماعیل اخلاقی بوده است.
میرزا محمّدرضا ساوجبلاغی کاتب زادالمعاد
میرزا محمّدرضا ساوجبلاغی فرزند علی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری قمری است. او در سال 1200ق کتاب فارسی زادالمعاد (توشه آخرت) نوشته علامه محمّدباقر مجلسی (م1110ق) را کتابت کرده است. این کتاب دست نویس با شناسه 815534 در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی جمهوری اسلامی ایران نگهداری می شود.
آغاز نسخه: «بسلمه، الحمدالله الذی جعل العباده وسیله لنیل السعاده فی الاخره و الاولی...». انجام نسخه: «ملتمس از برادران ایمانی آنست که هر که از این منتنفع گردد در حال حیات یا بعد از وفات به دعای رحمت و مغفرت این مستحق دعا را یاد نماید...». معرفی کتاب: در این اثر ادعیه و اعمالی که در ایام سال بجا آورده می شود، در چهارده باب و یک خاتمه تدوین شده که هر باب نیز شامل چند فصل می باشد. مجلس این کتاب را به نام سلطان حسین صفوی نوشته و در آخر آن پاره ای از احکام زکات، خمس و اعتکاف را آورده است. این اثر بارها در ایران و خارج از ایران به چاپ رسیده است.
تعزیه در برغان
زکریا مهرور: نمایش آیینی و هنری تعزیه یکی از مآخذ مردمشناسی است، زیرا تعزیه از میان مردم برخاسته و از فرهنگ آنان تأثیر پذیرفته است؛ از سویی دیگر تعزیه، حافظ رسوم و آداب محلی، هنر عامه مردم و برتابنده عقاید مذهبی مردم یک ناحیه است. به این ترتیب تعزیه به عنوان یکی از منابع مطالعه در فرهنگ اقلیمی و بومشناختی اهمیتی ویژه دارد؛ به همین سبب در این مقاله به تعزیه در برغان میپردازیم.
دهخدا فخرآور هشتجردی (هشتگردی)
رهبر شیعیان هشتگرد در 900 سال پیش
نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی متکلم و فقیه شیعه در قرن ششم هجری قمری در یکی از آثارش به نام «بعض مثالب النواصب فی نقص بعض فضایح الروافض» به مناسبتی از دهخدای فخرآور هشتجردی (هشتوردی) و فرزندش «جمال الدین عبدالصمد شیعی» یاد کرده است. این شیعیان، در یکی از روستاهای اطراف شهر قزوین به نام «هشتجرد» یا «هشتورد» ساکن بوده اند. استاد میرجلال الدین حسینی ارموی معروف به محدث (متوفای 1358 خورشیدی) احیاگر میراث مکتوب شیعی، دکتر عبدالحسین زرین کوب (متوفای 1378 خورشیدی) استاد فقید دانشگاه تهران، رسول جعفریان پژوهشگر تاریخ تشیع و علامه علی اکبر دهخدا (متوفای 1334خورشیدی) بر این نظرند که منظور از این روستا، همان هشتگرد فعلی مرکز شهرستان ساوجبلاغ است.
درباره این شخصیت نوشته اند که به همراه پیروانش بر سر حقانیت شیعه دوازده امامی با اسماعیلیان منطقه الموت قزوین درگیر شده است. برخی از نویسندگان همانند شیخ منتجب الدین رازی (از عالمان نامدار شیعه در قرن ششم هجری قمری) از دهخدای فخرآور هشتجردی به عنوان یک چهره شیعی و فاضل یاد کرده اند که فرزندش در دفاع از شیعه به شهادت رسیده است اما درباره چگونگی شهادت او مطالبی نگفته اند. بر اساس روایتی متاخر، مهاجران کرد اهل حق که از حومه کرمانشاه به هشتگرد آمده اند بر این نظرند که هشت خانواده کرد به این محل کوچیده و آن را آباد کردند. از این رو به «هشت کرد» و سپس «هشتگرد» معرف شده است. بر فرض صحت این روایت، از نظر مطالعات تاریخی، روایت متقدم و کهن درباره روند نامگذاری شهر هشتگرد قابل اعتمادتر است.
منابع: نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض معروف به بعض مثالب النواصب فی نقص «بعض فضایح الروافض»، ص129؛ تعلیقات نقض، ج1، میرجلال الدین حسینی ارموی (محدث)، ص325؛ هدیه بهارستان، به کوشش عبدالحسین طالعی، ص250؛ رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، ص539؛ ایرج افشار سیستانی، پژوهش در نام شهرهای ایران، ص618؛ سید محمدعلی گلریز، مینودر یا باب الجنه قزوین، ج1، ص443؛ منتجب الدین رازی، الفهرست، ص93.
- مقاله فوق بخشی از کتاب در دست تالیف «نام آوران ساوجبلاغ» است.