مطالبه فعالان فرهنگی و اجتماعی درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج
در واکنش به سخنان اخیر حسین سعیدی سیرایی عضو شورای اسلامی شهر کرج
اسفند 1402
با پیام ها و یادداشت هایی از: استاد داوود فتحعلی بیگی (آقای نمایش های ایرانی)، استاد علی مهری (رئیس انجمن خوشنویسان استان البرز و عضو شورای مرکزی انجمن خوشنویسان ایران)، دکتر احسان الله شکراللهی (خوشنویس و رئیس پیشین مرکز تحقیقات زبان فارسی در هند)، دکتر فریدون کوره ئی (نویسنده، پژوهشگر و مدرس زبان و ادبیات فارسی)، استاد رضا منوری (مدرس پیشکسوت انجمن خوشنویسان کرج)، استاد حمزه مشایخی فیروز (مدرس انجمن خوشنویسان شهرستان کرج)، استاد حمیدرضا نادری (رئیس انجمن خوشنویسان شهرستان ساوجبلاغ)، استاد سپهر نصراللهی (مدرس انجمن خوشنویسان ایران و رئیس انجمن خوشنویسان شعبه شهر جدید مهستان)، استاد یعقوب بهادری (رئیس انجمن خوشنویسان شهرستان نظرآباد)، استاد محمدعلی قربانی (کاتب قرآن کریم، عضو شورای انجمن خوشنویسان استان البرز و عضو شورای ارزشیابی انجمن خوشنویسان ایران)، استاد محمد مرادی (مدرس انجمن خوشنویسان ایران)، استاد محمدصادق صدرنژاد (مولوی پژوه و خوشنویس)، دکتر مصطفی اویسی (فعال فرهنگی و دانشیار دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران)، رضا قاسمپور (معلم روزنامه نگار)، امیر آزادروستا (نویسنده، بازیگر، کارگردان و دبیر جشنواره چشمه)، دکتر حسین عسکری (نویسنده و البرز پژوه)، حمید فراهانی (نوازنده، موسیقی دان و مدرس دانشگاه)، اسماعیل آل احمد (نویسنده و مدرس حوزه علمیه).
________________________________
«برندی» که خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد..!
|نگاهی انتقادی به سخنان اخیر عضو شورای اسلامی شهر کرج|
دکتر حسین عسکری
نویسنده و البرز پژوه
امروز در صفحه اینستاگرام شورای اسلامی شهر کرج، سخنان کوتاه آقای «حسین سعیدی سیرایی» در جلسه 159 شورای شهر را دیدم و شنیدم. در این ویدئو، گوینده محترم از «برندسازی شهری» سخن میگوید و به عملکرد و کاربری «فرهنگ سرای خط و تذهیب شهر کرج» و «انجمن خوشنویسان شهرستان کرج» میتازد که چرا به جای کار فرهنگی و هنری، کار سیاسی کرده اند!؟ ایشان در پایان، به دیگر اعضای شورای شهر توصیه و تاکید میکند که این «ملک خوب!؟» از خوشنویسان نجیب کرجی پس گرفته شود! بنده به تقسیم بندی های داخلی شورا و شهرداری و جناح بندی های واقعاً کودکانه و بدوی شهرستانی، استانی و کشوری کاری ندارم. فرهنگ، تاریخ و هویت البرز بزرگ و دیرپا برایم مهم، جذاب و قابل اعتنا است. اگر آقای سعیدی سیرایی در پی «برندسازی شهری» یا به زبان فاخر و شیرین فارسی، «ویژند شهری» یا «نمانام شهری» هستند به نظرم هنر قدسی و فاخر خوشنویسی، بهترین محمل و زمینه برای این دغدغه فرهنگی میتواند باشد. استان پر افتخار البرز با سه سبک خوشنویسی بومی یعنی سبکهای «کمال شکسته نستعلیق»، «میرخانی / برغانی» و «تلفیقی استاد امیرخانی» و ظهور بیش از 250 خوشنویس و کاتب دارای اثر از روزگار صفویه تا معاصر، میتواند یکی از قطبهای مهم و قابل توجه هنر خوشنویسی ایران به شمار آید. مشارکت خوشنویسان بزرگ البرزی یعنی استادان سید حسن و سید حسین میرخانی و استاد ابراهیم بوذری طالقانی در تاسیس «انجمن خوشنویسان ایران» و مشارکت معنوی و هنری استاد سید حسین میرخانی در خوشنویسی قرآن کریم و پدید آوردن و پروراندن «شیوه نستعلیق قرآنی» و ثبت نام مبارک جناب استاد غلام حسین امیرخانی (خوشنویس نامدار طالقانی) به عنوان «گنجینه زنده بشری خط نستعلیق در فهرست ملی نادره کاران میراث فرهنگی ناملموس ایران» در تابستان 1399، نام شهر کرج را به زیبایی و هنرمندانه با هنر خوشنویسی ایران پیوند زده است. همان «برند شهری» که آقای سعیدی سیرایی در جست و جوی آن است. علاوه بر این سرمایههای فرهنگی، وجود عزیز استاد علی مهری در جایگاه ریاست انجمن خوشنویسان استان و عضو شورای مرکزی انجمن خوشنویسان ایران، برای شهر کرج و استانمان البرز، بسیار مغتنم و با برکت است؛ هنرمندی نجیب و اخلاق مدار که با عشق و رنج مثال زدنی، هنر خوشنویسی را زنده نگه داشته و شأن هنرمندان و خوشنویسان البرزی را پاس داشته است.
خط زیبا، خاک را زر می کند
کار مولا و پیمبر می کند
هر که خطش خوب، خلقش خوب تر
می شود مخلوق را محبوب تر
در پایان به آقای سعیدی سیرایی پیشنهاد میکنم که از «نامهربانی» نسبت به هنر خوشنویسی، خوشنویسان و انجمن آنان دست بردارند و با مشارکت در عملی کردن پیشنهادهای زیر، کرج را به «شهر هنر قدسی و اخلاق انسانی» تبدیل کنند: 1. کمک به توسعه کمی و کیفی انجمن خوشنویسان شهرستان کرج و استان البرز؛ 2. دعوت از جناب استاد امیرخانی جهت پذیرش شهروند افتخاری کلان شهر کرج؛ 3. کمک به تاسیس و راهاندازی «موزه و گنجینه خوشنویسی البرز» در مرکز استان؛ 4. پشتیبانی از طراحی و اهدای جایزه های ملی «نستعلیق قرآنی» و «کمال شکسته نستعلیق» به میزبانی استان البرز و شهر کرج؛ 5. پشتیبانی از چاپ کتاب «نقش استان البرز در تعالی هنر خوشنویسی ایران»؛ 6. کمک به احیای «سنت فراموش شده خوشنویسی قرآن کریم پای آبشار کرکبود طالقان»؛7. نام گذاری معابر و اماکن عمومی شهر کرج به نام مبارک خوشنویسان پیشکسوت البرزی و نصب تصویر و تندیس آنان؛ 8. تزئین اماکن عمومی شهری با هنر خوشنویسان البرز؛9. کمک به تهیه فیلمهای مستند و داستانی از زندگی و زمانه خوشنویسان نامدار البرزی جهت پخش از رسانه ملی.
24 اسفند 1402
________________________________
«برندسازی» با افکار ضد فرهنگی!
استاد حمزه مشایخی فیروز
مدرس انجمن خوشنویسان شهرستان کرج
شهر خالی است ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند
اولاً سوابق و فعالیت های انجمن خوشنویسان و خصوصاً کرج بسیار درخشان و عملکرد آن مشخص و در مقایسه با سایر مراکز مورد حمایت شهرداری قابل قیاس نمی باشد. شائبه مطروحه که آیا اصلاً هنرمندها به این مراکز رفت و آمد دارند یا نه؟! تا منظور شما از هنرمند که باشد. این طور که شما طرح مسئله دارید صرفاً سرای سنتی قلیان پاسخ گوی نیازتان بوده و رضایت عزیزان را جلب می نماید. تحفه هنر خوشنویسی جلوه جمال ازلی در حمایت از ظهور و بروز ادبیات و فرهنگ غنی ایرانی اسلامی است. در شرایط فعلی که کودک و نوجوان ما گرفتار پیچ و خم های فضای مجازی بوده و گسترش دام و تله ها ی ضد فرهنگ زرق و برق دار به شدت رو به افزونی است، پیشنهاد «برندسازی» با افکار ضد فرهنگی جناب عالی، جوابگو است؟
25 اسفند 1402
________________________________
چرا با سیاست های غلط، تیشه بر ریشه خودمان بزنیم؟!
استاد محمد مرادی
مدرس انجمن خوشنویسان ایران
سلام و درود. کاش کمی روشنگری شود و وضوح بیان، که شنونده هم مفهوم افراد خاص را متوجه شود!شاید از جهتی حق با شماست. جناب سعیدی سیرابی در بیانات شما دو عبارت «فعالیت های هنری» و «ساختمان تاریخی» گنجانده شده، از این جهت جلب توجه می کند که لابد تاریخ و هنر از دیر باز به هم گره خورده اند...قابل تأمل است که بیشترین کامنت ها که از طرف مردم و هنرمندان و علاقه مندان نوشته شده، مربوط به همین پست در پیج و صفحه اینستاگرام شهر کرج است. به عنوان شورای شهر و خدمتگزار مردم حتما کامنت ها و نظرات همین پست را مطالعه کنید. از رانت گفتید. حال چه اقتصادی باشد، چه سیاسی، چه هنری... و البته که مقابله با برخی سیاست های نادرست چیزی نیست جز خدمت به مردم. گاهی دولت ها و احزاب صاحب قدرت و مسند که در خصوص منابع ثروت و توزیع آن تصمیم غلطی دارند، تبعیض ایجاد می شود بین مردم و افراد جامعه و این به معنای رانت سیاسی است. بدون شک مقابله با رانت و برنامه غلط، باید از دستاوردهای مردان سیاست باشد و این خوشایند است. آیا نمی شود با مدیریت تخصصی و دلسوزانه در کنار اساتید هنری و صاحب فن «و فرهیخته» چاره ای اندیشید؟! فرمودید در جلسه غیر علنی فاش خواهید کرد که در پشت پرده اتفاقاتی افتاده است. به نظر شما اهل هنر و دوستداران هنر چگونه باید از پشت پرده مطلع شوند که حق با چه کسانی است و در حق چه کسانب اجحاف شده؟! با روشن نگری و وضوح بیان بتوانند احقاق حق کنند. اگر رانت و سیاست غلطی در جریان بوده، مطلع شوند و به گفته های شما قانع شوند! از درد و رنج اهل هنر مطلعید ؟؟؟!!! ملک خوب شهرداری؟! شهرداری مگر متعلق به همین مردم نیست؟ مگر هنرمند جماعت از شما نیستند؟ مگر تکلیف بر مسئول فرهنگی شهرداری مشخص نیست و شرح وظایفی گفته نشده؟! چرا با سیاست های غلط دوایر و حصاری بلند بکشیم بین خودمان؟ مگر همه ما جزو این جامعه نیستیم ؟! حق سخن گفتن و نقد و انتقاد نداریم ؟! حتما داریم. هنرمندانی که از چند صد سال برای این مرز و بوم از جان و دل مایه گذاشتند. کمی هم تاریخ هنری را ورق بزنیم بد نیست. هنرمندان سرمایه این مملکت هستند. همین ساختمان تاریخی که شما می فرمایید مأمن و پناهگاهی است برای اهل هنر و اندیشه. برای انعکاس گوشه ای از این همه زیبایی که خلق می شود. هنر انعکاس و جلوه ای از زیبایی عالم نامتناهی است که در قاب و چهارچوبی متناهی منعکس می شود. این خانه و خانه هایی که محفلی بوده برای التیام دردهای درونی جامعه. سالها در این مکان نمایشگاه های مختلف هنری و خوشنویسی و تذهیب و موسیقی و... برگزار شده... اقشار مختلف از همین نمایشگاه ها بازدید کرده اند. چرا باید به همین سادگی از اهمیت هنر در جامعه غافل شویم! چرا با سیاست های غلط تیشه بر ریشه خودمان بزنیم؟ سیاست و عملکرد غلط، غلط و اشتباه است، چه از سوی دولت مردان باشد چه از طرف هنرمندان و هر قشری و احزابی از جامعه. همه ما به نوعی در آبادانی وطن عزیزمان نقش داریم. کاش می شد بیشتر صحبت کرد اما در این مختصر نخواهد گنجید. ای که دستت می رسد، کاری بکن. جناب سعیدی سیرایی عزیز، مسئول و خدمتگزار محترم مردم: انتظار می رود با همدلی و برنامه درست و صحیح و عملکرد مناسب، همراه و کمک حال هنرمندان باشید. هنرمندان این مملکت از اقشار خوب این جامعه هستند. با هنر حالمان خوب می شود، قطعا حال شما هم... به قول ویکتور هوگو: کسی که درب مدرسه ای را باز می کند، زندانی را تعطیل می کند. چه مدرسه ای زیباتر از مدرسه هنر! جامعه امروزی سخت به هنر هنرمند نیازمند است.
خلل پذیر بود هر بنا که می بینی
مگر بنای محبت که خالی از خلل است
جناب سعیدی سیرایی عزیزمان! محبت شما، سیاست و حمایت دلسوزانه شما و سیاست درست و برنامه صحیح مسئولین هنری در کنار همراهی مردم عزیزمان، همانند چشمه ای خواهد بود که می جوشد و جاری می شود و هر چیزی را که در مسیرش قرار گرفته سرسبز و آباد می کند...
با احترام
27 اسفند 1402
________________________________
به بهانه ی ارج نهادن به نهاد فرهنگی و هنری انجمن خوشنویسان در استان البرز و کرج
استاد سپهر نصراللهی
مدرس انجمن خوشنویسان ایران و رئیس انجمن خوشنویسان شعبه شهر جدید مهستان
تاریخ ما و جهانیان مشحون و سرشار از نشانههایی ست از تاثیرات مثبت و ماندگارِ ارج نهادن به هنر و هنرمندان و زیبایی و زیبایی آفرینان توسط حکومتها و حکمرانان، و همچنین مملو از عبرت آموزیهای بسیار از تاثیرات منفی و مخربِ بی مهری های حاکمان و حکومتها با ایشان. و در این میان برای ما ایرانیان، خوشنویسی که از یک سو هنری ست ویژه، راوی کلام وحی و سخنان حکیمانه و عصار گونه ی تاریخ و تجربههای تاریخی انسان و از سوی دیگر یکی از چند شاخه ی معدود هنری که میتوان گفت صرفاً و مخصوصا از آن ما ایرانیان (ایران تاریخی و فرهنگی) است و نمونه ی مشابهی در دنیا ندارد، می بایست به صورت ویژه نیز مورد توجه و تفقد حاکمان و دولتمردان باشد. اتفاقاً اختصاص بهترین فضاها و امکانات و شرایط و بودجه به این شاخه ی هویتی هنر ایران وظیفه ی حکمرانان و سیاستگذاران این سرزمین باید باشد تا همچون گذشته نماد و نشانهای بر تارک فرهنگی این سرزمین بماند و فخر بیافریند، نه اینکه بر سر سِتاندنِ اندک فضاهایی در اختیار این هنر در کلانشهر کرج -که اکنون میتواند و میرود که به عنوان پایتخت خوشنویسی معاصر ایران معرفی و تثبیت شود- مدیریت های مقطعی و اندیشهها و سیاستهای سود و سودا مآبانه ی مادی، رجزخوانی کرده و لرزه بر اندام نحیف باقیمانده از هنر و سنتهای دیرین این سرزمین بیفکنند. آنچه در چند روز گذشته در فضای میان مدیریت شهری کرج و انجمن خوشنویسان استان البرز و کرج گذشت، نخست میبایست از سوی مدیریت شهری در بستر و با شیوه و کلامی مناسبتر و درخور شأن این جمعیت فرهنگور و فرهنگ پرور بیان میشد و دو دیگر اینکه صد البته مدیران شهری به ویژه شورای شهر این حق قانونی را دارند که در خصوص فضاهای متعلق به خود و در جهت منافع و مصالح شهر و شهروندان تصمیم گیری کنند، اما این پرسش نیز مطرح است که آیا پیش و یا همپای احقاق این حق، ادای تکلیف و وظیفه را نسبت به کاتبان وحی و راویان حکمت و خرد به درستی و شایستگی به جای آوردهاند؟ که اگر نه، گوی و میدان را سخت به کشورهای همسایه باخته و از این سرمایه ی عظیم تاریخی و معنوی برای معرفی شایسته و بایسته سرزمینمان هیچ زادِراه نساختهایم. در شرایطی که کشورهای کوچک همسایه برای در اختیار گرفتن آثار خوشنویسان ایرانی جشنوارههای بزرگ با جایزهها و امکانات فراتر از تصور ما برگزار میکنند، روا نیست که مدیران شهری اینچنین با زبان و قلم و تصمیم گیریهایشان، باقیمانده ی آتش درخشان هنر و فرهنگ سرزمین مان را رنجیده خاطر و دلسرد از پاسداری از این میراث و یادگار کنند.
روی سخن، نه با یک عضو محترم شورای شهر به تنهایی، که با کلیت سیاستگذاران و مدیران شهری است: اصل درآمدزایی از هر فرصت در نگاه مدیریت شهری برای خدمات رسانی بهینه به شهر و شهروندان (که اگر رخ دهد جای بسی شکرگزاری است) پذیرفتنی ست، اما همپا و چه بسا فراتر از این اصل، توجه به زیبایی و نشاط شهری و شهروندی نیز شایسته توجه است که هنر و هنرمندان در تمامی دنیا و فرهنگها و تاریخ، همواره در خط مقدم این عرصه و میدان خوش درخشیدهاند. در کرج و البرز نیز بزرگان بسیاری در هنر خوشنویسی مایه و پایه ی هویت این خطه ی ارزشمند کشورمان بودند که ذکر نام و اثرات و برکات آنان بر و در تاریخ سرزمین تاریخی و فرهنگی البرز درخشان و فراتر از این مقال است، اما مدیران شهری که دغدغه ی نماد و نشانه و هویت سازی برای کرج دارند هیچ دستاویزی شایسته و بایسته و آماده و تواناتر از هنر خوشنویسی (به ویژه شاخههای ایرانی نستعلیق و شکسته نستعلیق) نخواهند یافت. و اکنون نیز که به همت مردان بزرگی همچون استاد علی مِهری و همراهی هنرمندان و هنردوستان بسیار و مدیران خوش ذوق و فرهنگوَر، سبک شکسته نویسی درویش عبدالمجید طالقانی به نام کرج و البرز ثبت ملی شده، شایسته است مدیران شهری بیش از پیش به دنبال تقویت این نهاد فرهنگی دیرپا باشند: از طریق توسعه ی فضاهای مرتبط، از جمله نگارخانههای تخصصی نمایش آثار هنری و همچنین تزریق سرمایههای مادی به فعالیتهای مرتبط همچون جشنوارهها و دوسالانهها و... امید است مدیران شهری پندِ پیران تاریخ و فرهنگ و هنر این سرزمین را به گوش جان بِنیوشند که:
«هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده»
(حضرت سعدی )
و به امید روزی که بدانند و بدانیم که:
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را، زین گونه یادگاران
(شفیعی کدکنی)
و سخن آخر با عضو محترم شورای شهر کرج:
دریاب کنون که دولتت هست به دست
کاین دولت و مُلک می رود دست به دست
(حضرت سعدی)
27 اسفند 1402
________________________________
هنرمندانی که هنر، شرافت و ارزش قلم و هنرشان را به هیچ چیز نمی فروشند...
استاد محمدصادق صدرنژاد
مولوی پژوه و خوشنویس
غیر از هنر که تاج سر آفرینش است
دوران هیچ سلطنتی جادوانه نیست
من سخنان جناب سیرایی را نشنیدم ولیکن به ایشان یادآور می شوم که امروز اگر ما به زبان پارسی سخن می گوییم نتیجه هنرمندی هنرمندان گذشته است. اگر امروز به فرهنگ ایرانی افتخار می کنیم، نتیجه تلاش هنرمندان در طی قرون گذشته است. اگر امروز خط نستعلیق می نویسیم نتیجه تلاش هنرمندان گذشته است. وگرنه ما هم امروز همانند کشور مصر باید عربی سخن می گفتیم و همانند کشور همسایه ترکیه با خط لاتین نگارش می کردیم. از آقای سیرایی سئوال می کنم که اگر اطلاع از هنر این کشور هنرپرور دارد بگوید که آیا نقش هنرمندان در طول تاریخ باعث حفظ زبان و نگارش ما به پارسی شده یا سیاستمداران؟ به طور مسلم سیاست مدار و حکام به فکر حاکمیت خود بوده و هستند ولیکن یک هنرمند به فکر حفظ هنر میهن خود، شهر خود و یا قومیت خود بوده و هست. البته به به استثناء ابرمرد بزرگ سیستان یعقوب لیث صفاری که امروزه گویش زبان پارسی را علاوه بر سرایش شاهنامه با هنرمندی شاعر بزرگ فردوسی مدیون آن مرد بزرگ هم هستیم. آقای سیرایی! شمار زیادی از ستاره های درخشان هنر خوشنویسی متعلق به استان البرز هستند. شما باید در تقویت خوشنویسی که برخاسته از این استان هستند تلاش کنید نه اینکه قدم بر نابودی آن بردارید. مردم اراک به وجود یک نفر به نام استاد عبدالله دوامی که استاد آواز بنام بوده هر ساله جشنواره برگزار می کنند و از تمام هنرمندان رشته موسیقی و آواز دعوت می کنند و شورای شهر برای بزرگداشت آن استاد گرامی هر ساله بودجه ای در نظر می گیرد. چطور شما که اساتید و بزرگانی چون میرخانی ها، عبدالمجید درویش ها و هنرمند بزرگ خوشنویسی و افتخار ایران استاد غلامحسین امیرخانی را دارید ولی حتی یک بار به فکر بزرگداشت این ستاره های درخشان خوشنویسی ایران نیافتادید که یک جشنواره و یا بزرگداشتی برگزار کنید، شما بهتر است از خوشنویسان و دانشمندان ترکیه یاد بگیرید که بیشترشان متفق القولند که ما ادبیات و خوشنویسی خود را مدیون هنرمندان و ادبای ایران هستیم.
آقای سیرایی! جناب استاد مهری و همچنین پیشکسوت عزیز و بزرگوار جناب استاد رضا منوری که من از سال 1358 افتخار آشنایی با ایشان را دارم و بقیه اساتید عزیز و گرانقدر فقط و فقط به خاطر احیای هنر و آموزش هنر فعالیت می کنند و در انجمن خوشنویسان نه رانتی و نه موقعیت خاصی وجود دارد که بخواهیم بگوییم برای فلان موقعیت و یا فلان پست تلاش می کنند این طور نیست من نمی خواهم نام ببرم ولی استادان عزیز و برجسته ای در انجمن سراغ دارم که با درآمدی ناچیز زندگی می کنند ولی هنر و شرافت و ارزش قلم و هنرشان را به هیچ چیز نمی فروشند. با جرات عرض می کنم، اولا حفظ و حمایت از انجمن خوشنویسان وظیفه مسئولین شهر و ثانیا آبروی این استان است که جامعه خوشنویسی ایران مرهون بزرگان خوشنویسی استان البرز هستند. یادآور می شوم که کشور اتریش امروزه به عنوان پایگاه بزرگ برگزاری فستیوال ها و موسیقی های دیگر کشورهای جهان است و از این طریق سالانه میلیاردها یورو درآمد از صنعت توریست دارد. در پایان امیدوارم با حمایت اعضای محترم شورا و همچنین مسئولین محترم این استان شاهد شکوفایی و رشد این هنر در این استان باشیم. این هنر و ادبیات و آثار هنری است که فرهنگ یک کشور را حفظ می کند نه حکومت. حکومت ها می آیند و می روند ولی آثار هنرمندان، ادبا و فلاسفه برای همیشه تاریخ ماندگارند. به امید همکاری همه مسئولین و هنرمندان برای احیای ایرانی با افتخار در عرصه هنر و فرهنگ.
28 اسفند 1402
________________________________
دیگر یادداشت ها
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
با تعمق و مطالعه بیشتر سخن بگویید...
استاد حمیدرضا نادری
رئیس انجمن خوشنویسان شهرستان ساوجبلاغ
هو العالم. من کتب بسم الله الرحمن الرحیم بحسن الخط فقد دخل الجنه بغیر حساب. نام البرز یادآور شکوه و عظمت، یادآور رشادت ها و دلاورمردی ها با تاریخی درخشان است. البرز سرزمین قله هاست و در میان انبوه قله های بلندش قله ای درخشان به نام هنر دارد که نگین این قله خوشنویسی است و این نگین بر تارک هنر ایران و جهان می درخشد. هنری ارزشمند که در طول تاریخ پرورش دهنده فرزندان این مرز و بوم در تمام ابعاد انسانی و ارزشی بوده است... چگونه می توان در بخشی از این سرزمین مسئولیتی داشته باشیم و ندانیم که اعتبار تمام این پست ها و مسئولیت ها در این خطه، مرهون تاریخ گهربار آن است. بدون احترام به این گنجینه، جایگاه ما کوچک ترین ارزشی ندارد. خوشنویسی دارای جایگاهی ثابت شده است و افرادی با بضاعت کم اطلاعات و شناخت قادر نخواهند بود ساحت قدسی آن را خدشه دار کنند. توصیه بنده به دوستانی که بدون شناخت در حیطه وارد و نسنجیده مطالبی را به زبان می آورند این است که با تعمق و مطالعه بیشتر سخن گفته و خود را زیر سئوال نبرند. در پایان یادآور می شوم:
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
27 اسفند 1402
________________________________
مهندس حسین سعیدی سیرایی عزیز! کار فرهنگی پروژه نیست پروسهای است زمان بر
رضا قاسمپور
معلم روزنامه نگار
جستارگشایی
اخیراً مهندس «حسین سعیدی سیرایی» عضو شورای شهر کرج سخنانی در صحن علنی شورا خطاب به متولیان (متولی) خانه هنرمندان و انجمن خوشنویسان کرج ایراد کردهاند. سعیدی در نطقی انتقادی از واگذاری این دو مجموعه به اصحاب فرهنگ و هنر، به نوعی خواستار بازپسگیری آنها از هنرمندان و احتمالاً واگذاری به بخش خصوصی هستند و معتقدند که از این مجموعهها فانتزی استفاده شده و محصول کارشان خروجی مشخص و دستاورد معینی برای جامعه و درآمدزایی برای شهرداری نداشتهاند و...
اربابان متکثر و متولیان متنوع فرهنگی
اگر اشتباه نکنم 23 نهاد، ارگان، سازمان و موسسه متولی امور فرهنگی هنری با ماموریتهای ظاهراً جورواجور از دولت ردیف بودجه مستقل دارند چه بسا بعضا امور سلیقهای و متقاطع متولیان متکثر و متنوع باعث سردرگمی امورات فرهنگی هنری و گیج و واج و سرگردان ماندن اصحاب فرهنگ و هنر میشود. یکی از نهادهای درگیر امورات مذکور معاونت (سازمان) فرهنگی،هنری و ورزشی شهرداریهاست که انصافاً بودجه خوبی برای اینکار دارند و معمولاً هم نتیجه معاونت فرهنگی هنری در کوتاه مدت با متر و معیارهای کمی قابل سنجش و ارزیابی نیست.
ارزیابی علمی و منصفانه عملکردها
به عنوان یک معلم روزنامهنگار کنجکاو، در حد مقدورات پای کار برنامههای فرهنگی و هنری ساری و جاری در کلانشهر کرج هستم. دهها یاداشت اینجانب در حوزههای مذکور مؤید این ادعاست. به عنوان یک شهروند مطلع کلیت عملکرد انجمن خوشنویسان و خانه هنرمندان را قابل دفاع ارزیابی کرده و در برخی از حوزهها قابل افتخار میدانم و اتفاقاً انتظار دارم اعضای شورای شهر و دیگر مسئولین فرهنگی با ارزیابی علمی - تطبیقی و سنجش منصفانه و فکورانه عملکرد خانه هنرمندان و انجمن خوشنویسان (در قیاس و نسبت به سایر حوزههای فرهنگی هنری که از بودجههای شهرداری ارتزاق مینمایند) در صورت لزوم از دست اندرکاران خدوم مجموعههای یاد شده تجلیل نمایند با لحاظ این تبصره که کار فرهنگی دیربازده و تدریجی بوده و نتیجه آن معمولاً در کوتاه مدت محسوس و ملموس نیست.
پشتیبانی از فرهنگ وظیفه ذاتی شوراست
امروزه برنامه ریزی فرهنگی و سرمایه گذاری در بخش اجتماعی و فرهنگی در جامعه نقش بسیار مهم تری در مقایسه با سرمایه گذاری عمرانی و اجرایی در شهرها ایفا میکند و ثابت شده است که در نظام مدیریت شهری، هر چه سرمایه فرهنگی و اجتماعی افزایش یابد، موجب تقلیل هزینه های اجرایی و عمرانی نیز می شود. در همین راستا بر اساس ماده 55 قانون شهرداری ها، برنامه ریزی و سرمایه گذاری در حوزه مسایل اجتماعی، فرهنگی،ورزشی، و هنری از جمله وظایف ذاتی شهرداری ها شمرده شده است و بنابراین، معاونت (سازمان) اجتماعی، فرهنگی و هنری شهرداریها با تصویب شورا و حکم شهردار موضوعیت پیدا می کند. از جمله از اهداف این معاونت، تقویت ابعاد فرهنگی فعالیت های جاری شهرداری، تلاش در تغییر نگرش سنتی در اداره امور شهری وهمکاری و تعامل با دیگر مسئولین اجتماعی، فرهنگی و هنری شهر برای رسیدن به اهداف فرهنگی و اجتماعی است.
شهر تنها کالبد فیزیکی نیست...
یکی از رسالت های تشکیل حوزه معاونت (سازمان) اجتماعی و فرهنگی، تغییر نگرش مدیریت شهری نسبت به شهر و شهروند است. در این نگرش شهر تنها یک کالبد فیزیکی شامل خیابان، ساختمان، پارک، پل و غیره نیست، بلکه شهر یک موجود زنده و پویاست که فرهنگ، روح آن به شمار می آید. از سوی دیگر پیچیده شدن مناسبات شهر و شهروندان، ضرورت ارتقاء فرهنگ شهرنشینی را بیش از پیش آشکار می نماید. لذا حضور شهرداری ها در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و هنری جزء لاینفک وظایف آنها تلقی میشود.
اهم وظایف سازمان فرهنگی شهرداری
- سیاست گذاری، بررسی و تعیین خط مشی برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت به منظور تهیه طرح ها و اجرای برنامه های فرهنگی، اجتماعی، هنری، گردشگری و ورزشی با توجه به احتیاجات فعلی و آتی شهر علی الخصوص طرح چشم انداز توسعه شهر
- برنامه ریزی و نظارت بر برگزاری هرچه با شکوه تر مراسم، اعیاد، جشنواره ها، سوگواری ها، عزاداری های مذهبی و ملی، مهمانی ها، همایش های اجتماعی، فرهنگی و گردشگری، مراسم نکوداشت و بزرگداشت مشاهیر و مفاخر، برگزاری جشنوارهها و مراسمات فرهنگی هنری و نظارت بر حسن اجرای آن
- سیاست گذاری، تدوین و نظارت بر امور چاپ انتشاراتی و امور تیلیغاتی، تولید فیلم و کلیه ارتباطات رسانه ای در جهت گسترش امور اجتماعی، فرهنگی، هنری، علمی و گردشگری، ورزشی، ورزشهای همگانی و آموزشهای فرهنگ و حقوق شهروندی با بهره گیری از روش ها و ابزار نوین و مناسب و کاستن از دامنه آسیبهای اجتماعی، رنگامیزی مدارس و...
28 اسفند 1402
________________________________
رخ به هر که میآوریم بر ما اسب میدواند...
استاد محمدعلی قربانی
عضو شورای انجمن خوشنویسان استان البرز
هو الحق. سخنان دور از تهذیب!! یکی از اعضای شورای شهر کرج در خصوص دو مرکز هنری نحیف و نیازمند حمایت این شهر، به ویژه انجمن خوشنویسان، که سردر آن به فرهنگسرای خط و تذهیب! منقوش است، و ادعای سیاسی کاری و باند بازی و تمتع مالی به مدیران کارآمد و دلسوز آن مجموعه، علی الخصوص جناب استاد علی مهری و تهدید و توصیه به تصمیم سازان و مدیران حوزه شهری به بازپس گیری مکان این مرکزِ ترویج هنر متعالی خوشنویسی، درد و رنج اهالی خدوم هنر فاخر خوشنویسی را در زمانه بی مهری ها به رخ کشید. آقایان عزیز! مقوله فرهنگ نیازمند حمایت و توجه مدیران شهری است، نه ایجاد مانع و افترا به زحمت کشان این عرصه. امیدوارم مسئولان شهر در کنار زحماتی که در این شورا می کشند، دقت کافی و اهتمام جدی به حمایت و تداوم زیرساخت های ترویج این هنر ارزشمند داشته باشند.
28 اسفند 1402
________________________________
ما را چه به رانت و کار و کاسبی و ارتباطات پشت پرده؟
استاد رضا منوری
مدرس پیشکسوت انجمن خوشنویسان کرج
به نام خدا
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
هنرمند را چه نسبتی است با رانت و کار و کاسبی و ارتباطات پشت پرده؟ ما پرورش یافتگان مکتب زنده نامان حضرت حجت الاسلام حبیب الله فضائلی مولف دو کتاب ارزشمند تحقیقی آموزشی اطلس خط و تعلیم خط و همچنین خوشنویسی اکثر اماکن و بقاع متبرکه و مساجد ایران، عراق و شامات و حضرت آیت الله مرتضی نجومی (کرمانشاهی) عارف متاله و سالک وارسته و خوشنویس بزرگ سده اخیر - استاد سید حسین میرخانی (برغانی) خوشنویس قرآن کریم - استاد سید حسن میرخانی (برغانی)، هنرمند عارف و شاعر اندیشمند و خوشنویس 54 جلد کتاب ادبی مذهبی و عرفانی - به صورت عام المنفعه - و استاد ابراهیم بوذری طالقانی هستیم. ما شاگردان (شهریار خوشنویسی ایران) چهره ماندگار و میراث ملموس هنر ایران حضرت استاد غلامحسین امیرخانی (طالقانی) هستیم. ما را چه به رانت و کار و کاسبی و ارتباطات پشت پرده؟ خدمت به شهروندان: خدمتی درخور شهروندان عزیز کرجی بالاتر از این که استادان و مدرسین این انجمن که ستارگان پر فروغ آسمان هنر شهر و کشورند و آثارشان برگزیده و زینت بخش جشنوارهها و بینالهای بین المللی است فارغ از چشمداشت مالی و با دریافت حداقل دستمزد ماهانه (اکثراً حدود یک میلیون تومان) به تعلیم و تربیت علاقمندان این هنر قدسی همت گماشته است
ما؟ رانت؟ کار و کاسبی؟ ارتباطات پشت پرده؟ در سال 1380 در فضایی سالم و به دور از هیاهو با درخواست رسمی از شهردار محترم وقت و موافقت 21 نفر عضو فهیم شورای اسلامی شهر و امضای پروتکل ساختمان فرهنگ سرای خط و تذهیب بازسازی، بهسازی و مرمت گردید و در اختیار انجمن خوشنویسان کرج قرار گرفت. هنرمند؟ رانت؟ کار و کاسبی؟ ارتباطات پشت پرده؟ گوشهای از عمده فعالیت های ما، حضور در همایش نگارش قرآن کریم در یک روز در شبکه 3 سیمای جمهوری اسلامی حضور در همایش نگارش نهج البلاغه در یک روز در سالن میلاد شهرداری کرج - برگزاری نمایشگاهها و ورکشاپهای متعدد درمناسبتهای مذهبی و ملی و حضور موثر در جشنوارههای هنری داخلی و بین المللی - تربیت نیروی متخصص شاغل در ارگانها و نهادهای دولتی و خصوصی - آموزش شیفتگان و علاقمندان پاسداری از فرهنگ و هنر غنی ایرانی اسلامی و اشاعه و ترویج هنر خوشنویسی در اقصی نقاط استان و... می باشد. ما را چه نسبتی است؟ هنرمند ما هر جا رود قدر بیند و در صدر نشیند و مردم فهیم ما آنچنان که شایسته است قدردان هنرمندان واقعی شهر هستند متاسفیم که در باب اشتهار، یارای رقابت با «صادق بوقی» و «جدی میفرمایید» را نداریم. ما را چه نسبتی است با رانت و کار و کاسبی و ارتباطات پشت پرده؟!!
در اساسنامه انجمن خوشنویسان ایران فعالیت انجمن صریحا غیرانتفاعی تعریف شده است، اسناد حسابداری و دریافت و پرداختها و ترازنامه مالی سالانه انجمن موید این ادعاست. برادر ارجمند جناب آقای سعیدی (سیرایی) عضو محترم شورای اسلامی شهرستان کرج! ضمن آرزوی سلامتی و توفیق برای حضرت عالی و سایر اعضای معزز شورای اسلامی امیدوارم در مراسم افتتاح موزه ی تنها مرکز استان فاقد موزه - نگارخانههای شهر سالن همایش- نمایشگاهها، فرهنگ سراها و آموزشگاههای هنری ربان افتتاح را قیچی کنید و نه رابطه شهرداری و انجمن خوشنویسان و هنرمندان عضو.
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورت گر چین باشد.
با احترام
28 اسفند 1402
________________________________
اما چشمه جوشان فرهنگ و هنر خواهد جوشید...
استوری استاد علی مهری
رئیس انجمن خوشنویسان استان البرز و عضو شورای مرکزی انجمن خوشنویسان ایران
27 اسفند 1402
________________________________
انجمن خوشنویسان بری از هر گونه سیاسی کاری بوده است...
استاد یعقوب بهادری
رئیس انجمن خوشنویسان شهرستان نظرآباد
هنر برتر از گوهر آمد پدید
در پاسخ به بی توجهی و نادیده گرفتن شأن و مقام و مرتبت هنر مقدس خوشنویسی توسط برخی مسئولان شورای شهری کرج علی الخصوص زیر سوال بردن زحمات چندین ساله جناب استاد علی مهری که الحق با تمام وجود و دلسوزانه در مسیر رشد و اعتلای این هنر قدسی قدم برداشتند می توان گفت که انجمن خوشنویسان بری از هرگونه سیاسی کاری بوده و تنها تشکلی است که با هدف ترویج هنر ناب و اصیل خط و ترویج و اشاعه متون ادبی و اشعار و آیات نورانی وحی و احادیث ائمه معصومین گام بر می دارد و وصله های جناحی امروزی شایسه و زیبنده این مجموعه هنری مقدس نیست.
28 اسفند 1402
________________________________
برای آنها که دچار فراموشی اند...
دکتر مصطفی اویسی
فعال فرهنگی و دانشیار دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
از سر تهذیب، پایم در گل تذهیب شد
من به قربان برندی که نه «ه» دارد نه «ذ»
به یمن مجاورت با پایتخت و به لطف مهاجرت بسیار، کرج این روزها مهد هنر است. بسیاری از کارگاه های صنایع دستی در کرج دایر شده است. هنرمندان بسیاری از عرصه سینما و تئاتر، موسیقی، نقاشی و نگارگری و هنرهای متنوع دیگر در کرج خانه دارند و بسیاری از پیشکسوتان هنر نیز، کرج را برای دوران بازنشستگی برگزیده اند. خلاصه اینکه، جمع هنرمندان در کرج پرتعداد است حالا پراکنده یا فراهمش بماند. اما اگر نگاهی به گذشته بیندازیم به روزگاری که رفت و آمد هنرمندان، چون اکنون، رونقی نداشت، دو چیز بود، دو مایه ی دلخوشی، دو میراث پر مغز: شعر و خوشنویسی. در شعر، اگرچه حافظ و سعدی از کرجی ها نیامد ولی طبعِ روان بسیار بود و همچنان هست. بخصوص در شعر معاصر، کرجی ها صاحب سبک در غزل نو، مدرن و پست مدرن و ازین دست، دسته بندی ها بوده اند. در خوشنویسی ولی، البرز خاستگاه بزرگان است. هنرمندان صاحب نام چون عالیجنابان میرخانی ها و درویش عبدالمجید طالقانی و استادالاساتید دوره معاصر، جناب امیرخانی. اما نکته مهمتر اینست که اکنون و برخلاف قبل، جمع خوشنویسان و هنرجویان خوشنویسی در کرج، جمع است. خوشنویسی در کرج، گفتمان شده است. همایش های خوشنویسی در کرج، روال است. عصر که سری به خانه قدیمی محله اصفهانی ها بزنی که امروز «فرهنگسرای خط و تذهیب» است و خانه انجمن خوشنویسان، صف طویل هنرجویان است که گرد استادان نشسته اند تا هنر سنتی خوشنویسی بیاموزند و به قول امروزی ها، خوشنویسی انگار برند شده است برندی که بزرگان خوشنویسی کشور را به کرج آورد تا درویش عبدالمجید را به نام کرج ثبت ملی کنند و خیز بردارند تا کرج بشود پایتخت خوشنویسی معاصر. همه اینها اما مرهون تلاش است مرهون وقت گذاردن است. با نشستن و نگاه کردن نیامده است. با تخصص و تعهد آمده است. با دلسوزی و زمان شناسی. به همت دوستانی چون استاد علی مهری که دیپلماسی فرهنگ می داند و دلسوز و دوستدار فرهنگ کرج و ایران است. این یادداشت یک یادآوری بود برای آنها که تازگی ها با کلمه برند و مقوله برندسازی آشنا شده اند برای آنها که می خواهند چرخ اختراع کنند برای آنها که دچار فراموشی اند. باشد که رستگار شویم.
28 اسفند 1402
________________________________
دیگر یادداشت ها
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
خوشنویسی، بِرَندی که برنده است
دکتر احسان الله شکراللهی
خوشنویس و رئیس پیشین مرکز تحقیقات زبان فارسی در هند
این روزها به لطف فضای مجازی هرخبری به سرعت مخاطبان خود را پیدا میکند، و باز به لطف همین فضای مجازی مجالی برای پاسخگویی و عکسالعمل جامعهی مخاطبِ آن خبر فراهم میشود، و این خود از نمادها و ابزارهای مردمسالاری در جوامع معاصر است. خبری که این روزها فضای فرهنگی استان البرز را با تلاطم مواجه کرده سخنان یکی از اعضای شورای شهر کرج است، که بهنظر میرسد بدون مطالعه دقیق و از سر سهلانگاری فعالیت یکی از درخشانترین نهادهای فرهنگی و هنری استان البرز، یعنی انجمن خوشنویسان و خانه هنرمندان کرج را زیر سوال برده است، و قلمهای گرانقدری پاسخ آن سخنان ناپخته را به زیبایی نگاشتهاند: آقایان دکتر حسین عسکری دکتر مصطفی اویسی و استادان مهراب رجبی، محمد مرادی، سپهر نصراللهی، حمیدرضا نادری، محمدعلی قربانی، رضا منوری، یعقوب بهاری، و دیگران هریک از زاویهای به موضوع پرداخته و بهزیباییِ هرچه تمامتر نکاتی را از سر دلسوزی و دغدغهمندی با منطق و عشق بیان داشتهاند، که دیگر نیازی به نوشته امثال بنده، که از دور دستی بر آتش داریم، باقی نگذاشتهاند. تنها خواستم سوزمندانه یادآورشوم متهمکردن هنرمندان شریف خوشنویس به «رانتخواری و سوءاستفاده از طریق ارتباطات پشتپرده» آن هم اعضای خدوم و پاکطینت و شناختهشدهی انجمن خوشنویسان کرج، همچون جناب استاد علی مهری، ناسپاسی و حقناشناسی بسیار بزرگی است. نسبت دادن مطالبی ناشایست به شایستهترین افراد جامعه نقض غرضِ آشکار نسبت به اهداف شورای شهر کرج است، که میبایست بزرگترین حامی ایشان میبودند. شنیدن آن سخنان خام ناخودآگاه مرا به یاد سرودهای از استادالبشر ابنسینای بزرگ انداخت که در پاسخ به تکفیر خویش سروده بود:
کفر چو منی گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آنهم کافر!؟
پس در همه دهر یک مسلمان نبود!
به راستی چه گروهی را در عالم هنر مهذبتر از خوشنویسان میتوان سراغجست که تمام عمر سر در گرو حکمت و اخلاق نهاده و، با صیادیِ ابیات حکمتآمیز از اقیانوس ادب فارسی، و نگارش هنرمندانهی آنها در تمامی طول عمر، سرمایه هستی خویش را برای اعتلای نام و آبروی وطن و عشق به آیین و معنویات و الهیات سپری کردهاند!؟ یعنی دیواری کوتاهتر از جامعه خوشنویسی پیدا نمیشد که به آن بتازید؟ و آیا مظلومیت از این بالاتر میشود که تنها هنر شایستهی برندشدن در البرز را با تهدید و تحدید از برنده شدن باز دارید!؟ زمانی شادروان حسین منزوی در غزلی سوزناک سروده بود:
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امیدِ رهایی نیست وقتی همه دیواریم
در پایان این دلنوشته به آن عزیزی که به تندی با اهالی هنر سخن گفته و بیحاشیهترین افراد جامعه هنری را به سیاسیکاری متهم نموده عرض میکنم، ای کاش این توصیهی پدرانهی شادروان هوشنگ ابتهاج (سایه) را پیش چشم بیاورند که:
یکدم نگاه کن که چه بر باد میدهی!
چندین هزار امیدِ بنی آدم است این...
28 اسفند 1402
________________________________
کسانی که به دیگران نور می بخشند، روزی خورشید خواهند شد
دکتر فریدون کوره ئی
نویسنده، پژوهشگر و مدرس زبان و ادبیات فارسی
به نامی نامی تنها هنرمند
که باشد نام زیبایش خداوند
هنر خوشنویسی از دیرباز از مقدس ترین و پاک ترین ابزار برای بیان زیبایی ها ی فرهنگ و هنجارهای بشکوه کشورمان کوشیده است. فرهنگ یعنی، شکوه هنجارها و این نمود را در اشعار و متون تعلیمی و حماسی و عرفانی ادبیات فارسی ایران زمین به وضوح مشاهده می کنیم و این رستاخیز کلمات و زیباآفرینی ها در هنر خوشنویسی متبلور است. در هر محیط و خانه ای که تابلوی خوشنویسی یا نقاشی است، اخلاق و آرامش در آن موج می زند و روح انسان را متعالی و آن را به نور و زیبایی هدایت می کند. استان البرز با توجه به ظرفیت های موجود در این زمینه، باید استفاده بهینه از این گنج های معنوی ببرد و برای آن تدبیری شایسته بیندیشد. و از این ریشه های فرهنگ و هنر خوشنویسی، جونان استاد میرخانی، استاد بوذری، استاد مهری و دیگر استادان فرهیخته استفاده بهینه کند تا درخت فرهنگ برگ و بار ی نیکو دهد و نسل آینده را سیراب معرفت، عشق و زیبایی کند. همان طور که می دانیم، هنر خوشنویس، هم زیبایی بصری است و هم بیان کننده معارف درونی. از شما مسئولان شهری استان البرز درخواست عاجزانه دارم، نگاهی نو به این ماجرا داشته باشید و به سبب حمایت از این فرهنگ، نامی نیک از خود به یادگار بماند. چون کسانی که به دیگران نور می بخشند، روزی خورشید خواهند شد.
28 اسفد 1402
گوهردشت کرج
________________________________
واکنش استاد داوود فتحعلی بیگی
(آقای نمایش های ایرانی)
به سخنان عضو شورای اسلامی شهر کرج
سلام و درود بر شما. در سفری که سال ها پیش برای شرکت در فستیوال قصه گویی اریوانو دالماره ایتالیا شرکت کرده بودم، دیدم یک انبار نمک قدیمی را پس از تمیز کردن تبدیل به مرکز فرهنگی کردهاند در حالی که رد نمک هنوز بر دیواره های بنا باقی بود. فستیوال اوینیون فرانسه در یک بنای تاریخی - که زمانی مقر پاپ بوده است - برگزار می شود. چنان که در سال مربوط به هنر ایران توسط گروه هنرمندان ایرانی، پنج شب تعزیه و چند مجلس خیمه شب بازی و موسیقی مقامی ایران در آن مجموعه به اجرا درآمد. این تجربه جهانی است؛ بهترین روش نگهداری از بناهای تاریخی و بهره برداری فرهنگی از آن است. چرا میراث ناملموس به ثبت میرسد در سازمان یونسکو؟ زیرا هویت ملی از طریق نشانههای فرهنگی و هنری معلوم می گردد. خط و زبان، دو ویژگی مهم فرهنگی هر قوم و ملتی است. خط و زبان فارسی از زیباترین آهنگین ترین و گوش نوازترین پدیده های فرهنگی ایرانی است. آثار بزرگان و مفاخر فرهنگی ایران توسط خوشنویسیان ایرانی به زیور طبع آراسته و ماندگار شد. یکی از مهمترین افتخارات اساتید خوشنویسی ایران، کتابت قرآن کریم بوده و هست.
28 اسفند 1402
________________________________
بزرگان هنر البرز، آماج تهمت هایی ناروا...
امیر آزادروستا
نویسنده، بازیگر، کارگردان و دبیر جشنواره چشمه
در این روزها صحبت هایی از جناب آقای سعیدی سیرایی در فضای مجازی بازتاب پیدا کرده که لازمست با کمی تامل بر آن بنگریم، ایشان تهمت هایی به اشخاصی روا داشته اند که افتخار فرهنگ و هنر البرز هستند و این عزیزان به لحاظ منافع شخصی هیچ نیازی به حضور در این اماکن ندارند، و این فرهنگ و هنر البرز است که نیازمند استفاده از ظرفیت های آنان است. شخصیت ارزشمندی چون استاد علی مهری که عمری در راه حفظ و حراست میراث عظیم هنر خوشنویسی صرف نموده و تمام داشته های با ارزش هنری خود را در راه آموزش و استمرار شیوه اصیل خوشنویسی در طبق اخلاص قرار داده اند. البته این صحبت های عضو شورای شهر کرج برای ما اهالی فرهنگ و هنر ناآشنا نیست. سوال اینجاست؛ چگونه است که سال ها مدیریت شهری کرج با وعده ساخت تئاتر شهر، گوش فلک را پر کرد و هیچ اتفاقی نیفتاد و حالا بزرگان نیک اندیش این عرصه را زیر سوال می برد؟ آقای سیرایی؛ می دانید که نمایش فاخر «در و گبر و یک قرص نان» به کارگردانی استا فتحعلی بیگی در خانه هنرمندان تولید و در جشنواره بین المللی فجر با نام کرج عرضه شد؟ کاش به جای این فرار به جلو نگاهی به فقر زیربناهای فرهنگی و هنری در شهر کرج می نمودید، نه اینکه عزیزانی که با در دست گرفتن آبرویشان با کمترین امکانات، چراغ فرهنگ و هنر را روشن نمایند،. اتفاقا دیدگاه شما سیاسی است. شاید انتظار داشتید این عزیزان در راستای تفکرات سیاسی شما وارد میدان شوند. برادر عزیز؛ ما را به خیر تو امید نیست... بگذارید این اندک امید باقی مانده برای ادامه فعالیت در استان البرز به یاس مبدل نشود، افتخارات ما را با کلماتی که بیشتر در رسانه ها حول و محور برخی همکاران شماست متهم نسازید. استاد مهری، استاد فتحعلی بیگی، استاد جولایی و دیگر اساتید می توانند در پایتخت با بهترین امکانات فعالیت نمایند، ولی دل در گرو آب و خاک خویش دارند، چه بسا با این اظهارات نسنجیده و دور از شأن این اساتید، ما هنرمندان را نیز از کسب فیض و هنر در محضر اینان محروم می سازید. سخن بسیار است، ولی کاش اگر نقدی هم داشتید در انتخاب کلماتتان دقت می کردید. امیدواریم با تصحیح گفته هایتان دل خیل عظیم هنرمندان استان را به دست آورید...
بودیم گوهری به تو افتاده رایگان
نشناختی تو قیمت ما از سر جفا
بیدیده کی شناسد خورشید را هنر
یا کوزه گرچه داند یاقوت را بها
(خاقانی)
29 اسفند 1402
________________________________
این همه نابردباری در برابر هنر البرز
اسماعیل آل احمد
نویسنده و مدرس حوزه علمیه
چندی پیش که آن آقای از ما بهتر با نگاهی کاملاً سودازده از سود و زیان بازار بساز و بفروش مسکن در صدد برآمده بود تا «فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج» را از اهالی آن تخلیه کند و برندی!!! را در آن برای استان البرز برپا کند، از بس رنج آن ادبیات و آن نگاه، جانم را آزرد که هرچه کردم تا چیزی در این باره بنویسم دست و دلم با قلم و کاغذ، نرد همراهی نباخت و با چشمانی خیس به نوشتههای دردمندانه دوستان که البته گوش شنوایی ندارند مینگریستم تا امروز که کانال محترم البرزپژوهی اثری از استاد امید ربانی، منتشر کرد که نام مبارک حضرت امیر مومنان - علیهالسلام - را کتابت کرده بودند. از خود بیخود شدم و در سکر تماشای آن اثر هنری، این چند واژه را قلمی کردم. این همه نابردباری در برابر هنر را نمیدانم آقایان از کجا و چگونه به دست میآورند. اگر خوشنویسی، برند!!! این استان نیست پس چه چیزی، برند!!! آن است؟! خوشنویسی در این استان، چنان ریشهدار و دیرین است که بر سراسر ایران عزیز، سایه افکنده است. از کاتبان قرون گذشته قرآن کریم تا درویش عبدالمجید و استادان میرخانی و بوذری و امیرخانی. راستی کاش یک نفر از این آقای برند!!! میپرسید که کدام محل و مکان و خیابان و کوچه و پس کوچه این استان را به نام نامی آن بینظیران، مفتخر ساختهاید؟ لطفاً بفرمایید که فارغ از تصویب یا عدم تصویب، چند پیشنهاد از این جنس در صحن شورای شهر، مطرح شده است؟ آن چنان در ندیده گرفتن این نعمتهای آسمانی، استادید که آدمی به خود اجازه میدهد تا به این خوبان، پیشنهاد کند که برای رونق این هنر، سری به هند و کویت و ترکیه و... بزنند.
14 فروردین 1403
________________________________
نفس هنر در شهرمان به شمارش افتاده
حمید فراهانی
نوازنده، موسیقی دان و مدرس دانشگاه
زکار خویش هنرمند را نصیبی نیست
زجوی شیر به جز خون چه رزق فرهاد است؟
پیش از نوشتن این متن، قصد داشتم تعریفی مبسوط از فرد و جامعه هنری و همچنین فرد و جامعه کاسبکار ارائه کنم، که به فهم هرچه بهتر متن کمک می کرد و شاید مانع از بروز برخی سوءتفاهمات و کژفهمی های احتمالی می شد. اما خوب می دانیم که جامعه ما به آن سطح از درک و بلوغ اجتماعی رسیده که به خوبی قادر به تفکیک این دو خواهد شد. اینجا کاسبکار، نه آن طبقه بورژوا است و نه آن طبقه کارگر که با سرمایه و کار خود به دادوستدی مشروع مشغول است و همگان از سازوکار آن آگاه هستند، بلکه طبقه ای است که با اتکا به منابع قدرت و ثروت به دلالی مشغول است. و هنرمند آن هنرمندی که هنر را برای هنر می خواهد و نه برای پیشبرد اهداف مالی و رسیدن به آن جایگاهی که فرد کاسبکار از آن برخوردار است. اگرچه واژه هنر برای هنر به درک این مفهوم کمک می کند ولی در جامعه امروز به نظر، تا حدی دور از دسترس می نماید. متعالی ترین جلوه های ساختارهای درهم تنیده اجتماعی در فرهنگ و هنر یک جامعه متبلور می شود، هنر و هنرمند نبض تپنده جامعه است. زیستن به مانند یک هنرمند در ابعاد یک جامعه بزرگ فرهنگی نیاز به آموزش دارد و آموزش زیرساختهای خاص خود را می طلبد. امور فرهنگی و هنری متولّی هنرمند می خواهد. ما در ساختارهای مدیریت شهری به مهندسان هنرمند نیاز داریم به شهریاران هنرمند. اموال شهر متشکل از بناها و ابنیه تاریخی، منابع و تفرجگاه های طبیعی، همه و همه متعلق به مردمان این شهر هاست و اما رسالت ارگان ها و نهادهایی همچون شهرداری حفظ و صیانت از این میراث برای مردم است. احساس مالکیت شهرداری نسبت به این ابنیه و اراضی تاریخی به نظر بدعتی است که توسط برخی مسئولان در سال های اخیر گذاشته شده است.در سراسر دنیا، نگاه هنرمندانه به ابنیه تاریخی، آنها را به موزه بدل می کند؛ به جایی برای پرورش افکار، به جایی برای حظّ بصری، برای اجرای موسیقی و نمایش های فاخر، برای اشاعه فرهنگ و گسترش توریسم. اینجاست که این دو طرز تلقی با هم به نقطه ای بدون بازگشت می رسند. در نقطه مقابل نگاه مدیریت شهری را داریم که هنری نیست و غالبا جهت گیری اقتصادی دارد و با توجه به حس مالکیت نسبت به این ابنیه تاریخی، در پی مصادره و کسب درآمد از این اماکن است که این خود سبب نزول آن مکان به حجره ای فقط برای کسب درآمد خواهد شد. لذا فعالیتی هم که در آن صورت می گیرد دیگر هنر نیست؛ زیرا که نه دغدغه آموزش هنر دارد نه خاستگاه و هدفی فرهنگی و نه اینکه در ساختارهای منابع انسانی خود، از هنرمندان بهره برده است.
برای فهم این موضوع نیاز به تحلیل و استدلال نداریم؛ کافی است که خوب ببینیم. چه المان های هنری در ساخت شهرمان، روزانه به کار گرفته می شوند؟ چند ساختمان موزه و کنسرت یا اجرای تئاتر برای این شهر ساخته شده؟ کدام شیوه معماری ایرانی - اسلامی در ساخت روزانه ساختمان های شهرمان لحاظ می شود؟ هنر قائم به ذات خویش است و نیاز به نذورات و توجهات ثانویه ندارد. کافیست که آن را به حال خود رها کنیم و مسیر را برایش هموار سازیم. کاروانسرای شاه عباسی کرج نمونه بسیار مناسبی است. این بنای تاریخی همانند نقش جهان همچون پاسارگاد و زیگورات چغازنبیل دارای ارزشی تاریخی و فرهنگی است و هویّت ملی ما را شکل می دهد. گاه ارائه صنایع دستی با طعم چای و بوی توتون و قلیان در این بنا، خود حدیث مفصلی است از این مجمل. به نظر می رسد که خانه هنرمندان و ساختمان خط و تذهیب هم از جمله بناهایی هستند که متعلق به مردم شهر کرج و ملت ایران است و چه بهتر که ساکنانی هنرمند داشته باشند. مدیریت امور شهری، فرهنگی و هنری متولّی هنرمند می خواهد.
14 فروردین 1403
________________________________
دیگر یادداشت ها
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2