سفارش تبلیغ
صبا ویژن


 

در کنار برادران برغانی در کربلا

خوشبختانه توفیق دست داد یک روز پس از اربعین، 24 ساعته به زیارت عتبات مقدس در کشور عراق (کاظمین، کربلا و نجف اشرف) مشرف شدم. سفری گرم و گیرا و خاطره انگیز بود. حوالی اذان صبح در سحرگاه سه شنبه 6 شهریور 1403 با کمک دوستم حسین آقا اکبریان، نزدیک ضریح امام حسین علیه السلام و مقبره حبیب بن مظاهر در محلی که در گذشته به «ایوان بالاسر یا ایوان رأس الحسین» مشهور بوده، مزار دو عالم البرزی یعنی «شیخ محمدصالح برغانی» و «شیخ محمدعلی (علی) برغانی» را پیدا کردم و لحظاتی مشتاقانه در کنارشان بودم.

شیخ محمدصالح برغانی را به جهت تاسیس یک مدرسه علمیه مهم و اثرگذار به نام «صالحیه» در شهر قزوین و سیصد اثر مکتوب چاپ نشده و دست نویس می‌شناسیم. فقیه و مفسر آگاه که همزمان با حکومت فتحعلی شاه قاجار به همراه گروهی از روحانیون سیاسی از جمله استادش سید مجاهد در جنگ دوم ایران و روس حاضر شد. در آن سفر جهادی، محمد میرزا فرزند عباس میرزا نایب السلطنه (محمد شاه بعدی) وظیفه داشت سجاده او را به هنگام نماز آماده کند. گفته می‌شود ملا محمدصالح برغانی و دیگر استادان مدرسه صالحیه، درباره مسائل روز، دیدگاه های نوگرایانه ای داشتند که از آن موارد می‌توان به فتوای عدم حرمت حلق لحیه (ریش تراشی) و حلیت موسیقی و دیگر مسائل نوپدید اشاره کرد. ترور وحشتناک و سوگناک برادرش شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث در سال 1263 قمری توسط بابیان و نقش احتمالی دخترش زرین تاج برغانی مشهور به قرة العین، چنان وی را آزرده ساخت که نتوانست در قزوین بماند و راهی کربلا شد و تا ایست قلبی در حرم حسینی، در آن شهر به تدریس و تالیف پرداخت. یکی از آثار عربی ملا محمدصالح به نام «موسوعة البرغانی فی فقه الشیعه» - که مجموعه چهارده جلدی در فقه استدلالی شیعه است - در پاییز 1382 خورشیدی تحسین مقام معظم رهبری را برانگیخت.

شیخ محمدعلی برغانی دیگر عالم البرزی مدفون در حرم حسینی است. فقیه و عارف روزگار قاجاریه که در ماجرای درگیری نظری و عملی شیخیه و متشرعه، تلاش بر میانجی‌گری داشت و از استادش شیخ احمد احسایی خواست رساله‌ای در تعدیل دیدگاهش بنویسد. او مشهورترین شاگرد ملا حسین قلی همدانی در عرفان و اخلاق است. سومین برادر برغانی یعنی شهید ثالث هم وصیت کرده بود در حرم حسینی به خاک سپرده شود اما به جهت آشکار شدن پیکر سالم و امانی‌اش پس از گذشت 17 سال، قزوینی ها مانع از انتقال آن به شهر کربلا شدند؛ چون او را «قدیس»، «شهید سوم فقاهت شیعه» و در ردیف «اجساد جاویدان» می دانستند.

قرار است به زودی به همت حوزه علمیه استان البرز، «کنگره شهید صالح» در شهر کرج برگزار شود تا از زندگی، زمانه و آثار شیخ محمدصالح و برادرش شیخ محمدتقی برغانی بیشتر گفته و نوشته شود. روانشان شاد.

حسین عسکری

11 شهریور 1403  

 

 



نوشته شده در  پنج شنبه 103/6/15ساعت  12:26 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 



 

پاسخ مجتهد آرامستان کرج به گوشت تلخی های واعظ بی ادب!

حسین عسکری

22 فروردین 1403

(عید فطر)


شادروان آیت الله سید ابوالفضل موسوی زنجانی (1279 - 1371ش) از فقیهان شناخته شده ایران معاصر است که پیکرش در آرامستان بهشت سکینه شهر کرج به خاک سپرده شده و از «نام آوران مدفون در استان البرز» به شمار می رود. مزارش سنگی ساده دارد و طبق وصیتش روی آن نوشته شده: «سید ابوالفضل موسوی زنجانی فرزند سید محمد، وفات 71/5/2». صاحب این مزار غریب، مجتهدی مسلم و دانش آموخته حوزه علمیه نجف اشرف است. او از شاگردان آیات میرزا محمدحسین غروی نایینی و سید ابوالحسن موسوی اصفهانی به شمار می رود. مقابله با الحاد و تجزیه طلبی فرقه دمکرات آذربایجان به سرکردگی جعفر پیشه وری، همراهی با نهضت ملی شدن صنعت نفت، حمایت از نواندیشی دینی دکتر علی شریعتی، همراهی با علامه طباطبایی و شهید مطهری در افتتاح حساب بانکی برای مبارزان فلسطین، تاسیس جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر، مخالفت با تغییر تقویم هجری شمسی و عضویت اجباری در حزب رستاخیز، بخشی از کنش های سیاسی و اجتماعی آیت الله موسوی زنجانی در دوره حکومت پهلوی است. این مجتهد مجاهد با آیت الله سید محمود علایی طالقانی فقیه نامدار البرزی، دوستی گرمی داشت. وقتی ابوذر انقلاب در زندان حکومت پهلوی گرفتار بود، چراغ مسجد هدایت شهر تهران را روشن نگه داشت. به جایش نماز خواند و سخنرانی کرد و از طریق تلگراف با او در ارتباط بود. وقتی هم که شادروان طالقانی درگذشت، بر پیکرش نماز خواند.

این چهره زنجانی - البرزی را کوتاه معرفی کردم تا برسم به مساله رنج آور این روزها یعنی سخنان بی ضابطه و غیر اخلاقی یکی از واعظان غیر محبوب شهر تهران که ناجوانمردانه پیامبر رحمت و‌ مهربانی و امام علی علیه السلام را «گوشت تلخ» خواند! «گوشه هایی از اخلاق محمد (ص)» عنوان نوشتاری از آیت الله موسوی زنجانی است که آن را شهید مطهری در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در یکی از کتاب هایش به نام «وحی و نبوت» چاپ کرده است. البته این مقاله تحقیقی پیش از آن در جلد اول کتاب «محمد (ص) خاتم‌ پیامبران» از انتشارات موسسه اسلامی حسینیه ارشاد منتشر شده بود. در 23 اردیبهشت 1379 هم مقام معظم رهبری با ذکر نام نویسنده، این مقاله را در خطبه های آیین نماز جمعه تهران برای نمازگزاران خواند. به گمانم اگر آن شیخ بی فضیلت، فقط این مقاله کوتاه را می خواند، دیگر در سحرگاه معنوی رمضان از رسانه ملی این گونه بی پروا و میلی حرف نمی زد. در بخش از آن مقاله، ذیل عنوان «بخشایش و گذشت» درباره حضرت مصطفی (ص) آمده است:

«بدرفتاری و بی حرمتی را نسبت به شخص خود با نظر اغماض می نگریست، کینه کسی را در دل نگاه نمی داشت و درصدد انتقام برنمی آمد. روح نیرومندش که در سطح بسیار بالاتر از انفعالات نفسانی و عقده های روحی قرار داشت، عفو و بخشایش را بر انتقام ترجیج می داد. حسّاسیتش در مقابل ناملایمات از حدّ حزن و اندوه تجاوز نمی کرد. در جنگ احد با آن همه وحشیگری و اهانت که به جنازه عموی ارجمندش حمزه بن عبدالمطلب روا داشته بودند و از مشاهده آن به شدت متألم بود، دست به عمل متقابل با کشتار کنندگان قریش نزد و بعدها که بر مرتکبین آن و از آن جمله هند، زن ابوسفیان، دست یافت. در مقام انتقام برنیامد و حتی ابوقتاده انصاری را که می خواست، زبان به دشنام آن ها بگشاید، از بدگویی منع کرد. پس از فتح خبیر، جمعی از یهودیان که تسلیم شده بودند، غذایی مسموم برایش فرستادند، او از سوء قصد و توطئه آن ها آگاه شد، امّا آن ها را به حال خود رها کرد. بار دیگر زنی از یهود، دست به چنین عملی زد و خواست زهر در کامش کند، او را نیز عفو کرد. عبدالله بن ابّی سردسته منافقان که با ادای کلمه شهادت مصونیّت یافته بود، در باطن امر از اینکه با هجرت رسول اکرم به مدینه، بساط ریاست او برچیده شده بود، عداوت آن حضرت را در دل می پرورانید و با یهودیان مخالف نیز سر و سرّی داشت و از کارشکنی و کینه توزی و شایعه سازی علیه رسول اکرم فروگذار نبود، هم او بود که در غزوه بنی المصطلق می گفت: چنانچه به مدینه برگشتیم، این طفیلی های زبون را (مقصودش مهاجرین است) از خانه خود بیرون می رانیم. یاران رسول اکرم که دل پرخونی از او داشتند، از آن حضرت اجازه خواستند تا او را به سزای اعمالش برسانند. آن حضرت نه تنها اجازه نداد، بلکه با کمال مدارا با او رفتار کرد و در حال بیماری به عیادتش رفت و سر جنازه اش حاضر شد و بر او نماز گذارد. در مراجعت از غزوه تبوک، جمعی از منافقان به قصد جانش توطئه کردند که به همگام عبور از گردنه، مرکبش را رم بدهند تا در پرتگاه سقوط کند و با اینکه همگی صورت خود را پوشانده بودند، آن ها را بشناخت و با همه اصرار یارانش، اسم آن ها را فاش نساخت و از مجازاتشان صرف نظر کرد...»

 

 

مزار آیت الله سید ابوالفضل موسوی زنجانی در آرامستان بهشت سکینه کرج

 

سند حمایت آیت الله سید ابوالفضل موسوی زنجانی از مبارزان فلسطینی، 1349 خورشیدی

 

آیت الله سید ابوالفضل موسوی زنجانی با  آیت الله سید محمود علایی طالقانی فقیه نامدار البرزی، دوستی گرمی داشت


آیت الله سید ابوالفضل موسوی زنجانی بر سر قبر آماده شده برای آیت الله سید محمود علایی طالقانی فقیه نامدار البرز، آرامستان بهشت زهرا شهر تهران، 19 شهریور 1358

آیت الله سید ابوالفضل موسوی زنجانی بر سر قبر آماده شده برای آیت الله سید محمود علایی طالقانی، آرامستان بهشت زهرا شهر تهران، 19 شهریور 1358

 



نوشته شده در  پنج شنبه 103/1/30ساعت  4:12 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

 

استاد عباس براتی‌پور درگذشت

 |خبرگزاری ایسنا| اول اردیبهشت 1402

عباس براتی‌پور، شاعر در هشتادسالگی به همراه پسرش از دنیا رفت. محمدرضا سیاوشانی، نوه دختری این شاعر پیشکسوت به ایسنا گفت او بامداد جمعه، اول اردیبهشت‌ماه از دنیا رفته است. مراسم تشییع پیکر و خاکسپاری براتی‌پور متعاقباً اعلام خواهد شد. عباسعلی براتی‌پور که به نام عباس براتی‌پور شهرت یافته سال 1322در تهران متولد شد و در سال 1341به استخدام نیروی هوایی درآمد. او از اواخر دوران تحصیل در دبیرستان به شعر و شاعری پرداخت. پس از پیروزی انقلاب رسما و به طور جدی به سرودن شعر مشغول شد و با شرکت در محافل ادبی فعالیت خود را گسترش داد. مجموعه شعرهای این شاعر عبارتند از: «چشم بیمار»، «بر تربت خورشید»، «غم دلدار»، «زمزمه مستی»، «بهت نگاه»، «وعده دیدار»، «کتیبه شکیب»، «سینای سبز عشق»، «با شقایق‌ها برادر»، «عطش عشق»، «داغ تشنگی»، «سوار مشرقی»، «در ساحل علقمه»، «ماه در فرات»، «گزیده ادبیات معاصر 24 »، «زیتون و زخم» و «دل و دریا».

خبر فوق در وب سایت خبرگزاری ایسنا

 

______________________


 

 

کوچ شادروان استاد عباس براتی پور شاعر سرزمین چشمه ها

امروز صبح با شنیدن خبر تلخ کوچ شادروان «استاد عباس براتی پور» شاعر اصالتاً البرزی به همراه فرزندش در بامداد جمعه اول اردیبهشت 1402 (روز بزرگداشت جناب سعدی شیرازی)، شادی عید شریف فطر برایم تلخ شد. متأسفانه خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) درباره چگونگی تقارن مرگ استاد و پسرش توضیح نداده است. استاد براتی پور متولد 1322خورشیدی ریشه در ساوجبلاغ استان البرز دارد. آن عزیز سفر کرده چند سال پیش مشتاقانه درباره اصالت ساوجبلاغی خود گفته بود: «پدرم از اهالی هشتگرد کرج بوده که در زمان احمد شاه قاجار برای سربازی به تهران آمد. بعدها که رضا شاه به قدرت رسید پدرم همچنان در تهران به عنوان سرباز خدمت می کرد. البته آن زمان مدت خدمت سربازی مثل حالا زمان مشخصی نداشت. کسانی که می آمدند معمولاً می ماندند. کسانی هم که نمی خواستند بعد از چند سال می رفتند دنبال کار و زندگی خودشان، ولی پدر من ظاهراً از لباس نظامی خوشش آمده بود، چون آن را تا آخر عمر پوشید. به هرحال بعد از اینکه در تهران ماندگار می شود با مادرم که آن هم از اهالی زادگاه پدرم بوده ازدواج می کند و او را هم به تهران می آورد.»  خوشبختانه در 24 بهمن 1398به همت حسین آقا جوادان - که در آن سال ها مسئول کمیسیون فرهنگی شورای شهر هشتگرد بود - آیین نکوداشت استاد براتی پور در فرهنگ سرای امام علی علیه اسلام شهر هشتگرد برگزار شد. فیلم و تصاویر زیر تنها یادگاری های برجا مانده از «آیین وصل» استاد با خاستگاهش است و امروز که سوگوار کوچ این فرزند فاضل و ادیب سرزمین چشمه ها هستیم. به قول شادروان فریدون مشیری:

بالاترین ناباوری مرگ است

در عرصه پیکارمان با مرگ،

تدبیری نمی دانیم

وقتی شبیخون می‌زند، ناچار

در بهت، در ناباوری، خاموش می‌مانیم.

حسین عسکری

دوم اردیبهشت 1402

(عید فطر)


______________________


حسین عسکری، «سرهنگ ساوجبلاغی که شاعر شد»، روزنامه پیام آشنا، شماره 714، چهارشنبه 13 امرداد 1395، صفحه 8

(جهت وضوح یادداشت فوق، روی آن کلیلک کنید)

______________________


ویدویی کوتاه از آیین نکوداشت شادروان استاد عباس براتی پور

24 بهمن 1398

استان البرز، شهرستان ساوجبلاغ، شهر هشتگرد، فرهنگسرای امام علی علیه السلام

______________________

 

 

پیام استاد عباس براتی پور (شاعر و عضو هیئت مدیره انجمن قلم ایران) به مناسبت 17 آذر روز فرهنگی هشتگرد، سال 1399

______________________

گزارش روزنامه عصر توسعه (دوشنبه 28 بهمن 1398، ش 554، صفحه 5) درباره آیین نکوداشت استاد عباس براتی پور شاعر نامدار هشتگردی

 (جهت وضوح گزارش فوق، روی آن کلیلک کنید)

______________________

 

 

داستان یک شاعر، از نیمه رمضان تا عید فطر

استاد عباس براتی پور، شاعر نامدار معاصر که ریشه در شهر هشتگرد داشت، در روز اول اردیبهشت 1402 و شب عید فطر، به همراه پسرشان در اثر حادثه نشت گاز و نهایتاً ایست قلبی، دنیای خاکی را وانهادند و غمگنانه کوچ کردند. این شاعر نامدار، سال‌های متمادی با نگاهی پدرانه، جلسات شعرخوانی حوزه هنری تهران را برگزار کرد و شاعران بسیاری را با نفس گرم و راهنمایی‌های مشفقانه خود پرورش داد. همچنین به مدت 13سال اداره جلسات دیدار شاعران با رهبر انقلاب در نیمه ماه رمضان را بر عهده داشت. زبان ساده و صمیمی، مضامین میهنی و آیینی، زمان‌شناسی و دردآشنایی، نگاه دلسوزانه و  خاوتمندانه به پرورش شاعران جوان و حساسیت شاعرانه به حوادث روزگار نظیر انقلاب و جنگ، جایگاه او را از این حیث، در بین شاعران معاصر، برجسته ساخته است. خاطرات و روایت‌های قابل تامل او از فلسفه شکل‌گیری جلساتِ دیدار شاعران با رهبری و نحوه اداره این جلسات، حاکی از جایگاه ویژه او در بین شاعران آیینی و اعتماد و شناخت رهبری نسبت به اوست. بعد از اینکه خبر تلخِ کوچ استاد و فرزندشان را از دوست دانشمند و پژوهشگرم جناب آقای دکتر حسین عسکری شنیدم، به رسم ادب در یک گفتگوی کوتاه تلفنی، مراتب تسلیت و تاسف عمیق خود را از این ضایعه غمبار به دختر استاد و بازماندگان محترم ابلاغ کردم و در گفتگو با برخی مسئولان فرهنگی شهر هشتگرد، پیشنهاد برگزاری مراسم یادبود این شاعر فقید در شهر هشتگرد با حضور شاعران و ادب‌دوستانِ منطقه و کشور را مطرح کردم که امیدوارم به شکل شایسته و درخوری برگزار گردد. فضل تقدّم در معرفی این چهره ادبی و بسیاری دیگر از فرهیختگان و نامدارانِ البرزی، همچون اغلب موارد، با آقای دکتر حسین عسکری است که سلامتی و دوام توفیقات این البرزپژوه پُر کار و خستگی‌ناپذیر را آرزو دارم. مجموعه اشعار بهت نگاه، تا طلوع گل سرخ، الفبای عشق، دل و دریا، ارغوانی‌ها، نقش مستوری، آتش‌سواران، گزیده ادبیات معاصر (شماره24)، به همراه تعدادی کتاب منتخب شعر، از آثار به جا مانده از استاد عباس براتی پور است که توفیق به یادگار داشتن برخی از این کتاب‌ها از دست استاد را دارم. در تاریخ 24بهمن 1398با یاری دوستان اهل ذوق و مساعدت همکاران وقت در شورای اسلامی و شهرداری هشتگرد، مجلس بزرگداشتی برای استاد براتی‌پور با حضور شاعرانی چون دکتر اسماعیل امینی، مصطفی محدثی خراسانی و فریبا یوسفی در فرهنگسرای امام علی(ع) برگزار کردیم که با شعرخوانی و بیان خاطرات استاد و میهمانان همراه بود.

یاد و خاطره این شاعر مهربان و بااخلاق را گرامی می‌دارم.

حسین جوادان

شنبه 2 اردیبهشت 1402 

 

پوستر آیین نکوداشت استاد براتی پور در شهر هشتگرد، 24 بهمن 1398


 استاد براتی پور در جمع گروهی از فعالان فرهنگی شهرستان ساوجبلاغ، 24 بهمن 1398

______________________

 

فیلم گفت و گوی حسین جوادان با شادروان استاد عباس براتی پور (زاده 1322 - درگذشت 1 اردیبهشت 1402) درباره پیوندش با شهر هشتگرد و شهرستان ساوجبلاغ و توصیه ایشان به مسئولان فرهنگی + شعرخوانی

24 بهمن 1398

استان البرز، شهرستان ساوجبلاغ، شهر هشتگرد، فرهنگسرای امام علی علیه السلام

12 دقیقه

این گفت و گو در آپارات

______________________

 

دو ادیب البرزی در یک قاب

تصویری از شادروان عباس براتی پور و شادروان شمس آل احمد در کنار هم. در این تصویر، شاعرانی هچون محمود شاهرخی و نصراله مردانی نیز دیده می‌شوند. اکبر نبوی، منتقد سینما هم در عکس هست. استاد عباس براتی پور (نفر اول نشسته از راست)، استاد شمس آل احمد (نفر چهارم ایستاده از راست).

عکس نوشته دریافتی از حسین جوادان

 

______________________

 

 

ما نمانیم و عکسِ ما مانَد

کارِ دنیا، همیشه بر عکس است!

عکسی خاطره انگیز از اوایل دهه هفتاد! با حضور شاعران معاصر کشور در قالب کاروان شاعران حوزه هنری، اعزامی از تهران و کرج. این عکس، در یکی از کاخ موزه های دوره صفویه، اردبیل ثبت شده و مربوط است به زمان برگزاری کنگره شعر مادحین اردبیل که ویژه بزرگداشت استادان زنده یاد، منعم؛ منزوی و انور اردبیلی. برگزار شده بود. در عکس: ایستاده و نشسته، تعدادی از چهره های برتر ادبیات استان تهران و البرز که در آن دهه، جزو سرآمدان شعر معاصر ایران بودند، دیده می شوند: استادان: مشفق کاشانی، عباس براتی پور، علی آذرشاهی، محمود شاهرخی، سید محمود گلشن کردستانی، دکتر قاسم انصاری، حسین شیداییان، سید احمد حسینی، شباب خرم آبادی، دکتر فرهاد سجادی، رشید کرباسی، آذر مازندرانی، دکتر ناصر احمد زاده و همیشه شاگرد مکتب ادب، مرتضی دهقان آزاد. جالب این است که بدانید، عکاس این عکس، زنده یاد محمدرضا آغاسی است که در این سفر، همراه ما بود و دوربین عکاسی متعلق به او بود و در این عکس، پشت دوربین قرار گرفته...

مرتضی دهقان آزاد

(شاعر و نویسنده البرزی)

- مطالب و تصاویر فوق نخستین بار در کانال تلگرامی البرز پژوهی منتشر شده است:  alborzology@


نوشته شده در  یکشنبه 102/2/3ساعت  1:26 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

در آیین رونمایی از کتاب «مهندس مسلمان» که با همکاری اداره کل کتابخانه های عمومی استان البرز و شرکت سیمان آبیک برگزار می شود، دقایقی درباره زندگی، زمانه و اندیشه شادروان مهندس منوچهر سالور (1293 - 1389ش) پدر صنعت سیمان ایران و بنیانگذار کارخانه سیمان آبیک سخن خواهم گفت. 

شاهزاده ای قجری که شخصیت پیچیده و در عین حال ساده و صادقی دارد. از نگاه سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی (ساواک)، متعصب مذهبی و بیش از حد خشک و مقرراتی است. با آیت الله طالقانی و مهندس بازرگان، دوست صمیمی است و بنیانگذار انجمن اسلامی مهندسین و عضو انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. در آن سال ها، مسجد، مدرسه، گرمابه و جاده می سازد. کتاب می نویسد و کتاب های مهم النقض و الغارات را چاپ و منتشر می کند. نمازش ترک نمی شود و در سربازی به سختی روزه می گیرد. در شرایط انقلابی، از حقوق شهروندی همدم السلطنه و کارنامه فرهنگی مهندس محسن فروغی دفاع می کند. در تبعیدگاه به دیدار آیت الله شهید مدنی می رود و از هویدا پیشرفت و توسعه صنعت سیمان ایران را مطالبه می کند. شراب فروشی شهر دورود را برمی چیند. کراوات می زند و با مدرنیته و ارزش هایش به خوبی آشناست. در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بازرس نهاد نخست وزیری و در نخستین دولت جمهوری اسلامی، رئیس بنیاد علوی می شود. با حزب توده بر سر مهر نیست و با مراجع تقلید شیعه نامه نگاری صمیمانه دارد. از حقوق کارگران و حتی حیوانات در کارخانه های تحت مدیریتش دفاع می کند و از ریا و رانت خواری و فساد نفرت دارد و....

حسین عسکری

 

دوشنبه 23 آبان 1401، ساعت 10

استان البرز، شهرستان نظرآباد، کیلومتر 80 اتوبان تهران - قزوین، شرکت سیمان آبیک


پخش همزمان از طریق فضای مجازی:

https://www.skyroom.online/ch/nahaad/alborzpl

 

 

کارخانه سیمان آبیک در شهرستان نظرآباد استان البرز

 

شادروان مهندس منوچهر سالور (1293 - 1389ش)

پدر صنعت سیمان ایران و بنیانگذار کارخانه سیمان آبیک


به کوشش شرکت فارس و خوزستان (سهامی عام)، قم: انشارات شهید کاظمی، 1399، 818 صفحه 

 

 

آیین رونمایی کتاب مهندس مسلمان برگزار شد

 

گزارش شبکه البرز از آیین رونمایی از کتاب مهندس مسلمان



نوشته شده در  شنبه 101/8/21ساعت  12:37 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

پاسداشت پاسدار فرهنگ البرز

روز پنج شنبه 10 شهریور 1401 با حضور گرم البرزیان گوهرشناس، «آیین بزرگداشت شادروان ذبیح الله زرندی» در سالن اجتماعات میلاد شهر کرج برگزار شد . در آغاز، آقای محسن کشاورز (مدیر جمعیت همیار کرج) درباره اهداف این بزرگداشت سخن گفت با چاشنی خاطره ای از محبوبیت مردمی دایی ذبیح. در ادامه دکتر رشید کاکاوند دو نکته درباره راز محبوبیت شادروان زرندی گفت و تاکید کرد که توجه توأمان به «پاسداشت» و «نقد روشمند»، ما را به شناخت دقیق و عمیق نام آوران فرهنگی خواهد رساند.

با اجرای آقای بهروز رحیمی، دو نشست جداگانه با موضوع «گویش کرجی» و «هویت البرزی» برگزار شد. اول، آقایان زکریا مهرور و اباذر خدابین مخاطبان را با ویژگی های زبان شناسی گویش کرجی آشنا کردند و نمونه هایی از اشعار محلی متعلق به این گویش را خواندند که مورد توجه حاضران قرار گرفت. در نشست دوم با حضور دکتر مهراب رجبی، دکتر عمار ایزدیار و بنده به مقدمات مباحث مربوط به هویت البرزی دامن زده شد. دکتر ایزدیار از نامگذاری خیابانی در شهر کرج به نام «دکتر ابراهیم حشمت طالقانی» شهید البرزی نهضت جنگل و از یاران اصلی میرزا کوچک خان خبر داد. دکتر رجبی با بهره مندی هنرمندانه از ادبیات غنی فارسی، درباره زیبایی های بی پایان فرهنگ و تاریخ البرز در پیوند با ایران عزیز، نکات قابل تامل و هشدار دهنده ای بیان کرد.

 بنده هم درباره روستا و فرهنگ روستایی البرز، شواهد باستان شناسی و تاریخی از پیش و پس از اسلام ارائه کردم. به گمانم، شادروان زرندی با تلاشی ماندگار و طاقت زدا، توجه به روستا و ذخایر فرهنگی اش را در البرز احیا کرد. او در پی بازگشت به روستا و فرهنگش به عنوان ریشه های فرهنگی و تاریخی البرز بود. کاری کرد که دیگر کمتر کسی از لهجه و دهاتی بودن خود و اجدادش شرمسار باشد. این بازگشت ارزشمند به همراه توجه به گویش های محلی البرز به ویژه گویش کرجی، از «باقیات الصالحات» مرحوم زرندی است که موجب «عمر ثانی» و زنده بودن آن «مرد نکونام» شده است.

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز

مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

یا:

نام نیکو را بزرگان، عمر ثانی گفته‌اند

این ذخیره مر تو را الباقیات الصالحات

در پایان عرایضم از باب ادب و قدرشناسی، از «پیران عرصه البرز شناسی» استاد نوراله نریمانی (نیرن)، دکتر مهراب رجبی، استاد زکریا مهرور و آقای حسن شاه محمدی که در آیین بزرگداشت آن عزیز سفر کرده، حضور داشتند خاضعانه تشکر کردم.

ادب پیر خرابات نگه داشتنی است.

حسین عسکری

10 شهریور 1401 

 

 

یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری شبستان 

 

 

 

 

 

 

به مناسبت چهلمین روز درگذشت استاد ذبیح الله زرندی

 

 

در حاشیه آیین بزرگداشت شادروان استاد ذبیح الله زرندی

خانه هنرمندان کرج

10 شهریور 1401

از راست: استاد فرهنگ جولایی، استاد علی مهری، دکتر رشید کاکاوند، بهروز رحیمی، دکتر حمید حشمدار، حسین عسکری



نوشته شده در  جمعه 101/6/11ساعت  9:8 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

گفت و گو با شبکه البرز درباره استاد زرندی

______________________________

 

دو میراث عزیز استاد ذبیح الله زرندی

چهل روز است که روح استاد ذبیح الله زرندی میهمان رضوان الهی است. متاسفانه عصر سه شنبه 21 تیر 1401 خبر درگذشت این معلم گرامی و فرزند فاضل البرز را شنیدم. در همان ساعات اولیه پس از کوچ سوگناکش، آقای اسماعیل خاکباز (کارگردان برنامه زنده ماه نشین در شبکه البرز) تماس گرفت و خواست دقایقی درباره «صاحب شعر بلند آبجی زهرا» سخن بگویم. وجود نازنین شادروان زرندی در سپهر فرهنگی البرز، از دو جهت مهم است: 1. پرداخت هنرمندانه به فرهنگ و هویت روستایی (به قول خودش دهاتی)؛ 2. احیا و ترویج فرهنگ و گویش های محلی استان البرز به ویژه کرجی.

متاسفانه از دهه 40 خورشیدی با توسعه نامتوازن حکومت پهلوی، عنوان «دهاتی» برای تحقیر بخش فراوانی از ایرانیان به کار گرفته شد و شوربختانه این کج اندیشی تا سال های اولیه پس از پیروزی انقلاب هم ادامه پیدا کرد. در این نگاه ضد فرهنگی، روستایی بودن معادل «بی فرهنگی» و «بی سوادی» پنداشته شد! این در حالی است که ریشه های تاریخی و هویتی بیشتر ایرانیان را باید در همین روستاها و «فرهنگ کهن و غنی روستایی» جست و جو کرد. در آن سال ها، تکلم به گویش های محلی، از ویژگی دهاتی ها برشمرده شد و متاسفانه این گویش ها، در حال فراموشی بود.

 شادروان زرندی این دو مقوله را با بردباری و تلاش طاقت زدا، به کانون فعالیت‌های فرهنگی و تولیدات رادیو و تلویزیونی کشاند و ارزش فرهنگی و هویتی آن را به البرزیان به ویژه جوانان یادآور شد. درود می فرستیم به روان پاک او و پاس می داریم این دو میراث گرانبها را. به مناسبت چهل روزه شدن سوگش، شعری از شادروان دکتر افشین یداللهی را تقدیم می کنم به روح مهربان استاد زرندی که قلبش به عشق ایران و ایرانی می تپید.

حسین عسکری

26 امرداد 1401

ایران به آتش می‌کشد، خاموشی تاریخ را

هوشیار پایان می‌دهد، مدهوشی تاریخ را

 ایران به شوق زندگی در مرگ، رویین‌ تن شده

مرد و زنش تلفیقی از ابریشم و آهن شده

 ایران پر است از عاشقان، این گنج‌های بی‌شمار

مرزی‌ست پر گوهر ولی، با رنج‌های بی‌شمار

 در بند بنشانم ولی، از بند‌ها آزاد شو

قلب مرا ویران کن، با خون من آباد شو

 ما قرن‌ها پای وطن، پیدا و پنهان مانده‌ایم

ما پای فرهنگی کهن، با نام ایران مانده‌ایم

 

- آیین چهلم درگذشت شادروان استاد ذبیح الله زرندی، پنج شنبه 27 امرداد 1401، ساعت 18 تا 19، آرامستان روستای بیلقان کرج

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

آیین بزرگداشت استاد ذبیح الله زرندی برگزار شد


 


نوشته شده در  پنج شنبه 101/5/27ساعت  4:5 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 یادی از ملا آقا حکمی قزوینی؛ اندیشمندی که صدرالدین عصر خود بود

 

محمد آسیابانی

خبرنگار کتاب گروه فرهنگ و اندیشه خبرگزاری مهر

25 خرداد 1401

 

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: جریان فلسفه اسلامی، با ظهور ملاصدرا که در مکتب فلسفی اصفهان تربیت شده بود، وارد عرصه‌های نوین شد. او را موسس «حکمت متعالیه» می‌خوانند که فلسفه‌اش آمیزه‌ای است از تفکر یونانی، نظام فکری اشراقی و عرفان که همه اینها با متون وحیانی درهم آمیخته شده‌اند. فلسفه صدرایی پس از درگذشت او بسیار مورد بحث و نقد قرار گرفت. برخی از شاگردان او به نقد بخش‌هایی از آرا فلسفی‌اش پرداختند و باعث پختگی بیشتر آن شدند. برخی نیز از اساس به مخالفت با حکمت متعالیه پرداختند و آرای او را در معرفت‌شناسی دینی مضر دانستند. فلسفه صدرایی راه پر پیچ و خمی را طی کرد و مدتی نیز مطرود شد تا اینکه دوباره از دل حوزه‌های فکری سربر آورد. در عصر جدید نیز مخالف‌ها و موافق‌های بسیاری دارد. برخی بر این عقیده‌اند که بسیاری از مباحثی که رنگ و بویی کلامی و الاهیاتی دارند و در تاریخ اندیشه اسلامی طی سده‌ها بحث و بررسی شده‌اند، در هندسه فکری ملاصدرا تشخص، بسط و اغلب راه حل می‌یابند. بنابراین هرچند این امر می‌تواند درخور اعتنا باشد، چرا که تلاشی است برای حل بسیاری از معضلات مفاهیم دینی و ایمانی و همچنین می‌تواند در عرض کلام اسلامی، الهیات شیعی و برخی از نحله‌های فکری اسلامی، روشن‌کننده بسیاری از نکات مبهم اندیشه دینی و مفاهیم غامض کتاب و سنت باشد، اما بهرحال از فلسفه جدا و داخل در حوزه تئولوژی است که البته این موضوع این مطلب نیست.  مهم این است که ملاصدرا خون تازه‌ای به جریان‌های فکری در تمدن ایرانی – اسلامی داد و موجب مباحث فراوان شد، مباحثی که تاکنون نیز ادامه پیدا کرده است. از پس از دوران او بسیاری از اندیشمندان ایران نیز با صفت فیلسوف یا حکیم صدرایی یاد شده‌اند، چرا که به تدریس حکمت متعالیه اشتغال داشته‌اند. متاسفانه بسیاری از این شخصیت‌ها علیرغم اهمیت اندیشه‌شان چندان شناخته شده نیستند.

یکی از این شخصیت‌ها آخوند ملاآقا حکمی قزوینی است که جا دارد آثارش تصحیح و منتشر شده و کتاب مستقلی درباره زندگی و آثار و اندیشه‌های تالیف شود. در منابع جدید تنها در کتاب «علمای مجاهد استان البرز» نوشته حسین عسکری شرح حالی از این متفکر برجسته درج شده است. نخستین چاپ این کتاب در پاییز 1397با شمارگان 1100نسخه در 328صفحه توسط نشر شاهدان البرز (وابسته به ستاد کنگره شهدای استان البرز) در دسترس مخاطبان قرار گرفت. سومین چاپ این کتاب نیز در اردیبهشت 1398با شمارگان 400نسخه منتشر شد. عسکری در این کتاب با روش پژوهش اسنادی، زندگی و زمانه و آرمان‌های 74تن از علمای مجاهد البرز را روایت کرده است. با توجه به رویکرد عسکری در نگاه به زندگی این شخصیت‌ها می‌توان گفت که آنها در 57زمینه، مبارزات خود با استعمار، استثمار، صهیونیسم، جریان‌ها و فرقه‌های ضاله در ایران و دیگر کشورها سامان داده‌اند. از دیگر چهره‌های مشهوری که در این کتاب معرفی شده‌اند می‌توان به آیت‌الله آقا شیخ هادی نجم آبادی (روحانی مشهور عصر ناصری که به معلم مشروطه ملقب شد)، آیت‌الله شیخ حسین لنکرانی، آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، شیخ مصطفی رهنما، آیت‌الله سیدحسن طباطبایی قمی، آیت‌الله سید ابوالحسن گلیردی طالقانی (پدر مرحوم آیت‌الله طالقانی)، آیت‌الله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، شیخ علی پناه اشتهاردی، آیت‌الله شیخ محمدتقی برغانی (مشهور به شهید ثالث)، محمد صالح برغانی و... کتاب همچنین چند بخش دیگر هم دارد: «زنان عالمه و مبارز استان البرز» (که در آن شخصیت‌های مهمی چون ربابه برغانی صالحی، صدیقه برغانی صالحی، رقیه شهیدی صالحی معرفی شده‌اند)، «معرفی شهید استان البرز در قیام 15خرداد» و «علمای مجاهد استان البرز به روایت رهبران انقلاب اسلامی». در ادامه رح حال آخوند ملا آقا حکمی قزوینی از این کتاب را بخوانید:

از جمله فحول فلاسفه اسلام

آخوند ملاآقا حکمی قزوینی (1184 - 1285ق) فرزند ملا محمّدجعفر، از مدرّسان نامدار فلسفه و حکمت صدرایی و سرسلسله خاندان علمی حکمی است. آل حکمی از خاندان‌های فلسفه و حکمت شیعه در شهر قزوین است که شاخه‌ای از آل بَرَغانی به شمار می‌رود. او در شهر قزوین مقدّمات علوم اسلامی را از عمویش شیخ محمّد ملایکه برغانی (متوفی 1200ق) فراگرفت. در آغاز جوانی برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و نزد آخوند ملاعلی نوری (م 1246ق) حکمت و فلسفه خواند. استادش که فهم فلسفی او را بسیار می‌ستود، در سال‌های پایانی عمر، شاگردان فلسفه حوزه اصفهان را به کلاس درس او هدایت می‌کرد. در سال‌های پیش از 1228ق وقتی پسر عمویش شیخ محمّدصالح برغانی (م 1271ق) مدرسه صالحیه را در قزوین تاسیس کرد، او مدرّس فلسفه و عرفان آن مدرسه شد و حدود پنجاه سال در آن به تدریس پرداخت. آقاعلی مدرّس زنوزی (م 1307ق)، حکیم آقا رضاقلی قزوینی، ملایوسف حکمی قزوینی (م حدود 1261ق) نوه ملا نعیما طالقانی صاحب کتاب اصل‌الاصول، زرّین تاج برغانی مشهور به قره العین (م 1268ق)، شیخ محمّدتقی احسایی (م 1275ق) فرزند بزرگ شیخ احمد احسایی، میرزا محمّد تنکابنی (م 1325ق) نویسنده کتاب قصص العلما و بنا به قول مشهور سیّدجمال الدین اسدآبادی (م 1314ق) از شاگردان ملاآقا حکمی به شمار می‌روند. محمّدحسن خان اعتمادالسلطنه (م 1313ق) وزیر انطباعات و دارالترجمه روزگار قاجار، درباره او نوشته است: «آخوند ملاآقای حکمی قزوینی از فحول فلاسفه اسلام است. صدرالدین عصر خود بود. طالبین علوم عقلانیه از اقصی بلاد ایران به آستان وی می‌رسیدند و می‌بوسیدند.»  در سال 1240ق که رویایی جریان شیخیه و متشرّعه بالا گرفته بود، ملاآقا حکمی در کنار پسر عمویش شیخ محمّدتقی برغانی (م 1263ق) مشهور به شهید ثالث، در شهر قزوین با شیخ احمد احسایی بنیانگذار مسلک شیخیه مناظره کرد که منجر به تکفیر احسایی شد. «السیر و السلوک» (نسخه دستنویس این کتاب عرفانی به شماره 5452در کتابخانه بزرگ آیت‌الله مرعشی نجفی قم نگهداری می‌شود)، «رساله فی حدوث العالم»، «شرح علی العرشیه» و «الحاشیه علی الاسفار الاربعه» از آثار فلسفی و عرفانی او است که همگی به زبان عربی نوشته شده است. استاد عبدالحسین شهیدی صالحی (م 1393ش) در اوایل دهه هشتاد، نسخه دست نویس کتاب اخیر را جهت احیا و چاپ به علامه سیّد جلال‌الدین آشتیانی (م 1384ش) سپرد اما به دلایل نامعلوم، چاپ آن میسر نشد. ملاآقا حکمی حدود صد سال عمر کرد و با آنکه در پایان عمر نابینا شده بود اما تدریس فلسفه و حکمت را هرگز رها نکرد. علامه آشتیانی درباره جایگاه علمی او می‌نویسد: «به عقیده حقیر، آخوند ملاآقا، خود از حیث احاطه به مبانی فکری ملاصدرا و تظلّع در حکمت الهی، در رتبه آخوند نوری و ملااسماعیل اصفهانی است.» شیخ احمد آل‌حکمی (م 1335ق) مدرّس فلسفه و حکمت در حوزه علمیه قزوین و از روحانیون طرفدار مشروطه، فرزند ملاآقا حکمی است.

متن گزارش فوق در وب سایت خبرگزاری مهر


 

 دانلود کتاب علمای مجاهد استان البرز



نوشته شده در  چهارشنبه 101/3/25ساعت  2:14 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

توبه دادن عرق‌ خور 

 

از آقا جلال آشتیانی شنیدم: مرحوم شیخ هادی نجم‌آبادی تهرانی آدم بسیار بی‌هوایی بود. شخصی را کشان کشان به جرم عرق خوردن می‌آورند تا بر او حد اجرا کنند . مرحوم نجم‌آبادی می‌گوید: یکی از حاضرین دهان آن شخص را بو کند تا برای من ثابت شود که عرق خورده است. هیچ‌کس حاضر نمی‌شود این کار را انجام دهد، چون فقط کسی بوی عرق را تشخیص می‌دهد که عرق خور باشد. لذا جرم آن شخص اثبات نمی‌شود. وقتی مجلس منقضی می‌گردد، مرحوم شـیخ هادی به آن شخص اشاره می‌کند که بنشیند. سپس به او می‌فرماید: ما تو را حفظ کردیم، ولی تو چرا باید چنین خلافی مرتکب شوی؟ و آن شخص را توبه می‌دهد. وی بعداً یکی از مقدسین و ملازمین حاج شیخ هادی می‌گردد.

- منبع: جرعه‌ای از دریا (خاطرات و ناگفته‌های آیت الله شبیری زنجانی)؛ ج 2، ص 342؛ ج 3، ص 331.


درباره سه چهره مورد اشاره:

- استاد سید جلال‌الدین آشتیانی (درگذشت 1384ش) عارف و فیلسوف معاصر.

- آیت الله سید موسی شُبیری زنجانی (متولد 1306ش) از مراجع تقلید شیعه.

- آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی (درگذشت 1320ق) قرآن پژوه البرزی و فقیه آزادی‌خواه صدر مشروطیت.


آیت الله آقا سید موسی شبیری زنجانی


از آثار آیت الله شبیری زنجانی

 

استاد سید جلال الدین آشتیانی

_________________________

 

شرع در دکان مشروب‌ فروشی

 

دکتر سید احمد صدر حاج سیدجوادی می‌گوید: «بعد از پیروزی انقلاب، در حالی که در دولت، بسیار کار داشتم، روزی مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی مرا احضار کرد و گفت: در اطراف منزل ما یک دکان مشروب‌ فروشی بود که مردم در روزهای اوج‌گیری انقلاب، به آن حمله کردند و همه وسایلش را از بین بردند. شاید آن بیچاره نمی‌دانسته که این کار حرام است و یا برای اداره? زندگی مجبور بوده که این کار را بکند. گذشته از این، تنها مشروبات دکّان قابل اِمحا بوده و کسی شرعاً حق نداشته است سایر وسایل را از بین ببرد. الان صاحب آن مغازه از زندگی ساقط شده است. او را پیدا کنید و کمکش دهید تا دوباره روی پای خود بایستد. باور کنید که من تا چند روز در آن منطقه می‌گشتم تا صاحب آن مشروب‌ فروشی را پیدا و دستور طالقانی را اجرا کنم.»

- منبع: محمد اسفندیاری، پیک آفتاب: پژوهشی در کارنامه زندگی و فکری آیت‌الله سید محمود طالقانی، انتشارات صحیفه خرد، 1383.


درباره دو چهره مورد اشاره:

 - آیت الله سید محمود علایی طالقانی (درگذشت 1358ش) روحانی مبارز و نواندیش البرزی، امام جمعه تهران و رئیس شورای انقلاب اسلامی ایران).

- دکتر سید احمد صدر حاج‌ سیدجوادی (درگذشت 1392ش) وزیر کشور و دادگستری دولت موقت انقلاب اسلامی ایران.

 

دکتر سید احمد صدر حاج سیدجوادی


از منبع مستند درباره آیت الله طالقانی



نوشته شده در  جمعه 101/3/20ساعت  11:10 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

دل نوشته ای خدمت یوسف باستان شناسی ایران 

روزگاری دراز می گذرد از روزهای با تو بودن؛ کنارت نشستن و به دهان و چشمان و محاسن جوگندمی ات زل زدن و یاد گرفتن و فهمیدن و از عوامیت درآمدن... آری! و می گذرد از شب های سراسر صداقت و اشتیاق «ازبکیه» که دیگر، تو کمتر حرف می زدی و اجازه می دادی ما بی سوادهای تهی دست و دامن از دانش راستین، حرف بزنیم و اظهار فضل! کنیم؛ شعر بخوانیم؛ هم معرهای خودمان را هم شعرهای بزرگان را

ما جوانک های دهه پنجاهی و شصتی را به انسان هایی پخته و خاک تجربه خورده، تبدیل کردی که گرد نه هزار سال فرهنگ و مدنیت را پس پشت دارند.

آقای مجیدزاده! آقایوسف! استاد دکتر یوسف مجیدزاده! مهربان! با وقار! دلسوز! شاگردپرور! بامرام! ایرانی! دوست داشتنی! سلام.

چو ترکِ دلبرِ من شاهدی به شنگی نیست

چو زلف پرشکنش حلقه فرنگی نیست

قوی به چنگ من افتاده بود دامن وصل

ولی دریغ که دولت به تیز چنگی نیست

استاد مجیدزاده! پای درس تو بود که یاد گرفتیم ارزش محوطه های باستانی و میراث فرهنگی از محوطه های نفتی بالاتر است؛ با تو نشستن ما را به این رشد و شعور رساند که «فرهنگ ها» گفت و گو می کنند نه «تمدن ها» و رئیس جمهور مبتکر «گفت و گوی تمدن ها» هم خیلی زود دریافت که از «گفت و گوی فرهنگ ها» بگوید نه تمدن ها؛ تو نخستین کسی بودی که در همان روزهای با تو بودن، آگاه مان کردی که رئیس جمهور ینگه دنیا را نه به خاطر روابط نامتعارفش با منشی اش که به خاطر دروغ گویی در انکار رابطه، دارند محاکمه می کنند و ماها را ناخواسته یاد آموزه های دینی خودمان انداختی که «دروغ» مفتاح همه شرارت ها و بدی ها و فحشاها است؛ آن قدر از اهمیت و ارزش باستان شناسی و باستان پژوهی در کویر تاریک جان مان، اخگر افروختی و ستاره و ماه و خورشید تاباندی که مصمم شدیم در فصل آتی، آیین استقبال از شما را در شهر نظرآباد برگزار کنیم و کردیم و چه باشکوه از آب درآمد و تو بزرگوارانه و بامرام، هرجا که نوشتی و هرجا که گفتی و هرجا که مصاحبه کردی ما ذره های برگزارکننده را نوازش کردی به نام و نام خانوادگی؛ حتی در کتاب دوجلدی «گزارش کاوش محوطه باستانی ازبکی» هم، جاودانه مان کردی.

بعد از مدتی که دوباره به وطن بازگشتی نوازش مان کردی و به نظرآباد و «موسسه رخسار قرآن» نزول اجلال فرمودی و آن چنان بزرگ، ظاهر شدی که دوباره باستان شناسان را به شگفتی واداشت. در آن دیدار بود که شجاعانه دیدگاه تازه ات را با ما در میان نهادی که «باستان شناسی در صدد پاسخ به تردیدها است در حالی که ما درباره قرآن، هیچ تردیدی نداریم.» آری! این دیدگاه تازه شما، بحث پردامنه «باستان شناسی قرآن» را به ساحتی نوین، بار داد. ما بازهم چراغی دیگر از دانایی شما را در تاریک خانه بینش خویش، درخشان و تابان و فروزان یافتیم و از نگاه ساده لوحانه رایج به قرآن کریم، برحذر ماندیم.

حضرت استاد!

هم زمان با آیین نکوداشت شما با انتشار این دل نوشته، دل تنگی مان را با شما در میان گذاشتیم. آرزو می کنیم حال که بحمدالله، آن بیماری لعنتی، فروکش کرده سری به ما بزنی تا «مگرم درد اشتیاق، ساکن شود.»

حضرت استاد! ببخشید اگر ادب این نوشته، دون شأن شما بود. بهروزی و فیروزی شما تمنای سحرگاهی ما است.

سعدی آن نیست که درخورد تو گوید سخنی

آن چه در وسع خودم در دهن آمد گفتم

اسماعیل آل احمد - حسین عسکری

8 خرداد 1401

 

تصاویر، حاصل تلاش سید جعفر حسینی است.

 

 

 

 

 

 

 

دژ مادی محوطه باستانی ازبکی، شهرستان نظرآباد، استان البرز

 


نوشته شده در  دوشنبه 101/3/9ساعت  2:49 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

به یاد آن سرو سهی 

بسمک اللهم یا رفیق 

یاد ده ما را سخن های دقیق

همیشه در زندگی ات غرق در نعمت های بی شمار آسمانی و الاهی هستی اما به اهمیت برخی نعمت ها اشراف و توجه داری و برخی بلکه بسیاری را هم اصلاً نمی بینی و درنمی یابی. یکی از این نعمت های لذیذ بی مانند، حضور در نمایشگاه بین المللی کتاب است. آن سال ها نمایشگاه در بزرگراه شهید چمران - خیابان سئول در انبوهی از دار و درخت، غرق بود. اردیبهشت و درخت و کتاب. حال و هوای نمایشگاه با آن چه اکنون در فضای مصلی رخ می دهد تفاوتی اساسی داشت. این نعمت را اکنون که سالیانی است از آن محرومی بهتر و بیشتر، درک می کنی. این نعمت، زمانی آسمانی تر و بی بدیل تر می شود که با دیدار دانشمندی از دانشمندان یکی یک دانه این مرز و بوم، همراه باشد. سال 1381که با دکتر حسین عسکری و آقای محمد فلاح نژاد، کوچه باغ های بهشتی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را مست از عطر شکوفه های رنگارنگ کتاب، می چمیدیم با سرو سهی استاد دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن، روبه رو شدیم. ذوق زده از این دیدار ناب، گرم صحبت با استاد شدیم. آن چه اکنون از آن دیدار در خاطر دارم یکی این پرسش است که چرا با آن سابقه دراز شاعری، شعر را کنار گذاشتید و به سراغ نثر رفتید؟ استاد فرمودند که دیدم دیگر نمی توان با زبان شعر، جهانی حرف زد. دیگری هم پرسش درباره شاعر یک بیت معروف بود. آن بیت معروف را حضرت امام در کتاب «مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه» استفاده کرده بودند. حضرت امام با آن که کتاب را به عربی نبشته بودند اما این بیت فارسی را در مقدمه آن کتاب، آورده بودند. استخراج کننده منابع آن کتاب در پانوشت، شاعر آن بیت را حضرت سعدی دانسته بود و به امثال و حکم مرحوم دهخدا استناد جسته بود اما انس ناچیزم با کلیات حضرت شیخ اجلّ، نمی گذاشت این استناد را بپذیرم. جست وجویم در کلیات شیخ هم به جایی نرسید. در کتابخانه امام صادق - علیه الصلاه و السلام - مقدم شهر نظرآباد، امثال و حکم استاد دهخدا را یافتم و با کمال تعجب دیدم که آن مرحوم آن بیت را بی نام شاعر، آورده اما چون بیت بعدی از شیخ اجلّ است استخراج کننده منابع کتاب حضرت امام (ره) به سهو، پنداشته این هردو بیت از فرمانروای ملک سخن است. آن بیت را برای استاد اسلامی نُدوشن، خواندم:

«من، گنگ خواب دیده و عالم تمام، کر

من، عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش»

استاد اسلامی نُدوشن، کمی تامل کردند و گفتند: این شعر باید برای اواخر زندیه و اوایل قاجاریه باشد. در سررسیدی که بعدها پدرخانم ارجمندم آقای سید محمد سادات رسول به من هدیه کردند این بیت به موبد هندی نسبت داده شده بود اما تا کنون، نام و نشانی از این شاعر در زندگی نامه های شاعران، نیافته ام. عکس فوق و یادداشت پشت آن، گزارش ماندگار و یادگار آن روز و آن لحظه است. مدتی بعد برای نوشتن مقدمه ای بر کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» دکتر حسین عسکری، سه جلد از کتاب «روزها» (زندگی خودنوشت استاد محمدعلی اسلامی نُدوشن) را زیر و رو کردم. می خواستم از نثر ایشان و زاویه دید ایشان، الهام بگیرم. مقدمه مفصلی آماده کردم اما دکتر عسکری از چاپ آن در کتاب، پشیمان شد و گفت که به پیشنهاد استاد دکتر ناصر تکمیل همایون، چنین کرده است. استاد تکمیل همایون و دکتر یوسف مجیدزاده بر کتاب دکتر عسکری، مقدمه نوشته اند. آن مقدمه مفصلم را البته آقای عسکری در نشریه «پیام زمان» ویژه شهرستان ساوجبلاغ، چاپ کردند. سرکار خانم معصومه توحیدلو آن نشریه را اداره می کردند. روح استاد اسلامی نُدوشن، قرین رضوان حضرت راضی.

موسسه رخسار قرآن

17اردیبهشت 1401

اسماعیل آل احمد


شادروان استاد دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن 

_________________________________

 

نام شریف حمیدرضا نادری

یکی از خوشی های زندگی ام، آشنایی با استاد حمید رضا نادری (فرهنگی پیش کسوت و خوشنویس شناخته شده البرزی) است. شکر خدا، این آشنایی و رفاقت با برکت دارد به «دهه سوم» خود نزدیک می شود. انسی دیرپا که با خاطرات شیرین از «امورتربیتی آموزش و پرورش منطقه ساوجبلاغ» در نوجوانی آغاز شده و در «فرهنگسرای امام علی علیه السلام شهر هشتگرد» و «موسسه فرهنگی هنری شمیم جوان البرز»، در جوانی و میان سالی ادامه پیدا کرده است. نام استاد نادری با فرهنگ و هنر شهرستان های ساوجبلاغ، نظرآباد، چهارباغ و طالقان گره خورده است. معلمی دلسوز که بیش از سی سال از زندگی‌اش را وقف فرهنگ و هنر و تعلیم و تربیت چند نسل از دانش‌آموزان و هنرآموزان استان البرز کرده است. بی تردید نام شریف استاد نادری دلالت می کند بر نجابت، بردباری، خیرخواهی، سخت کوشی، آزادگی و آزاداندیشی در عین پایبندی به ارزش های معنوی و اخلاقی. با افتخار و اشتیاق در «آیین اردیبهشت سپاس» شرکت خواهم کرد جهت عرض ادب به این فرزند اردیبهشتی البرز عزیز.

گر در سرت هوای وصال است حافظا

باید که خاک درگه اهل هنر شوی

 حسین عسکری

19 اردیبهشت 1401

 

_________________________________

 

آیین اردیبهشت سپاس به روایت اسماعیل آل احمد

بسمک اللهم یا رفیق

یاد ده ما را سخن های دقیق

برای کنده شدن از زمین، هیچ نیازی به زمینه سازی های دور و دراز نیست. کافی است با لب قلمی دزفولی که از نوشت افزار سرکوچه به هزار ذوق و شوق و امید و آرزو خریده ای از گونه خیس مرکبی که در پرنیان مهربان لیقه، غنوده است بوسه بگیری. یا با رقص همان قلم دزفولی، آواز پر جبرئیل را در حرای ملکوتی گوش جانت به سردادن آواز، واداری. یا حتی اگر به هر دلیلی نتوانستی پای در این کهکشان بگذاری می توانی غزال عطشان چشمانت را به تفرج در باغستان آثار رسولان خوشنویس سرزمین هنر و فرهنگ و قلم و کتاب - ایرانِ جان - ببری و به پرواز درآیی. پنج شنبه (22اردیبهشت 1401) در فرهنگسرای امام علی - علیه السلام - هشتگرد، غرقه در سکر آیین "اردیبهشت سپاس" از عمق جان به برگزارکنندگان آیین، دست مریزاد گفتم. مدتی دراز بود که فضاهایی مثل فرهنگسرا را لبریز از شرکت کنندگان مشتاق ندیده بودم. زن و مرد و کوچک و بزرگ و نزدیک و دور آمده بودند تا سپاسگزار باشند    .         "حمیدرضا نادری" استاد نام آشنای خوشنویسی ساوجبلاغ فرهنگی، همان نازنین فرهیخته ای است که همه آمده بودند تا بیش از چهاردهه تکاپوهای جهادی و علمی و آموزشی و فرهنگی و ورزشی و هنری اش را ارج و اجر بنهند . هنرمندان کرج و ساوجبلاغ فرهنگی و قزوین و دوستان و شاگردان و همکاران استاد حمیدرضا نادری، نگین درخشان و درافشان اردیبهشت سپاس را در رکاب و حلقه تشویق ها و توجهات بی پایان و ممتد خویش در طواف گرفته بودند. قرار است این آیین، هرسال از کوشش های درازدامن فرزندان فرهیخته دیارمان، خالصانه و صمیمانه و بی هیچ امید و چشم داشتی به این مدیر و آن مسوول، سپاس بگذارد.

 - به نقل از کانال تلگرامی البرزپژوهی https://t.me/alborzology

 

 

اطلاعیه نکوداشت استاد حمید رضا نادری در شهر هشتگرد، 22 اردیبهشت 1401

 

حمید رضا نادری در کنار استاد غلامحسین امیرخانی

 

 

 

سه نمونه از آثار خوشنویسی استاد حمید رضا نادری

 

از راست: حسین عسکری، استاد حمید رضا نادری، فرهنگسرای امام علی علیه السلام هشنگرد، سال 1386

 


نوشته شده در  سه شنبه 101/2/20ساعت  4:11 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

   1   2   3   4   5   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیت الله سید رضا حسینی زابلی و تجددگریزی در شهر کرج
تطهیر ترور فاتح یزدی و چریک های فدایی خلق در خبرگزاری تسنیم
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]