سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 


در ادامه سلسله گفت وگوهای زنده البرزپژوهانه، چهارشنبه 12 شهریور 1399 ساعت 22 میزبان آقای دکتر محمد رضا حدادیان هستم. ایشان باستان شناس و پژوهشگر دوره پسادکتری در دانشگاه تهران است که به تازگی دبیری پژوهش و طرح های اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان البرز را هم عهده دار شده است. «بررسی تحولات جوامع پیش از تاریخ دشت البرز (مطالعه موردی محوطه ازبکی)» عنوان این گفت و گو است. از برادرم علی عسگری هم سپاسگزارم که اجازه داد این گفت وگوی زنده در صفحه پرمخاطب «نظرآباد را باید دید» انجام شود

حسین عسکری - 10 شهریور 1399

- صفحه میزبان این گفت وگوی زنده #mustseenazarabad

 


نوشته شده در  دوشنبه 99/6/10ساعت  7:49 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

نگاه ژورنالیستی یک خبرگزاری به یک سوژه بحث برانگیز

 

اسماعیل آل احمد

(البرزپژوه و مدرس حوزه علمیه)

 

جناب دکتر عسکری! سلام علیکم. بر من فرض است نکاتی پیرامون مصاحبه حجت الاسلام و المسلمین حسینی امام جمعه محترم شهرستان طالقان تقدیم کنم. در روز قدس دو سه سال پیش، وقتی برای خوش و بش با ایشان به نزدشان رفتم یکی از هم ولایتی های عزیزم با شور و هیجان به ایشان اعتراض کرد که این ترک آبادی ها مثل اسراییل دارند عمل می کنند. اول کمی زمین می گیرند بعد کل طالقان را تصاحب خواهند کرد. آقای حسینی خیلی جدی به ایشان گفتند که اولاً حواست باشد که اینان مسلمانند نه صهیونیست. ثانیاً من از رئیس ثبت اسناد و املاک طالقان پرسیده ام و ایشان گفتند که اینها سند دارند که این جاها را خریده اند و هیچ کار خلافی مرتکب نشده اند. ما باید جلوی کسانی را بگیریم که بی حساب و کتاب دارند همه املاک طالقان را به تباهی می کشند. سخنان حاج آقای حسینی مثل آبی روی آتش، آن بنده خدا را آرام کرد. دیگر این که حاج آقای حسینی مردی در نهایت مهربانی و سعه صدرند و من یقین دارم که آن روحیه مدارا و رواداری که باید در یک مسوول مسلمان باشد در ایشان هست و از این بابت نباید نگران بود. مصاحبه فوق را هم باید نگاه ژورنالیستی یک خبرگزاری به یک سوژه بحث برانگیز دانست نه بیشتر. بر اساس آن نباید تمام شخصیت این سید مهربان را تحلیل کرد.

با احترام - 1399/6/6

_______________________________

 

 

تحلیل دکتر ابراهیم جعفری درباره مصاحبه امام جمعه طالقان درباره روستای ایستای طالقان 

اشاره: به درخواست بنده، آقای داوود اسدی (فعال فرهنگی و روزنامه نگار) متن مصاحبه آقای سید فضل الله حسینی (امام جمعه محترم طالقان) و مجموعه یادداشت های انتقادی گروهی از فعالان فرهنگی و اجتماعی استان البرز در واکنش به این مصاحبه را خدمت آقای دکتر ابراهیم جعفری (استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی) فرستادند تا نظر تخصصی ایشان را جویا شویم. چون با توجه به یادداشت آقای اسماعیل آل احمد (البرزپژوه و مدرس حوزه علمیه)، شائبه انعکاس جهت دار و ناقص نظرات امام جمعه محترم از سوی خبرگزاری رسمی حوزه علمیه مطرح شده است. از استاد جعفری و دیگر دوستان‌ مشارکت کننده در این گفت وگوی فرهنگی، صمیمانه سپاسگزاریم و فعلاً این بحث را در اینجا خاتمه می دهیم.

حسین عسکری - 7 شهریور 1399

 

آن را "سودار" و "جهت دار" کرده اند

 

سلام بر جناب آقای اسدی عزیز، گزارش امام جمعه محترم طالقان را در مورد اهالی روستای "ایستا" و نظرهای مطرح شده که بیشتر با انتقاد همراه بود، با دقت مطالعه نمودم. اگرچه بنده در متن آن جامعه حضور ندارم؛ اما در رابطه با این گزارش از منظر علوم ارتباطات اجتماعی، موارد زیر به ذهنم خطور یافت که یادآور می شوم.

1- امام جمعه محترم طالقان نیت و قصدی برای تفرقه، تحریک و یا ایجاد شبهه نداشته و سعی در آگاه سازی و روشنگری نسبت به بینش و نحوه مواجهه اهالی روستای "ایستا" با جهان معاصر داشته اند.

2- امام جمعه محترم بر موارد مثبتی مانند ساده زیستی، سخت کوشی، نظم و ابتکار عمل اهالی روستای "ایستا" مانند جلوگیری از طغیان رودخانه شاهرود (بدون کمک دولت) و... تاکید ورزیده و نقدهای ملایمی را در مورد تفکر و عملکردشان به ویژه در مورد آیین های مذهبی آنان بیان کرده اند.

3-اما تنظیم کنندگان گزارش، آن را "سودار" و "جهت دار" کرده اند. نشانه روشن آن این که "لید گزارش" از طریق برجسته سازی موارد منفی مانند بی عنایتی اهالی روستا به نماز جماعت، ادعیه مندرج در مفاتیح، تعطیلی برخی مناسک مذهبی مانند حج، پای بندی به اقتصاد بسته و شبه سوسیالیستی و... که در مقایسه با موارد مثبت ذکر شده کم رنگ می باشد، با پیشداوری همراه گشته است. این رویکرد در تنظیم گزارش برخاسته از اعتقاد به تئوری "گلوله جادویی" یا "نظریه تزریقی" است که در فرآیند ارتباط و اطلاع رسانی، منبع خبر را فعال و مخاطب را منفعل فرض می کند.

4- فراموش نکنیم که مخاطبان رسانه ها در دنیای کنونی از توان بالای درک و تشخیص برخوردار بوده و در مواجهه با اخبار و گزارش ها می توانند حقایق را دریابند؛ به ویژه اگر از دانش و سواد رسانه ای برخوردار باشند. بنابراین صاحبنظران بر این موضوع تاکید دارند تا آنجا که ممکن است باید گزارشگران "عینی گرایی" و "بی طرفی" را مبنای تدوین گزارش قرار دهند.

5- تهیه کنندگان گزارش، مُدل آرمانی خود از حکمرانی را "جامعه تک صدایی" می دانند که فقط یک خوانش یا یک قرائت باید بر جامعه حاکم باشد؛ در حالی که "چند صدایی بودن"و "تنوع فرهنگی" مانند "تنوع زیستی" از بالاترین سرمایه های یک کشور بوده و میزان مدارا و شکیبایی در پذیرش گروه هایی که لزوماً با اکثریت افراد جامعه هم نظر نیستند، از شاخصه های "توسعه فرهنگی" به شمار می رود.

6- بدیهی است که مطابق با قواعد دموکراسی و مردم سالاری باید نگاه اکثریت جامعه در حکمرانی لحاظ شود؛ اما این موضوع منافاتی با به رسمیت شناختن حقوق اقلیت های غیر همسو با تفکر حاکم ندارد.

7-اینجانب اعتقاد دارم تضارب افکار و اندیشه ها که مصداق عینی آن در گزارش امام جمعه محترم طالقان و منتقدان آن ظهور و بروز یافته، پدیده ای مبارک است و می توان از این طریق دموکراسی را تمرین کرد. البته جا دارد که در این راستا " گفت و گو" و آداب آن (به رسمیت شناختن طرف مقابل، قبول منطق و استدلال از سوی دوطرف مذاکره، پرهیز از نگاه آمرانه و...) که از الزامات جامعه مدنی می باشد، فراگیر شود. متاسفانه در کشور ما "گفت و گو" از اعضای خانواده گرفته تا گروه های سیاسی و اجتماعی و حتی روشنفکران به دلایل مختلف نهادینه نشده است؛ از این رو بنده چنین مبادلات فکری را به فال نیک گرفته و اطمینان دارم مردم هوشمند و با درایت آن سامان با تاسی به منش بزرگوارانه و کریمانه پیشگام بزرگ مردم ایران در رواداری و مناعت طبع زنده یاد آیت الله طالقانی با هرگونه سوء استفاده و ایجاد تفرقه مقابله خواهند نمود.

 7 شهریور 1399

 متن کامل مصاحبه امام جمعه طالقان

نگاه انتقادی به مصاحبه امام جمعه طالقان درباره روستای ایستا - 1

 

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology 



نوشته شده در  جمعه 99/6/7ساعت  5:1 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

این بار امام جمعه طالقان علیه اهل توقف طالقان

در سوم شهریور 1399 آقای سید فضل الله حسینی (امام جمعه محترم طالقان) درباره روستای ایستای طالقان با خبرگزاری رسمی حوزه به گفت و گو نشست. این مصاحبه ترکیبی از خبرها و تحلیل های روا و ناروا درباره اهل توقف است. به نظر بنده، نتیجه و خروجی کلی مصاحبه، تخریب چهره مثبت این مهاجران تجددگریز است. به ویژه در جایی که امام جمعه محترم می گوید: «آنچه بنده در این گزارش مطرح کردم سعی کردم رعایت انصاف را بکنم، اگرچه مطالب محرمانه‌ای وجود دارد که بیش از مطالب یاد شده است و گفتنش صلاح نیست ...» این موضع‌گیری ها باعث می شود که عوام الناس و چهره های رادیکال، با قانون و حجت دانستن سخنان امام جمعه محترم، نسبت به این طایفه بی‌دفاع خشونت بورزند. بنده با این طایفه، همدل و هم سخن نیستم اما پذیرش تکثر و تنوع دیدگاه ها به مدرنیته و دستاوردهای آن در سپهر فرهنگی کشور عزیزمان ایران را لازم و مفید می دانم. به ویژه در سرزمین طالقان که خاستگاه شادروان آیت الله طالقانی فقیه نواندیش معاصر است. فقیهی مبارز که بیشتر اندیشه های متفاوت مذهبی، سیاسی و فرهنگی در کنار او احساس امنیت و آرامش می کردند. نقد اهل توقف طالقان وقتی منصفانه و روشمند است که مخاطبان نقد، در فرصتی برابر در این فرآیند حضور داشته و امکان شنیدن نقدها و پاسخ گویی برای آنان فراهم باشد. امام جمعه محترم در فرازی دیگر از مصاحبه‌اش که این هم نوعی تحریک عوام الناس و افراطی های محلی علیه این جماعت بی دفاع می تواند باشد، می گوید: «از طرف دیگر بسیاری از شخصیت‌های معروف سیاسی و فرهنگی کشور برای بازدید این روستا آمده‌اند که این خود اعتبار آن را بالا برده و اگر مشکل اداری برایشان پیش آید می توانند از حمایت بزرگان ذی‌نفوذ برخوردار شوند. به عنوان مثال در حال حاضر که بی رحمانه بومی‌های طالقان از کنار رودخانه ها رانده و خانه هایشان خراب می شود، هیچ قدرتی نمی تواند آسیبی به اراضی و املاک این طایفه برساند...»

این طایفه بی دفاع از طریق شرعی و قانونی و پرداخت پول بیشتر، مالک زمین های روستای خود شده اند. زباله تولید نمی کنند. آب رودخانه طالقان را آلوده نمی کنند. جرم مرتکب نمی شوند. تبلیغ ندارند. ویلانشینی و خوش نشینی و میهمانی های فسادانگیز آخر هفته ندارند. نزاع نمی کنند. با کشاورزی و پرورش اسب، در تولید و کارآفرینی نقش مهمی دارند. سیل بستر رودخانه طالقان را کنترل کرده اند. راستگو هستند. پرخاش و بداخلاقی برخی از اهالی بومی را تحمل می کنند. صرف نظر از عقاید اهل توقف، این جمع محدود چه ضرری دارند برای اقلیم و فرهنگ طالقان؟ بحث در اصل حق حیات و آزادی انتخاب محل زندگی است. از جایگاه فقاهت و عدالت امامت جمعه انتظار می‌رفت که نقدهای دقیق تر، حساب شده تر و منصفانه تری را متوجه میهمانان تجددگریز طالقان کند. البته بنده این مصاحبه عجیب را نقد روشمند نمی دانم بلکه به احتمال فراوان آن را مقدمه مهاجرت اجباری (بخوانید اخراج) اهل توقف از طالقان می دانم. رویدادی که در سپهر فرهنگ و تاریخ طالقان به هیچ وجه قابل دفاع نخواهد بود...

حسین عسکری

نویسنده کتاب روستای ایستا

سوم شهریور 1399

 متن کامل مصاحبه امام جمعه طالقان

_______________________________


 

دعوت خاضعانه از امام جمعه محترم طالقان

شهریور، ماه آیت الله طالقانی رحمت الله علیه است. ویدئوی اول بخشی از سخنان این معلم رواداری و مدارا در آخرین خطبه نماز جمعه اش در 16 شهریور 1358 است. میزبان این‌ نماز جمعه به یاد ماندنی، شهدای 17 شهریور 1357 در بهشت زهرای تهران بودند. همان جایی که چند روز بعد در 19 شهریور 1358 آرامگاه پیکر پاک امام جمعه مردمی و مبارز شد. علاقه مندم به مناسبت موضع گیری نابردبارانه اخیر امام جمعه محترم شهرستان طالقان درباره اهالی روستای بی دفاع ایستا، خاضعانه از آقای سید فضل الله حسینی دعوت کنم که باهم پای منبر نخستین امام جمعه تهران پس از پیروزی انقلاب بنشینیم. شاید سخنان هشدار دهنده ابوذر انقلاب، در این روزهای دشوار ما را به خود آورد. در ضمن اگر حوصله داشتید ویدئوی دوم را هم ببینید: خاطره آقای غلامعلی جعفری از مهربانی، جذب و حساسیت های آیت الله طالقانی (ره).

یا علی مدد

حسین عسکری - 4 شهریور 1399

 ویدئوهای مورد اشاره در یادداشت فوق 

_______________________________


 

 

بازتاب های یادداشت «این بار امام جمعه طالقان علیه اهل توقف طالقان»

 

دکتر حکمت اله ملاصالحی

(استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت امنای بنیاد ایرانشناسی)

 

بذرهای مسموم و کهنه تفرقه را از انبان فقه و فقاهت سلفی مشربی و اخباری گری برنگریم و بر زمین ذهن و فکر و عقل و هوش مردمان نپاشیم که خوشه های شوم و مسموم برخواهد داد و آتش بر جان زندگی مردمان خواهد افروخت که گناهیست نابخشودنی و ستمی بزرگ بر فرهنگ و فضیلت مروت و مدارا و نیک زیستن و احترام به حقوق شهروندی شهروندان. رشته های اتصال و حلقه های پیوند فرهنگ و فضیلت کثرت در وحدت و وحدت در کثرت و رنگارنگی را از هم نگسلیم که حکم حکمت خداوند چنین است و اصل بر مودت است و مروت و مدارا و عطوفت. به ویژه با آنها که برای زندگی آسوده تر و به امید و در انتظار تحقق جامعه و جهانی دادگرانه تر و فرهنگ و زندگی دادورانه تر به آغوش ما پناه آورده اند و در آغوش ما پناه گرفته اند.

دانشگاه تهران 1399/6/4 هجری خورشیدی

 

_______________________________

دکتر مهراب رجبی

(البرزپژوه و رئیس بنیاد ایرانشناسی شعبه استان البرز)

دوست عزیز دانشورم، جناب آقای دکتر عسکری. سلام. اظهارات حجت الاسلام جناب آقای حسینی امام جمعه محترم طالقان، در ارتباط با اهالی محترم روستای ایستا، و به دنبال آن نقد دلسوزانه و مطالب خوب شما را، ملاحظه کرده و بهره بردم. در این ارتباط، بنده نیز به اختصار نکاتی را تقدیم می دارم؛ در مطالب مطرح شده از سوی جناب امام جمعه، تعریف و حتی تمجید از اهل توقف، بیش از تکذیب - و احتمالا تهدید - بود. مساله کشت و کار در حاشیه رودخانه (طالقان رود - شاهرود) و مقایسه تقریباً غیر علمی و به دور از منطق با ساخت و سازهای (احتمالاً عمدتاً غیر مجاز) در سایر نقاط طالقان و در نتیجه القاء و تشویق غیر ملموس، مبنی بر لزوم اعمال حرکت مشابه نسبت به ایستائیان، نکته مهم سوال برانگیز در اظهارات جناب آقای حسینی می باشد...!؟ مساله دیدار گاه و بیگاه مسولان و مقامات، از محیط پاک، آرام و الهام بخش روستا - که یکبار نیز نصیب این حقیر به دور و گریزان از مقام گردید! - اتفاقاً یک وجه مثبت و تاییدیست بر حیات ساده و سلوک عارفانه این ارجمندان؛

آنچه زر می شود از پرتو آن قلب سیاه

کیمیاییست که در صحبت درویشان است

هشدار از روی سوز و گداز شما مبنی بر سوء استفاده احتمالی از بیانات جناب آیت الله و خطر برداشت و تلقی غیر واقعی از سخنان ایشان و فتوی انگاشتن نقطه نظرات مشارالیه، البته قابل درک و بایسته ذکر و شایسته تقدیر می باشد. تصور می کنم با نگارش اینگونه مطالب و مهم تر از آن با فرهنگ ممتاز و فرهیختگی قابل تامل طالقانیان فرهنگمدار و سوابق درخشانی که اهل طالقان در تسامح و تامل و تقریب دارند، ایمان دارم که هیچ خطری این نازنینان را تهدید نکرده و ایستاییان، سرافراز و مانا و بدون نیاز به تقلید از مرجع زنده، به حیات طیبه خود ادامه خواهند داد.

دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال

بی تکلف بشنو، دولت درویشان است

انهم کانوا قبل ذلک محسنین

1399/6/4

_______________________________

د‌کتر احسان الله شکراللهی

(البرزپژوه، خوشنویس و رییس مرکز تحقیقات زبان فارسی در دهلی نو)

 

درود بر شما جناب آقای دکتر عسکری عزیز! حق همان است که شما فرمودید. زمینه‌ی رشد و حضور همه‌ی شاخه‌های اندیشگی، و زمینه‌ی بروز و تنوع ایده‌ها، و امکان دگراندیشی یکی از نشانه‌های جامعه‌ی رو به رشد، باز و متمایل به تعالی است. مفهوم آزادی نیز جز این نیست؛ و اگر امروز حضرت آیت‌الله سید محمود طالقانی حضور داشت قطعاً اجازه چنین سوگیری‌های تندروانه را نسبت به این فرقه‌ی بی‌دفاع و بی‌آزار نمی‌داد. من هم شبیه شما روش اهل توقف در اندیشه‌ی اجتماعی و ایده‌ی زیستی و منش ایستای آنان در جامعه‌ای بالنده را نمی‌پسندیم، اما آزار و اذیتِ ایشان را هم برنمی‌تابیم. به ویژه که آنان هیچ تلاشی برای حضور در دیگر مجامع و تبلیغ روش و منش خود نمی‌کنند، و هیچ رسانه‌ای را برای نشر ایده‌آل خود در استخدام ندارند، و حتی از حضور دیگران در محله خویش آزرده خاطرند، و اگر تبلیغی در مورد آنان صورت می‌گیرد، کار دیگر نحله‌هاست و خود آنان هیچ نقشی در آن ندارند. این کجای دین مبین است که به واسطه سلیقه خاص خود بخواهیم دیگر سلیقه‌ها را لگدمال کنیم؟ و با چوب تکفیرگونه ایشان را بیازاریم!؟ هزاران درود بر جان آزاده‌ی شما که صدای حق در حنجره‌ی رسانه‌های البرز هستید، و با روش و منشی آشتی‌جویانه و مسالمت‌آمیز و میانه‌رو سعی در پیوند ارکان مختلف فرهنگی این استان دیرپا و بالنده دارید. عزمتان استوار و راهتان پررهرو باد.

سوم شهریور 1399

 

_______________________________

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است!

جعفر میناوند

(نویسنده و شاعر)

 

انتخاب گوشه ی عزلت برای مردمان دلزده و به ستوه آمده از تجدد و زندگی ماشینی - همانند «ایستا»ئیان و همفکرانشان - اگرچه به زعم غالب مردم بهترین گزینه برای ادامه ی حیات و بقاء نیست اما در میان همه ی گزینه های پیش روی انسان معاصر بدترین آنها هم نمی تواند باشد. انسانِ معاصرِ سعادت جو در پاسخ به این سوال که راه گریز از حیرانی و سر در گمی فعلی او کدام است و استیلای مکروه دیجیتالیسم و همچنین یورش ضدفرهنگ های ابتذال آفرین کی پایان خواهد یافت؛ اگر به نقطه ای امیدبخش نرسد و به پاسخی روشن دست نیابد؛ گاه عجالتاً و به ناچار به حبس اختیاری خود تن می دهد، بدان امید که مفتاح الفرجی در اندرونی خود بیابد. در همین راستا از کنار ناهماهنگی و بی قرینگی های محیطی به آرامی می گذرد و انزوا بر می گزیند تا شاید به مدد کشف و شهود یا اطاعت محض از مرجع هدایت خود طریق فلاح و رستگاری را از خسران و گمراهی تمیز دهد. آری، جامعه ی انسانی در عصر حاضر به نگرانی ها و آلامی مبتلاست که در میان همه ی نسخه های مورد ادعای شفابخشی، بسیاری - همچون «ایستا»ئیان و همفکرانشان - خلوت گزیدگی (تماشاگه راز و نه تماشای نیاز) را چاره ساز مصایب خود دانسته اند. این بینش و سلوک مادام که به واسطه ی عدم تبلیغ و اکراه و ابرام، دیگر آراء و عقاید را به چالش نمی کشد و تا زمانی که موضع فکری و عملی اش اقدامی متقابل در برابر حاکمیت و افراد دیگر نیست شایسته ی احترام خواهدبود.

 6 شهریور 1399

_______________________________

داوود اسدی

(فعال فرهنگی و روزنامه نگار)

 

اولاً باید عرض کنم که مقام معظم رهبری به عنوان فقیه عادل جامع الشرایط و ولی فقها، در جامعه اسلامی مخالفتی با موضوع تکثر ندارند که اگر داشتند نباید حوزه علمیه خراسان و فرهنگستان علوم اسلامی قم یا جریان های نزدیک به دیدگاه فکری مکتب تفکیک در روستای اهل توقف در طالقان در کشور ما فعال و دارای گفتمان باشند؛ نکته دوم اینکه برای دریافت اطلاعات بیشتر و افزایش سطح آگاهی‌های عمومی مردم به نظر می‌رسد گفتمان تکمیلی امام جمعه فاضل و محترم طالقان با یکی از پژوهشگران این حوزه که می‌توان از جناب آقای دکتر حسین عسکری که درباره این روستا کتابی نیز به رشته تحریر در آورده اند دعوت کرد تا در فضای مجازی گفتمان تکمیلی در این خصوص شکل بگیرد تا انشاالله میزان شناخت و نقد منصفانه موسوی درباره عالی این روستا به معنی واقعی کلمه اتفاق بیفتد و نگرانی آقای دکتر عسکری عزیز درباره برداشت‌های سطحی و عوامانه عده ای عوام الناس از فرمایشات فقهی و قابل نقد و گفتگو امام جمعه محترم و فاضل طالقان اتفاق نیفتد.

_______________________________

علی منصور زارع

(فعال فرهنگی و رسانه ای)

به آقای امام جمعه بفرمایید اجازه بدهید مردم زندگی خودشان را بکنند. این جماعت بی آزار مومن تولید کننده، سالیان زیادی است در گوشه ای که مالکیت آن منطقه را دارند بدون آزار و اذیت زندگی می کنند. لطفاً شما آنها را آزار ندهید مردم را کلافه کردید با این کار هایتان...

_______________________________

دکتر مهدی اصل زعیم

(پژوهشگر و دکتری جامعه شناسی از هند) 

 

برادر ارجمندم جناب آقای دکتر عسکری! باسلام و تحیت. گفتگوهایی را در این روزها در صفحه اینستاگرام جنابعالی شاهد بودم که هم جای تعجب داشت و هم خرسندی. خرسندی از آن رو که جامعه ایرانی به گفتگو نیازمند است و گفتگو الزاماتی دارد که از جمله آنها؛ دانش، رواداری، ادب و روش است و اما تعجب از اینکه امام جمعه یک شهرستان موضعی در مورد عده ای قلیل گرفته و بی درنگ این قوم تجددگریز موضوعی شده تا بعضی از تکثر بگویند و الزامات آن و فراموش کنند که سیاست های رسمی سپهر مدیریتی در این سرزمین حداقل یک قرن است که سعی دارد تا همه به یک گونه بیاندیشیم، به یک گونه بپوشیم و با یک ادبیات سخن بگوییم. ایشان هم از سیاست رسمی عدول ننموده و بر همین سیاق گفته است. فراموش نباید کرد که تکثرگرایی بر نسبت ما با حقیقت استوار است. اگر ما خویش را عین حقیقت بدانیم و یا آنچه ما فراچنگ آورده ایم را حقیقت تمام بدانیم، آنگاه تکثر برایمان از معنا تهی می گردد و اما اگر آنچه نزد ماست را عین حقیقت و تمام حقیقت نشماریم می توانیم با تکثر در فهم و دانش و رفتار از سر دوستی وارد شویم که محصولی مبارک بنام "گفتگو" خواهد داشت. آنهم در سایه خرد و دانش و شرافت و انصاف پله پله پرده های ضخیم جهل را به کناری زده و ما را گام به گام به شاهد دلبرای حقیقت نزدیکتر خواهد کرد. اگر ما به پلورالیسم پایبندی داشته باشیم باید فارغ از نسبت مان با ایده ای و یا سبکی برای زندگی، از حقوق قانونی و عرفی اربابش به دفاع برخیزیم و ساختارهای هژمون را که می خواهد همه را به یک راه براند و همه را به یک شکل درآورد به نقدهای عالمانه بکشیم و سکوت پیشه نکنیم. امروز سبک زندگی جوانان، حضور مشارکت جویانه زنان با سبک و سیاق مطلوب ایشان، اقلیت های دینی و مذهبی، گروه های قومی و... از حوزه هایی است که جا دارد تا باورمندان به پلورالیسم، لب بگشایند و در خصوص گروه های عظیمی که از طرد شدگان نظام رسمی مدیریتی جامعه محسوب می شوند، دفاع کنند. امید است در سایه گفتگوهای مومنانه، پرهیز از خودبسندگی ها و پایبندی به آداب و روش گفتگوهای عالمانه بتوان مشکلات را بهتر شناخت تا در جهت رفع آن هم با همت ملی قدم برداشت.پاینده و سربلند باشید.

پنجم شهریور 1399 

نگاه انتقادی به مصاحبه امام جمعه طالقان درباره روستای ایستا - 2 

 

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology




نوشته شده در  چهارشنبه 99/6/5ساعت  7:58 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


 

 

فُرروچو گُززینی، فعال فرهنگی و صنعتی ایتالیایی مقیم ایران درگذشت


3 شهریور 1399،‏ 13:48 / کد خبر 5007125

فُرروچو گُززینی، فعال فرهنگی و صنعتی ایتالیایی که از مهندسان شرکت نساجی مقدم بود و سالیان عمرش را در نظرآباد استان البرز گذراند، روز شنبه اول شهریور 1399 در همین شهرستان درگذشت. به گزارش خبرنگار مهر، حسین عسکری، تاریخنگار و پژوهشگر و فعال فرهنگی با اعلام این خبر گفت: متأسفانه فُرروچو گُززینی، روز شنبه اول شهریور 1399 در شهر نظرآباد درگذشت. او از مهندسان ایتالیایی کارخانجات نساجی مقدّم در نظرآباد بود.وی افزود: گُززینی متولّد سال 1316 خورشیدی شهر تاریخی فلورانس ایتالیا و دانش آموخته کارشناسی حسابداری بود که در سال 1338 به همراه پدر و مادرش به شهر نظرآباد در استان البرز آمد. سال 1340 به استخدام کارخانجات نساجی مقدم درآمد و در سال 1376 بازنشسته شد. زنده یاد گُززینی مجوز نشر خاطرات و تصاویرش را به بنده واگذار کرده بود و امیدوارم به زودی این کتاب را آماده انتشار کنم.

عسکری ادامه داد: پس از مرگ پدرش مهندس آلدو گززینی، نخستین سرپرست تولید کارخانجات نساجی مقدم، یک دوره جایگزین او شد. مهندس گززینی سال‌های طولانی با همسرش سرکار خانم سوسن ربانی در شهر نظرآباد زندگی کرد. او در اوایل جوانی و برای ازدواج با همسرش به دین مبین اسلام گروید. او با توجه به سال‌های طولانی حضورش در ایران با فرهنگ ایرانی اسلامی آشنایی کامل پیدا کرده بود و زبان فارسی را بسیار عالی صحبت می‌کرد. سکونت طولانی‌اش در نظرآباد از او یک ایرانی تمام عیار ساخته بود. همچنین بسیار مهربان بود و راستگو. این تاریخنگار و پژوهشگر گفت: او دغدغه‌های جدی فرهنگی هم داشت و دلسوزانه در تألیف دو کتاب «دشتی به وسعت تاریخ» و «بیداری دشت کهن» کمکم کرد و آرشیو خوبی از تصاویر قدیمی نظرآباد و مهندسان ایتالیایی را در اختیارم گذاشت. عسکری در پایان اشاره کرد: ایتالیایی‌ها حضور جدی در توسعه نظرآباد داشتند، به همین دلیل عبدالله مقدم بنیانگذار شرکت نساجی مقدم در سال 1340 ش به جهت تقدیر از مهندسان ایتالیایی، یکی از خیابان‌های نظرآباد را به نام ایتالیا نامگذاری کرد.


گفت و گوی فوق در خبرگزاری مهر


بنده و مرحوم فروچو گززینی، بهار 1397

 

 


عبدالله مقدم بنیانگذار شرکت نساجی مقدم در سال 1340ش به جهت تقدیر از مهندسان ایتالیایی، یکی از خیابان‌های نظرآباد را به نام ایتالیا نامگذاری کرد

 

مهندس علی نقی خاموشی (نفر سوم از سمت چپ) از چهره های انقلابی متمایل به جمعیت موتلفه اسلامی است که در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مدیرعامل کارخانجات نساجی مقدم بود. فرروچو گززینی (نفر اول از سمت چپ) همیشه از دوره مدیریت خاموشی به نیکی یاد می کرد.


یادداشت مرحوم فرروچو گززینی به زبان ایتالیایی برای بنده، سال 1391ش



نوشته شده در  سه شنبه 99/6/4ساعت  6:34 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

 

درگذشت البرزپژوه و افسانه‌پژوه پیشکسوت

شنبه 1 شهریور 1399 - 10:54 / دسته‌بندی: البرز /کد خبر: 99060100288 / خبرنگار: 50022

ایسنا / البرز: استاد منوچهر سلیمی البرزپژوه و افسانه پژوه و نویسنده پیشکسوت ادبیات کودکان و نوجوانان، روز پنج شنبه 30 مرداد 1399 در سن 92 سالگی در شهر تهران درگذشت. دکتر حسین عسکری نویسنده البرزی در گفت و گو با ایسنا، گفت: استاد سلیمی در سال 1307 در روستای فشند از توابع شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز زاده شد و در نوجوانی به همراه خانواده‌اش به تهران نقل مکان کرد. پس از دریافت دیپلم ادبی، در رشته نقشه کشی و طراحی ساختمان، ادامه تحصیل داد. وی بازنشسته وزارت بهداری است. از سال 1348نویسندگی را آغاز کرد. او به جهت فعالیت در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان، بارها مورد تقدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قرار است.

عسکری افزود: استاد سلیمی نگارش دوازده عنوان کتاب را در کارنامه فرهنگی و پژوهشی خود دارد: قصه های عامیانه مردم ایران، افسانه‌های ایرانی (مطالعه تطبیقی افسانه‌های ایرانی با سایر کشورهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی در سه جلد)، کتاب فشند (تک نگاری روستای فشند که در سال 1393 منتشر شده است)، دو غول، مورچه و شیر، آب حیات، سر بر افلاک می‌سایید، نام پرافتخار، لاشخوران، قصه شهر (اشعار عامیانه کودکانه)، افسانه ملک ابراهیم و اسب پری پیکر (از افسانه‌های ایرانی)؛ افسانه‌های طوطی سخن گو (بازنویسی کتاب چهل طوطی که اصل آن به زبان سانسکریت است).


گفت و گوی فوق در وب سایت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)

 

کتاب «فشند» اثر شادروان استاد منوچهر سلیمی که در 30 امرداد 1399 در سن 92 سالگی درگذشت. این کتاب مونوگرافی (تک نگاری) روستای فشند ساوجبلاغ به شمار می رود که در سال 1393 منتشر شده است.



نوشته شده در  شنبه 99/6/1ساعت  12:5 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

جای جیپ شعبان بی‌مخ هنوز بر در خانه مصدق باقی است


سه‌شنبه 28 مرداد 1399 / 01:12 / دسته‌بندی: البرز / کد خبر: 99052820415 / خبرنگار: 50022

ایسنا / البرز: امروز کودتای 25 تا 28 مرداد 1332، 67 ساله شد، کودتایی که در تهران به وقوع پیوست اما برخی آثار آن پس از سال‌ها هنوز در البرز باقیست، مثل درب خانه ویران شده مصدق که بر اثر برخورد جیپ شعبان بی مخ خم شده یا خانه‌ای که مصدق دوران حصر بعد از کودتا تا پایان عمر را در آن سپری کرد و البته مهمتر از همه جنازه مصدق که در همان خانه به امانت سپرده شده چون شاه گفته بود «زنده و مرده‌اش احمدآباد» مصادف با این تاریخ، دکتر حسین عسکری نویسنده و البرزپژوه در یادداشتی برای ایسنا، نوشت:

67 سال از کودتای آمریکایی، انگلیسی و پهلوی در روز 28 مرداد 1332 گذشت. کودتایی پیچیده که منجر به سقوط دولت قانونی ایران شد. محمدرضا شاه که از کشور گریخته بود بار دیگر برگشت و نیروهای ملی مذهبی با مشت آهنین حکومت پهلوی سرکوب، زندانی و یا منزوی شدند. دکتر محمد مصدق هم در یک دادگاه نظامی فرمایشی به سه سال زندان انفرادی در لشکر 2 زرهی محکوم شد. اخیراً بخش هایی از اسناد مربوط به کودتا از حالت طبقه‌بندی خارج شده و تعدادی از آنها در «وب سایت آرشیو امنیت ملی آمریکا» قابل مشاهده است. این اسناد به صراحت دخالت استعمار و استبداد در براندازی دولت مردمی ایران را تأیید می‌کند. پس از کودتا، 25 سال دیگر حکومت پهلوی ادامه پیدا کرد البته با کمک سازمان اطلاعات و امنیت (ساواک) و غلبه رویکردهای امنیتی و اطلاعاتی. حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در تحلیل کودتای 28 مرداد فرموده اند: «غربی‌ها به او (محمدرضا شاه) کمک کردند تا بتواند یک حکومت ملی را سرنگون کند، غربی‌ها خودشان مستقیماً در 28 مرداد حکومت مصدق را - که یک حکومت ملی بود، کاری به اعتقادات مصدق ندارم، بالاخره حکومت ملی بود - سرنگون کردند.» با جست و جو در منابع مکتوب و اسناد برجای مانده، می توان ردپاهایی از این کودتا را در استان البرز پی گرفت:

1. دکتر مصدق پس از گذراندن حبس انفرادی سه ساله، به جای این که آزاد شود از 13 مرداد 1335 تا 14 اسفند 1345 به روستای احمدآباد از توابع شهرستان نظرآباد در استان البرز تبعید شد. تبعیدی رنج‌آور که مشمول آزارها و نظارت‌های سخت گیرانه ساواک بود. این تبعید بر اساس اسناد محرمانه وزارت خارجه آمریکا به تدبیر و توصیه سازمان جاسوسی آن کشور موسوم به «سیا» انجام شده بود.

2. نوچه‌های شعبان جعفری مشهور به بی مخ که پس از کودتا، عنوان «تاجبخش» را از شاه دریافت کرده بود، گاه و بیگاه با طراحی و هدایت ساواک در پوسته مردم به احمدآباد می آمدند و با شعارها و دشنام هایشان مصدق را آزار می‌دادند. پس از این فشارهای روانی بود که ساواک حلقه حصر را تنگ تر کرد به طوری که در اواخر تبعید منتهی به مرگ، مصدق برای دیدار با خانواده‌اش نیز تحت فشار و تدابیر پیچیده امنیتی بود. او وصیت کرده بود در کنار مزار شهدای 30 تیر 1331 به خاک سپرده شود اما شاه اجازه نداد و پیکرش امانی در احمدآباد به خاک سپرده شد. از سال 1345 تا آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، این بار قبر مصدق در حلقه امنیتی ساواک قرار گرفته بود. اسناد برجای مانده نشان می‌دهد که چگونه نیروهای مخالف حکومت پهلوی در احمدآباد مورد آزار مأموران ساواک قرار گرفته‌اند.

3. بازرگان سیاسی «عبدالله مقدم» بنیانگذار کارخانجات نساجی در شهر نظرآباد، مخالف دکتر مصدق بود و از نزدیکان به محافل قدرت و ثروت حکومت پهلوی به شمار می رفت. این تقابل مقدم با مصدق از اتاق بازرگانی ایران آغاز شده بود. همین مخالفت‌ها، باعث شد که مقدم در سال های پس از کودتا، آشکارا و رسماً از شعبان جعفری (بی‌مخ) که از عوامل اجرایی کودتا به شمار می رفت دعوت کرده و از او در شهر نظرآباد بسان مقامات دولتی استقبال و پذیرایی کند. البته این دیدار، بازدیدهای مقدم و همکارانش از زورخانه شعبان را در پی داشت. بخشی از عکس‌های یادگاری مقدم و شعبان در آرشیو آقای کریم توسلیان (دایرکننده نخستین عکاسی نظرآباد) قابل مشاهده است.

4. پس از کودتا، خانه مصدق در تهران تخریب شد و بخشی از آجرها و درب آن خانه به تبعیدگاه صاحب خانه منتقل شد. فرورفتگی‌های این درب، حاصل برخورد شدید جیپ شعبان بی مخ با آن است. این درب آهنی، اثری مهم از کودتای 28 مرداد در استان البرز به شمار می‌رود. استیفن کینزر خبرنگار ارشد روزنامه نیویورک تایمز و نویسنده کتاب «همه مردان شاه» این درب را در احمدآباد دیده و درباره آن مطالبی نوشته است.

5. آیت الله محمد محمدی اشتهاردی (نویسنده و پژوهشگر البرزی) در سال‌های پس از کودتا از سوی پاسگاه ژاندارمری اشتهارد بازداشت شد. اتهام او توزیع اعلامیه اعتراضی آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی دیگر عالم البرزی در محکومیت برگزاری جشن سالگرد کودتای 28 مرداد در اشتهارد بود.

در پایان پیشنهاد می‌شود قلعه تاریخی احمدآباد که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده با تدبیر هوشمندانه مسئولان کشوری و استانی به «موزه ملی مبارزه ایرانیان با استعمار و استبداد» تبدیل شود. موزه ای که در راستای اهداف انقلاب اسلامی است.

منابع: استیفن کینزر، همه مردان شاه، ترجمه شهریار خوّاجیان، ص 325؛ محمد مصدق، خاطرات و تألمات مصدق، ص 171؛ غلامحسین مصدق، در کنار پدرم مصدق، ص 148؛ حسین عسکری، بیداری دشت کهن، ص 349؛ همان نویسنده، علمای مجاهد استان البرز، ص 148؛ پایگاه اطلاع ‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌ العظمی سید علی خامنه‌ای، 12/4/1395.


یادداشت فوق در وب سایت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)

 

حسین عسکری، «ردپای کودتا در البرز»، روزنامه پیام آشنا، ش 1672، سه شنبه 28 مرداد 1399، ص 8.

یادداشت فوق در روزنامه پیام آشنا 

 

روزنامه روزان، شماره 4384، چهارشنبه 29 امرداد 1399، صفحه 2 

 مقاله فوق در روزنامه روزان    

 

اسناد منتشر شده در وب سایت آرشیو امنیت ملی آمریکا درباره کودتای 28 مرداد 1335


تبعید دکتر مصدق به احمدآباد در 13 مرداد 1335  


تنهایی مصدق در تبعیدگاه احمدآباد


آرامگاه و تبعیدگاه مصدق در احمدآباد


روز 23 آبان 1340 محمد رضا شاه پهلوی به همراه فرح دیبا، دکتر علی امینی نخست وزیر، مهندس فریور وزیر صنایع و معادن، عطاالله خسروانی وزیر کار و سمیعی وزیر پست و تلگراف طی مراسمی کارخانجات نساجی مقدم را در نظرآباد افتتاح کرد.


قدردانی محمد رضا شاه پهلوی از شعبان جعفری


عبدالله مقدم بنیانگذار کارخانجات نساجی مقدم در شهر نظرآباد


قدردانی عبدالله مقدم از شعبان جعفری در کارخانجات نساجی مقدم شهر نظرآباد

 

آیت الله محمد محمدی اشتهاردی در کنار آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی

 


نوشته شده در  سه شنبه 99/5/28ساعت  6:8 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

دربی آهنی در قلعه احمدآباد (آرامگاه و تبعیدگاه دکتر محمد مصدق) نگهداری می شود که اثری ارزشمند از کودتای امریکایی، انگلیسی و پهلوی 28 مرداد 1332 است. به هنگام کودتا، خانه دکتر مصدق در تهران ویران شد. این درب همان خانه است و همچنان فرورفتگی‌های برخورد جیپ شعبان جعفری (بی‌مخ) از عوامل اجرایی کودتا در آن دیده می‌شود. مصدق از در پشتی خانه اش گریخت اما پس از سه سال زندان انفرادی، به دستور سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) به روستای احمدآباد از توابع شهرستان نظرآباد در استان البرز تبعید شد. استیفن کینزر (خبرنگار ارشد روزنامه نیویورک تایمز و نویسنده کتاب همه مردان شاه) درباره این درب مطالبی نوشته است. روز جمعه 24مرداد 1399با آقای ابوالفتح تک روستا (آشپز وفادار قلعه احمدآباد) در کنار این اثر تاریخی، گفت و گویی جذاب داشتم که بخشی از آن را به مناسبت شصت و هفتمین سالگشت کودتای 28 مرداد ببینید. جهت آگاهی بیشتر درباره این اثر تاریخی رجوع کنید به مصاحبه ام با خبرگزاری مهر. 

حسین عسکری - شب 28 مرداد 1399

 

بخشی از گفت و گوی فوق

ویدئو از: علی عسگری


ابوالفتح تک روستا آشپز قلعه احمدآباد در حال اشاره به تنها وسیله خانه تاراج شده دکتر مصدق در تهران که در روستای احمدآباد نگهداری می شود.    

 


نوشته شده در  دوشنبه 99/5/27ساعت  9:1 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

 

به مناسبت سالگشت کودتای 28 مرداد 1332 درباره نقش روستای احمدآباد از توابع شهرستان نظرآباد در رویدادهای تاریخ معاصر ایران با صفحه اینستاگرام «گروه گردشگری ایران بیا» سخن خواهم گفت

پنج شنبه 23 امرداد 1399، ساعت 18

https://www.instagram.com/iranbiafa

 


نوشته شده در  سه شنبه 99/5/21ساعت  2:2 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 

 

نام آوران سرزمین من

(معرفی مشاهیر استان البرز در رادیو البرز)

تهیه کننده: محمد شهبازی

روزهای زوج ساعت 13:40 / تکرار روزهای فرد همان ساعت

با حضور البرزپژوهان: اسماعیل آل احمد، حسین عسکری، زکریا مهرور، سید هادی میرابوالقاسمی و...

______________________


 

کودک نویسان البرزپژوه

هجدهم تیر در تقویم پرافتخار ایران عزیز، روز ادبیات کودکان و نوجوانان نامگذاری شده است. این روز فرهنگی و مهم را به نویسندگان البرزی این عرصه به ویژه سه نویسنده گرامی که با التفات به حوزه البرزپژوهی، آثاری را در معرفی زادگاهشان پدید آورده اند، تبریک عرض می کنم. آقایان منوچهر سلیمی، زکریا مهرور و مرتضی دهقان آزاد که روستاهای فشند، برغان و اغلان تپه از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز را شناسنامه دار کرده اند. قلمشان همچنان پویا و بابرکت باد.

 18 تیر 1399

______________________


مشغول کتاب تاریخ هشتگرد هستم

مقاله فوق درباره مجموعه تاریخی ینگی امام در شهرستان ساوجبلاغ است که در 7 آذر 1381 در صفحه 16 شماره 740 روزنامه جام جم منتشر شده است. از آن سال ها بسیار علاقه مند بودم که کتابی درباره ینگی امام بنویسم. خوشبختانه از اوایل سال 1399 مشغول مطالعات اکتشافی و فیش برداری های کتاب «تاریخ هشتگرد» هستم. ینگی امام هم در محدوده این شهر قرار دارد. با بررسی منابع مکتوب و اسناد مربوط به دوره صفویه تا اواخر پهلوی، کمیت و کیفیت دلالت های فرهنگی و تاریخی مجموعه تاریخی ینگی امام، قابل توجه و مهم است. در این باره بیشتر خواهم نوشت. امیدوارم در کتاب، حق مطلب را ادا کنم.

13 تیر 1399

______________________


یادی از شهید البرزی سپاه شهید چمران

عکس این شهید عزیز که از سال 1365ش، پیکرش در مزار شهدای شهر نظرآباد از توابع استان البرز به خاک سپرده شده، از تصاویر همچنان جذاب و به یاد ماندنی دوران کودکی ام است. شهیدی خوش تیپ که سبیل مرتبش، شکوه نظامی اش را دوچندان کرده است. درجه نظامی اش، گروهبان است اما بسان امیران نگاهت را درگیر اراده اش می کند. خواستم به مناسبت 31 خرداد سالگشت شهادت سردار دکتر مصطفی چمران، مطلبی مرتبط با استان البرز بنویسم، یاد شهید علی دودانگه افتادم که چهار ماه همسنگر آن فرمانده شجاع در جنگ های نامنظم بود. این شهید از سال 1356ش تا هنگام شهادتش، جمعی ژاندارمری بود. نیروی منحل شده در نیروی انتظامی فعلی که وظیفه اش پاسداری از مرزهای ایران عزیز بود. کشف دلایل تکثر و تفاوت چهره ها و منش شهدای جنگ تحمیلی با معیارهای امروزی، همیشه برایم جذاب بوده است. چهره هایی که اگر الان بودند شاید در گزینش این نهاد یا آن اداره رد صلاحیت می شدند! روح این فرمانده شهید و نیروی باوفایش شاد و قرین رحمت الهی باد...

31 خرداد 1399

______________________

 

مجتهد تبعیدی در کرج

این بریده روزنامه اطلاعات متعلق به 15 خرداد 1342 است که طی آن تیمسار پاکروان رئیس ساواک از دستگیری آیت الله خمینی و آیت الله قمی خبر داده است. شخصیت اخیر همان آیت الله سید حسن طباطبایی قمی است که در 15 خرداد 1342 به همراه امام خمینی (ره) بازداشت و در زندان قصر و پادگان عشرت آباد تهران زندانی شد. آیت الله قمی که مخالف حکومت پهلوی بود از سال 1346 تا 1357ش در وضعیت تبعید و حصر در خیابان برغان شهر کرج زندگی می کرد. این سکونت ناخواسته باعث شد چهره هایی همانند امام موسی صدر به کرج بیایند برای دیدار با او. چند ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، از تبعیدگاه کرج رهایی یافت و به مشهد بازگشت. او از منتقدان سرسخت دکتر علی شریعتی بود. در نهایت روز 21 خرداد 1386 در سن 97 سالگی در شهر مشهد درگذشت. آیت الله وحید خراسانی بر پیکر او نماز خواند و آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب با صدور پیامی مکتوب از مبارزات او تجلیل کرد. درباره چرایی و چگونگی انزوای او در سال های پس از پیروزی انقلاب و آشتی اش در پایان عمر، در مجالی دیگر خواهم نوشت.

حسین عسکری - 14 خرداد 1399

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology



نوشته شده در  دوشنبه 99/5/13ساعت  8:28 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

 


 

 ماه نشینی ما

شب جمعه (19 تیر 1399) ساعت 22 در برنامه زنده «ماه نشین» گفت وگوی گرمی با آقای محمد نجفی درباره ناگفته ها و ناشنیده های محوطه باستانی خوروین ساوجبلاغ داشتم. آقای اصغری تهیه کننده این برنامه در بین این گفت گو، بخش هایی از فیلم مستند «داستان یک شهر» ساخته شهرام درخشان را پخش کرد؛ فیلم کمتر دیده شده ای از سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی از کارخانجات نساجی مقدم شهر نظرآباد. پخش این فیلم، بار دیگر بحث تغییر کاربری این کارخانجات را در این برنامه تلویزیونی دامن زد. در مجموع شب خاطره انگیزی بود. عکس فوق هم سندی بر پیوستن بنده به پویش «من ماسک می زنم» است. البته فیلم گفت وگو درباره ویژگی های ارزشمند فرهنگ و مدنیت خوروین را در پست های بعدی منتشر خواهم کرد  .

حسین عسکری - 20 تیر 1399


 


______________________

 

نکته های خوش و نقدهای نیک یک گفتگو

دکتر حکمت اله ملاصالحی

(استاد دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی)

به تاریخ نوزدهم تیر ماه سال جاری برنامه ای که نامش «ماه نشین» است از شبکه استانی سیمای البرز ساعت بیست و دو شب پخش شد. بخشی از برنامه، به گفتگوی زنده دوست گرانقدر و نویسنده توانای میهن ما آقای دکتر حسین عسکری با مجری برنامه اختصاص داده شده بود. ایشان در این برنامه قدمت باستان شناختی و غنای تاریخی و فرهنگی استان را موجز و مجمل معرفی کردند و از فقدان موزه باستانی شناختی و آثار باستانی در استان شِکوِه داشتند و از بی توجهی و بی خبری مسئولان و مدیران استانی به پدیده و نهادی با چنین درجه از اهمیت اظهار گله مندی و ناخوشنودی کردند. لازم می بینم در همین رابطه به چند نکته اشاره شود:

نخست آن که مادام و تا هنگامی که حکمت و خرد و منطق و معنا و ضرورت و در یک کلام فلسفه موجودیت چیزی، پدیده ای، نهادی، سازمانی برای مردم و دولتیان و مدیران و مسئولان جامعه ای درست و دقیق و عمیق تعریف و فهمیده شده نیست از پی افکندن و بنیاد نهادن و تأسیس آن نیز چیزی به کف نخواهد آمد و منفعت و مصلحتی حاصل نخواهد شد. بی خبری تاریخی که دامنگیر جامعه پساانقلاب ما شده است برای مُلک و ملت ما پر هزینه و خسارت بار بوده است. البته نویسنده توانا و خوشفکر ما آقای عسکری به بی خبری و غفلت تاریخی سال های استبداد شاهانه اشارات و ارجاعاتی نیک داشتتد. آن غفلت و بی خبری در جامعه پسا انقلاب ما متأسفانه توجیه شرعی هم شد و زیر سقف های تَرَک خورده آموزش و پرورش، نسلی را چنان غلط و چنان در غفلت و بی خبری تاریخی تربیت کردیم و تعلیم دادیم که نه تنها انگیزه و احساسی از ایرانی بودن و میهن دوستی در جان و وجدان و روان و رفتارش نیست که اصلاً نمی داند برای چه زندگی می کند و مسئولیت و منزلت و معنا و نقش و سهم بودن و حضورش در جامعه و جهانی که زندگی می کند چیست. تصادفی نیست از زبان طلبه ای غافل و بی خبر می شنویم که بگوید اگر روزی ما نباشیم چنان سرزمین سوخته ای بجای خواهیم نهاد که هیچ چیز برای هیچ کس نباشد!!! چنین است غفلت و بی خبری تاریخی و میهن ستیزی و میهن گریزی که اینک با آن دست در گریبانیم و دست و پنجه می فشاریم!

دو دیگر آن که در میان انواع و اقسام و اطوار تاریخ نگاری اعم از تاریخ نگاری مکتوب (روایی و تحلیلی و تطبیقی و پدیدارشناختی و فلسفی و مانند این ها) و تاریخ مستندنگاری و تاریخ شفاهی و تاریخ نگاری های باستان شناختی و ملموس که علوم باستان شناختی و انسان شناختی و موزه شناختی(Museology) در صف مقدم ایستاده اند؛ این نوع اخیر و جدید و فوق العاده مهم از آگاهی و شناخت ما از تاریخ و حضور تاریخی انسان در جهان چونان هستنده ای تاریخمند است که در جوامع گذشته به مفهوم متجدد آن شناخته شده نبوده است. این نوع از تاریخ نگاشت های باستان شناسانه و ملموس هم تجربی ترند هم انسانشمول و جامع تر. انسانشمول و جامع تر به این معنا که همه ادوار تاریخ بشر را از صدر تا ذیل شامل می شوند و پوشش می دهند. هم در مقیاسی ملی هم سیاره ای و انسانشول هم می توان تاریخ بشر را نگاشت. اتفاقی عملاً در روزگار ما افتاده است. پدیده موزه های عالم مدرن تاریخستان های عظیم نه تنها جامعه و جهان بشری ما که طبیعت و کیهان هم هستند.

سه دیگر آنکه به هر روی خواسته و ناخواسته پس از بپاخاستن طوفان توفنده انقلاب علمی و صنعتی در قاره و منطقه غربی تاریخ چهره فرهنگ و شیوه زندگی و نحوه بودن ما در جهان در مقیاسی سیاره ای و انسانشمول تغییر کرده است. بازگشت به شیوه های زندگی پیشامدرن یا به اصطلاح جوامع سنّتی نه ممکن است و نه ضروری و نه معقول و میسور. صیانت از مواریث و آثار بجای مانده از نحوه زندگی جوامع گذشته و نگارش تاریخ و فرهنگ و جامعه و جمعیت شناختی آن شیوه ها و نحوه های زندگی برای هر قوم و ملت و کشور و نظام سیاسی یک ضرورت است و البته ضرورت اجتناب ناپذیر.

چهارم آنکه در پس پشت موجودیت موزه های عالم مدرن هم تاریخ و تحولات عظیم تاریخی هم حکمت و خرد و معنا و منطق و فکر و فلسفه و نظام های ارزشی و دانایی علی الخصوص یک جهان دانش و دانایی تاریخی ستبر هست که متأسفانه نه تنها حاکمان و دولتیات جامعه پسا انقلاب ما از آن هیچ نمی دانند که متأسفانه حتی برای بسیاری از نخبگان و تحصیل کرده های جامعه معاصر ما درست تعریف و تفهیم شده نیست.

دانشگاه تهران 1399/4/19 هجری خورشیدی

- نشر نخست این یادداشت در کانال تلگرام اندیشه حکمت andishehekmat@


______________________


یادآوری هویت داشته‌ی البرزنشینان

واکنش دکتر احسان الله شکراللهی هنرمند و پژوهشگر البرزی و رییس مرکز تحقیقات زبان فارسی در دهلی نو (هند) به برنامه تلویزیونی ماه نشین

به‌ به! مثل همیشه گفتاری دلنشین و شیرین و هویت‌ساز. حقیقت این است که یکی از استوانه‌های مهم و مایه دوام هر جامعه، عناصر هویتی آن جامعه هستند، و شناختن و شناساندن این عناصر هویتی کار بسیار مهمی‌ است مثل استحکام‌بخشی فوندانسیون یک ساختمانی که بیم ریزش آن می‌رود. همه جوامع در جهان به دنبال این هستند که حتی هویت نداشته خودشان را به نوعی بسازند و بسیاری از جوامع، عناصر هویتی که دارند را آنقدر که باید و شاید نمی شناسند، تا جایی که فراموش می‌شود و افراد آن جوامع دچار از خودبیگانگی و دچار ضعف شخصیتی و فقدان غرور ملی می‌شوند. خوشبختانه جناب آقای دکتر حسین عسکری عزیز از پژوهشگران سخت‌کوش، کار ریشه‌ای و مهمی را در پیش گرفتند و آن این که هویت داشته‌ی البرزنشینان را به ایشان یادآوری می‌کند. خوب استان البرزیان را بازشناسی و بازنشانی می‌کنند. به واسطه اینکه این استان آخرین استان شکل گرفته در کشور است، و با این عناصر هویتی شناسانده نشده، یعنی بخشی از این پیشینه همیشه به نام تهران معرفی شده و بخشی هم به نام قزوین و... معرفی شده و امروز این ضرورت را بیش از همیشه احساس می کنیم که یک بار دیگر تک تک افراد تاثیرگذار در تاریخ و عناصر مردم شناسی و دیرینه شناسی و تاریخی این خطه از نو بازخوانی و بازگویی بشود. خوشبختانه آقای دکتر عسکری با درک درست و عمیق این ضرورت، آستین همت را بالا زده‌اند و به انجام این مهم می‌پردازند، و از این بابت همه ما البرزیان و البرزنشینان وامدار ایشان هستیم و هر کمکی از دستمان بربیاد باید انجام بدهیم تا این کار بزرگ به سامان برسد.

 21 تیر 1399

______________________

- حسین عسکری: از ابراز لطف و تشویق های جناب آقای دکتر شکراللهی عزیز، خاضعانه سپاسگزارم. امیدوارم که تکاپوهای اندک و ناچیز بنده در تقویت هویت تاریخی استان البرز موثر باشد. البته دکتر شکراللهی از پیشگامان طالقان پژوهی و البرزشناسی هستند. برگزاری آیین شونشیر (شب نشینی دیزانیان) و معرفی خوشنویسان البرزی و نگارش مقالاتی درباره فرهنگ و تاریخ طالقان... بخشی از فعالیت های ارزشمند ایشان است. اکنون نیز در شبه قاره هند، جانانه و مدبرانه از زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ گرانسنگ ایران عزیز پاسداری می کنند.

- به نقل از کانال البرزپژوهی https://t.me/alborzology



نوشته شده در  جمعه 99/5/10ساعت  4:15 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز -1
رسانه ملی و تنوع فرهنگی و زبانی استان البرز - 2
پاسخ البرزپژوهانه به بی ادبی علیرضا پناهیان به ساحت پیامبر (ص)
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج -1
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2
مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 3
خاطره اسماعیل آل احمد از استاد دکتر یوسف مجیدزاده
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]