سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

امیر ناصر رنجبر (متولد 1375) هنرجوی آموزشگاه کامکارها و نوازنده کمانچه گروه «ژاو» به سرپرستی سیاوش کامکار است. محمد معصومیان خبرنگار روزنامه ایران طی گفت و گویی با سیاوش و امیرناصر، این گروه موسیقی را معرفی کرده است. متن کامل این گزارش را در ادامه مطلب بخوانید. وبلاگ «ساوجبلاغ پژوهی» برای این هنرمند جوان و خوش قریحه ساوجبلاغی، توفیقات بیشتری را آرزومند است.

بداهه‌ هایمان به دل نمی ‌نشیند 

سیاوش کامکار متولد آبان 1368 است. البته با توجه به سن و سالش نمی‌شود حدس زد که تا امروز 4 آلبوم منتشر کرده و اولین کارش با نام «بارانی بر دریا» را در 14 سالگی ضبط کرده باشد. اما او از خانواده کامکارهاست و در این خانواده موسیقی مانند هوا جریان دارد. به بهانه انتشار آخرین کار آهنگسازی سیاوش و اولین آلبوم گروه «ژاو» با نام «رو» که او و دوستانش که همگی هنرجوی آموزشگاه کامکارها هستند آن را منتشر کرده‌اند، با سیاوش به گفت‌و‌گو نشستیم. احسان امامی نوازنده عود، نیریز کامکارنوازنده تار، مرتضی مومنیان نوازنده تنبک، امین جهانگیری نوازنده سنتور و امیر ناصر رنجبر نوازنده کمانچه دیگر اعضای گروه را تشکیل می‌دهند. در یک بعدازظهر بهاری به سراغشان رفتیم تا با سیاوش و امیر ناصر که متولد 1375 است و جوان ترین عضو گروه است، گفت‌و‌گویی داشته باشیم. متأسفانه در روز مصاحبه متوجه شدم دستگاه ضبط صدا خراب شده. مصاحبه در یک آموزشگاه موسیقی که سیاوش در آنجا تدریس می‌کند، برگزار می‌شد و  با توجه به قولی که داشتیم، سرقرار حاضر شدم. سیاوش با جدیت از ما استقبال کرد و من را به اتاقی برد تا آنجا باهم صحبت کنیم. اما وقتی مشکل دستگاه کوچک ضبط صدا  را به او گفتم با هم به استودیویی رفتیم که آلبوم را آنجا ضبط کرده بودند. گوشه استودیو در قاب کوچکی عکسی از جوانی استاد حسن کامکار با تمام کوچکی، بزرگترین قاب اتاق بود. سیاوش میکروفن را روشن کرد و با خنده گفت این هم رکوردر و آخر گفت‌و‌گو یک سی دی ضبط شده به من تحویل داد تا گوشه‌ای هم از هنر صدابرداری خود را به من نشان داده باشد.

از کامکارها باید شروع کنیم؟ (خنده)

سیاوش: نه چه ربطی به کامکارها دارد فامیلیم کامکاره، من سیاوش هستم.

دوست داری ازکامکارها مستقل شوی؟

سیاوش: نه کامکار بودن باعث افتخار من است اما به لحاظ موسیقی دوست دارم شاگرد خوبی باشم که خودش را پیدا کرده است.    

چطور این خود را پیدا می‌کنی؟

سیاوش: صد درصد تلاش، موسیقی گوش دادن و مطالعه کردن موسیقی و اینکه سعی کنم ادا در نیاورم.  نمی‌خواهم شبیه پدر و عمویم سنتور بنوازم چون آنها خودشان در حال کار هستند. صد در صد تحت تأثیر هستم و تأثیر می‌گیرم اما دنبال بیان کردن احساس خودم با سلایق خاص خودم هستم و با این کارهایی که منتشر شده مخاطبان می‌توانند نظر بدهند که دارم ادا در می‌آورم یا دنبال پیدا کردن راه خودم هستم.       

 هدفت از تشکیل گروه «ژاو» و ضبط آلبوم « رو» چه بوده؟

سیاوش: ما گروهمان را  سه یا چهار سال پیش تشکیل دادیم. هر گروه موسیقی که تشکیل می‌شود یک هدفی دارد، مثلاً شاید بخواهند به شهرت برسند یا با یک خواننده نامدار کار کنند یا بخواهند یک سری از رپرتوآرهای موسیقی ایرانی را اجرا کنند. اما هدف ما از تشکیل گروه در ابتدا این بود که دور هم جمع بشویم و اینطوری رفاقت کنیم و لذت ببریم و اگر یکی از دوستان کاری ساخت و احساس کردیم خوب است آن را منتشر کنیم. به مدت سه سال است که تمرین می‌کنیم. یک کنسرت سال 91 در تالار رودکی برگزار کردیم و این آلبوم همان قطعه‌هایی است که در آن کنسرت اجرا کردیم. البته مخاطب ما صد در صد خاص است و نمی‌تواند عام باشد و این موسیقی  برای عام ساخته نشده است. البته گروه‌های مختلف تشکیل می‌شوند که بیشتر دنبال جذب مخاطب هستند و روی می‌آورند به گوشه‌هایی که شاید برای گوش‌های عام جذاب‌تر باشند.

 منظورت از مخاطب عام را بیشتر توضیح می‌دهی؟

سیاوش: مخاطب عام بسیار عزیز و محترم است اما گوش هایی هستند که فقط دنبال لذت از موسیقی هستند ولی ما دنبال یاد گرفتن هستیم و کارهایی که می‌سازیم را برای دوستانی می‌سازیم که آنها هم دنبال یاد گرفتن هستند. زمانی که در حال نوشتن آهنگ هستم به دوستانی فکر می‌کنم که حال 5 سال پیش مرا دارند و دنبال کارهایی هستند که فقط گروه نوازی موسیقی است. ما دنبال نوآوری خاص یا جهش و حرکت‌های هیجانی خاصی در کار نیستیم. کار ساده‌ای هم انجام ندادیم اما صرفا یک کار تکنیکال نمایشی هم نیست.

 تفاوت کاری که برای مخاطب خاص ساخته می‌شود با مخاطب عام در چیست؟        

امیر ناصر: تفاوت درنوع نگاه هنرمند است. اینکه هنرمند دنبال چه سبکی در آهنگسازی برود باعث می‌شود مخاطبش را انتخاب می‌کند. یک جنبه دیگر هم خود اجتماع است. خیلی وقتها پیش آمده یک موسیقی خاص و ارزنده که المان‌های پاپ را هم ندارد  به علت زمان انتشارش که مصادف با یک دوره تاریخی مهم است به دل مردم بنشیند و مردمی بشود و همینطور برعکس گاهی بعضی کارها با اینکه پاپ هستند به مرور زمان جزو استاندارد‌های موسیقی می‌شوند.

چرا موزیسین‌های جوان موسیقی سنتی نمی‌خواهند این موسیقی را کمی از محدود بودن بیرون ‌آورند و علاقمند به ساختن آهنگهای سنتی برای مخاطب خاص و محدود هستند؟

سیاوش: ما این دفعه یک کار روی جلد آلبوم انجام دادیم و کاملا از قصد بوده تا وقتی کسی به فروشگاه می‌رود این طرح آلبوم برایش چشمگیر باشد. با اعتماد به نفس می‌گویم برای جلب توجه این کار را کردم چون خیلی‌نظرها بود که چرا این کار را کردی؟ ما این طرح را از یک آلبوم در ترکیه که یک موزیک خیلی جدی را روی چنین بسته‌ای معرفی کرده بود،تقلید کردیم و می‌خواهیم از ظرفیت دنیای مجازی برای تبلیغ استفاده کنیم تا بتوانیم کار را بیشتر معرفی کنیم. یکی از دلایل این چیزی که شما می‌گویید این است که کار کم می‌شود و کار کردن و منتشر کردن سخت است. با این وضعیت طبعاً خیلی هم شنیده نمی‌شود

 یعنی بازار از دست پاپ خارج بشود و دست موسیقی سنتی بیفتد؟

سیاوش: این اتفاق هیچ‌وقت نمی‌افتد و نباید هم بیفتد و اگر این اتفاق بیفتد باید گریه کرد به حال آن موسیقی پاپ. اگر بازار دست ما بیفتد دیگر حتماً موسیقی جدی سنتی نیست. نه اینکه موسیقی پاپ جدی نباشد، آن هم در نوع خودش جدی است. اما مگر هر کسی می‌رود دنبال موضوع خاص، اکثر آدم‌ها وقت ندارند بروند دنبال یک موضوع در یک زمینه خاص. چون خودم در بعضی از مسائل آنقدر وقت نگذاشتم و تمام زندگی خودم را وقف موسیقی کرده‌ام شاید راحت تر بتوانم آدمی که در زندگی شلوغ خود صدای ما به‌ گوشش نمی‌رسد را درک کنم. برای همین توقعی ندارم. حالا اما ما با ارتباطات توان و مالی که داریم سعی می‌کنیم حتی به صورت اتفاقی خودمان را به مخاطب بشناسانیم.
امیر ناصر: از شعر برای شما مثال می‌زنم. شاید خیلی از ما‌  شعرهای حافظ یا سعدی را خوانده باشیم اما تعداد بسیار کمی از ما وجود دارند که قصیده‌ای از خاقانی یا عنصری خوانده باشند. مگر اینکه به‌صورت جدی مخاطب ادبیات باشند. حتی در اروپا هم اکثر مردم موسیقی پاپ گوش می‌دهند تا یک کوارتت زهی. در ایران مشکل بیشتر در تفاوت بین حوزه موسیقی بی‌کلام و با کلام است. مثلاً همین گروه ما اگر دو یا سه تصنیف داشت و یک خواننده نام آشنای امروز آن را می‌خواند خیلی اوضاع فرق می‌کرد.

 این اصطلاح موسیقی جدی یا هنر جدی که خیلی به صورت روزمره در گفت‌وگو‌ها استفاده می‌شود دقیقاً چه معنی دارد؟

سیاوش: آن چیزهایی که در موسیقی ما اساس قرار گرفته شده مانند ردیف موسیقی ایرانی سازهای موسیقی ایرانی آن زحمت‌هایی که بنیانگذاران گروه‌نوازی در موسیقی ایران کشیده‌اند مانند استاد پایور مانند گروه شیدا و عارف و کارهایی که استاد حسین علیزاده در گذشته انجام داده یا گروه دستان و کامکارها انجام داده‌اند این کارها یک قالبی به ما معرفی کرده که به‌عنوان اسم یا صفت به آن می‌گوییم جدی. ما به‌عنوان گروه ژاو هیچ وقت دوست نداریم از آن کارها تقلید کنیم اما دوست داریم برداشت خودمان را از آن ژانری که به ما معرفی شده به درستی ارائه بدهیم.

 امیر ناصر: وقتی اثری براساس یک سری مؤلفه‌های مشخص ساخته بشود یا باشکستن یک سری ازمؤلفه‌های مشخص تعریف بشود و ما بتوانیم یک تعریف دقیقی از آن چیزی که به وجود آمده بدهیم این یک چیز جدی خواهد بود. نمی‌خواهم بگویم الزاماً چیز جدی خوب است و چیز غیر جدی بد است اما به چیزی می‌گوییم موسیقی جدی ایرانی که همه این المان‌ها را داشته باشد.

 چقدر در این آلبوم از بداهه نوازی استفاده کردید؟

سیاوش: کار ما هم آنقدرها بداهه نوازی نیست خط سیری که گروه ما دنبال می‌کند بیشتر اجرای تمیز و دقیق و به اصطلاح مو را از ماست بیرون کشیدن است. همه چیز از قبل مشخص شده است و بداهه‌هایی که به وجود می‌آید بیشتر آن زمان‌هایی است که در تمرین هستیم  

 این مبحث بداهه نوازی که یک سری مدعی آن هستند و یک سری منتقد که این قطعه بداهه نوازی هست یا نیست از کجا می‌آید؟

سیاوش: معیارها متفاوت است. اول اینکه بداهه بیشتر به موسیقی آوازی گفته می‌شود وقتی به صورت آوازی نواخته می‌شود عنوان بداهه می‌آید پشت آن. بعضاً به‌عنوان طرح کلی قبلاً به آن پرداخته شده گاهی نت به‌نت از پیش فکر شده و گاهی هم بداهه واقعی است. یعنی هیچ آمادگی قبلی نیست که همین الان ساز در بیاوریم و با امیرناصر شروع به نواختن براساس موسیقی ردیفی ایرانی بکنیم. نسل جدید بیشتر به خودم می‌گویم شناخت دقیق و جدی از ردیف ندارد چون زندگی سریع شده و آنقدر فرصت نداریم، بنشینیم همه ردیف‌های مختلف را حفظ کنیم. من فکر می‌کنم  شما نمی‌توانید حتی 50 نفر از هم نسل‌های من را پیدا بکنید که تمام ردیف‌های ایرانی را در حد اعلا بشناسند.  به خاطر همین شناخت کم از موسیقی ردیفی بداهه‌هایمان به دل نمی‌نشیند و از قبل نت به نت تمرین شده است و فقط اسمش‌ را می‌گذاریم بداهه. به‌نظرم بیشتراز اینکه راجع به این مبحث حرف بزنیم باید بنشینیم مطالعه کنیم تا بیشتر یاد بگیریم.  

 اینکه شما می‌گویید شاید فقط 50 نفر به‌صورت حرفه‌ای با ردیف آشنا باشند فقط در این نسل است یا در گذشته هم بوده؟  

سیاوش:  به نظر من بعد از نسلی که در کانون چاووش بوده دانش ردیفی موزیسین‌ها کمتر شده. امیر ناصر: دقیقا همین‌طور است. اینکه در کارهای ما بداهه کمتر است، شاید برگردد به یک نقص و یک جای خالی درون ما. ما این را می‌پذیریم که توانایی گذشته‌گان را در بداهه نوازی  و ساز زدن و آوازی نواختن را نداریم. این یک بخش‌اش به سن مربوط می‌شود و یک بخشی هم مال دوره آدم‌ها است. ما آدم‌های سریع‌تر و پر دغدغه تری هستیم و احساسات ما عوض شده است.

چه اتفاقی با رفتن نسل گذشته موسیقی سنتی ایران برای این موسیقی خواهد افتاد؟

سیاوش: از بین نمی‌رود به‌نظر من بین همین اسامی و اساتیدی که هم نسل پدر و عموی من هستند هم نسبت به نسل قدیم تفاوت وجود دارد. نوع جواب آوازشان فرق می‌کند. حتی استاد شجریان هم نسبت به خواننده‌های قبل از خودش، خواندنش فرق می‌کند. همین اساتید هم وقتی جوان تر بودند و به موزیک گذشته خود گوش می‌دادند هم شاید همین حس ما را داشتند. به‌نظر من همه‌اش به این دلیل است که زندگی امروزی دیگر به ما اجازه نمی‌دهد آنقدر به موزیک آوازی بپردازیم، چون این سبک از کار خیلی وقت باز و آرامش می‌خواهد.

 وقتی به پدربزرگ خود مرحوم استاد حسن کامکار فکر می‌کنی که در سنندج زندگی می‌کرد و در دامن طبیعت از آرامش و فراغ بال بیشتری برای ساخت موزیک بهره می‌برده و به امروز زندگی خودت در تهران شلوغ و ماشینی فکر می‌کنید چه حسی پیدا می‌کنید؟  

سیاوش: وقتی من از خواب بیدار می‌شوم پنجره را باز می‌کنم، در حال دیدن ساختمان‌های در حال ساخت و جرثقیل‌های بزرگ هستم. اما وقتی پنجره را باز کنی و درخت و پرندگان را ‌ببینی که در حال خواندن هستند حس و حالت عوض می‌شود. من همیشه در چند سال گذشته بیشتر قطعاتی را که ساخته‌ام  در فصل بهار بوده و در تعطیلات و دقیقاً زمانی که خارج از شهر تهران و در طبیعت بوده‌ام. چون دغدغه کاری نداشتم آرامش و استراحت می‌کردم و ساز زدن را تمرین می‌کردم.       

 از راه موسیقی پول در می‌آورید یا کار دیگری هم می‌کنید؟

تدریس می‌کنیم اما دروغ است بگویم شبیه کارمندی نیست. اما واقعاً به تدریس علاقه‌ دارم. آلبوم موسیقی منتشر کردن واقعاً چیزی است که درآمد مالی ندارد. من کار اولم بارانی بر دریا را سال 84 منتشر کردم آن زمان آقای رضا مهدوی در حوزه هنری بود و به خاطر کمک‌هایی که به من کرد، دست ایشان را می‌بوسم. کار دوم هم سال 86 منتشر شد و من سی‌دی آن کار را به صورت هدیه به یک مؤسسه انتشاراتی دادم و آن مؤسسه مبلغی کمتر از نخستین کارم به من هدیه دادند و هیچ جای گله‌ای نیست و دست‌شان درد نکند. البته بعد از چهارسال افت مبلغی داشته است. سال 89 آلبوم بعدی‌ام را به یک شرکت دیگر دادم و بعد از سه سال منتشر شد و تا امروز حتی یک ریال هم از آن آلبوم درآمد نداشتم و مطمئنم یک فروش حداقلی داشته. کار بعدی را خودمان سرمایه‌گذاری کرده‌ایم و اعتقاد دارم ما باید باز هم این کار را بکنیم و از جیبمان خرج کنیم چون ما عاشق موسیقی هستیم و کسی که این راه را انتخاب کرده نباید دنبال درآمد مالی باشد. من خودم تدریس می‌کنم و دوست دارم ولی اگر از راه آلبوم و کنسرت درآمد داشتم کمتر درس می‌دادم و بیشتر وقتم را صرف تمرین و مطالعه می‌کردم. متأسفانه مجبورم از این راه کسب درآمد کنم و پدرم و مادرم هم همینطور زندگی کردند. تجربه به من ثابت کرده هر وقت برای موسیقی کار کرده ام پول هم رسیده و وقتی سفارشی کار کردم آن پول به دستم نرسید.

 امیر ناصر: نمی‌خواهم بگویم گروه ژاو گروه کاملی است. وجوه فنی آلبوم جای کار دارد اما مهمترین چیزی که برای ما وجود دارد جو همدلی و انرژی است که به هم می‌دهیم و می‌گیریم و فکر می‌کنم هر وقت در موسیقی ما اتفاقی افتاده به‌خاطر همین حس همدلی گروهی بوده است.

 در راهنمایی، رپ می‌خواندم

 اگر در خانواده کامکارها متولد نمی‌شدی و موزیسین می‌شدی امکان داشت موسیقی راک کار کنی یا یک رپر بشوی؟

سیاوش: بله. اتفاقاً یک کاری دارم که در آن گیتار الکتریک و گیتار باس است و من سنتور می‌زنم. من به همه نوع موسیقی علاقه‌دارم. البته بگویم هیچ وقت محدودیتی در خانواده ما نبوده. شاید جالب باشد بگویم من در دوره تحصیلی راهنمایی رپ می‌خواندم و با همکلاسی‌هایم کارهایمان را ضبط می‌کردیم. البته آن موقع خیلی رپ مد نبود. اما پدرم استاد پشنگ با اینکه یک ردیف دان است و شاگرد استاد نورعلی برومند بوده هیچ وقت نیامد بگوید این چه کاری است که انجام می‌دهی و همیشه می‌گفت: «بابا جان هرکاری دوست داری انجام بده» و اتفاقاً آن کار بود که الان من در این سن دوست دارم ردیف نوازی کار کنم و راه پدرم را بروم ولی اگر آن روزها می‌گفت این چه موزیک هجوی است است، شاید من امروز اینقدر به موسیقی سنتی علاقه‌مند نمی‌شدم.

 چیزی که در همه آهنگ‌های پاپ وجود دارد، این است وقتی می‌گویند یک آهنگ هیت شده است عوامل زیادی دارد. یکی ریتم، یکی تمپو و مهم‌ترین چیز در ایران گام است. گام شور تامپره (تعدیل شده) اگر باشد با یک ترانه که مخاطب عام بتواند بفهمد، آن ترک بدون شک مخاطب زیادی خواهد داشت. هر وقت یک از دوستانم می‌آید و می‌گوید این آهنگ را شنیده‌ای؟ می‌گویم: اینکه گام شور تامپره است در واقع گوش‌ها عادت کرده است و این بخش صنعتی قضیه است. وقتی تهیه کننده می‌داند اگر بخواهد آلبوم بفروشد باید بدهد فلانی تنظیم کند و آن تنظیم کننده هم می‌داند اگر آن تهیه کننده آمد دنبالش باید آن گام خاص یا آن پترن ریتمیک را استفاده کند... اصلاً این هنر نیست، صنعت است.


کمانچه نوازی امیرناصر رنجبر

 گروه ژاو در یک نگاه + فیلم

 گروه نوازی ژاو 


نوشته شده در  دوشنبه 94/9/16ساعت  7:30 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]