سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 اهانت به جایگاه هنر خوشنویسی

احمد شفیعی ها

همین چند ماه پیش بود که، پخش گزارشی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مبنی بر ثبت ملّی بستنی سنتی زعفرانی و مرصع شده با شربت آلبالو و آلوی برغان، کام دوستداران ثبت میراث ملموس و ناملموس را شیرین کرد.روستای برغان (از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز) برای جامعه خوشنویسی ما غریبه نیست. خاستگاه اخوان میرخانی موسسان انجمن خوشنویسان و آقا سیدمرتضی برغانی پدر گرامی میرخانی ها و محترم ترین شاگرد قدوه الکتاب میرزا محمد رضا کلهر. ثبت ملی بستنی برغان نشان از پیگیری و حمایت مجموعه ای از تلاشگران و متولیانی است که یحتمل کامشان به طعم این خوراکی شیرین شده و طاق همت را آن قدر والانهاده اند که به ثبت بستنی برغان همت گماشته اند. کامشان شیرین و خنک و دمشان گرم!

برغان اما میراث ماندگار دیگری هم دارد که اگرچه ریشه در کوچه پس کوچه های تاریخ ایران زمین از قزوین و تبریز و شیراز و اصفهان و کرمانشاه گرفته تا هرات و بخارا دارد لکن همت حلقه نورانی اساتید مرحومان آقا سیدحسین میرخانی کاتب قرآن و سیدحسن آقا میرخانی سراج الکتاب با پایمردی قلندرانی همچون مرحومان علی اکبرخان کاوه و ابراهیم بوذری تحت عنوان کلاس های آزاد خوشنویسی به بنای شبستانی منجر شد که چلچراغ نورافشانش ده ها و ده ها متعلم و هنرپژوهی بوده اند که احصاء نام یکایکشان از حوصله این مقال خارج است. دریغ و صد دریغ که در وانفسایی که وزیر اماراتی متولی برگزاری جشنواره البرده، صرف عجم ستیزی و مخالفت با خط پارسی از گنجاندن رشته نستعلیق در آخرین جشنواره البرده سرباز زده و نتیجتا این جشنواره امسال با گرایش های نسخ و ثلث...آن هم با رویکرد ترکی عربی برگزار شده، ساز همنواز با این رویکرد، در پستوهای مدرنخانه هنری خودمان هم نواخته می شود . صد البته از وزیر حاشیه نشین خلیج فارس انتظاری نیست. چشم گاهی سیاهی رفته و دل وقتی آشوب می شود که متولیان حفظ و اشاعه میراث فرهنگی ما، یا چشم بر واویلتای دلسوزان شریف ترین هنر تجسمی ندارند یا شوربختانه اصلاً در باغ نیستند. بقول یکی از استادان وقتی خطاب این سوال واقع شدند که استاد برای ثبت جهانی نستعلیق چه کار باید در یک جمله گفتند: «بگذارید ثبت ملّی شود ثبت جهانی پیشکش.»

ظریفی امروز می گفت کاشکی این نستعلیق شما هم قابل مزه مزه و لیسیدن بود . افسوس که دوات سیاه دل کاتبان تنها ممزوجی دوده و صمغ و مازو آن هم به زور بازوست که لاجرم کام لیسنده را جز به تلخی و سیاهی نمی کشاند. الغرض جشنواره وزین هنرهای تجسمی فجر که بر آیند و معدلی از فعالیت های یکساله هنرهای تجسمی در سال پیش رو است (یعنی قاعده اش هم بر این است) امسال رنگ و لعاب دیگری بخود گرفته . اینجا این معترضه را هم از من داشته باشید. (اگر مسابقات قرائت قرآن با حذف رشته های قرائت و حفظ و ترتیل و صرفاً مبتنی بر تواشیح برگزار شود چه سطحی برای آن متصور خواهد بود) این مثال را صرفاً برای خوانندگانی آوردم که ممکن است به عمق حرکتی که در جشنواره فجر امسال جرقه اش زده شده آگاه نیستند. فراخوان جشنواره در حوزه هنرهای تجسمی منتشر شده است، بالمآل بسیاری از طالبان حضور در آن مطابق سنت سنوات گذشته خوشنویسانی پرنام ، خوشنام، گمنام و جویای نامند که صد البته به معیارهای حرفه ای پذیرش آثارشان در این رقابت وزین، تن داده اند . اعلام نتایج آثار پذیرفته شده ، آب یخ که نه تگرگی بود به درشتی نمکدان بر سر خوشنویسان بی پناه! باور این موضوع که فلان و فلان و فلان هم رد شده اند ، برای جامعه خوشنویسی بسیار سخت بود . تا آنکه قایق امید حقیر با مراجعه حضوری کمترین به دفتر جناب ملانوروزی (رئیس دفترهنرهای تجسمی و رئیس موزه هنرهای معاصر) به عنوان مقام مسئول ، با طفره رفتن ایشان در پاسخگویی مستقیم، و ارجاع به منصوبان فرودست، در همان جا ، به گل نشست. توفیق دیدار هنرمند دوست داشتنی و عکاس دفاع مقدس جناب مجتبی آقایی دبیر جشنواره هم حاصل نشد . النهایه پرسش بنده در کوچه صدیقی در خیابان کارگر و محل دبیرخانه جشنواره، به دیدار با عزیزی منتهی شد که پرده از راز که نه... چشم در چشم به من گفت امسال رویکرد جشنواره آرت مدرن و نوگرایانه است» اصلاامسال تالار خوشنویسی موضوعیت ندارد ممکن است یک تابلو عکس، بغلی آن نقاشی، کنارش خط آن هم با رویکرد مدرن باشد

در عین حال ، جویای دبیران و اعضای کمیته هنری حوزه هنرهای تجسمی شدم. گفتند: آقای دکتر کذا و ... با حفظ احترام برای مجموعه خدوم و قابل احترام انتخابی، برای من که بالغ بر سی سال است، شاگرد مکتب عمادم و خوشه چین خرمن میر و میرزا های خط، هیچ نام درخور وزنی در کمیته گزینش آثار، درحوزه خوشنویسی ملاحظه نشد .

آقای دکتر جنتی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی ! تلاش حقیر برای ارجاع دادن به مقالات و کوشش زعمای خوشنویسی این خطه، در دهه های حکمرانی فراماسون ها بر این ملک و بوم، برای تغییر خط فارسی ، زیره به کرمان بردن است. وقتی که نگاه از نوک پا تا فرق سر فرنگی مآب شدن، شعار انتلکتوئل های از فرنگ برگشته این ممکت بود همین نستعلیق نویسان بودند که علم خط ایرانی، با همان اسلوب و شمایل سنتی را برای حفظ نوشتار و پیامد آن ادبیات فارسی بر دوش کشیدند. از قضا وقتی در محفلی، بزرگی چند بار واژه هنر قدسی و شریف خوشنویسی را بر زبان راند با پرسش هنرمند عزیز دیگری مواجه شد که برادر اصرار شما بر سنجاق کردن واژه قدسی و شریف به خوشنویسی از چه بابت است . پاسخی در خور شنید که؛ «شما هر هنر دیگری از جمله عکاسی و نقاشی و مجسمه و.... را که فرض کنید فراتر از عمل هنرمندانه فاعل آن احتمال دستمایه قرار دادن سوژه های سخیف و دون مایه ای را در خود دارد اما آیا خوشنویسی را سراغ دارید که کلامی نازل تر از متون قدسی و عرفانی و فرامین اخلاقی سرمشق خود کرده باشد؟» اصلاشاید یکی از دلائل تاخیر در ایجاد آشتی بین متون ادبیات نوگرایانه با خوشنویسی کلاسیک همین رتبه و مرتبه ای است که هنوز شاگردان می آموزند که بی وضو دست به قلم نبرند و تراشه قلم خود را جز در آب روان نیندازند. همین ها بس نیست؟

آقای وزیر! جامعه خوشنویسان که بسیاری از آنها فارغ التحصیلان و اساتید مکاتب نوین هنری نیز هستند هیچ مخالفتی با نو گرایی و هنر مدرن ندارند اما حواسمان باشد همین ترکیه بغل گوش ما با سماجت در صدد ثبت جهانی نستعلیق است. جشنواره های کذا و کذا با جوایز چند ده هزار دلاری نشا نه های تلاش برای همین سرقت هنری است.

آقای وزیر! هنر خوشنویسی ما حتی با همان اسلوب کهن هنوز آن قدر کشش دارد که قابل باشد فایل جداگانه ای را برایش در جشنواره هنری از جمله فجر اختصاص داد و البته یکی از کارگزاران با بیان عبارت «خب انجمن خوشنویسان هم متولی هنر خوشنویسی کلاسیک باشد» از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کرد !

در تماس امروزم با رئیس انجمن خوشنویسان نیز از بی اطلاعی ایشان و مجموعه تحت نظر در انتخاب و گزینش آثار مطلع شدم و البته قول مساعد ایشان برای دفاع انجمن از ساحت هنرمندان خوشنویس مرهمی بود بر زخم قلب مجروح.

آقای وزیر! ترکیب کمیته هنری جشنواره امسال و نگاه اعمال شده بر آن دست کم در حوزه خوشنویسی به گونه ای است که ناخواسته ، تفال ذهنی ، ما را به این کلام خواجه شیراز رهنمون می شود :

شد آن که اهل نظر بر کناره می رفتند- هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش

آقای دکتر جنتی! طرح نو درانداختن و حتی تابو شکنی برای نیل به قله های نو و گشودن افق های جدید آن هم در عرصه های هنری امری مقبول و البته متهورانه است اما آدرس عزیزان کمیته هنری جشنواره فجر امسال اشتباه است. از زبان قرآن و با لسان لین و حکیمانه خود به طراحان این سناریو بفرمایید: این تذهبون ؟! و اگر آنقدر دلمشغول ماندگار شدن نامشان در عرصه هنر مدرن به قیمت حذف میراث ماندگار ابن مقله و ابن بواب و یاقوت و میرعلی و میرعماد و درویشند ، ما به ایشان عرض می کنیم که جان برادر «این ره که تو می روی به ترکستان است!»

کوچک جامعه خوشنویسی

منبع: روزنامه کیهان، ش 21257، ص 7.


نوشته شده در  جمعه 94/12/28ساعت  9:56 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]