غروب 29 مهر 1395 دکتر محمّدعلی نجم آبادی (متولّی مقبره آیت الله شیخ هادی نجم آبادی) تلفنی تماس گرفت و خبر داد که متاسفانه پروفسور سیف الدین نجم آبادی استاد زبان شناسی و ایران پژوه نامدار البرزی، شامگاه پنج شنبه 22 مهر 1395 (روز پس از عاشورا) در 94 سالگی در شهر هیدلبرگ آلمان درگذشته است.
پروفسور نجم آبادی نوه پسری آیت الله حاج شیخ هادی نجمآبادی روحانی نواندیش، آزادی خواه و قرآن پژوه عقلگرای روزگار قاجار است. آشنایی من با این استاد فرهیخته، برمیگردد به روند تحقیقاتم درباره خاندانهای علمی و فرهنگی که از منطقه تاریخی ساوجبلاغ واقع در استان البرز برخاستهاند. نجمآباد، مهد «روستازادگانِ دانشمند» است. سرسلسله خاندان علمی نجمآبادی، آهنگری سادهدل به نام استاد باقر است که در سالهای آغازین حکومت قاجار، در روستای نجمآباد از توابع شهرستان نظرآباد به آهنگری مشغول بود. آخوند ملاابراهیم سنگلجی نجمآبادی از مدرّسان حکمت صدرایی و آیتالله حاج ملامهدی نجمآبادی تهرانی پدر حاج شیخ هادی و از مجتهدان دوره قاجار، فرزندان او هستند.
با جستجو در فضای مجازی و حقیقی دریافتم که بزرگ این خاندان، پروفسور نجمآبادی و مقیم کشور آلمان است. رایانامه استاد را از طریق فرزندش دکتر شهناز نجمآبادی مردمشناس و استاد دانشگاه فرانکفورت و هیدلبرگ به دست آوردم. امیدی نداشتم که استاد به رایانامه یک نوقلم اعتنایی کند. نخستین رایانامه را در 11 بهمن 1391 راهی فرنگ کردم. به فاصله چند روز، پاسخی مهرآمیز و مفصّل دریافت کردم. استاد با شکیبایی و دقّت فراوان به پرسشهایم درباره نامآوران خاندان نجمآبادی پاسخ دادند. در ادامه این گفتگو، از طریق یکی از شاگردانش «درختواره خاندان نجمآبادی» و ویراست جدید کتاب «تحریرالعقلا» نوشته مرحوم شیخ هادی نجمآبادی چاپ هامبورگ را برایم فرستادند. درختواره خاندان نجمآبادی را مرحوم مهندس منوچهر نجمآبادی در تابستان 1380 زیرنظر پروفسور نجمآبادی در آلمان تدوین کرده است.
پروفسور نجمآبادی استاد دانشگاههای تهران و هیدلبرگ آلمان در نهم فروردین 1301 در خاندان نجمآبادی مقیم تهران زاده شد. پدرش شیخ مهدی نجمآبادی از روحانیون مشروطهخواه است که علاوه بر نمایندگی مردم کرمان در مجلس دوّم مشروطه، در سال 1327 مسئول نظارت بر مطبوعات در اداره معارف بود. پروفسور نجم آبادی از سال 1327 تا 1332 در دانشگاه تهران تحصیل کرد. در سال 1334 برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در سال 1336 از دانشگاه توبینگن، موفق به دریافت درجه دکتری شد. «رستخیز نزد زردشت» عنوان پایاننامه دکتری او است. سپس به ایران بازگشت و از سال 1339 تا 1357 در رشته زبان شناسی و زبان های باستانی در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. در سال 1357 به دعوت دانشگاه هیدلبرگ به آلمان رفت و از سال 1357 تا 1390به تدریس فارسی آغازین، فارسی میانه و فارسی باستان پرداخت.
کوششهای علمی و پژوهشی پروفسور نجمآبادی به این شرح است: برگردان از آلمانی به فارسی کتابهای «زبان و ادبیات پهلوی» نوشته جهانگیر تاوادیا در سال 1348، «دینهای ایران باستان» نوشته هنریک ساموئل نیبرگ در سال 1359 و «آرمان شهریاری در ایران باستان» در سال 1355؛ برگردان از فارسی به آلمانی کتابهای «قابوسنامه» نوشته عنصرالمعالی کیکاوس وشمگیر در سال 1367، «کلیله و دمنه» نوشته نصرالله منشی در سال 1375، «سفرنامه ناصرخسرو» در سال 1372؛ تألیف کتاب های «دستنویسهای فارسی و اوستایی در کتابخانه دانشگاه هیدلبرگ آلمان» در سال 1369، «گزیدههایی از زبان و ادب فارسی برای نوآموزان آلمانیزبان همراه با پژوهشی درباره دستور زبان فارسی به آلمانی» با همکاری دکتر زیگفرید وبر در سال 1391؛ ویرایش و چاپ کتابهای «تحریرالعقلا» نوشته شیخ هادی نجمآبادی در سال 1388 در هامبورگ، «مختصر مفید در احوال بلاد و ولایات ایران» نوشته محمّد مفید مستوفی یزدی بافقی در سال 1368، «مختصر مفید، فهرستها و یادداشتها» در سال 1370 و «مجمل التواریخ و القصص» با همکاری دکتر زیگفرید وبر در سال 1378. پژوهش اخیر در سال 1379 به عنوان اثر برگزیده بخش بینالملل پنجمین دوره پژوهش فرهنگی ایران معرفی شد.
در اردیبهشت 1391 پروفسور نجمآبادی آثار مخطوط و چاپ سنگی پدرش را به کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی هدیه کرد. این مجموعه نفیس، پیش از این در کتابخانه مقبره شیخ هادی نجمآبادی واقع در خیابان شیخ هادی تهران نگهداری میشد.
در سال های 1391 تا 1394 حدود پانزده نامه بین ایشان و بنده ردّ و بدل شده است. فرازهایی از این نامه ها را با هم می خوانیم. امیدوارم در مجالی دیگر، بتوانم متن کامل این نامه های خواندنی استاد را یکجا منتشر کنم:
- اختلاف بزرگی که در این 80 سال گذشته در زمینه فرهنگی این خاندان (نجم آبادی) دیده می شود گرایشی است نسبت به امور اداری و دانش پزشکی، در برابر گرایشی که پیشینیان نسبت به دانش دینی و کسب اجتهاد داشتند.
- نجم آبادی بزرگ (نیای بنده) اصولاً با نگاره های انسانی (عکس و تصویر) سخت مخالف بود و آن را گونه ای شرک و بت پرستی می دانست و تنها نگاره ای که از ایشان در دست است و ایشان را چهارزانو (نشسته) نشان می دهد، بدون آگاهی ایشان گرفته شده است.
- از جمله خاطراتی که پدرم بارها برایم تعریف می کرد این بود که: چندی پیش از کودتای 1299 خورشیدی شخصی به نام مشار سعد یا مشار سعدیه؟ برای دعوای قطعه زمینی (که بعداً آنجا کاخ سردرِ سنگی شد) که میان او و طرفش (رضاخان سردارسپه آن روز) بود، مراجعه می کنند. یکی دو روز بعد، پیش از آنکه کودتا صورت بگیرد، پیشکار رضاخانِ سردارسپه (سپھبد کریم آقا خان) نزد پدرم می آید و به ایشان می گوید: «در صدور حکم شرعی خودتان مواظب باشید. به زودی ایشان پادشاه مملکت می شوند. مبادا حکم شما بر علیه ایشان صادر شود.» پدرم به او می گوید: «ھرچه حکم شرعی اش باشد، خواھم داد.» اتفاقاً حکم علیه سردارسپه صادر می شود. پس از کودتای سردارسپه چنانکه کریم آقاخان پیش بینی کرده بود، مدتھا مشار سعد از ترس در سوراخ یک راه آب پنھان می شود. روابط رضاه شاه پھلوی با پدرم تا اندازه ای تیره شده بود. با این حال ھمه ساله دربار سلطنتی تا سال 1314 ھنگام برگزاری اعیاد ملّی (سلام نوروز و در اعیاد دیگر) از پدرم دعوت می کرد. از سال 1314 به مناسبت پیشامدی که در نوروز آن سال اتفاق افتاد دعوت آقایان علما موقوف شد...
مقاله ام درباره پروفسور سیف الدین نجم آبادی در روزنامه اطلاعات
روزنامه اطلاعات، سال 89، ش 26073، ضمیمه فرهنگی، ش 207، چهارشنبه 1 بهمن 1393، ص 2.
پروفسور نجم آبادی در کنار پدرش شیخ مهدی نجم آبادی
پروفسور نجم آبادی چهره برگزیده پنجمین دوره پژوهش فرهنگی سال 1379 ایران
پروفسور نجم آبادی در یکی از نشست های بخش ایران شناسی دانشگاه هیدلبرگ آلمان
پاسخ پروفسور نجم آبادی به نامه حسین عسکری، 1394
بخشی از آثار پروفسور نجم آبادی به زبان های فارسی و آلمانی
شیخ مهدی نجم آبادی پدر پروفسور نجم آبادی
آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی نیای پروفسور نجم آبادی
خبر درگذشت پروفسور نجم آبادی در خبرنامه سفارت ایران در آلمان
مقاله ام درباره پروفسور نجم آبادی در روزنامه پیام آشنا
SPUTNIK.persian
خبرگزاری ایسنا
سایت خبری - تحلیلی تابناک البرز
شبکه خبر دانشجویان البرز (اسنا)
مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی
معرفی پروفسور نجم آبادی در سایت دانشگاه هیدلبرگ آلمان