احمدآباد، سرگذشت فلسطین، دکتر مصدق و آیت الله هاشمی رفسنجانی
یکی از نامههای مهم و تاریخی دکتر محمّد مصدق نخستوزیر نهضت ملّی ایران، درباره سرگذشت فلسطین است. این نامه در 11 آذر 1343 از روستای احمدآباد (تبعیدگاه و مدفن مصدق) خطاب به شیخ مصطفی رهنما بنیانگذار حزب وحدت مسلمین نوشته شده است. دکتر مصدق در این نامه، مبلغی پول را برای خرید کتاب «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» ترجمه آیتالله علیاکبرهاشمی رفسنجانی و توزیع آن در بین علاقهمندان اختصاص داده است.
در این نامه آمده است: «از کتاب سرگذشت فلسطین بسیار استفاده نمودم و حیفم آمد که این کتاب در گوشهای بماند و مورد استفاده قرار نگیرد. این است که چک ناقابلی را تقدیم میکنم که بتوانید از آن بیشتر ابتیاع فرمایید و آن را در معرض استفاده عموم قرار دهید.» کتاب «القضیه الفلسطینیه یا سرگذشت فلسطین» نوشته اکرم زعیتر (درگذشت 1375ش) سفیر وقت اردن در ایران، تاریخچه فلسطین را از زمانی که یهود شکل گرفته، بیان کرده است. هم اکنون این کتاب در ایران به چاپ ششم رسیده است.
آیتاللههاشمی رفسنجانی در آذر 1392 در دیدار شرکتکنندگان در «نشست هماندیشی علمی پژوهشی روز جهانی همبستگی با ملّت فلسطین» در این باره گفته است: «دکتر محمّد مصدق نیز که در سال 1343ش در احمدآباد مستوفی؟ محبوس بود، با مطالعه کتاب سرگذشت فلسطین گفت که از آن نهایت استفاده را کردم و حیف است که این کتاب در گوشهای بلامطالعه بماند.» گفتنی است احمدآباد مستوفی واقع در شهرستان اسلامشهر غیر از احمدآباد مصدق از توابع شهرستان نظرآباد واقع در استان البرز است.
ایشان همچنین در گفتگو با وبسایت بنیاد نشر آثار شهید بهشتی در سال 1391ش درباره چگونگی ارسال کتاب سرگذشت فلسطین به احمدآباد مصدق گفته است: «از اول تا آخر و تا همین امروز هم دیدمان نسبت به اصل موضع دکتر مصدق و مبارزات جبهه ملّی همیشه مثبت بوده است. مبارزه که شروع شد اینها کوتاه آمدند. در انقلاب هم محافظهکاری را انتخاب کردند. شاید یک مقدارش هم عقیدتی بود که این نحو مبارزه را قبول نداشتند. آنها هنوز قضیه آقای کاشانی برایشان زنده بود. از همان موقع وقتی که آقای کاشانی با آنها اختلاف پیدا کرد، روحانیت بیشتر طرف آقای کاشانی بودند؛ شخصیتهایی مثل آیتالله خوانساری، آیتالله صدر و بزرگان حوزه. من خیلی جوان بودم ولی وقتی که آقای کاشانی قم میآمد، قم متحول میشد. همه طلبهها جمع میشدیم میرفتیم استقبال ایشان. هر جا میرفت همراهش میرفتیم، در خانه مراجع و… اصلاً ایشان برایمان یک قهرمان بود.
فداییان هم همین طور نیروهای خیلی حماسهسازی بودند. با این اختلاف، آن مسایلمان جدّی شد، ولی مخالفت با دربار و سلطه دربار برایمان همیشه محترم بود. اما اینکه آن کتاب را خودم برای دکتر مصدق فرستاده باشم، یادم نیست. یک آقای شیخ مصطفی رهنما بود که زمانی حزب وحدت مسلمین را تأسیس کرده بود، فقط یک عضو داشت آن هم خودش بود. آدم جالبی است و فکر میکنم ایشان کتاب را به آقای مصدق داد. او اصلاً مسألهاش، مساله فلسطین بود و خیلی به این مسأله اهمیت میداد. کتابی هم نوشته بود. اولین کتابی هم که من از ایشان خواندم همان موقع آمار مسلمانهای جهان و جهان اسلام را نوشته بودند، مجلهای هم مرتّب منتشر میکرد و هنوز هم گاهی منتشر میکند. بعد از انقلاب هم رفت سراغ مبارزه با بهاییها که مرکزشان در اسرائیل بود. او با سفارت اردن رفیق بود، به خاطر همین مساله فلسطین با اکرم زعیتر که سفیر اردن بود هم رفیق بود، آقای اکرم زعیتر تعدادی از کتابهای فلسطین را با پول اتحادیه عرب خرید. گمان میکنم دو هزار نسخه از آن کتاب را خرید. او کتاب را نوشته بود به نام «القضیه الفلسطینیه». آن ترجمه، تحول بزرگی در مسأله فلسطین بود. چون در ایران کسی اصلاً مسأله فلسطین را نمیدانست، یک کتاب کوچک 50، 60 صفحهای در ایران به نام «خطر جهود» بود و همه اطلاعات ما همان بود.
آیتالله کاشانی و طرفدارانشان شعارهایی داده بودند اما اقدامی برای اطلاعرسانی صورت نگرفته بود. آن کتاب مهمترین اطلاعرسانی آن زمان بود البته هنوز هم آن کتاب طبق اسنادی که زعیتر جمع و خودش منتشر کرد، مهمترین است. شیخ مصطفی به خاطر علاقهای که داشت و با آنها مرتبط بود به آنجا میرفت و آقای اکرم زعیتر تعدادی از کتابهایی را که از ما خریده بود در اختیار ایشان گذاشت که در محافل روحانی و جاهایی که ایشان رفت و آمد دارد، بدهد. ایشان هم آدم شجاعی بود، هر جا میرفت پخش میکرد. (با اینکه این کتاب را رژیم ممنوع کرده بود) حتی برای دکتر مصدق در احمدآباد هم فرستاده یا خودش برده بود. به هر حال دکتر مصدق هم توسط همین آقای شیخ مصطفی چکی فرستاده بود، گمان میکنم 300 نسخه خریده بود و داده بود به ایشان و رفقای دیگرش و گفته بود هدیه بدهید. برای دکتر مصدق این مسأله خیلی مهم بود. در زمان دربار و شرایطی به آن شکل چنین کتابی منتشر شد؛ به خصوص مقدمهاش، متن دکتر مصدق است، مراجعه کنید. بله، در مورد مساله فلسطین همه ما متفقالقول بودیم. هنوز هم من فکر میکنم همین گونه است. اگر اختلافی بود بر سر این بود که با مقاومت و مسلّحانه باید کار کنند یا با کارهایی که ابوعباس و بقیه میکنند و از این نوع اختلافات وجود دارد. من فکر میکنم مربوط به بعد از سال 40 است. این کتاب سال 40 به بعد منتشر شده است.»
شیخ مصطفی رهنما (درگذشت 1392ش) در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری فارس درباره رساندن کتاب سرگذشت فلسطین به دست دکتر مصدق گفته است: «از طریق پسرش دکتر غلامحسین مصدق که در زمان پدرش معاون وزیر راه بود. آدم خوبی بود و بعد از انقلاب هم پیش من میآمد. کتابها و نامهها را میدادم به ایشان و برای پدرش میبرد، منجمله کتاب سرگذشت فلسطین ترجمه آیتالله رفسنجانی را دادم به ایشان و گفتم: بده به پدرت که بخواند. دکتر مصدق کتاب را که خوانده بود، آن نامه معروف را به من نوشت که در خیلی از منابع هم چاپ شده… بله، از جمله در کتاب خاطرات آیتالله رفسنجانی. ایشان در آن نامه اظهار لطف کرد و برایم پول فرستاد که تعدادی از این کتاب را بخرم و پخش کنم. من یک مقداری خریدم و پخش کردم و مقداری از آن پول را هنوز نخریدهام و همین طور مانده!»
منابع: هفتهنامه بهمن، ش 11، 16 اسفند 1374، ص 2؛ حسین عسکری، دشتی به وسعت تاریخ، ص 448؛ خبرگزاری فارس، مطلب شماره: 13920709000936، 9 مهر 1392؛ وبسایت تاریخ ایرانی، 1391؛ روزنامه شرق، 3 تیر 1391؛ وبسایت نواندیش، کد خبر: 4342، 6 آذر 1392؛ پایگاه اطلاعرسانی آیتاللههاشمی رفسنجانی، کد خبر: 5136.
- نشر نخست این مقاله در: حسین عسکری، «نامهای از احمدآباد»، روزنامه اطلاعات، سال نودم، ش 26356، ضمیمه فرهنگی، ش 252، چهارشنبه 30 دی 1394، ص 2.
نامه دکتر محمد مصدق درباره کتاب سرگذشت فلسطین، 1343
مطلب فوق در وب سایت روزنامه اطلاعات
گفت و گویم با خبرگزاری ایرنا
بازخوانی نامه ای تاریخی از استان البرز درباره آیت الله هاشمی رفسنجانی