صدرا صدوقی: در ایران ما بزرگانی زیستهاند که - دربعضی موارد - حتی نظیر آنها نیز درسایر نقاط عالم پیدا نمیشود. ساحت اندیشههای ایشان گسترده و تودرتو و مملو از اصطلاحات است و هرکسی را یارای فهم کلام آنان نیست. دراین میان، اندیشه و نظر و سلوک عملی عرفای مسلمان، همواره مورد توجه عامی و متخصص این حوزه قرار داشته است. آنچه مورد توجه تواند بود، این است که اساساً نگاه عارفان ما به حیات و هدف آن چگونه بوده است. عدهای بر آنند که در عرفان، هدف از زندگی دستیابی به معرفت و انجام عبادت و ریاضت برای رسیدن به عالم بالاست؛ بنابراین عارف هم اهل تقواست و هم مشتغل به عبادت و نیایش به درگاه حق تعالی. او از متاع دنیا و چرب و شیرین آن حذر میکند و صبح و شام به عبادت مشغول است و به قول ابنسینا: «زهد و عبادت عارف مقدمهای برای رسیدن به عرفان اوست؛ عارف میخواهد به وحدت قوای درونی برسد.» شخص عارف میکوشد تا احدی از اسرار میان او و خدای باخبر نشود و به قول اهل اصطلاح، دست به «کتمان و انکار» میزند و جز با اهلش، با کسی سخن نمیگوید. عارف با دیگران سخنی ندارد؛ با خود است و خدای خویش و آنکه در نظر او «اهل» است. اما آیا این نوع ستیز با دنیا و خلوتگزینی، نوعی سلوک و راه عرفانی است یا اینکه از اساس، سبکی خاص است برای زندگی. سرتاسر تاریخ ما و آثار گوناگونی که از گذشتگان به جای مانده، حاکی از آن است که گرچه عرفای ما منزوی از خلق بودند، اما گاه زمانه آنان را وامیداشت که به میان مردم آمده و ارشاد و هدایت خلق را به عهده گیرند و درمواردی هم، به تنظیم امور زندگی مردمان بپردازند. اما دراین میان، هم تجربههای عرفانی مختلف و هم کششهای گوناگون، جوینده راه را گاه سردرگم میکند. دریک کلام، همهچیز این راه و ساحت دشوار است. به همین منظور و برای بررسی اجمالی رابطه عرفان و زندگی به سراغ دکتر حکمتالله ملاصالحی رفتیم که هم متخصص در باستانشناسی است و هم تسلط خاصی در اندیشه، سنت و تاریخ فلسفی - عرفانی ایران و جهان دارد. دکتر ملاصالحی، استاد دانشگاه تهران و عضو هیاتامنای بنیاد ایرانشناسی است و آثار و مقالات مختلف او در حوزههای باستانشناسی، فلسفی و ادبی، فهرستی است طولانی که این، حاکی از تسلط و ذوق و سلیقه او در پرداختن به ساحتهای مختلف علمی است. حاصل این گفتوگو، پیشروی شماست .
متن کامل گفت و گو با استاد دکتر حکمتالله ملاصالحی