مبارزات نخستین امام جمعه ساوجبلاغ
حجّت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عباس صبایی (1319- 1386ش) نخستین امام جمعه ساوجبلاغ و بنیانگذار حوزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام هشتگرد است. در روستای گوگد از توابع شهرستان گلپایگان زاده شد. از شانزده سالگی به فراگیری علوم حوزوی پرداخت و در این مسیر از درس استادان حوزه های علمیه اراک، قم و مشهد بهره مند شد. در سال 1339ش رهسپار حوزه علمیه قم شد و در مدرسه آیت الله گلپایگانی به تحصیل پرداخت. دوره سطح حوزه را نزد آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی (م1387ش) گذراند و سطح عالی را نزد آیت الله حسینعلی منتظری (م1388ش)، آیت الله علی مشکینی (م 1386ش)، آیت الله حسین نوری همدانی (متولّد 1304ش)، آیت الله جعفر سبحانی (متولّد 1307ش) و آیت الله سیّد محمّدباقر سلطانی طباطبایی (م1376ش) سپری کرد. در سال 1346ش به حوزه علمیه مشهد رفت و از درس آیت الله سیّد محمّدهادی میلانی (م 1354ش) بهره مند شد و همچنین در آن شهر به اقامه نماز جماعت پرداخت. او پس از چندی، بار دیگر به قم بازگشت و در مدرسه های دارالشفاء و آیت الله بروجردی به تحصیل ادامه داد و نزد آیت الله سیّد محمّدرضا گلپایگانی (م 1372ش) و آیت الله شیخ مرتضی حایری یزدی (م1364ش) شاگردی کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1360ش مدّتی زیر نظر آیت الله محمّد محمّدی گیلانی (م1393ش) در زندان اوین به قضاوت پرداخت. با پیشنهاد شیخ غلامرضا سلطانی (شهادت 1364ش) نماینده مردم کرج و ساوجبلاغ در مجلس شورای اسلامی و موافقت دفتر امام خمینی از 19 اردیبهشت 1361 تا سال 1374ش امام جمعه ساوجبلاغ بود. مهم ترین فعالیّت او در شهرستان ساوجبلاغ، ایجاد حوزه علمیه در سال 1362ش است. این مدرسه از پشتیبانی مراجع تقلید شیعه به ویژه آیت الله گلپایگانی برخوردار بود. شیخ عباس صبایی به استقلال مالی حوزه از حاکمیّت اعتقاد داشت و در این راه مستغلاتی برای حوزه علمیه هشتگرد فراهم کرد.
دیگر فعالیّت های فرهنگی، اجتماعی و عمرانی او در ساوجبلاغ به این شرح است: زمینه سازی برگزاری جلسات مناظره شیخ محمّد مردانی نویسنده فرق و مذاهب با پیروان مسلک اهل حق؛ تأسیس مصلای هشتگرد؛ ساخت مسجد در جنوب شهر هشتگرد؛ تأسیس حوزه علمیه خواهران؛ ایجاد نانوایی و گرمابه عمومی؛ وقف هفت هکتار زمین و یک واحد مسکونی برای حوزه علمیه؛ ساخت خانه های سازمانی برای مدرّسان حوزه و خانه عالم در روستای خور؛ تأسیس پاساژ قایم و تأمین مکان نخستین بیمارستان ساوجبلاغ به مدّت پانزده سال. شیخ عباس صبایی در سیزده سال پایانی عمرش، مدرّس ارشد حوزه علمیّه هشتگرد و امام جماعت مساجد شهرستان نظرآباد بود. او در 27 خرداد 1386ش به هنگام بازگشت از مسجد امام حسن مجتبی (ع) نظرآباد مورد حمله تروریستی قرار گرفت و به شهادت رسید (1) آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید شیعه بر او نماز خواند و پیکرش در آرامستان شیخان قم به خاک سپرده شد. ققنوس روشنی (سلسله درس های کلام اسلامی) که در بهار 1389ش با تحقیق و ویرایش اسماعیل آل احمد منتشر شد، گفت وگوهای کلامی دو جوان و جزوات اصول عقاید از آثار چاپ شده او است. فعالیّت های سیاسی و اجتماعی شیخ عباس صبایی در دوره پهلوی را می توان این گونه برشمرد:
- در 2 فروردین 1342 در سالروز شهادت امام جعفرصادق علیه السلام، گروهی از نظامیان ارتش پهلوی در لباس روستاییان و با چاقو و چوب به آیین سوگواری مدرسه فیضیه قم حمله کردند که به شهادت و مجروحیت تعدادی از طلاب منجر شد. در این تجمّع - که به دعوت آیت الله گلپایگانی برگزار شده بود - شیخ عباس صبایی کتک خورده و مجروح گردید.
- در اسفند 1343 پس از دستگیری و تبعید امام خمینی به ترکیه، صبایی به همراه 39 تن از طلبه های گلپایگانی مقیم قم نامه ای اعتراضی به نخست وزیر وقت نوشتند: «جناب آقای [امیرعباس] هویدا نخستوزیر ایران! دولت سابق به جرم بیان حق و دفاع از استقلال مملکت، یکی از مراجع بزرگ تقلید شیعیان حضرت آیتالله العظمی خمینی دامت برکاته را به کشور ترکیه تبعید کرد و با این عمل خلاف قانون خود خشم و تنفّر ملّت مسلمان را برانگیخت و باعث تشنّج عمومی شد که هر روز حوادث ناگواری را دنبال دارد. اگر شما خواسته باشید خود را در شمار دولت های ملّی درآورده و از پشتیبانی آنان بهرهمند گردید لازم است هرچه زودتر در استخلاص حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی و سایر زندانیان مسلمان که در رأس آنها وعاظ محترم و اساتید میباشند، اقدام فرمایید و تحقّق دادن به آرمان های مقدّس اسلامی را که یگانه ملاک محبوبیت زمامداران مملکت اسلامی است سرلوحه برنامه دولت خود قرار دهید زیرا در کشور مشروطه اسلامی طبق قانون اساسی رعایت اصول مذهبی و احترام به نظریه مراجع طراز اوّل و توجّه به افکار عمومی وظیفه هیئت حاکمه است. در انتظار اقدامات سریع شما، محصلین گلپایگانی مقیم قم.»
- پس از قیام 15 خرداد 1342 مدّتی پنهانی زندگی کرد تا اینکه در سال 1348ش به منطقه ساوجبلاغ آمد. فعالیّت های مذهبی و سیاسی خود را بیشتر در روستای خور از توابع شهرستان ساوجبلاغ متمرکز کرد. با اندک فعالیّت سیاسی، عوامل حکومت پهلوی با سنگ پراکنی به منزلش و حمله به مسجد روستا و قطع بلندگوهای آن و در نهایت با برهم زدن جلسات سخنرانی اش، به پاسگاه ژاندارمری هشتگرد شکایت برده و زمینه بازداشت و ممنوع المنبر شدن او را مهیّا کردند اما او دست از مبارزه برنداشت. پخش رساله عملیه امام خمینی و طرح مباحث مذهبی و سیاسی با جوانان از جمله فعالیّت های او در این روستا بود. در 13 شهریور 1355 پاسگاه ژاندارمری هشتگرد با نامه فاضل پور بخشدار وقت ساوجبلاغ او را به بهانه ایجاد دودستگی در روستای خور، از ورود به منطقه منع کرد. در آن نامه آمده است: «چون به قرار اطلاع واصله وجود آقای شیخ عباس صباحی [صبایی] در قریه خور که به عنوان واعظ در آن روستا اقامت دارد، مغایر با سیاست منطقه بوده و موجبات اختلافات و دودستگی را فراهم ساخته، دستور فرمایید به نحو مقتضی شخصاً [به] ایشان اخطار نمایند که حق وعظ و اقامت در خور را نداشته و حداکثر ظرف 48 ساعت آنجا را ترک نماید. ضمناً به منظور اصلاح و جلوگیری از اختلافات، قدغن نمایید که هیچ گونه شبیه خوانی (2) در محل صورت نگیرد.» رونوشت این نامه جهت صدور دستور به سازمان امنیت و اطلاعات (ساواک) شهرستان کرج هم ارسال شده بود. پس از خروج از روستای خور، مدّتی در قم اقامت داشت تا اینکه در سال 1355ش چندتن از علاقه مندانش برای رفع موانع حضور او در ساوجبلاغ، معرفی نامه ای را به نام او از اداره اوقاف شهرستان کرج دریافت می کنند اما او پس از آگاهی از موضوع، آنها را توبیخ می کند. در نامه اوقاف که به امضای غلامعلی مهاجر دیلمان متصدّی امور دینی اداره اوقاف شهرستان کرج رسیده، از صبایی به عنوان مروّج مذهبی خواسته شده که در مساجد و منابر، دوران مجد و عظمت ایران باستان و میراث گران بهای ملّی را با زبانی ساده برای روستاییان بیان کند. نامه اوقاف در اواخر سال 1373ش از سوی منتقدان سیاسی صبایی به طور گسترده در شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد منتشر شد. او در 2 دی 1376 طی نامه ای خطاب به وزارت اطلاعات درباره چگونگی صدور این نامه نوشته است: «قبل از سال 1356ش ژاندارمری منطقه [ساوجبلاغ] از سکونت بنده در قریه خور جلوگیری کرد و ناچار شبانه اینجانب را به قم فرستاد و مسجد تعطیل شد. اهالی محترم بدون اطلاع بنده با مراجعه به اوقاف، مجوز گرفته بودند و مجدداً مرا دعوت کردند. وقتی فهمیدم به وسیله اوقاف، مسجد راه اندازی شده، از کار آنها ناراحت شدم و لذا اصل نامه را هم پیش من انکار کردند و اصلاً تا به حال هم نامه را ندیده ام. چون نمی بایست مسجد تعطیل می شد، تبلیغات را شروع کردم تا انقلاب پیروز شد. وقتی مسئول تقسیم بخشی از اراضی قریه خور شدم، اوّلین بار فتوکپی نامه را دیدم چون یکی از دوستان نزدیکم که به ناحق متقاضی زمین بود، طی نامه خصوصی تهدید[آمیز]، پخشِ نامه اوقاف را حربه دست یافتن خود به زمین می دانست که به لطف خداوند سبحان اعتنایی نکردم و پخش فتوکپی آن وقت تأثیری نکرد (چون طرف روحانی نبود) تا وقتی که در هشتگرد با امکانات زیادتر مادّی و اجتماعی بعضی از دوستان جدیدم که به خواسته های شخص خود نمی رسیدند، از همان نامه به دستِ آقای... (دست پرورده خودم) بنده را ضدّ ولایت و سلطنت طلب و طرفدار سرمایه دار معرفی کردند!»
_____________________
1. با تلاش مأموران وزارت اطلاعات، در مهر 1388ش فردین حسینی قاتل مرحوم صبایی دستگیر شده و صبح روز پنج شنبه اوّل بهمن 1394ش به دار مجازات آویخته شد.
2. مرحوم صبایی با مبانی فقهی خاص خودش، شبیه خوانی (تعزیه) را جایز نمی دانست.
- منبع: حسین عسکری، بیداری دشت کهن: تاریخ انقلاب اسلامی در ساوجبلاغ و نظرآباد، تهران: انتشارات سوره مهر، 1397، ص 208.
حوزه علمیه هشتگرد، شیخ عباس صبایی در کنار آیت الله ناصر مکارم شیرازی، 1372ش.