از آبادی هیو تا شهر نور
مقدمه کتاب «از آبادی هیو تا شهر نور»، نوشته فرامرز قدسی، کرج: اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان البرز، انتشارات حنظله، 1401، 893 صفحه
____________________________
هو الشهید
که یزدان پاک از میان گروه
برانگیخت ما را ز البرز کوه
فردوسی
«هیو» روستایی آباد و شناخته شده در شهرستان ساوجبلاغ استان البرز است. مردمانش مهربان، صمیمی، بردبار، میهمان نواز، حقیقت گرا و فرهنگ شناس هستند. در آبان 1355 خورشیدی باستان شناسی به نام «یحیی کوثری» در چهارمین مجمع سالانه کاوش ها و پژوهش های باستان شناسی ایران اعلام کرد که «غارهای کهنسال هیو» شاید متعلق به «دوره پارینه سنگی» باشند. آغاز دوره پارینه سنگی همزمان با ظهور انسان در عرصه گیتی است. از نظر فناوری افزارسازی، به سه دوره کوتاه تر پارینه سنگی قدیم، میانی و جدید تقسیم می شود. در روزگاران گذشته، 17 آسیاب آبی (به گویش ترکی ساوجبلاغی: دیرمان) در هیو فعال بودند که گندم روستاهای دشت و کوهپایه منطقه ساوجبلاغ را با دقت و امانتداری آرد می کردند. تپه گبران یا تپه گردان با سفالینه هایی متعلق به سده های چهارم تا نهم هجری قمری - که شاید یکی از دژهای جنگاوران اسماعیلی باشد - بقعه امامزاده موسی (محل شهادت و مدفن یکی از نوادگان امام زین العابدین علیه السلام یا یکی از سرداران شجاع و شهید شیعه) با شیوه معماری دوره صفویه، آرامستان قدیمی سیراب مربوط به دوران ایلخانیان تا قاجاریه، منجوق تپه (به احتمال فراوان سکونتگاه پیوسته انسان در دوران پیش از تاریخ، تاریخی و اوایل دوره اسلامی) و تپه واسوار (وایسوار) متعلق به سده های پنجم تا نهم هجری قمری، از دیگر آثار فرهنگی - تاریخی ارزشمند هیو به شمار می روند.
این توصیفات کوتاه تاریخی را عرض کردم که خوانندگان گرامی آگاهی یابند که شهدای گرانقدر مورد اشاره در این کتاب، در چه محیط شورانگیز فرهنگی رشد کرده و بر چه میراث گرانبهایی تکیه زده بودند. این کتاب، روایت منظوم، پر احساس و خواندنی معلم عزیزم جناب آقای فرامرز قدسی (فراق) از زندگی و زمانه شهدای هیو است. پیش از این سه کتاب به قلم گویا و روان ایشان منتشر شده است: کَندن سَسی: هیو در آیینه زمان (1388)؛ لحن خوش صبح: چشم اندازی بر طالقان و نخبگان آن در مثنوی گنج نامه (1394)؛ ستارگان آسمانی (1399). این سه اثر مکتوب را می توان در ردیف کوشش های البرزشناسانه به شمار آورد که درصدد معرفی مستند فرهنگ، تاریخ و مشاهیر بخش هایی مهم از غرب استان البرز است.
اما کتاب پیش رو، «تذکره الاولیا»ی روزگار ما است. روایت زندگی، زمانه و وصایای انسان هایی پاک سرشت و عارف که آرمان ها، آرزوها، دغدغه ها، عاطفه ها، خشم ها، خوشایندی ها و ناخوشایندی شان به گونه ای شگفت، شبیه به هم است؛ چون همگی از یک سرچشمه سخن می گویند و بر آن اساس، عمل می کنند. عارفانی واصل و عامل که همگی اهل سیر و سلوک و پالایش نفس (خودسازی) بودند و مظلومانه و البته آگاهانه، غبار از چهره عرفان شیعی در روزگار تجدد زده ما زدودند. به قول جناب استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی، «انسان وجودی است مرگ اندیش و مرگ آگاه. مرگ آگاه نه به آن دلیل که می میرد و مرگ تقدیر آدمی بودنِ اوست. بلکه به این دلیل که رجوع به ابدیت و جاودانگی دارد...» با این اوصاف، تنها انسان است که می میرد و دیگر موجودات زنده، درکی از مفهوم متعالی «مرگ» ندارند و در اصطلاح، نمی میرند بلکه «سَقط» می شوند! با ادبیات منطقیون، مرگ آگاهی، مفهومی «مُشکک» است و مراتب و درجه دارد. «شهادت»، اوج توجه انسان به ابدیت و جاودانگی است. یا به تعبیر جناب مولانا:
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان برزدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
حمله دیگر بمیرم از بشر
تا برآرم از ملایک پر و سر
تلّقی شهدای انقلاب اسلامی از مفهوم «شهادت»، از «شهادت حماسی و رهایی بخش» امام حسین علیه السلام در عاشورا، هویت می گیرد و با امیدی گرم به ظهور امام مهدی (عج) در آینده، پیوند می خورد. چندی پیش به کوشش گروهی از پژوهش گران علوم انسانی، 50 هزار وصیت نامه شهدای دفاع مقدس مورد بررسی قرار گرفت. به طور میانگین در هر وصیت نامه 4 بار نام امام حسین (ع) امام زمان (عج)، کربلا، عاشورا، زینب (س) و ابوالفضل (ع) آمده است. ضمن آرزوی تندرستی و توفیقات بیشتر علمی و فرهنگی برای جناب استاد قدسی، خاضعانه این تلاش ارزشمند و ماندگار را ارج می نهم و مطالعه اش را به ایرانیان سربلند و البرزیان عزیز به ویژه جوانان جویای حقیقت و معنویت توصیه می کنم.
حسین عسکری
5 تیر 1401
شهرستان ساوجبلاغ
____________________________
بازتاب...
ابراز نظر دکتر علی شاپوری متخلص به سلطان (نویسنده و شاعر البرزی) درباره مقدمه کتاب «از آبادی هیو تا شهر نور»
با سلام و تسلیت به مناسبت عاشورای حسینی. دروها بر شما استاد دکتر حسین عسکری البرزپژوه بزرگوار. لازم به ذکر است کتابی تقدیم به دهیاری و انجمن شعر هیو کرده ام به مدیریت استاد محمد معدن کن به نام دیوان سلطان، کتاب اول شامل هفت جلد که در آن گریزی کوتاه به تاریخ و تمدن هیو زده ام. داستانی حماسی به نام جنگ سامان هیو با شیطان دیو، در حدود ده صفحه آ چهار، که بسیار شیرین و دل پذیر است. از آن دیوان هفت جلد اول سلطان ندارم والا برای پژوهش شما و البرز شناسی بسیار مفید بود. اگر توانستید از استاد معدن کن شاعر بگیرید و بخوانید داستان شیطان دیو و سامان هیو که نقل از پدرم بود که از زبان یکی از پیران هیو نقل کرده بود و من به نظم کشیدم. هیو حدود 25 شاعر مرد و 25 شاعر زن و یا بیشتر دارد که بسیار ادیب و فرهیخته هستند و فرهنگ و هنر و ادب غنی دارند.
6 امرداد 1402