سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 

خوشنویسی، بِرَندی که برنده است

 دکتر احسان الله شکراللهی

خوشنویس و رئیس پیشین مرکز تحقیقات زبان فارسی در هند

این روزها به لطف فضای مجازی هر‌خبری به سرعت مخاطبان خود را پیدا می‌کند، و باز به لطف همین فضای مجازی مجالی برای پاسخگویی و عکس‌العمل جامعه‌ی مخاطبِ آن خبر فراهم می‌شود، و این خود از نمادها و ابزارهای مردم‌سالاری در جوامع معاصر است. خبری که این روزها فضای فرهنگی استان البرز را با تلاطم مواجه کرده سخنان یکی از اعضای شورای شهر کرج است، که به‌نظر می‌رسد بدون مطالعه دقیق و از سر سهل‌انگاری فعالیت یکی از درخشان‌ترین نهادهای فرهنگی و هنری استان البرز، یعنی انجمن خوشنویسان و خانه هنرمندان کرج را زیر سوال برده است، و قلم‌های گرانقدری پاسخ آن سخنان ناپخته را به زیبایی نگاشته‌اند: آقایان دکتر حسین عسکری دکتر مصطفی اویسی و استادان مهراب رجبی، محمد مرادی، سپهر نصراللهی، حمیدرضا نادری، محمدعلی قربانی، رضا منوری، یعقوب بهاری، و دیگران هریک از زاویه‌ای به موضوع پرداخته و به‌زیباییِ هرچه تمام‌تر نکاتی را از سر دلسوزی و دغدغه‌مندی با منطق و عشق بیان داشته‌اند، که دیگر نیازی به نوشته امثال بنده، که از دور دستی بر آتش داریم، باقی نگذاشته‌اند. تنها خواستم سوزمندانه یادآورشوم متهم‌کردن هنرمندان شریف خوشنویس به «رانت‌خواری و سوءاستفاده از طریق ارتباطات پشت‌پرده» آن هم اعضای خدوم و پاک‌طینت و شناخته‌شده‌ی انجمن خوشنویسان کرج، همچون جناب استاد علی مهری، ناسپاسی و حق‌ناشناسی بسیار بزرگی است. نسبت ‌دادن مطالبی ناشایست به شایسته‌ترین افراد جامعه نقض غرضِ آشکار نسبت به اهداف شورای شهر کرج است، که می‌بایست بزرگترین حامی ایشان می‌بودند. شنیدن آن سخنان خام ناخودآگاه مرا به یاد سروده‌ای از استادالبشر ابن‌سینای بزرگ انداخت که در پاسخ به تکفیر خویش سروده بود:

کفر چو منی گزاف و آسان نبود

محکم‌تر از ایمان من ایمان نبود

در دهر چو من یکی و آن‌هم کافر!؟

پس در همه دهر یک مسلمان نبود!

به راستی چه گروهی را در عالم هنر مهذب‌تر از خوشنویسان می‌توان سراغ‌جست که تمام عمر سر در گرو حکمت و اخلاق نهاده و، با صیادیِ ابیات حکمت‌آمیز از اقیانوس ادب فارسی، و نگارش هنرمندانه‌ی آن‌ها در تمامی طول عمر، سرمایه هستی خویش را برای اعتلای نام و آبروی وطن و عشق به آیین و معنویات و الهیات سپری کرده‌اند!؟ یعنی دیواری کوتاه‌تر از جامعه خوشنویسی پیدا نمی‌شد که به آن بتازید؟ و آیا مظلومیت از این بالاتر می‌شود که تنها هنر شایسته‌ی برندشدن در البرز را با تهدید و تحدید از برنده شدن باز دارید!؟ زمانی شادروان حسین منزوی در غزلی سوزناک سروده بود:

من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته

امیدِ رهایی نیست وقتی همه دیواریم

در پایان این دل‌نوشته به آن عزیزی که به تندی با اهالی هنر سخن گفته و بی‌حاشیه‌ترین افراد جامعه هنری را به سیاسی‌کاری متهم نموده عرض می‌کنم، ای کاش این توصیه‌ی پدرانه‌ی شادروان هوشنگ ابتهاج (سایه) را پیش چشم بیاورند‌ که:

یک‌دم نگاه کن که چه بر باد می‌دهی!

چندین هزار امیدِ بنی آدم است این...

28 اسفند 1402

________________________________

 

 

کسانی که به دیگران نور می بخشند، روزی خورشید خواهند شد

دکتر فریدون کوره ئی

نویسنده، پژوهشگر و مدرس زبان و ادبیات فارسی

 

به نامی نامی تنها هنرمند

که باشد نام زیبایش خداوند

هنر خوشنویسی از دیرباز از مقدس ترین و پاک ترین ابزار برای بیان زیبایی ها ی فرهنگ و هنجارهای بشکوه کشورمان کوشیده است. فرهنگ یعنی، شکوه هنجارها و این نمود را در اشعار و متون تعلیمی و حماسی و عرفانی ادبیات فارسی ایران زمین به‌ وضوح مشاهده می کنیم و این رستاخیز کلمات و زیباآفرینی ها در هنر خوشنویسی متبلور است. در هر محیط و خانه ای که تابلوی خوشنویسی یا نقاشی است، اخلاق و آرامش در آن موج می زند و روح انسان را متعالی و آن را به نور و زیبایی   هدایت می کند. استان البرز با توجه به ظرفیت های موجود در این زمینه، باید استفاده بهینه از این گنج های معنوی ببرد و برای آن تدبیری شایسته بیندیشد. و از این ریشه های فرهنگ و هنر خوشنویسی، جونان استاد میرخانی، استاد بوذری، استاد مهری و دیگر استادان فرهیخته استفاده بهینه کند تا درخت فرهنگ برگ و بار ی نیکو دهد و نسل آینده را سیراب معرفت، عشق و زیبایی کند. همان طور که می دانیم، هنر خوشنویس، هم زیبایی بصری است و هم بیان کننده معارف درونی. از شما مسئولان شهری استان البرز درخواست عاجزانه دارم، نگاهی نو به این ماجرا داشته باشید و به سبب حمایت از این فرهنگ، نامی نیک از خود به یادگار بماند. چون کسانی که به دیگران نور می بخشند، روزی خورشید خواهند شد.

28 اسفد 1402

گوهردشت کرج

________________________________

 

 

واکنش استاد داوود فتحعلی بیگی

(آقای نمایش های ایرانی)

به سخنان عضو شورای اسلامی شهر کرج

 

سلام و درود بر شما. در سفری که سال ها پیش برای شرکت در فستیوال قصه گویی اریوانو دالماره ایتالیا شرکت کرده بودم، دیدم یک انبار نمک قدیمی را پس از تمیز کردن تبدیل به مرکز فرهنگی کرده‌اند در حالی که رد نمک هنوز بر دیواره های بنا باقی بود. فستیوال اوینیون فرانسه در یک بنای تاریخی - که زمانی مقر پاپ بوده است - برگزار می شود. چنان که در سال مربوط به هنر ایران توسط گروه هنرمندان ایرانی، پنج شب تعزیه و چند مجلس خیمه شب بازی و موسیقی مقامی ایران در آن مجموعه به اجرا درآمد. این تجربه جهانی است؛ بهترین روش نگهداری از بناهای تاریخی و بهره برداری فرهنگی از آن است. چرا میراث ناملموس به ثبت می‌رسد در سازمان یونسکو؟ زیرا هویت ملی از طریق نشانه‌های فرهنگی و هنری معلوم می گردد. خط و زبان، دو ویژگی مهم فرهنگی هر قوم و ملتی است. خط و زبان فارسی از زیباترین آهنگین ترین و گوش نوازترین پدیده های فرهنگی ایرانی است. آثار بزرگان و مفاخر فرهنگی ایران توسط خوشنویسیان ایرانی به زیور طبع آراسته و ماندگار شد. یکی از مهمترین افتخارات اساتید خوشنویسی ایران، کتابت قرآن کریم بوده و هست.

28 اسفند 1402

________________________________

 

 

بزرگان هنر البرز، آماج تهمت هایی ناروا...

امیر آزادروستا

نویسنده، بازیگر، کارگردان و دبیر جشنواره چشمه

 

در این روزها صحبت هایی از جناب آقای سعیدی سیرایی در فضای مجازی بازتاب پیدا کرده که لازمست با کمی تامل بر آن بنگریم، ایشان تهمت هایی به اشخاصی روا داشته اند که افتخار فرهنگ و هنر البرز هستند و این عزیزان به لحاظ منافع شخصی هیچ نیازی به حضور در این اماکن ندارند، و این فرهنگ و هنر البرز است که نیازمند استفاده از ظرفیت های آنان است. شخصیت ارزشمندی چون استاد علی مهری که عمری در راه حفظ و حراست میراث عظیم هنر خوشنویسی صرف نموده و تمام داشته های با ارزش هنری خود را در راه آموزش و استمرار شیوه اصیل خوشنویسی در طبق اخلاص قرار داده اند. البته این صحبت های عضو شورای شهر کرج برای ما اهالی فرهنگ و هنر ناآشنا نیست. سوال اینجاست؛ چگونه است که سال ها مدیریت شهری کرج با وعده ساخت تئاتر شهر، گوش فلک را پر کرد و هیچ اتفاقی نیفتاد و حالا بزرگان نیک اندیش این عرصه را زیر سوال می برد؟ آقای سیرایی؛ می دانید که نمایش فاخر «در و گبر و یک قرص نان» به کارگردانی استا فتحعلی بیگی در خانه هنرمندان تولید و در جشنواره بین المللی فجر با نام کرج عرضه شد؟ کاش به جای این فرار به جلو نگاهی به فقر زیربناهای فرهنگی و هنری در شهر کرج می نمودید، نه اینکه عزیزانی که با در دست گرفتن آبرویشان با کمترین امکانات، چراغ فرهنگ و هنر را روشن نمایند،. اتفاقا دیدگاه شما سیاسی است. شاید انتظار داشتید این عزیزان در راستای تفکرات سیاسی شما وارد میدان شوند. برادر عزیز؛ ما را به خیر تو امید نیست... بگذارید این اندک امید باقی مانده برای ادامه فعالیت در استان البرز به یاس مبدل نشود، افتخارات ما را با کلماتی که بیشتر در رسانه ها حول و محور برخی همکاران شماست متهم نسازید. استاد مهری، استاد فتحعلی بیگی، استاد جولایی و دیگر اساتید می توانند در پایتخت با بهترین امکانات فعالیت نمایند، ولی دل در گرو آب و خاک خویش دارند، چه بسا با این اظهارات نسنجیده و دور از شأن این اساتید، ما هنرمندان را نیز از کسب فیض و هنر در محضر اینان محروم می سازید. سخن بسیار است، ولی کاش اگر نقدی هم داشتید در انتخاب کلماتتان دقت می کردید. امیدواریم با تصحیح گفته هایتان دل خیل عظیم هنرمندان استان را به دست آورید...

بودیم گوهری به تو افتاده رایگان

نشناختی تو قیمت ما از سر جفا

بی‌دیده کی شناسد خورشید را هنر

یا کوزه گرچه داند یاقوت را بها

(خاقانی)

29 اسفند 1402

________________________________


 

این همه نابردباری در برابر هنر البرز 

اسماعیل آل احمد

نویسنده و مدرس حوزه علمیه

چندی پیش که آن آقای از ما بهتر با نگاهی کاملاً سودازده از سود و زیان بازار بساز و بفروش مسکن در صدد برآمده بود تا «فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج» را از اهالی آن تخلیه کند و برندی!!! را در آن برای استان البرز برپا کند، از بس رنج آن ادبیات و آن نگاه، جانم را آزرد که هرچه کردم تا چیزی در این باره بنویسم دست و دلم با قلم و کاغذ، نرد همراهی نباخت و با چشمانی خیس به نوشته‌های دردمندانه دوستان که البته گوش شنوایی ندارند می‌نگریستم تا امروز که کانال محترم البرزپژوهی اثری از استاد امید ربانی، منتشر کرد که نام مبارک حضرت امیر مومنان - علیه‌السلام - را کتابت کرده بودند. از خود بیخود شدم و در سکر تماشای آن اثر هنری، این چند واژه را قلمی کردم. این همه نابردباری در برابر هنر را نمی‌دانم آقایان از کجا و چگونه به دست می‌آورند. اگر خوشنویسی، برند!!! این استان نیست پس چه چیزی، برند!!! آن است؟! خوشنویسی در این استان، چنان ریشه‌دار و دیرین است که بر سراسر ایران عزیز، سایه افکنده است. از کاتبان قرون گذشته قرآن کریم تا درویش عبدالمجید و استادان میرخانی و بوذری و امیرخانی. راستی کاش یک نفر از این آقای برند!!! می‌پرسید که کدام محل و مکان و خیابان و کوچه و پس کوچه این استان را به نام نامی آن بی‌نظیران، مفتخر ساخته‌اید؟ لطفاً بفرمایید که فارغ از تصویب یا عدم تصویب، چند پیشنهاد از این جنس در صحن شورای شهر، مطرح شده است؟ آن چنان در ندیده گرفتن این نعمت‌های آسمانی، استادید که آدمی به خود اجازه می‌دهد تا به این خوبان، پیشنهاد کند که برای رونق این هنر، سری به هند و کویت و ترکیه و... بزنند.

14 فروردین 1403

________________________________

 

 

نفس هنر در شهرمان به شمارش افتاده

حمید فراهانی

نوازنده، موسیقی دان و مدرس دانشگاه

 

زکار خویش هنرمند را نصیبی نیست  

زجوی شیر به جز خون چه رزق فرهاد است؟

پیش از نوشتن این متن، قصد داشتم تعریفی مبسوط از فرد و جامعه هنری و همچنین فرد و جامعه کاسبکار ارائه کنم، که به فهم هرچه بهتر متن کمک می کرد و شاید مانع از بروز برخی سوءتفاهمات و کژفهمی های احتمالی می شد. اما خوب می دانیم که جامعه ما به آن سطح از درک و بلوغ اجتماعی رسیده که به خوبی قادر به تفکیک این دو خواهد شد. اینجا کاسبکار، نه آن طبقه بورژوا است و نه آن طبقه کارگر که با سرمایه و کار خود به دادوستدی مشروع مشغول است و همگان از سازوکار آن آگاه هستند، بلکه طبقه ای است که با اتکا به منابع قدرت و ثروت به دلالی مشغول است. و هنرمند آن هنرمندی که هنر را برای هنر می خواهد و نه برای پیشبرد اهداف مالی و رسیدن به آن جایگاهی که فرد کاسبکار از آن برخوردار است.  اگرچه واژه هنر برای هنر به درک این مفهوم کمک می کند ولی در جامعه امروز به نظر، تا حدی دور از دسترس می نماید. متعالی ترین جلوه های ساختارهای درهم تنیده اجتماعی در فرهنگ و هنر یک جامعه متبلور می شود، هنر و هنرمند نبض تپنده جامعه است. زیستن به مانند یک هنرمند در ابعاد یک جامعه بزرگ فرهنگی نیاز به آموزش دارد و آموزش زیرساختهای خاص خود را می طلبد. امور فرهنگی و هنری متولّی هنرمند می خواهد. ما در ساختارهای مدیریت شهری به مهندسان هنرمند نیاز داریم به شهریاران هنرمند. اموال شهر متشکل از بناها و ابنیه تاریخی، منابع و تفرجگاه های طبیعی، همه و همه متعلق به مردمان این شهر هاست و اما رسالت ارگان ها و نهادهایی همچون شهرداری حفظ و صیانت از این میراث برای مردم است. احساس مالکیت شهرداری نسبت به این ابنیه و اراضی تاریخی به نظر بدعتی است که توسط برخی مسئولان در سال های اخیر گذاشته شده است.در سراسر دنیا، نگاه هنرمندانه به ابنیه تاریخی، آنها را به موزه بدل می کند؛ به جایی برای پرورش افکار، به جایی برای حظّ بصری، برای اجرای موسیقی و نمایش های فاخر، برای اشاعه فرهنگ و گسترش توریسم. اینجاست که این دو طرز تلقی با هم به نقطه ای بدون بازگشت می رسند. در نقطه مقابل نگاه مدیریت شهری را داریم که هنری نیست و غالبا جهت گیری اقتصادی دارد و با توجه به حس مالکیت نسبت به این ابنیه تاریخی، در پی مصادره و کسب درآمد از این اماکن است که این خود سبب نزول آن مکان به حجره ای فقط برای کسب درآمد خواهد شد. لذا فعالیتی هم که در آن صورت می گیرد دیگر هنر نیست؛ زیرا که نه دغدغه آموزش هنر دارد نه خاستگاه و هدفی فرهنگی و نه اینکه در ساختارهای منابع انسانی خود، از هنرمندان بهره برده است.

برای فهم این موضوع نیاز به تحلیل و استدلال نداریم؛ کافی است که خوب ببینیم. چه المان های هنری در ساخت شهرمان، روزانه به کار گرفته می شوند؟ چند ساختمان موزه و کنسرت یا اجرای تئاتر برای این شهر ساخته شده؟ کدام شیوه معماری ایرانی - اسلامی در ساخت روزانه ساختمان های شهرمان لحاظ می شود؟ هنر قائم به ذات خویش است و نیاز به نذورات و توجهات ثانویه ندارد. کافیست که آن را به حال خود رها کنیم و مسیر را برایش هموار سازیم. کاروانسرای شاه عباسی کرج نمونه بسیار مناسبی است. این بنای تاریخی همانند نقش جهان همچون پاسارگاد و زیگورات چغازنبیل دارای ارزشی تاریخی و فرهنگی است و هویّت ملی ما را شکل می دهد. گاه ارائه صنایع دستی با طعم چای و بوی توتون و قلیان در این بنا، خود حدیث مفصلی است از این مجمل. به نظر می رسد که خانه هنرمندان و ساختمان خط و تذهیب  هم از جمله بناهایی هستند که متعلق به مردم شهر کرج و ملت ایران است و چه بهتر که ساکنانی هنرمند داشته باشند. مدیریت امور شهری، فرهنگی و هنری متولّی هنرمند می خواهد.

14 فروردین 1403

________________________________

دیگر یادداشت ها

مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 1

 

مطالبه ای درباره فرهنگسرای خط و تذهیب شهر کرج - 2 



نوشته شده در  پنج شنبه 103/1/30ساعت  1:9 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]