نیکوکاری فاتحانه تا دم مرگ
در استان البرز به ویژه کلان شهر کرج، نام «فاتح» دلالت میکند بر کار، تلاش، نیکوکاری، وقف، بخشندگی و مسئولیت اجتماعی ارباب صنایع. زنده یاد حاج محمدصادق فاتح یزدی ( 1277 - 1353ش) علاوه بر فعالیت های اثرگذار تولیدی و صنعتی، با تشکیل «بنیاد خیریه فاتح» در سال 1352 خورشیدی، به فعالیتهای نیکوکارانه بنیادین و مستمر در شهر کرج پرداخت.
در آستانه برگزاری آیین بزرگداشت فاتح البرز در 17 مهر 1403 و پنجاهمین سالگشت قتل او در 20 امرداد 1353، دو سند برای نخستین بار در «کانال تلگرامی البرزپژوهی» منتشر میشود. نخستین سند، نامه فاتح در 28 خرداد 1353 خطاب به اداره آموزش و پرورش شهرستان کرج است. در این نامه، رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل بنیاد خیریه فاتح با هدف شفافیت عملکرد، اظهارنامه و ترازنامه وقف آموزشی سال 1352 بنیاد را به اداره آموزش و پرورش ارسال کرده است. سند دوم، نامه آقای دلیر (شهردار کرج) با ادبیات حکومتی به فاتح است. در این نامه که در 31 تیر 1353 تنظیم شده، شهردار از ساخت درمانگاه خیریه در کرج تشکر کرده است. این نامهها به ترتیب، 2 و 1 ماه پیش از ترور فاتح، تنظیم و ارسال شده است.
متاسفانه اسلحه جوانی جاهل از اعضای «سازمان چریک های فدایی خلق ایران» با مشرب کمونیستی و الحادی، ظاهراً به نیکوکاری های صادقانه فاتح در کرج پایان داد. اگر فاتح ترور نمی شد، این سیر نیکوکاری و آبادی در شهر کرج، تداوم و عمق پیدا می کرد.
به گمانم، دلیل اصلی بیزاری و کناره گیری ایرانیان از جریان چپ کمونیستی در ایران معاصر، تقابل این جریان سیاسی مسلح وابسته به شوروی سابق و دیگر کشورهای بلوک شرق، با روند توسعه و آبادی ایران ذیل تابلوی فریبنده «طرفداری از طبقه کارگر و مستضعفین» است. چپ ها با سوءاستفاده از «اشتراک لفظی» موجود در مفاهیمی همانند سرمایه دار، کارگر، مستضعف، آزادی، عدالت و... بسیاری از فرصتهای توسعه و پیشرفت ایران عزیز را از بین بردند. به طور مثال، آنان مزورانه در 8 اردیبهشت 1350 در کارخانه جهان چیت کرج، سوار بر مطالبات صنفی متعارف کارگران بیچاره شدند و با کشاندن اعتراضات به جاده کرج - تهران، آنان را در نزدیکی پایتخت به گلوله های سربی آتشین نیروهای نظامی حکومت پهلوی (ژاندارمری) دوختند. در ادامه هم، به بهانه خون خواهی آن سه کارگر مظلوم و شهید، بنیان گذار و صاحب کارخانه یعنی فاتح را به طرز فجیعی کشتند. کاری کردند که جور و بی عدالتی موجود در حکومت پهلوی و نقشه پیچیده سازمان مخوف ساواک از نظرها مخفی ماند. در واقع، چپ ها با روایت وارونه و ایدئولوژیک خود از حادثه غمبار کشتار کارگران کارخانه جهان چیت، جای جلاد و شهید را عوض کردند...
شوربختانه به طور آگاهانه و ناآگاهانه، بخشی از آموزههای چپ کمونیستی در لایههایی از نیروها و جریانهای به اصطلاح مذهبی عدالت خواه روزگار ما، جا خوش کرده است! به طوری که تخریب عملکرد توسعه گرایانه و نیکوکارانه فاتح در شهر کرج را بیشتر می توان ذیل همین گفتمان چپ تحلیل و بررسی کرد. امیدواریم برگزاری روشمند آیین بزرگداشت زنده یاد فاتح یزدی بتواند تا حدودی ذهن و زبان برخی البرزیان را از چنبره داوریهای چپ گرایانه درباره فاتح برهاند.
16 مهر 1403
______________________________
جنس دینداری فاتح البرز
وصیت نامه شادروان محمدصادق فاتح (1277 - 1353ش) که در دفتر اسناد رسمی شماره 21 کرج به ثبت رسیده، با این جملات آغاز شده است: «با اقرار به وحدانیت خداوند قادرِ متعال و رسالت حضرت محمد بن عبدالله خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم و ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و یازده فرزند پاک آن حضرت، وصیت شرعی و قانونی نمود بر اینکه...»
این تأکیدات ایمانیِ عامل توسعه شهر کرج در 30 آبان 1343، نشان می دهد که فاتح «باور اسلامی - شیعی» راسخی داشته است. این جملات فقط در مقام نظر بر زبان و قلم او جاری نشده بلکه با کوشش ها و کنش های زیر، در عرصه عمل هم ثابت شده است:
1 . ساخت مسجد در محله های کارگر نشین و کارمند نشین چهارصد دستگاه و جهان شهر کرج؛
2. کمک مالی مستمر به مسجد جامع کرج بر اساس خاطرات آیت الله سید محمود مدرسی یزدی؛
3. توجه جدّی به وقف های آموزشی، درمانی و اجتماعی ویژه مستمندان در قالب تأسیس «بنیاد خیریه فاتح»؛
4. یتیم نوازی با احداث پرورشگاه؛
5. پرداخت وجوهات شرعی (خمس) به علمای شیعه براساس خاطرات حجت الاسلام والمسلمین شیخ غلامرضا کریمی محلاتی امام جمعه موقت کرج؛
6. پیوند صمیمانه و غیر ابزاری با روحانیون آگاه آن روزگار همانند استاد شهید مرتضی مطهری با استناد به خاطرات آقای دکتر مهراب رجبی؛
7. تکریم جویندگان دانش و دانش آموزان با راه اندازی خوابگاه دانشجویی و مدارس؛
8. ترویج فرهنگ کار و تلاش و کسب روزی حلال با تأسیس آموزشگاه فنی و حرفه ای و ایجاد فرصت های شغلی فراوان در قالب گروه صنعتی جهان؛
9. تأسیس باشگاه ورزش باستانی (زورخانه) با هدف تقویت توأمان روح و جسم (قَوِّ عَلى خِدمَتِکَ جَوارِحی)؛
10. وفاداری صادقانه به حریم زن و خانواده با چشم پوشی عاشقانه از کم بینایی پیش آمده برای همسرش؛
11. پشتیبانی بی منّت از خانواده های ضعیف با ارسال پول، آذوقه و زغال (سوخت رایج آن روزگار)؛
12. مبارزه جدّی با بی سوادی و جهل کارگران.
در 20 بهمن 1344 مرحوم فاتح در سفرش به حج، نامه ای نوشته که رضایت باطنی ناشی از همسانی عمل و نظرش را نشان می دهد: «به حمدالله دفعتاً سعادت یاری نمود و توفیق زیارت خانه خدا و حضرت پیغمبر (ص) نصیب من گردید و از این پیشامد خیلی خوشحال هستم... به حمدالله این دستگاه های مفید که در کرج از طرف من به وجود آمده، علاوه بر این که برای همگی مفید است از نقطه نظر افکار عمومی و مواظبت در امانت مردم باعث افتخار من و کارکنان دستگاه (کارخانجات جهان) و اشخاصی که با دستگاه تماس داشته اند، راضی و موجب افتخار من گردیده است. در سفارت ایران (جده) چند نفر از کارکنان سفارت به شرحی، تعریف موسسات جهان کرج می کردند که موجب خوشحالی من بود...»
فاتح، زمانی مسلمان بود که گفتمان فرهنگی حاکم بر حکومت وقت یعنی پهلوی، «گفتمان ناسیونالیسم لیبرال» بود و نوسازی فرهنگ ایران بر سه محور ناسیونالیسم، باستان گرایی و مذهب زُدایی انجام می شد. به همین جهت، دینداری سنّتی فاتح، در حکومت پهلوی به ویژه دربار مشتری نداشت. از دیگر سو، در بین روشنفکران عرفی مخالف و منتقد حکومت پهلوی چه جریان روشنفکری عرفی راست (لیبرال ها) و چه روشنفکری عرفی چپ (کمونیست ها)، آموزه های دینی موجود در شخصیت فاتح مورد اقبال نبود به ویژه جریان اشتراکی که با نگاه ملحدانه و نیست انگارانه، دین را افیون توده ها می دانست؛ جریانی که ناجوانمردانه و جاهلانه، جان شریف فاتح را در 20 امرداد 1353 با تروری بی رحمانه ستاند و توسعه و آبادی بخشی از ایران و شهر کرج را با خلل مواجه کرد. فاتح، وقتی مسلمان بود که در عرصه صنعت و تولید، دین، ابزاری برای جلب منفعت و دفع ضرر نبود. بر همین اساس، دینداری اش را باید مبتنی بر باورهای قلبی اش تحلیل کرد نه سود و سودا. جغرافیای دینداری فاتح باعث می شود که دو فراز آغازین وصیت نامه اش را مبنای نظری این همه کارهای نیک در شهر کرج بدانیم.
کلام آخر این که دینداری صادقانه و مومنانه فاتح، مصداق این آیات نورانی و جانبخش قرآن کریم است: «مساجد خدا را تنها کسانى آباد مىکنند که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و نماز برپا داشته و زکات داده و جز از خدا نترسیدهاند، پس امید است که اینان از راهیافتگان باشند (توبه / 18)... به پدر و مادر احسان کنید؛ و درباره خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویش و همسایه بیگانه و همنشین و در راهمانده و بردگان خود [نیکى کنید]، که خدا کسى را که متکبر و فخرفروش است دوست نمىدارد (نساء / 36)... همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم، نماز برپا مىدارند و زکات مىدهند و به کارهاى پسندیده وامىدارند، و از کارهاى ناپسند باز مىدارند، و فرجام همه کارها از آنِ خداست (حج / 41).»
حسین عسکری
- منتشر شده در ویژه نامه فاتح البرز، بنیاد خیریه فاتح، 17 مهر 1403، ص 30.