«غربت علم» در روستای ایستای طالقان
بحث درباره جریان «تجددگریزی سنتی» در ایران معاصر به ویژه «اهل توقف طالقان» همچنان در محافل علمی و فرهنگی کشورمان گرم است. چند روز پیش کتابی خواندم به نام «غربت علم: علم و تکنولوژی در کشاکش مدح و ذم» نوشته آقای احمد راسخی لنگرودی که در سال 1400 خورشیدی به همت انتشارات قصیده سرا با شمارگان 500 نسخه در 256 صفحه منتشر شده است. نویسنده در صفحات 204 تا 207 با ارجاع به کتاب بنده، زیست جمعی و فردی اهالی روستای ایستای طالقان را توصیف کرده است. آقای احمد راسخی لنگرودی (متولد 1337 خورشیدی) - که از پژوهش گران شناخته شده مطالعات علم و تکنولوژی در ایران است - در این کتاب، «نگاه های انحرافی» به علم در جهان معاصر را برشمرده که موجب غربت علم در میان دو طایفه شده است:
1. «علم ستیزان» که خود دارای دو گرایش هستند:
الف) «قشری گرایان مذهبی»: از نگاه آنان علم، دنیوی و مادی است و در تعارض با دین که صرفاً معنوی و اخروی است قرار دارد (علم ضد دین است). این جریان به دو گروه «تجددستیز» و «تجددگریز» تقسیم میشود.
ب) «طبیعت گرایان»: در نگاه آنان علم و محصول آن تکنولوژی، گرچه در راحتی و رفاه انسان نقش کلیدی داشته اند اما برای محیط زیست و طبیعت زیانآور بوده اند (علم ضد طبیعت است).
2. «علم مداران» (ساینتیستها) که پس از ظهور اندیشه مدرنیسم پدید آمده است. آنان علم را امری مطلق در نظر گرفته و انسان را از سنت و آموزههای وحیانی بینیاز میدانند. در نگاه آقای راسخی لنگرودی هر دو گروه (علم ستیز و علم مدار) آن چنان که باید حق علم را بجا نیاوردهاند و پیش فرض مهم آنان، تعارض علم و دین است.
نویسنده در فصل ششم این کتاب با عنوان «معارضان علم» به چرایی و چگونگی مخالفت با تکنولوژی در قالب گروههای اجتماعی معاصر پرداخته و از باب نمونه به «لودیتها»، «آمیشها» و «روستای ایستا» اشاره کرده است. به نظر میرسد او اهل توقف طالقان را زیر مجموعه گروه «علم ستیزان»، آن هم از نوع «قشری گرایان مذهبی» و از جنس «تجددگریزان» می داند. به نظرم این تقسیم بندی هوشمندانه درباره مواجهه با علم و تکنولوژی در ایران معاصر تا مدتها کارا باشد. شما چه فکر می کنید؟
حسین عسکری
24 شهریور 1402
بازتاب...
دیدگاه کاظم طیّبی فرد
معلم، پژوهشگر و دانشجوی البرزی دکتری فلسفه
__________________________
مطالب کانال تلگرامی البرز پژوهی درباره روستای ایستای طالقان - 1