همآغوشی با «مدرنیته» در «ایستا»
محمد امین تولایی
پایگاه اطلاع رسانی رجا
8آبان 1400
سالهای نهچندان دور که مهدی نصیری در باب نسبت دین و مدرنیته سخن میگفت، پیشبینی چنین وضعیتی برای او هرچند محتمل بود اما بسیار بعید به نظر میرسید. نصیری هرچند این نسبت را کتمان کند، اما ردیابی رگههای شدید تفکر اخباری را نمیتواند در بروزات افکار خود پنهان کند. او معتقد است علم - و حتی فناوری - در حد اتم و اکمل خود همانی بوده که در صدر اسلام رخ نموده و غالب پیشرفتهای بشری دوران جدید را حاصل دخالت بشر در مشیت الهی و دستکاری نظام طبیعی خلقت میداند. در بیان و کلام متاثرین از تفکر مهدی نصیری به کرّات میبینید و میشنوید که وقتی خدا مقدر کرده من مسیر تهران تا مکه را در بیست یا سی روز بپیمایم، چرا باید بر خلاف مشیت او با هواپیما سفر کنم و زمان مسیر را کاهش دهم. من دوستی داشتم که واقعا از اینکه برای حمل و نقل از الاغ و قاطر استفاده نمیکرد احساس گناه داشت و این بصیرت درونی را مرهون تفکر مهدی نصیری میدانست. این تفکر اگر به لوازم خود پایبند باشد، مدینه فاضله آن چیزی شبیه روستای «ایستا» در طالقان است. جایی که اثری از نمادهای حاکمیت مدرن نیست، پول وجود ندارد، کسی موبایل ندارد، زنان آفتاب نمیبینند، کسی شناسنامه ندارد و حکومت قاجار را بهترین حکومت تاریخ میدانند. اما جریان تحجر و اخباریگری، بر خلاف پُز زیادی که در اعتقادات دارد، بسیار راحتطلب و گشادهزیست است. در زمان جهاد و هزینه دادن اهل توقف و احتیاط است و گاه لذترانی آیه «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ» بر لب دارد. از همین رو هیچگاه برای هیچ حکومت و جریان مخالفی تهدیدی نبودهاند و به اندک تهدید و تطمیعی هم سر جایشان نشستهاند. مهدی نصیری اما جدیدترین نسخه این تفکر را به شکلی صورتبندی داده که سروش و کدیور را هم انگشت به دهان محو تماشا کرده است. او به جای اینکه شما رو روانه «ایستا» کند یا به کنج حجرهای در حوزههای علمیه تحجر راهنمایی کند، نسخه دیگری دارد. نصیری میگوید حالا که مدرنیته تا این میزان قوی است و تسلط دارد، چرا از آن فرار کنیم یا برابر آن بایستیم؛ بیاید آن را در آغوش بگیریم.
لب مطلب مهدی نصیری در کتاب «عصر حیرت» همین است که چون تسلط مدرنیته بالاست و ما هم حکم الهی برای قیام در برابر آن نداریم، بیاییم و فتیله اسلام را پایین بکشیم تا مردم زندگیشان را بکنند. حجاب را آزاد کنیم، روابط با دنیا را حسنه کنیم و از بازرگان حلالیت بگیریم. نصیری چون دین را منحصر در اعمال ظاهری و قشریگری مبتنی بر مناسک شناخته، مردم را بیدین تر از گذشته میداند و مقصر این اتفاق را هم نظام جمهوری اسلامی میداند. او اساسا با مفاهیمی که مبتنی بر آن امام و رهبری مردم این زمانه را برتر از امت رسولالله (ص) میدانند بیگانه است و این گفتهها را شعار میداند. بگذریم. حالا همین آقای نصیری آمده در دفاع از موضع اخیر آقای صافی گلپایگانی به خیال خودش رمزگشایی کرده و گفته نقدها به فرمایش ایشان ناشی از آن است که منتقدان علاقمندند از تحریم سود ببرند. جزمیت نصیری در گفتههایش نیز دقیقا از جنس همان خوی تنگ و قشری ظاهرگرایانی است که قدمتی برابر تاریخ اسلام دارد. از همین جهت خیلی نباید برای پاسخگویی وقت گذاشت چون فایده ندارد. علاوه بر این، شرط شکلگیری یک مباحثه منطقی، وجود یک نظام فکری سازوار و سازگار در حوزه اندیشه است. با کسی که عقاید خود را از سرچشمههای متعدد و متناقض فکری از اخباریگری تا لیبرالیسم اخذ کرده نمیتوان وارد گفتگو شد. مهدی نصیری هنوز راه زیادی دارد برای تبدیل شدن به اندیشمندی که سخنانش مسموع باشد و محل تامل. تا آن زمان بهتر است پشت دیگران و به خصوص مراجع پناه نگیرد.
_________________________
شکست تابوی روستای ایستا در تلویزیون
در شامگاه جمعه 8 بهمن 1400 برنامه ای کوتاه درباره «روستای ایستای طالقان» از شبکه مستند سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. این نخستین بار است که در رسانه ملی به طور واضح به این روستا و به تبع آن، «پدیده تجددگریزی سنتی» اشاره می شود. پیش از این گمان میکردم که روستای ایستا هم «ممنوع التصویر» است. معرفی سه دقیقهای این روستا در قالب برنامه ای با عنوان «ده» به تهیه کنندگی صادق فتاحی و کارگردانی مصطفی فتاحی در شبکه مستند انجام شده، برنامه ای که به 10 رتبه اول حوزه های مختلف از روستاها، شهرها، کشورها، مشاغل، زبان ها و وقایع تاریخی جذاب و... می پردازد. در این مجموعه تلویزیونی، روستای ایستا در ردیف «ده روستای خاص ایران» دانسته شده است.
حال که تابوی پرداخت به روستای ایستا در رسانه ملی شکسته شده، زیبنده است با حضور کارشناسان و پژوهشگران «جریان شناسی فکری و فرهنگی ایران معاصر» به ویژه عرصه تجددگریزی سنتی، این جریان دینی و فرهنگی - که در ایران امروز بی مشتری هم نیست - و مصداق بیرونی آن یعنی روستای ایستا در قالب برنامهای مدون، مستند و روشمند مورد بررسی پژوهشی قرار گیرد. برنامه کوتاه پخش شده از شبکه مستند را میتوان در ردیف تحلیل های ژورنالیستی و سطحی درباره روستای ایستا به شمار آورد که سخن تازه ای دربر ندارد و تکرار همان مطالب منتشر شده در روزنامه ها، اینترنت و شبکههای اجتماعی است.
حسین عسکری
(نویسنده کتاب روستای ایستا)
17بهمن 1400
_________________________
روستای ایستای طالقان در کشاکش اصولی - اخباری
در سال های اخیر کتابی سه جلدی با عنوان «فرهنگ جامع فرق اسلامی» به قلم آقای سید حسن خمینی و بر پایه دست نوشته های مرحوم آیت الله سید مهدی روحانی منتشر شده است. در ویراست تازه آن به تجددگریزان سنتی طالقان، ذیل مدخل «اهل توقف» اشاره شده. تنها منبع این مدخل، کتاب روستای ایستا نوشته بنده است. آقای خمینی، اهالی روستای ایستا را از «اخباریون شیعه» و از پیروان مرحوم میرزا صادق مجتهد تبریزی دانسته است. تناقض این توصیف وقتی دو چندان می شود که بدانیم میرزا صادق مجتهد تبریزی از جمله فقیهان اصولی شیعه است. کتاب هایی در زمینه اصول فقه دارد و در رساله عملیه اش ردپایی از اخباری گری دیده نمی شود. دکتر موسی جوان از نخستین دانش آموختگان حقوق از فرانسه، اندیشه های اصولی میرزا صادق را ستوده است. چه شده که مقلدان امروزین میرزا صادق، اخباری شده اند؟ همین چرایی و چگونگی سیر از جریان اصولی به اخباری، شناخت اهالی روستای ایستا را در جریان شناسی فکری و فرهنگی ایران معاصر، جذاب و پیچیده کرده است. اگر آقای مهدی نصیری (نظریه پرداز جریان نوتفکیکی سمات) را به این روستا ضمیمه کنیم، شناخت منتظران ظهور حضرت حجت (عج) در طالقان، پیچیده تر می شود. در ویراست جدید کتاب روستای ایستا به همه این پرسش ها پاسخ خواهم داد...
حسین عسکری
27تیر 1399
_________________________
ایستا، روستایی که تکنولوژی را نمیپذیرد / کلید اسرار روستایی عجیب در طالقان
باشگاه خبرنگاران جوان - البرز
4 آبان 1399
ایستا روستایی در طالقان است که اهالی آن مخالف تکنولوژی هستند و به دیگران اجازه ورود به روستا را نمیدهند. مهراب رجبی، رئیس بنیاد البرزشناسی در 4آبان 1399در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از البرز با بیان این که در قسمت شمال شرقی شهرک طالقان، روستایی به نام ایستا وجود دارد که اهالی آن اجازه ورود به این روستا را به کسی بهویژه بانوان نمیدهند و در تمام طول عمر خود از تکنولوژی و یا حتی برق استفاده نکردهاند، گفت: اهالی روستای ایستا پیروان ملا محمدصادق مجتهد تبریزی هستند؛ این روحانی که اوایل مشروطه در تبریز میزیسته است با مظاهر تمدن مخالف بود و اعتقاد داشت که معایب آن از محاسنش بیشتر است. او افزود: پیروان ملا محمدصادق تبریزی براثر فشارهای فکری ایجاد شده در تبریز ابتدا به اشخانه جایی در ارتفاعات دوهزار تنکابن مهاجرت می کنند اما از آن جا که این منطقه، منطقه توریستی است و رفت و آمدها آرامش مریدان مجتهد تبریزی را بههم میزد، این افراد به طالقان مهاجرت کردند. رئیس بنیاد البرزشناسی گفت: مقلدان ملای تبریزی ابتدا زمین کوچکی را در طالقان خریداری کردند و بعد آن را توسعه دادند تا جایی که امروزه مساحت اراضی آنان به حداقل پنجاه هکتار میرسد. او با بیان این که مرشد امروز ایستانشینان از اهالی روستا و آقای ضیایی است، افزود: اهالی این روستا مخالف حضور بانوان در جامعه هستند و بانوان را به هیچ وجه به روستا نمیپذیرند حتی همسران اهالی هم در روستا تردد نمیکنند. او با اشاره به این که کشاورزی و پرورش اسب پیشه اصلی مردمان ایستا است، افزود: به نظر میرسد ارتباط تعریف نشدهای بین ایستاییان و اسماعیلیان الموت برقرار باشد. رئیس بنیاد البرزشناسی گفت: سال گذشته که توفیق دیدار از ایستا را در غیاب اقای ضیایی که به تبریز تشریف برده بودند، داشتم؛ این موحدان پارسا از روی کرم و لطف سرشار با میوههای باغهای خود از بنده پذیرایی کردند و حتی از انجا که همسرم حق ورود به محوطه را نداشتند و در اتومبیل منتظر مانده بودند، تحفهای نیز به عنوان سوغات برای ایشان فرستادند.