مردم نگاری روستای ورده
=بخش دوم=
آبان 1372: امروز بار دیگر به ورده رفتیم تا اطلاعاتی نیز در زمینه آیین ها و مراسم ازدواج بپرسیم. سید می گفت در ورده برای انتخاب همسر پدران تصمیم می گرفتند. با این حال پدر از هم سن و سال های پسر خود می خواست که به او اطلاع بدهند پدرش قصد دارد به فلان خانه برای خواستگاری برود. اگر پسر اعتراضی نداشت، دو نفر از بستگان را به خانه پدر دختر می فرستاد و نظر آنها را می پرسید، اگر پدر دختر می پذیرفت، پدر با بستگان برای به اصطلاح «قلیان شیرینی» به خانه دختر می رفتند و در همان جلسه میزان نقدینه (شیربها) و مهریه و زمان عقد را تعیین می کردند. در فاصله عقد کردن تا بردن عروس در هر عید داماد باید عیدی بدهد. این عیدی شامل لباس، پلو، شیرینی های خانگی به اسم «کسمه» یا «مشکه فی» بود. مادرعروس پس از دریافت این هدایا پلو را بین همسایگان تقسیم می کرد و خود نیز لباس و شیرینی در همان ظرف برای داماد می فرستاد.
-هرزه پزان :دامادیک شب را به عنوان «هرزه پزان» درنظرمی گرفت. در آن شب آش گندم می پخت و همه دوستان خود را دعوت می کرد. شب بعد حنابندان بود.
-حنابندان: در آخر همان شب از خانه داماد یک سینی حنای خیسانده به خانه عروس و از خانه عروس نیز یک سینی حنابه خانه داماد فرستاده می شود و در هر دو خانه مراسم حنابندان دایر است. در این گرماگرم دوستان داماد سعی می کنند کفش یا کلاه داماد را بدزدند و ساقدوش ها مانع می شوند و اگر نتوانند از این سرقت پیش گیری کنند، خود باید تاوان کفش داماد را بپردازند.
-پیشانی چسبان :بعد از حنابندان مراسم پیشانی چسبان برگزار می شود، به این طریق که یک نفر دو گوشه دستمالی را به گردن داماد می بندد و او روی صندلی می نشیند و دو گوشه دیگر دستمال را در دست می گیرد، اول پدر را صدا می کنند، او چند اسکناس را در دستمال می اندازد، سپس اعضاء فامیل و بعد همه حضار یک به یک جلومی آیند و به فراخور توان مالی خود مبلغی را در دستمال می اندازند.
-انتخاب دامادبرار: بعد نوبت به انتخاب «دامادبرار» یا «ساقدوش» می رسد. کسانی که داوطلب این نقش می شوند باید قدرت و امکان تهیه میوه فصل برای مهمانان عروسی داشته باشند.
-سرتراشان: روز بعد از همه مردم روستا برای ناهار دعوت می شود، در این روز داماد روی صندلی می نشیند و سلمانی ده سر او را می تراشد. از مهمانان با شیرینی پذیرایی می شود. هرکس که شیرینی برداشت، جای آن پولی به عنوان هدیه می گذارد که این پول متعلق به سلمانی است.
- عروس کشان: در پایان مراسم همه به سوی خانه عروس حرکت می کنند. داماد اول مبلغی به عنوان هدیه به عروس می دهد. پدر داماد و پدر عروس دست عروس را می گیرند و او را سوار قاطر می کنند. داماد در پشت بام خانه خود منتظر عروس است و به محض نزدیک شدن عروس سیب یا اناری به طرف او پرت می کند.
سید به برخی مراسم دیگر نیز اشاره کرد، از جمله می گفت وقتی مرض همه گیری در روستا رواج می یافت، شیلان کشی می کردیم . به این ترتیب که عده ای در کوچه ها راه می افتادند و از همه خانه ها حبوبات جمع می کردند و با آن آشی به نام حلیم می پختند و بین همه تقسیم می کردند. مراسمی شبیه آن هم برای باران خواهی داشتند. در هنگام خشکسالی بچه ها عروسکی می ساختند و با چوب در خانه ها راه می افتادند. یا قاشق چوبی در دست می گرفتند و به در خانه ها می رفتند و شعری با مضمون زیر می خواندند:
چمچه گلین نمه استران/ بیرقاشقین سو استیران.
ترجمه: تو که چمچه دستت هست چه می خواهی؟ یک قاشق آب می خواهم. مردم به آنها حبوبات می دادند. آنها نیز با این حبوبات آش می پختند و بین مردم تقسیم می کردند. سه چهارشب مانده به شب نو نیز مراسم نوروزی نو سال داشتند که باز یک عده از نوجوان ها در کوچه ها راه می افتادند و در هر خانه که می رسیدند، می خواندند:
نوروزی نو سال باشد مبارک شما را امسال باشد مبارک
نوروزی نو سال آمده گل در گلستان آمده
بلبل به بستان آمده با شد مبارک بر شما
این سال نو باز آمده
مردم نیز به آنها تخم مرغ و آجیل و گاه پول می دادند که بچه ها بین خود تقسیم می کردند.