دین عقلانی و عقل خرافه گریز
مهدی اصل زعیم
کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی
اشاره: مقاله زیر اگر چه به طور مستقیم به مقوله خرافات در دو شهرستان ساوجبلاغ و نظرآباد نپرداخته است اما شاید بتوان گفت دلیل نگارش آن به وسیله آقای مهدی اصل زعیم، مطالعه سلسله مطالب وبلاگ ساوجبلاغ پزوهی درباره «خرافه پردازی در شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد» است. جهت آگاهی از مطالب پیش گفته رجوع کنید به: http://128askari.parsiblog.com/Archive132280.htm
--------------------
انسان همواره به طور تاریخی با اموری قرین بوده و عموماً نتوانسته فارغ از آنها به زیست مطلوب نظر خویش دست یابد که از جمله این امور «دین» است که در بعضی شرایط زمانی و مکانی شاید قبض و بسطی پیدا کرده باشد اما حضور آن همواره مستدام بوده است و از جمله مواقعی که مردم و مومنین مسلمان توجه ویژه ای به آموزه های دینی خویش می نمایند، ماه مبارک رمضان و به تعبیری ماه گسترده شدن خوان رحمت الهی است. لذا نگارنده بر آن شد تا در اوایل این ماه مبارک نگاهی داشته باشد به آموزه های دینی پراکنده در سطح جامعه که بیشتر به صورت نظام مند منتشر می شوند.
چندی است جریان های اندیشگی خاصی با تریبون ها، نشریات و منابر معینی فعالیت های مشهودی دارند که میزان شمارگان کتب آنها، مراکز توزیع و تبلیغ آنها و ظواهر امر نشان از این مهم دارد که از پتانسل ها و شبکه های قابل ملاحظه ای در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برخوردار هستند و برآنند که آموزه های عقل گریز و خردستیزی را به نام دین الهی و شریعت محمدی به اذهان رسوخ دهند تا در سایه این آموزه ها، سرمایه های ارزشمند دینی که می تواند موتور محرکی باشد برای انسان در دنیای امروزین به فراموشی سپرده شود.
از آن جمله است، «توحید خداوندی» در تمام شئونات و مراتب هستی و همچنین عرصه های زیست سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انسان و نفی هرگونه عبودیت غیر حضرت باریتعالی. «نبوت» به مثابه برانگیختگی انسان مسئول و اندیشه ورز در برابر جهالت ها، تاریکی ها و ظلم ها و تعدی ها برای دفاع از کرامت انسانی. «معاد» به عنوان نظام پاسخگویی انسان در برابر بازخوردهای طبیعی رفتار انسان. «امامت» به مثابه ادامه فیض خاص الهی برای دوره گذار و بلوغ رسول باطنی و در نهایت، «عدالت» به عنوان صفت ذاتی خداوند که باید، او که خلیفه حق بر روی زمین است و روح الهی را در جسم و پیکره خویش به امانت دارد، متصف به آن گردد و این صفت آنچنانکه افلاطون به نیکی ذکر کرده صفتی نیست در کنار سایر صفات بلکه، عدالت «حسن در مجموع » است و نشان از تعادل سایر صفات در همزیستی با یکدیگر دارد.
حال با داشتن چنین اصول مستحکمی در حوزه های دینی که انسان را به معرفت اندیشی، تدبر در آیات رحمانی، تفکر در خلقت و بهره گیری از خرد انسانی در کنار توکل به ذات لایتناهی حضرت پروردگار دعوت می نماید، بعضی سعی دارند به بهانه محدود بودن حوزه عقل و ناکارآمدی سنجش امور دینی توسط خرد بشری، «عقل» این موهبت بی بدیل خداوندی را به محاق برده و دین نورانی محمدی را به مجموعه ای از امور خارق عادت و یا در شکل بسیار مثبت اندیشانه آن، به کرامات بزرگان فرو کاهند تا مفاهیم متعالی دینی که در سایه آنها تحرک اجتماعی، خردورزی های راهگشا و اخلاق انسان مدار متوازن شکل می گیرد به فراموشی سپرده شود تا به بهانه دین داری عوام، پروژه پوپولیستی ایشان تا حد کمال به بار نشیند چرا که اگر در جامعه ای عقل تعطیل شد بسیار کارهای ناممکن، ممکن می شود.
قابل یادآوری است که نگارنده در پی نفی خرق عادت و یا نشانه های کرامت معدودی از بزرگان عرصه دین و دیانت که آن هم به اذن حضرتش جاری و ساری است، نیست. لیکن هر نظام فکری و اعتقادی برای بقا در حوزه عمل نیاز به معرفی الگوهایی دارد تا به دیگران بیاموزد چگونه می توان انسانی زیست و انسانی مرد. دین مبین اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست و وجود مبارک حضرت محمد (ص) به عنوان اسوه حسنه در متن مقدس این دین معرفی شده و این چنین هستند اهل بیت مکرم حضرت ختمی مرتبت علیهم السلام.
با معرفی چنین الگوهایی از سوی حضرت حق جل و اعلی، در کجای متن مقدس دینی و سنت نبوی بر امور خرق عادت همچون چشم برزخی، طی الارض، احضار و ارتباط با ارواح، درون خوانی انسانها و... تاکید شده که امروز، برخی این امور را چنان پر رنگ و غلیظ می نمایند که عرصه را برای تعقل و تفکر که بالاترین و افضل اعمال خطاب شده تنگ می نمایند و چنان اصراری در تعطیلی عقل، دوری از هرگونه فلسفه و عرفان در حوزه اندیشه و نظر دارند که در نزد هر فرد هوشمندی، همداستانی اربابان مثلث نحس زر و زور و تزویر به عینه مشهود است.
اگر اسلام با قرآن، این کتاب رحمت خاص خداوندی، معرفی شود انسان سراسر به تعقل و تدبر در آیات خدا در هستی رهنمون گشته است و جایی برای خواب ها و شهودهای غیر موثق و در پی آن تعطیلی خرد بشری و ناگزیر بسط بساط کاسب کاری های معنوی دنیا طلبانه دیده نشده است بلکه با متدولوژی ویژه خویش، انسان به سیر در آفاق و انفس، مطالعه تاریخی و تطبیقی پدیده ها و نظامند مخلوقات دعوت شده تا در سایه این رفتن ها و شدن ها، انسان به بالندگی همراه با اخلاق، این گوهر کمیاب جهان امروز، دست یابد.
اگر دین خداوندی، با اسوه حسنه خویش به مردم معرفی شود، پیامبری که رحمت و موهبت برای عالمیان است و حسن خلق اوست که موجب گردیده مومنان چون پروانه گرد شمع وجودش جمع شوند، دیگر از خشونت خبری نخواهد بود و آنچه جان می گیرد و قوام می یابد، مهربانی، شفقت بر خلق، راستی در گفتار و رفتار، منع دروغ و تهمت، ارجمندی خرد جمعی و مشورت و برچیده شدن بساط خود رایی است.
اگر دین الهی، با مولی الموحدین علی مرتضی (ع) معرفی شود، کجای زندگی حضرت اش بر خرق عادت استوار بوده، وجود مبارک این حقیقت همیشه زنده تاریخ در کدام فرازی از فرمایشات خویش اصرار بر درون خوانی افراد، بوزینه و خرس و سگ دیدن بندگانی داشته که آفریده خداوند ستارالعیوب اند، در کجای آموزه های حکیمانه و تعقل اشراق مدار ایشان بر طی الارض تاکید شده و یا برای مداوا و درمان فرد و جامعه، صرفاً توصیه به اذکارغیر متعارف بزرگان و نذر و نیازهای کاسبکارانه امروزی شده است. در کجای سکوت پرمعنای امام علی (ع) و یا فریادهای رسای ایشان نشان از احضار روح و ارتباط با ارواح به عنوان فضیلت هست و نه این است که ابوذر، شیعه علی است که در زمانه تزویر کعب الاحبار ها، زبان علی (ع) می شود تا سکوت سنگین زمانه هم پیمانی زر و زور و تزویر را در هم شکند.
انصاف نیست مدعیان تشیع علوی با آموزه های عقل گریز و یا پر رنگ کردن غیر ضروری برخی امور حاشیه ای، نهیب همیشه رسای علی (ع) در مقابل ظلم و اجحاف و نیرنگ را نبینند تا عرفان خرد گرا و پویای او که همواره توحید در تمام مراتب در آن موج می زند در سایه اوهام، خواب ها و شهودهای غیر موثق غبار غربت به خویش بگیرد و به جای ارجاع و رجوع به متون موثق دینی و اخلاقی همچون قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و کتبی که حاصل تلاش مومنانه بزرگان اندیشه دینی می باشند به سمت و سوی متونی برویم که نه حضرت رسول، نه امامان شیعه و نه اندیشمندان تراز اول تفکر دینی ما به آنها اهتمامی نداشته اند. برای یکبار هم شده با خود بیاندیشیم به چه میزان عمر گرانمایه پور سیناها، ملاصدراها، سهروردی ها، خواجه نصیرها، طباطبایی ها، مطهری ها، شریعتی ها، خمینی ها، بازرگان ها، جعفری ها، {...}، نصرها، حسن زاده آملی ها، جوادی آملی ها و سایر آیات و مراجع عظام حوزه و اندیشمندان مسلمان دانشگاه ها صرف امور خارق عادات، راه حل های غیر متعارف برای درمان دردهای فردی و اجتماعی، که با خرد هرچند محدود بشری ناسازگار است شده است.
در دنیای مدرن که انسان در فراز و فرود تاریخی خویش، تشنه آموزه های معنوی و اخلاقی آشتی پذیر با عقل است، بیاییم با کاوش مستمر در دنیای بیکران معرفت اصیل دینی و یافته های بی نظیر انسان خردگرا پاسخی شایسته به نیاز های روز جامعه بدهیم، زیرا گوهره دنیای نو، عقل است، با تمام ویژگی ها و حوزه های صرافی و نفوذ خویش. اما در آیین تشیع با آگاهی به همین ویژگی ها است که تقلید در اصول دین برای هیچ مسلمانی جایز نیست و این بدین معناست که مسلمانان برای وصول به ایمان محققانه مجاز اند حتی در وجود و هستی حضرت باریتعالی تشکیک کنند و پس از تحقیق و وصول به حقیقت، مؤمنانه تایید اش کنند و در نشر آموزه هایش بکوشند.
از آنجا که انسان در این هستی به ناگزیر با عقل خویش زندگی می کند و پروردگار اش هم امر بر تعقل کرده است لذا هر آنچه با عقل او در تضادی آشکار باشد، محکوم به گذر و حاشیه نشینی است و اگر دین خداوندی که مجموعه ای نظام مند از الهیات، اخلاق، عرفان و شریعت زمانه است به آموزه های عقل گریز و خردستیز فرو کاسته شود ظلمی آشکار به دین رحمانی حضرت حق است. والسلام من التبع الهدی.