سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 دکتر سید غنی افتخاری

 اوج نقش آفرینی طالقان و ساوجبلاغ در عصر سلجوقیان است.

=بخش دوم=

مرز اسلام، لااله الاالله است اما عرب برای خودش مرز نژادی تراشیده بود یعنی هر کس که لحن و پدر و مادر و نژادش عرب است برتر از بقیه است. ایرانیان هم زود این را فهمیدند و بین ساسانی و اسلام عرب، شیعه را از هر دوی آنها بهتر دیدند و از همان سال های 30 تا 50 هجری یا بعد از فاجعه عاشورا، تکلیف خود را روشن کردند. به همین خاطر هم هست که بعضی از ناسیونالیست ها شیعه شدن ایرانی ها را به سبب رابطه فامیلی داشتن ما با امام حسین علیه السلام می دانند اما این حرف اصلا" درست نیست. این بحث یک بحث عقیدتی است چون اگر فامیلی باعث تشیع ماست پس باید رومی ها زودتر از ما طرفدار ناب امام زمان باشند بلکه به خاطر عدالتخواهی و... بود. منطق امام علی را ببینید که از زمین دو مشت خاک بر می دارند و می گویند عرب و عجم اینگونه اند و هیچ تفاوتی ندارند. همین تفاوت هاست که شما در لشکر مختار با زبان فارسی برخورد می کنید. چون خوب می دانید که در خیزش های اواخر بنی امیه و بنی عباس علاوه بر مذهبی بودن قطعا" مسایل سیاسی هم نقش داشته است یعنی همان اعتراض ایرانی ها به برخورد نژادی عربها.

خلاصه اینکه طبق اسناد موجود مردم طالقان و دماوند و... پس از شهادت امام صادق علیه السلام دست به قیام و اعتراض می زنند. اوج نقش آفرینی طالقان و ساوجبلاغ در عصر اسماعیلیان (سلجوقیان) است آنها بین اسماعیلی هفت امامی و خلیفه عباسی و سلطان سلجوقی، شیعه اسماعیلی را حمایت می کنند چون از نظر عقیدتی به آنها نزدیک بود و یا داستانی که مرحوم شریعتی از زبان آل احمد نقل می کنند - در کتاب ذکر ذاکرین- که در طالقان 360 مجلس شبیه خوانی است که نشانه ارادت مردم این خطه به ائمه اطهار است.

- وقتی وضعیت این شهرستان را از حیث ترتیب نخبگان در گذشته و حال بررسی می کنیم با یک نمودار سیر نزولی برخورد می کنیم. چرا این خطه دیگر با انبوه نخبگان در علوم و فنون متعدد مواجه نیست؟

- ببینید به نظر من خداوند به همه استعداد مساوی داده است منتهی شرایط زندگی و جغرافیایی، بستر را طوری فراهم می کند که بعضی دنبال درس و بعضی دنبال تجارت و بعضی دنبال صنعت بروند. در طالقان به دلیل محدودیت، کار فصلی بوده یعنی مردم در تابستان کشاورزی می کردند و در فصل بعد، کارها کم می شد. این فصلی بودن باعث می شد که فرصت زیادی داشته باشند. در «تاریخ ماد» دیاکونف یا «تاریخ ایران باستان» پیرنیا آمده است که مردمی که زندگی فصلی داشته اند زمستان را برای دولت کار می کرده اند؛ فرضا" سلاح می ساخته اند اما طالقانی ها در این فصل به کار علم و آموزش قرآن و حدیث و این بحث ها می پرداخته اند و همین بستری برای ارتباط دادن انسان های مستعد با مراکز علمی و آموزشی گیلان یا مازندران یا بعدها با نجف، قم و اصفهان می شد.

استاد ما می گفت در آلمان به بچه های قبل از مدرسه هر کدام یک فلوت می دهند تا کسی که استعداد موسیقیایی دارد خود را نشان دهد. در مکتب خانه ها و قرائت قرآن مساجد و منازل طالقان همین طور بود. نبوغ افراد رو می شد و این محافل بستری می شد تا فارغ از زندگی و خانواده به دنبال علم بروند اما در ساوجبلاغ و کرج این طور نبود مشغله های مختلف نمی گذاشت این استعدادها رو بشوند. مثلا" در قرون اخیر وجود کارخانه ها و... آنها را جذب می کرد. به هر ترتیب الان به دو دلیل وضع فرق کرده است: اولا" امروزه بستر باز شده است و این استعدادها کمتر به چشم می آیند. ثانیا" در برابر انگیزه علم یابی، انگیزه های دیگر مطرح شده است مثل صنعت، تجارت و... که مانع می شوند تا استعدادهای اصیل صرف علم بشوند. تسلط سرمایه داری، استعدادهای بزرگ را می خرد و آنها را مثل یک ماهی درون استخر محدود می کند. این ماهی دیگر نمی تواند یک دریانورد بزرگ بشود. او هر چقدر هم بزرگ بشود باز در استخر است. الان افراد با تحصیلات عالیه را به وزارتخانه ها جذب می کنند و او را در یک چهارچوب محدود می کنند. او دیگر نمی تواند یک مرجع یا یک عالم بزرگ بشود. این وضعیت یک بحث عام است که در سرتاسر کشور هست.

- برای تألیف قلوب اقوام مختلف شهرستان، شما به عنوان یک پژوهشگر فرهنگی چه شیوه ها و روش هایی را توصیه می کنید؟

- من فکر می کنم که این انشقاق در اثر بی برنامگی است. من خودم به عنوان یک شهروند این گلایه را داشته باشم که این شهرستان به عنوان یک واحد سیاسی مستقل هنوز امکانات و شرایط و اسباب و عللی را که برای یک شهرستان ضروری است در دسترس ندارد. من مثلا" به عنوان یک شهروند که علاقه مند به اطلاع یابی از وضعیت شهرستان است هیچ مرکزی را برای اطلاع یابی در دسترس ندارم. باید مرکزی باشد که آثار مکشوفه، زیرزمینی ها، نسخ خطی، قباله ها، کتب خطی و غیر خطی همه را جمع آوری و خرید کند و به موزه تبدیل کند. ما وقتی در گذشته و حال بیش از پنجاه شخصیت برجسته کشوری از این شهرستان به قول شما نخبه پرور داریم، چرا نباید در موضوعات مختلف فراخوان مقاله داشته باشیم؟ چرا سرمایه گذاری نکنیم؟

من احساس می کنم فعالیت شهرستان ما از نظر فرهنگی خیلی پایین است. من از نزدیک یکی دو بار به دوستان «تصویر ساوجبلاغ» گفته ام بابت کاری که می کنید دستتان درد نکند اما این در خور شهرستان ما نیست. اینجا باید پنج شش تا نشریه داشته باشد حتی نشریه روزانه، چون نشریه ها غذای فکری و روحی مردم است و جامعه را متعادل می کند و جامعه را به تعامل می کشاند. تا ما بتوانیم دیدگاه ها و اندیشه هایمان را منعکس کنیم، نقاط قوت و ضعف و راه های رشد و افول را بررسی کنیم. من چند کار مقطعی در گوشه کنار شهرستان دیده ام اما احساس می کنم که باید کار علمی - تخصصی کرد.

دانشگاهیان و اندیشمندان و مؤلفان شهرستان را بشناسیم. ما هر چه در این زمینه بیشتر سستی کنیم نابسامانی شهرستان بیشتر می شود و از آن طرف هم هر چه بیشتر کار کنیم تپش های سیاسی و مسایل دیگر شهرستان بیشتر فروکش می کنند چون عقل و منطق به وسط بیاید ما راحت تر زبان همدیگر را می فهمیم. شهرستان ما شاید تنها شهرستان کشورمان باشد که وحدت دینی دارد. در جاهای دیگر یهودی و مسیحی و شیعه و سنی براحتی کنار هم زندگی می کنند ما این وحدت و مودت و عشق و علاقه را داریم چرا باید به طور مداوم سیر انحطاط و سستی را طی کنیم. نمونه بارز این مودت را در زمان جنگ و انقلاب اسلامی دیدیم. من فکر می کنم کار فرهنگی خیلی خیلی کم می کنیم شاید این حرف، درد دل اکثر کسانی باشد که دستی در علم دارند. من خودم می توانم راحت در موضوعات تاریخ تشیع، تاریخ اسلام، تاریخ سیاسی روز، وضعیت جغرافیای تاریخی منطقه و فرهنگ منطقه و... مقاله ارایه دهم.

من همین جا 20 جلد پایان نامه راجع به ساوجبلاغ در سطح کارشناسی ارشد و دکترا می شناسم در موضوعات مختلف. می شود صدها جلد کتاب و پایان نامه را درباره شهرستان ساوجبلاغ لیست کنیم تا دانش پژوهان استفاده نمایند. باید همه با هم بستر این مسایل را فراهم کنیم، سیاسی ها در کار خودشان، نظامی ها در کار خودشان، کشاورزان در کار خودشان و توانمندان فرهنگی در کار خودشان. چرا مسئولان ما این همت را ندارند که یک واحد دانشگاه آزاد در شهرستان دایر کنند تا دختران و پسران ما اسیر شهرستان های دیگر نشوند یا ترک تحصیل نکنند، تا اساتید ما هم مأمور این طرف و آن طرف نشوند و از دست ما نروند.

الان باید مسئولین شوراهای شهر مثل خیلی مناطق دور افتاده از در آمدهای محلی استفاده کرده و دانشگاه راه بیندازند. ما در شهرستان خودمان اساتید ایده آل داریم و می توانیم از آنها استفاده کنیم تا به ما تغذیه فکری بدهند و بچه های ما هم راحت باشند. دختر خانم دانشجو از طالقان و هیو و شلمزار و تنکمان چگونه به کرج و شهرستان های اطراف رفت و آمد کند. این فاصله ها باعث می شود تا شهرستان ما خدای نکرده از آن پیش کسوتی عقب بماند. تنها راه به نظر من این است که مسئولان شهرستان به جای جدال سیاسی جناحی باید از سرمایه های فکری و نخبگان علمی شهرستان استفاده نمایند تا انشاءالله شهرستانی در خور شأن و مرتبت خود داشته باشیم.

- چقدر لطف کردید که با ما به گفت و گو نشستید.

- خواهش می کنم.


نوشته شده در  سه شنبه 89/7/6ساعت  9:52 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]