گفت و گو با دکتر سید غنی افتخاری
مدیر گروه معارف دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
اوج نقش آفرینی طالقان و ساوجبلاغ در عصر سلجوقیان است.
= بخش اول=
حسین عسگری: مطلب زیر حاصل گفت و گوی صمیمی سه ساعته با آقای دکتر سید غنی افتخاری است که در روز 22 مهر 1379 در منزل ایشان انجام شد. در همان سال بخشی از این گفت و گو در ماهنامه تصویر ساوجبلاغ (شماره 60، آبان 1379، ص 10) به چاپ رسید.
دکتر سید غنی افتخاری - متولد 1342خورشیدی- تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در طالقان تکمیل کرد. او در سال 1363 در رشته علوم اجتماعی در مقطع کاردانی فارغ التحصیل شد و همزمان با تدریس در شهرستان ساوجبلاغ در مقطع کارشناسی همین رشته به سال 1368 فارغ التحصیل دانشگاه تربیت معلم تهران شد. در سال 1372 فوق لیسانس گرفت. دو سال بعد در مقطع دکتری تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران پذیرفته شد. برخی از آثار ایشان عبارتند از: «تاریخ اسماعیلیان در ایران» (قرن چهارم و پنجم با تکیه بر الموت و طالقان)، تصحیح نسخه خطی «سحر سامری و سفر ناصری» (سفرنامه ناصرالدین شاه قاجار به کلاردشت و طالقان به سال 1301 قمری).
ایشان هم اکنون ضمن تدریس و پژوهش، مدیر گروه معارف دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج است. جهت مطالعه برخی مقالات ایشان رجوع کنید به وبلاگ: http://dr-eftekhari.persianblog.ir
* * * * * *
- سلام ما را پذیرا باشید. خیلی ممنونم که با این گفت و گو موافقت کردید. به عنوان نخستین پرسش بفرمایید که شما برای شهرستان ساوجبلاغ چه ویژگی هایی بر می شمارید؟
- شهرستان ساوجبلاغ قدمت بسیار کهن دارد حتی به دوره های قبل از تاریخ می رسد اما در بعد از تاریخ هم در عصر مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان این شهرستان نقش داشته است. یکی از ایالت های عظیم ماد، ری بوده که شهرستان ما جزء آن بوده و همین طور حایل بین همدان و آذربایجان که از شهرهای مهم مادهایند بوده و قطعا" در آن دولت نقش داشته است.
این شهرستان در دوره اسلامی یکی از مناطق حساس ایران بوده، بنا به نظر یکی از اساتید، خط محوری از کرج به چالوس خط محور به رشت، به قزوین و از آنجا به شهر ری قلب ایران است شهرستان ساوجبلاغ هم درست در همین محدوده قرار دارد. این منطقه به دلیل موقعیت استراتژیک طبیعی مثل کوه های سر به فلک کشیده، جان پناه و مأمن بسیاری از گروه های مخالف خلفای اموی، عباسی و سلاطین ایران بود حتی در تاریخ معاصر در مبارزات 42 به بعد هم با راهنمایی های مرحوم آیت الله طالقانی و شخصیت های بزرگ سیاسی متعددی به این دیار پناه آورده بودند. حلقه های بسیاری از سلسله قلاع اسماعیلیه که از خراسان تا شام گسترده شده اند در این شهرستان قرار دارند مثل قلعه ارژنگ، کیقباد، منصوریه، قلعه دختر، قلعه پراچان و دژ پالیز و...
امامزاده های این شهرستان خیلی جای کار و تحقیق دارند. معماری آنها، قدمت آنها، تأثیر پذیری آنها، نسب آنها خیلی جای کار دارند. آثار تاریخی این شهرستان مثل پل ها و کاروانسراها و... همه و همه باید مورد تحقیق قرار گیرند. گویش و آداب اجتماعی مردم این شهرستان خیلی نابند. یکی از کهن ترین گویش های تاریخی کشورمان در این شهرستان قرار دارد. الفاظ و واژه های فارسی باستان در زبان مردم اینجا به ویژه طالقان وجود دارد. خلاصه اینکه با همه این ویژگی ها، شهرستان ما متأسفانه هنوز بکر مانده است. ممکن است پیش کسوتان و بزرگانی برای انجام تکلیف خود یا انجام برنامه سازمانی که آنها را فرستاده، کاری کرده باشند اما هیچ کار مدون دقیق گسترده ای در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تحقیقاتی در شهرستان صورت نگرفته و جای کار فراوان دارد.
- بنا به آمار موجود، بیش از 40 مکان مقدس که غالبا" امامزاده هستند در این شهرستان وجود دارد. شما برای این کثرت چه دلایلی ترسیم می کنید؟
- اولین علت این است که این منطقه از نظر طبیعی جای مناسبی برای اقامت بوده است. درباره علت دوم باید گفت که ما می دانیم که سب و لعن علی و اولاد او علیهم السلام را معاویه در تریبون ها و حتی قنوت نماز واجب کرد - نعوذبالله - در زمان آنها علوی بودن جرم سیاسی بود و محاکمه داشت و برایش اشد مجازات تعیین می شد، آنها سال های سال در عاشورا جشن برپا می کردند تا اثر آن را از بین ببرند. شاید شیخ بهایی اولین مرجعی بود که جشن و آرایش را در این روز حرام کرد که همین، اولین تقابل دو اندیشه است. این یک طرف قضیه است و طرف دیگر آن دو شهر ری و قزوین است که آن موقع اهمیت فراوان داشتند، شهر ری اهمیت سیاسی و جغرافیایی و ارتباط دهی و کشاورزی بیش از حدی داشت، در مسیر جاده ابریشم بود. این دو شهر چه در زمان بنی امیه چه در زمان بنی عباس حکم پاتوق، پاسگاه و ساخلو را داشته است.
با توجه به آن دو طرف قضیه، شهرستان ما مرکز تجمع خوبی برای مخالفان بوده است لذا حضور علویان در اینجا چشم گیر است و اوج این فشارها در زمان محمود غزنوی است. او چون در ایران ریشه تاریخی و محبوبیت و مشروعیت ندارد، برای یافتن این مشروعیت فرامین خلیفه را مو به مو اجرا می کرد. نمونه اش قلع و قمعی است که از آل بویه در شهر ری کرد. عموما" در کوهپایه های بین سمنان تا زنجان این اماکن مورد احترام وجود دارند که غالبا" مربوط به همان دوره هستند. البته باید کار دقیق انجام داد.
مردم این منطقه سومین علت هستند. می دانید که بنا به شواهد و آثار موجود طالقان از نظر فرهنگی جزء گیلان و طبرستان و مازندران بوده، به مرزهای سیاسی موجود نگاه نکنید چون مرزهای سیاسی هیچ کاری با مرزهای فرهنگی ندارند و مردم آنجاها هم عموما" از قرن سوم به بعد گرایش شیعی داشته اند و شیعیان هم به آنجاها پناه می برده اند که یا قداست دینی یا علمی یا نسبی داشته اند که پس از وفات، مقبره آنها مورد احترام شیعیان بوده است. در همه اقوام این حس هست اما در شیعه جنبه خاصی دارد.
- بین مردم کوهپایه های ساوجبلاغ مثل «فشند»، «ولیان» و «برغان» با مردم «طالقان» اشتراک متعددی می بینیم آیا این اشتراک جنبه قومی و نژادی داشته یا دلیل دیگری دارد؟
- اشتراک نژادی و قومی نقش چندان پررنگی ندارد. کوهپایه های ساوجبلاغ چون مثل طالقان از ثبات فرهنگی بیشتری برخوردار بوده و با هم بده بستان داشته اند، ساختار فرهنگی مشترکی پیدا کرده اند. امروزه در سراسر کشور، آموزش با زبان فارسی است شما چه به کرج و چه به غرب کشور بروید همه یک فرم آموزش می بینند. فرهنگ، جهان و جامعه و ساختار را یکدست می کند. روستاهای کوهپایه ای با طالقان از نظر فرهنگ و رسوم و سنت و علما و اندیشمندان هیچ فرقی ندارد چون هر دو در موقعیتی قرار دارند که چندان قابل دسترس نیستند و امنیت دارند لذا با طالقان به تبادل فرهنگی پرداخته و اختلافاتشان روز به روز کم شده و بین آنها تعدیل و یکدستی برقرار شده است اما در دشت های ساوجبلاغ با وجود هماهنگی آنها، یک موج مهاجرت یا جنگ یا عزیمت فلان پادشاه کل فرهنگ و رسومات روستاهای دشت ساوجبلاغ را دستخوش تعرض قرار می داد. مثلا" فرض کنید غازان خان با کل لشکر و یال و کوپالش از اینجا می گذشته یا مثلا" تیمورخان از اینجا می گذشته، همه اینها کل منطقه را دگرگون می کرده. امروزه هم هشتگرد یا طالقان هم از نظر زبان و هم از نظر معماری فرق دارد چون هشتگرد الان با شهرهای مهم ارتباط مستقیم جاده ای دارد اما طالقان همچنان دست نخورده باقی مانده است. این تحول گاهی مثل عصر مغول نتیجه منفی داشته و گاهی مثل الان اثر مثبت دارد.
- بعضی برآنند که طالقانی ها 200 سال پس از ورود اسلام به ایران مسلمان شدند. نظر شما چیست؟
- این طور نیست، در بعضی منابع آمده که مردم طالقان زمان فتح قزوین مسلمان شدند، فکر می کنم سال22 هجری. ویژگی مردم کوهستان همیشه تاریخ این بوده که در اندیشه و فکرشان پر صلابت بوده اند. شما اگر به خطه شمال نگاه کنید حتی ساسانیان و دوره های قبل هم نتوانستند آنچنان که باید و شاید بر اینها سیطره پیدا کنند. شهرهای مرزی آزادی بیشتری دارند. بنا به همین حساب آداب و رسوم و فرهنگ را به صورت طبیعی و آگاهانه گرفته اند. مردم طالقان و مازندران هم به صورت طبیعی و با آگاهی و شعور، اسلام را انتخاب کردند. بین همه فرق اسلام، شیعه را انتخاب کردند که همین عطش و تشنگی آنان را نسبت به عدالت خواهی و... نشان می دهد. همان چیزی که شاید آن را از سنت و سیاست های طبقاتی دولت های محلی قبل از اسلام ندیده بودند. آنها توانستند دقیقا" شیعه را انتخاب کنند. این دلبستگی را هم در تاریخ نشان دادند. اصلا" اکثر شهرهای ایران به محض پذیرفتن اسلام، سریع بین اسلام اموی و اسلام علوی، قضیه را فهمیدند که آنچه او می خواهد در اسلام اموی نیست برای اینکه آنها ما را موالی می خواندند یعنی آنها معتقد بودند که اسلام مال عرب است اما اسلام به قول امروزی ها انترناسیونالیسم است؛ فراتر از ملیت و نژاد و عرب و غیر عرب است.