سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

ماه شب های تار

بخش سوم

6. تجربه ملموس مخاطب: از تجربیات زندگی مخاطب پر تکرار بهره می برد تا منبرش، انتزاعی نباشد ملموس باشد و دست یافتنی  : - دیده  اید همین که طفل کوچک اسم کشتن می شنود و شمشیر برهنه را می بیند چگونه بدن او از  خوف به لرزه در می آید ...؛ - ای حضرات! ببینید که به غیرت هیچ مردی می گنجد که زن خود را در میان نامحرمان جهال سر برهنه ببیند  …

7. عناصر  کلامی ـ فلسفی: شهید یک متکلم به تمام معنا است و در سطحی وسیع به آنچه که یک شیعه تمام عیار باید به آن اعتقاد بورزد می پردازد و بی هیچ ترس و ابایی عقاید خویش را صریح بیان می کند و از هر فرصتی به صورت دقیق ـ اجمالی یا مفصل ـ بهره می برد تا به شیعیان، عقاید آنان را بیاموزد یا به یادشان بیاورد و صفات و ویژگی های امام و فلسفه اعمال ائمه را بازخوانی کند. از آنچه که امتداد شؤون ائمه (ع) است هم سخن به میان می آورد؛ مثل بحث ولایت فقیه که در مجلس اول به طرح آن پرداخته و ادله مربوطه را با مردم در میان می نهد. فلسفه بلایای الاهی و ارتباط آن با میزان قرب به خدا با سیره و رحمت پیامبر اعظم و تسری مصادیق رحمة للعالمین به حضرت زینب و ام کلثوم و سکینه: و ... از جمله همین مباحث تواند بود. جایگاه منحصر به فرد ائمه(ع) در پاسخ به شبهات علمی ـ عقیدتی دوستان و مخالفان و معاندان و اشارت های پیاپی شهید به کرامات خیره کننده آنان از دیگر محورهای مدنظر شهید برای تقویت امامت محوری شیعه است.

شهید یک نقل کننده نیست و احاطه کامل به مباحث فلسفی دارد و بی پروا از منظر آن علم وارد بحث می شود حتی مطلبی طولانی را به زبان عربی از مباحث فلسفی در میان می نهد و اصلاً منبر را با عبارات فلسفی می آغازد و می گوید: «موافقاً للفلاسفه والعرفاء والمعتزله ...». (مجلس دوازدهم) در مجالس مختلف بارها به کلام خواجه در تجرید استناد می ورزد تا مطالب مورد ادعای خویش را اثبات کند. در مجلس دوازدهم می آورد: « قال بعض مشایخنا فی علم الفلسفه...»

مطالبی طولانی در فلسفه از اشاعره به عربی می آورد سپس احادیث مرتبط را آورده اما فقط به چند عبارت کوتاه در ترجمه بخشی از این مجموعه مفصل کفایت می کند (مجلس دوازدهم). در نقد مباحث فلسفی و آراء فلاسفه از اسم و رسم نمی هراسد و نقادانه به میدان می آید: «قول اصحاب نیابت از حکما ... فاسد است». (مجلس نهم).

8. رعایت مقام خطابه و کتاب: مقام خطابه، مقام بهره وری کامل و انتقال بی درنگ مطالب گوینده به شنونده است و گوینده می کوشد تا بیشترین و بهترین مطالب مدنظر را ارائه دهد. پس گاه مطلب مهمی فدای مطلب اهم می شود؛ اما مقام کتابت چنین نیست و نویسنده از حذف مطالب مهم هم ابا دارد. شهید ثالث در تألیف کتاب با آوردن عبارت «مؤلف گوید...» بارها و بارها مطالب مهم جا افتاده در خطابه را در کتاب آورده است.

 9. حفظ شأن مخاطب: بالا بردن شأن طرف مقابل، شیوه ای اثر گذار در برقراری ارتباط دو طرفه است و شیخ تیز هوش ما برای رسیدن به چنین ارتباطی از این جملات بهره می برد: «اما بر عاقلان هوشمند مخفی نماند که ...». (مجلس هشتم.(

10. تکرار: تکرار نکات علمی، احکام، آیه، حدیث، داستان، روضه و منبع اصلاً قبیح نیست.

11. پاسخ به شبهات و سؤالات: در عصر ظلمت پراکنی و شبهه افکنی باید کوشید تا از گردهمایی شیعیان در مناسبت ها سود برد و به سئوالات عقیدتی آنان پاسخ گفت. در عین اینکه نباید منبر رسول الله(ص) محلی برای تبلیغ مستقیم آن شرارت ها و شیطنت ها باشد. ملا محمدتقی بر اساس همین تحلیل بی آن که سئوال را طرح کند به پاسخ آن شبهه ها اقدام می کند و از آیه و حدیث و ضرب المثل و مثال و… کمک می گیرد تا روح و ضمیر پاک شیعیان را همچنان پاک نگه دارد. مثلاً در پاسخ به حکمت نقص خلقت بعضی انسانها هم به حدیث و هم به ضرب المثل «آنچه مادران کنند رودان بچینند» استناد می کند. در پاسخ به سئوال «چرا شهدای کربلا این همه نامحدود توان شفاعت دارند» به یک روایت و یک مثال استناد می ورزد و می آورد که پادشاهی اگر از فعل یک فرد از طایفه ای خوشش بیاید همه آن طایفه را اکرام می کند.

12. داستان: داستان، رکن رکین دیگری از فرموده های شهید در آن سخنرانی های پرشور است. یک یا چند داستان کوتاه یا بلند و مفصل هم از انبیاء و اولیاء و هم از مردم عادی، قرآنی و غیر قرآنی در غالب موارد با جزئیات لحظه به لحظه و در مواردی هم اجمالی و کلی و البته تکرار برخی داستان ها در مجالس مختلف دیده می شود. حضرت ایوب و حضرت یعقوب و حضرت یوسف (ع) از همه اشخاص دیگر در قصه گویی شهید نقش می آفرینند. آدم وهابیل و قابیل در جایگاه بعدی هستند.

13. موضوع، ‌زمان و پایان منبر: روش او اعلان موضوع منبر نیست؛ اما در پاره ای منابر موضوع منبر در همان اول منبر می آید. زمان منبر با توجه به تساوی تقریبی صفحات، باید یکسان بوده باشد اما در بعضی مجالس ـ مجالس 12و 15 ـ صفحات مجلس دو برابر می شود؛ حتی آن را بر زبان جاری می کند اما دوباره وارد بحث می شود و یک منبر کامل، ادا می کند. منبر ها را بدون دعا به پایان می برد. دست کم در کتاب، چنین است و شاید در خود سخنرانی ها دعا بوده است.

14. مثال: مثال زدن از دیگر عناصر محوری خطیب توانای برهانی است: .1. همان طور که کسی هدیه ای برای پادشاه می برد آن را کاملاً زینت می دهد...؛ 2. آن چنان که نیاز اجزاء خانه به هم برای حفظ و بقای خانه دلیل بر صانع آن تواند بود نیاز آسمان و زمین و ستاره و طبیعت و ... به هم نیز دلیل بر صانع است....

15. طرح مدعا و اثبات آن: در اثبات مدعا به تکرار از قواعد «عرفان و اخبار و تجربه» مدد می جوید بی آنکه آن قواعد را برشمرده باشد؛ مثلاً بر آن است که بر اساس قواعد عرفان و اخبار، شیعه از اشعه وجود ائمه هدی و از بقیه طینت ایشان هستند.


نوشته شده در  یکشنبه 89/8/23ساعت  4:48 عصر  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیت الله سید رضا حسینی زابلی و تجددگریزی در شهر کرج
تطهیر ترور فاتح یزدی و چریک های فدایی خلق در خبرگزاری تسنیم
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]