سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

   

نگاهی به نگرش های تک خطی به مدرنیسم در دنیای امروز

(روستای ایستا، طالقان)

داریوش پیری؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه UPM مالزی

هچنان که از اثر آقای حسین عسگری مشهود است ایشان از جمله نویسندگان خوش ذوق و خوش فکر حوزه علوم انسانی به ویژه جامعه شناسی مدرن می باشند. و هم اکنون دست به انجام پژوهشی در حوزه مدرنیسم و سنت زده که دال بر اشراف ایشان به اصول مهم روش شناسی و پژوهشی دارد. متاسفانه تا به امروز آثار معدودی در این حوزه براساس روش های میدانی و مستند صورت گرفته است. آثار انجام شده عمدتا" به مباحث نظری پرداخته اند و از دایره تئوری فراتر نرفته اند اما آقای عسگری با علم به لزوم وجود مواد خام و اولیه، پژوهشی را به سرانجام رسانده اند که از مستندات و شواهد اولیه  لازم و کافی بهره مند است.

خمیر مایه کتاب، مباحث مدرنیسم و تقابل های آن با سنت و سنت گرایی است. موضوعی که از همان آغاز پیدایش مدرنیته و مدرنیسم موضوعی مجادله انگیز بوده و هست. ورود مدرنیسم به ایران تاریخچه ای بیش از یک سده دارد و به دوران قاجار بر می گردد. اوج مناقشات بین مدرنیته و سنت گرایی در ایران معطوف به دوران مشروطه است، عصری که کشمکش های اندیشه ای بین شمار بسیاری از عالمان دینی و اندیشمندان متاثر از غرب صورت گرفت. در این دوران یک تنوع گفتمانی میان علما به وجود آمد، ریشه های این جدل گفتمانی به سازگاری و یا ناسازگاری مدرنیسم و به تبع آن مشروطه از یک سو و سنت و اندیشه های دینی از سوی دیگر بر می گشت.

کشمکش های اندیشه ای میان متفکران منجر به شکل گیری گفتمان های گوناگونی میان علما و به دنبال آن بین پیروانشان گردید. یک طیف از علما حول این اندیشه گرد آمدند که مدرنیسم و نمادهای آن از قبیل مشروطه در مقابل اندیشه های اسلامی قرار دارد و این مساله باعث تغیی رسنت ها، فرهنگ، افکار و باورهای اسلامی خواهد شد. این گروه در حقیقت معتقد به ناسازگاری کامل میان اسلام و مدرنیسم و زندگی مدرن بودند. از این قبیل علما می توان به میرزا صادق مجتهد تبریزی اشاره کرد. در جناح دیگر گروهی از نظریه پردازان وجود داشتند که معتقد بودند می توان برخی اجزای مدرنیسم را در غالب اسلامی ریخت و نوعی سازگاری میان برخی اجزای مدرنیسم و اسلام ایجاد کرد. از این گروه نیز می توان به شیخ فضل الله نوری و با اندکی تفاوت کسانی مثل نائینی و سید جمال الدین اشاره کرد .

این قبیل واکنش های فکری در میان علما به صورت واکنش های عملی  در میان عامه مردم نمایان گردید. گروهی از مردم در مقابل مدرنیسم و مظاهر آن شیوه زندگی انزواگرایانه را در پیش گرفتند. این دسته بر این باور هستند که بهترین شیوه جهت حفظ باورها، سنت ها و فرهنگشان این است که از هر چیزی که آنان را به زندگی مدرن پیوند می دهد اجتناب ورزند و به زندگی کاملا" سنتی وفادار بمانند. این گروه از مردم هرگونه استفاده از ادوات و شیوه زندگی مدرن را تضعیف کننده فرهنگ سنتی خود پنداشته و هیچ جایگاهی برای زندگی مدرن قائل نبودند و کاملا" بر این باور هستند که اسلام را نمی توان با مدرنیسم منطبق ساخت.

دسته دیگر کسانی هستند که هم راستای گروه اول قرارمی گیرند اما فراتر از آن رفته و به جای انزواگرایی معتقد به واکنش های خصمانه و حتی مسلحانه هستند. این دسته از مردم بر این اعتقادند که با انزواگرایی نمی توان راه به جایی برد و روش های خصمانه مانند ترور بهترین گزینه برای عقب نشاندن مدرنیسم است. برخی از گروه های تروریستی در این چارچوب عمل می کنند.

گروه سوم کسانی هستند که نقطه مقابل گروه دوم هستند. این دسته مجذوب زیبایی های مدرنیسم و غرب گشته و خود را کاملا" تسلیم آن می کنند. این طیف از مردم به ناکارآمدی و نامناسب بودن فرهنگ خود در عصر جدید باور دارند. از این منظر فرهنگ غرب را باید کاملا" و بدون چون و چرا پذیرفت چرا که تنها گزینه درست جهت نیل به پیشرفت، مدرنیسم و شیوه زندگی مدرن رفتن به همان مسیری است که غرب طی کرده است.

دسته چهارم آنانی هستند که راهی میانه در پیش گرفته اند نه به طرد کامل مدرنیسم می پردازند و نه به طور کامل تسلیم آن می شوند. این گروه برخی اجزای مدرنیسم را گرفته و با فرهنگ سنتی و بومی ادغام می کنند در واقع دست به بومی سازی می زنند. این طیف بر این باورند که از یک سو باید اجزا و ابعاد نا مناسب فرهنگ خود را حذف کرد و گزینه های امروزی تری را جایگزین آنها کرد و از سوی دیگر اصول و پایه های اصلی فرهنگ خود را تقویت کرد.

در کتاب «روستای ایستا» این مساله کاملا" مشهود است که نویسنده به این دسته بندی ها و کشمکش های فکری در میان علما و نوع واکنش عموم مردم به مدرنیسم و مظاهرش اشراف کامل دارد. بنیان های فکری و نظری پژوهش براساس تقابل بین مدرنیسم و سنت بنا نهاده شده است و در بخش های آغازین کتاب نیز این مساله نمایان است. افکار و آرای میرزا صادق بر این اساس استوار گشته که ناسازگاری بنیادینی میان کلیت مدرنیسم و اندیشه های اسلامی وجود دارد لذا باید از تمامی مظاهر مدرنیسم اجتناب ورزید و جهت حفاظت از افکار و باورهای فرهنگی و مذهبی تارک زندگی مدرن گشت. به همین دلیل است که - همانطور که در کتاب نیز مکررا" اشاره شده است - طرفداران وی در روستای ایستا به شیوه زندگی سنتی روستایی روی آورده اند و از هیچ کدام از ادوات زندگی مدرن استفاده نمی کنند.

آن گروه از متفکران و مردم که کاملا" مدرنسیم را طرد می کنند از دریچه ای به مدرنیسم و شیوه زندگی مدرن می نگرند که معروف به نگرش تک خطی است. نگرش تک خطی بدین معناست که اصولا" برای اینکه بتوان به یک جامعه پیشرفته و مترقی تبدیل شد باید مسیری را طی کرد که غرب طی کرده است. غرب در مسیر توسعه و روند مدرن شدن خود روندی را پیموده است که در آن یک گذار از سنت به مدرنیسم داشته است، گذاری که در آن جامعه لزوما" باید در ورطه ای گام بگذارد که مهمترین ویژگی هایش سکولاریسم، فردگرایی و مادیگرایی است.

غرب طی فرایند توسعه اش تمامی مظاهر زندگی سنتی اش را از دست داد. دیگر اثری از ارزش های اجتماع گرایانه و دیگر جهانی موجود در مسیحیت نیست. غرب آنها را با ارزش های مادیگرایانه و فردگرایانه جایگزین کرده است. غرب بر این باور است این گذار اجتناب ناگذیر است و هر جامعه ای که بخواهد به دستاوردهای غرب دست یابد باید این روند را طی کند. لذا کسانی که از این منظر به فرایند مدرنیسم می نگریستند به ویژه آنان که در جوامع غیر غربی زندگی می کردند از این مساله واهمه داشته اند که اگر بخواهند از مزایای زندگی مدرن بهره مند گردند باید مسیر غرب را طی کنند و تمام سنت ها و ارزش های اخروی و اجتماع گرایانه خود را به دست فراموشی بسپرند. این موضوع موجبات نگرانی شمار بسیاری از متفکران جوامع شرقی را فراهم ساخت. بازتاب این نگرانی در زندگی مردم عادی به صور مختلف نمایان گشت که از این جمله می توان به شیوه زندگی «روستای ایستا» اشاره کرد که روش زندگی عزلت نشینی را برگزیده اند.

نقدی که امروزه بر نگرش های تک خطی وارد شده عمدتا" از سوی نظریه پردازانی است که بر مدرنیته سیال و یا انعطاف پذیر تاکید دارند. این گروه از نظریه پردازان - با وجود تفاوت - متفق القول نگرش های تک خطی را به چالش می کشند و آن را مناسب دنیای امروز نمی دانند. اینان بر این باورند که در عصر جدید  از یک سو دیگر نمی توان با شیوه زندگی سنتی زیست و از سوی دیگر نمی توان – به ویژه در جوامع غیر غربی- به یک باره تمام سنت ها و باورها را به دست فراموشی سپرد. اما موضوع این است که امروزه تمام جوامع گریزی از تغییر اسلوب زندگی خود ندارند و بدون امکانات تکنولوژیک جدید نمی توان دیگر زندگی کرد. پس راه چاره چیست؟

نظریه پردازان اخیر معتقدند که جهت نائل شدن به دستاوردهای مدرن و تکنولوژیک جدید غرب لزوما" نباید مسیری را رفت که غرب طی کرده است. می توان  به شیوه مدرن و جدید زندگی کرد اما غربی نشد و از افتادن به دام سکولاریسم، ماتریالیسم و فردگرایی گریخت. جوامع غیر غربی هم می توانند از تکنولوژی و ابزارآلات جدید غرب بهره مند گردند و هم می توانند از پذیرش فرهنگ غربی اجتناب ورزند. می توان به فرایند بومی کردن پرداخت و مفاهیم جدید را در غالبی بومی ریخت. معایب را دفع کرد و مزایا را جذب. از این دیدگاه کسب شیوه جدید زندگی لزوما" به معنای از دست دادن همه چیز نیست بلکه می توان آن را به گونه ای تعبیر کرد که در آن نا خالصی ها را پالایید ونقاط قوت را بیشتر تقویت کرد.

نظریه پردازان جدید بر این باور هستند که اصولا" می توان مسیر دیگری را برای پیشرفت و توسعه طی کرد. به اندازه جوامع گوناگون مسیرهای متنوع، متکثر و مختلف برای نیل به توسعه وجود دارد. هر جامعه ای ویژگی های اقلیمی، فرهنگی، تاریخی و دینی خاص خودش را دارد. یک جامعه برای پیشرفت و مدرن شدن لزوما" نباید مسیری را که دیگران رفته اند طی کند. می توان مسیر خود را برای توسعه پیمود بدون آنکه به دام غرب و ارزش ها و باورهایش افتاد.

اگر از منظر مدرنیسم تک خطی به دنیا بنگریم همه چیز سیاه و سفید به نظرمی رسد. از پشت عینک این دیدگاه به مدرنیسم و زندگی جدید، انسان ها دو گزینه بیشتر ندارند یا باید  به سبک مدرن زندگی کنند یا سنتی، و راه سومی وجود ندارد. در نتیجه گروهی عزلت نشین می شوند و گاهی نیز دست به خشونت می زنند و گروهی نیز تسلیم غرب می شوند. اما از نگاه نظریه پردازان مدرنیسم سیال یا انعطاف پذیر راه های گوناگون برای توسعه جوامع مختلف وجود دارد. در این غالب می توان شیوه زندگی جدیدی را در پیش گرفت اما نه غربی شد و نه به یک باره همه سنت ها و باورها را به زباله دان تاریخ ریخت. بهترین راه در عصر جدید این است که از پشت این پنجره به دنیا نگریست. انسان امروزی چاره ای جز پذیرش زندگی مدرن ندارد در غیر این صورت به حاشیه رانده می شود و محکوم به فنا خواهد بود.  


نوشته شده در  چهارشنبه 89/9/24ساعت  12:10 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیین نقد و بررسی کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
به مناسبت درگذشت دکتر محمود مصدق
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]