توفیقی که نصیب آقای فرماندار نشد!
موسسه رخسار قرآن در سال 1386 به همت دوست فاضلم جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای اسماعیل آل احمد و استاد فرهیخته جناب دکتر حکمت الله ملاصالحی و بنده در شهرستان نظرآباد تاسیس شد. این موسسه غیردولتی پس از دریافت مجوز فعالیت از سازمان تبلیغات اسلامی، به شماره 131 در سازمان ثبت استاد کشور ثبت شده است. موسسه رخسار قرآن در طول سه سال گذشته، فعالیت های قرآنی روزآمدی در بین نسل جوان شهرستان های نظرآباد و ساوجبلاغ انجام داده است. جهت آگاهی از این فعالیت ها نگاه کنید به: http://rokhsareghoran.parsiblog.com
در سال 1387 آقای علی حدادی - فرماندار و نایب رئیس شورای فرهنگ عمومی وقت شهرستان نظرآباد - به دفتر موسسه رخسار قرآن آمد. در آن جلسه قرار شد که ایشان از بودجه فرهنگی شهرستان کمک نمایند تا یک اثر مهم قرآنی مربوط به نظرآباد در قالب کتاب، احیا و معرفی شود. اثر خطی «مفصل البیان فی علم القرآن» تالیف شیخ ملا آقا محمد تهرانی ساوجبلاغی (1225- 1300 قمری) که ترجمه و شرح فارسی «مجمع البیان فی تفسیر القرآن» نوشته شیخ ابوعلی فضل بن حسن طبرسی (متوفای 548 قمری) است. این اثر خطی موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در سال 1294 قمری در روستای تنکمان - از توابع شهرستان نظرآباد - نوشته شده و از افتخارات قرآنی شهرستان ما است.
پس از موافقت و استقبال آقای فرماندار، در تاریخ 19 دی 1387 طرح نگارش و تدوین آن کتاب خواندنی در چهار صفحه به «شورای بخش تنکمان» ارسال شد. پس از تصویب قاطع آن شورا، مصوبه جهت تایید به فرمانداری نظرآباد فرستاده شد اما متاسفانه به وسیله آقای فرماندار و بدون ارایه هیچ دلیلی ملغی شد. دست اندرکاران موسسه رخسار قرآن، زمانی از این «اقدام عجیب» و «خلف وعده» آقای فرماندار مطلع شدند که بخش فراوانی از مراحل پژوهش و تالیف را انجام داده بودند. از آن جمله خریداری تصویر نسخه های خطی آن اثر قرآنی از کتابخانه دانشگاه تهران بود که با حمایت های معنوی و مادی استاد ملاصالحی میسر گردید.
پرسش آن است که چرا جناب فرماندار به قول خود عمل نکردند و با این فعالیت بنیادین فرهنگی که موجب «تقویت هویت دینی» و «معرفی اسوه حسنه» به نسل جوان شهرستان می شد، بی هیچ دلیلی مخالفت کردند؟ البته همه دوستان موسسه بر این نظرند که حضور در این فعالیت ماندگار قرآنی، «توفیق» می خواهد. ای کاش این توفیق نصیب جناب فرماندار می شد.
آقای فرماندار! شک نداشته باشید که این اثر خطی نفیس - گرچه در سال های آینده - از مظلومیت و گوشه نشینی در مخزن کتابخانه دانشگاه تهران رهایی خواهد یافت. راستی اگر شما به جای دست اندرکاران موسسه رخسار قرآن بودید در پیشگفتار آن کتاب چه می نوشتید: «مظلومیت قرآن و قرآنیان»، «بی وفایی و بی تدبیری مسئولان»، «بی اعتنایی به میراث مکتوب شهرستان»، «فرصت سوزی»، «عدم توفیق» و... هر چه باشد گمان کنم پیشگفتار آن کتاب بسیار خواندنی خواهد شد.
اندکی پیش تو گفتم غم دل، ترسیدم
که دل آزرده شوی ورنه سخن بسیار است