تجددگریزی؛ از طالقان تا پنسیلوانیا
وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: گزارش زیر با عنوان «اینجا آخر دنیاست» در 22 اسفند 1389 در وب سایت «روات حدیث» (پایگاه مسقل خبری - تحلیلی حوزه دین) منتشر شده است. نویسنده ناشناس آن بدون ذکر ماخذ و در فضایی احساسی، «اهل توقف طالقان» را با پیروان فرقه مسیحی «آمیش» در ایالات متحده آمریکا مقایسه کرده است. تصویر استفاده شده در گزارش چهره کودکان فرقه آمیش را نشان می دهد. متن گزارش را در ادامه مطلب بخوانید:
* * * * *
اینجا آخر دنیاست
فکر کنید که به تعطیلات مىروید و مىخواهید چند روزى را در طبیعت بگذرانید. به همین خاطر به مناطق خوش و آب و هوا مىروید. در همین گشت و گذار، ناگهان با یک منظره روبرو مىشوید. به یک روستا وارد مىشوید که کاملاً با محیطى که تا به حال در آن زندگى کردهاید، زمین تا آسمان تفاوت دارد. انگار با یک ماشینِ زمان، به گذشتهها بازگشتهاید.
نه خبرى از تلفن و اینترنت و پرداختِ قبوض به شکلِ الکترونیک است و نه خبرى از تیرِ چراغ برق و لوله کشى گاز. نه خبرى از خانههایى سیمانى و تیرآهن است و نه حتى دوچرخه و موتور و ماشینى در آنجا دیده مىشود. لباس هاىِ روستاییان همچون گذشتههاى دور است. براى کشاورزى و دامدارى هم نه از تراکتور استفاده مىکنند و نه هیچ وسیله دیگرى. بلکه همچون گذشتهها از لوازمِ سنتى، استفاده مىکنند.
ما در یک فیلمِ سینمایى نیستیم. ما در یکى از روستاهاى ایران به نام «ایستا» در حوالى شهرستان طالقان مىباشیم. روستایى که همچون سال هاى دور، رسوم و سنت هاى خودش را حفظ کرده است. ماجرا به زمانِ مشروطه و مجتهدى به نام میرزا صادق مجتهد تبریزى بر مىگردد و نحوه زندگىِ مقلدانش که هنوز هم به همان طریق زندگى مىکنند.
کسانى که به تکنولوژى و استفاده از لوازمِ جدید هیچ علاقهاى ندارند. چیزى به نام روز ولنتاین و جشن تولد و ازدواج و عروسى و مدرسه و دبیرستان و کنکور و…. وجود ندارد. فقط به همان رسمِ قدیم، مکتب براى آموزشِ قرآن و شرعیات وجود دارد. زنان و دختران حق ورود به نزدِ مهمان و دیگران را ندارند و در خانه مىماند. خلاصه اینکه اگر دوست دارید متوجه شوید که در دورانِ گذشته، چطور زندگى مىکردند، بهآن روستا مراجعه کنید.
اما بیایید به هزاران کیلومتر دورتر برویم. به غرب و به ایالات متحده و به یکى از ایالتهاىِ آنجا، پنسیلوانیا. شما براى پیک نیک به بیرون مىروید که ناگهان با منظرهاى روبرو مىشوید که هر هیچ کجاى دنیا، نمىتوانید آن را ببینید. انگار با یک ماشین زمان، به گذشتهها بازگشتهاید. آدمیانى که همچون چهارصد سالِ گذشته لباس پوشیدهاند. محاسنِ بلندى دارند و سیبل هایشان را تراشیدهاند. با درشکه و اسب به این سو و آن سو مىروند. در روستایشان، نه نشانى از تلفن و برق است و نه دیسکو و بار. هیچ اثرى از تکنولوژى و لوازمِ جدید در آنجا مشاهده نمىشود. مطمئن باشید که شما به میانِ آمیشها رفتهاید. فرقهاى مسیحى که امروزه تعدادِ بسیار کمى از آنان در دنیا زندگى مىکنند. پیروان کیشیشى سوئیسى به نامِ ژاکوب آمان که در میانِ سال هاى 1644 تا 1720 میلادى مىزیست و عقایدى خاص خود داشت که امروزه در میانِ آمیشها رواج داد. پیروانِ این مکتب، اکثرا در قرنِ 18 به آمریکا رفتند و در بعضى از ایالت هاى آنجا، سکنى گزیدند. تعدادِ آمیشها در پنسیلوانیا، اوهایو و ایندیانا، از سایرِ ایالت ها بیشتر است.
آمیشها سبکِ زندگى متفاوتى دارند. نه از تکنولوژى استفاده مىکنند و نه اعتقادى به درگیرى و جنگ و گریز دارند. اگر کسى به آنان حمله کند، از خودشان دفاع نمىکننند و کاملاً عیسى وار، طرفِ دیگرِ صورتشان را جلو مىگیرند. این فرقه مسیحى، به کلیسا اعتقادى ندارد و مراسمِ مذهبىشان را در خانههاى خود انجام مىدهند. البته بعضى از گرایشهاى آمیشها، فقط در صورتى از تکنولوژى استفاده مىکنند. اول اینکه مثلاً برقى که استفاده مىکنند، نباید از دولت گرفته شود و اگر با استفاده از ژنراتور باشد، اشکالى ندارد. دوم اینکه مثلاً تلفن اگر خارج و دور از خانه باشد، مىتوان از آن استفاده کرد. هر چند که گرایشهاى متعصب آمیش، حتى به همین مسئله هم راضى نمىشوند.
نکتهاى که در این مقایسه به دست مىآید، این است که در دو منطقه از دنیا که دو نژاد، دو دین و دو سبکِ زندگىِ کاملاً متفاوت وجود دارد، گاهى اوقات شباهتهاى بسیار زیادى به چشم مىخورد که نشان مىدهد فرهنگِ انسانى و دینى، گاهى اوقات بسیار به هم شبیه مىشود. یکى در نزدیکىِ طالقان و دیگرى در لنکستر کانتى ایالت پنسیلوانیا.