تازه ترین نتایج کاوش باستان شناختی در «تپه ینگی امام»
وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی: تپه «ینگی امام» در شهرستان ساوجبلاغ، بخش مرکزی و جنوب روستایی به همین نام در کنار جاده هشتگرد به کرج و در مختصات 35 درجه، 56 دقیقه، 10 ثانیه عرض جغرافیایی و 50 درجه، 43 دقیقه، 25 ثانیه طول جغرافیایی قرار دارد.
در بررسی و شناسایی باستان شناختی «محمد یوسف کیانی» و «ولفرام کلایس» به این محوطه اشاره شده و در بررسی کلی که «ابوالقاسم حاتمی» در منطقه انجام داده، اشاره مختصری به آن کرده است. تپه ینگی امام در 25 اسفند 1379 به شماره ثبتی 3504 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. تاکنون دو فصل کاوش باستان شناختی در سال های 1385 و 1387 خورشیدی به سرپرستی آقای ولی الله دهقان سانیچ - مدیر اداره میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان ساوجبلاغ - در این تپه انجام شده است. هدف از انجام این کاوش ها، بررسی و شناخت آثار کلی با توجه به داده های سفالی و معماری همگون با دیگر آثار محوطه از جمله کاروانسرا و امامزاده هادی و علی النقی با یکدیگر است. در مجموع آثار به دست آمده معماری و داده های سفالی تپه ینگی امام، متعلق به دوران اسلامی (ایلخانی) است. گزارش زیر نتایج کلی دومین فصل کاوش در ینگی امام است که برای نخستین بار با اجازه آقای دهقان سانیچ و البته بدون ویرایش در این وبلاگ منتشر می شود.
* * * * *
حفاری در فصل دوم تپه ینگی امام بیشتر با هدف شناخت لایه ها و ادوار فرهنگی انجام شد و در مجموع داده ها و آثار به دست آمده در ترانشه پله ای که شامل ساختارها و سفال های مکشوفه به ترتیب در پله اول دوم و سوم مربوط به دوره ایلخانی است که نمونه های مقایسه با یافته های سفالی استقرار یک تپه حسنلو (1) که بیشتر سفال ها با لعاب فیروزه ای روشن که سطح لعاب دارای ترک ها و از کیفیت کمتری برخوردار می باشد، است. البته به لحاظ فرمیک کاسه ها و ظروف گود که دارای لبه به داخل برگشته در نمونه های معرفی شده سفال های اسلامی قرن هفتم در بررسی میاناب شوشتر (2) قابل مشاهده است. معماری قابل توصیف وجود نداشته و بیشتر معماری بومی و محلی است.
در داده های پله چهارم و پنجم ، سفال ها بیشتر بدون لعاب است و این کاهش در سفال پله های ششم و هفتم بسیار چشمگیر است و سفال های نمونه های توصیفی پله ها دارای نقوش استامپی در موتیف های گیاهی هندسی و حیوانی است (قابل مقایسه با سفال های قلعه سنگی رباط کریم پازوکی). (3) البته به لحاظ ساختاری تعداد محدود سفال های دو لایه به دست آمد که مربوط به قرن چهارم است (4). در پله چهارم و پنجم سازه دیوار قطوری که به عرض 170 سانتی متر است، احتمالا" حصار بنایی مانند قلعه و یا حاکم نشین در آن دوره بوده است. در این قسمت ما به اولین معماری منسجم در عمق 250 سانتیمتری از سطح تپه برخورد کردیم. این دیوار با عرض 170 و ارتفاع 220 نشان از عظمت آن و به طبع معماری موجود در این بخش است.
همان طور که اشاره شد سفال های پله ششم و هفتم بدون لعاب، دارای تزیین افزوده در روی دسته که به صورت کنگره تزیین شده است و سفال های با نقوش کنده نامنظم و خراش های نامتقارن و تعداد بسیار کم کاسه گود با لعاب سبز تیره و مات دارای خمیره نخودی و در مواردی خاکستری است که در روی بدنه نقوش کنده جناغی و موجی، زیگزاگ و خطوط موازی و عمودی است. در نهایت براساس داده های سفالی دوره های این تپه، از قرن اولیه تا هفتم دادای توالی است که این موضوع در پله اول و دوم که جدیدترین دوره قرن هفتم (دوره ایلخانی) و قدیمی ترین در پله هفتم مربوط به قرون اولیه است که مشهور به دوره لعاب گیری سفال ها است، قابل مشاهده است و همان طور که اشاره شد تعداد سفال های با لعاب، بسیار کم بود. البته به تعداد سه قطعه سفال نخودی منقوش در میان قطعات سفالی مکشوفه وجود داشت که دوره آنها احتمالا" مربوط به قرن 2 و 3 هجری است.
در این بخش، معماری شامل تک ردیف های خشتی و آوار می شود و معماری منسجم و خاصی به دست نیامد. آنچه از برش این پله ها و با توجه به آوارها برمی آید به نظر می رسد در این قسمت معماری وجود دارد ولیکن جهت رسیدن به آن می بایست بیشتر به داخل تپه نفوذ کرد و حفاری نمود تا به نتیجه قطعی رسید و این مهم نیز در مورد گونه شناسی سفال ها نیز صدق می کند که در فصل بعد در دستور کار قرار خواهد گرفت. آثار معماری به دست آمده در ترانشه 2 که شامل سازه دیوارها و دو فضای اتاق است که جهت این فضاها در جهت شمال شرقی به جنوب غربی است که نشانگر آشنایی کامل ساکنان محوطه به اقلیم منطقه است (در منطقه باد نسبتا" خنکی وجود دارد که به نام باد راز معروف است که زمان وزش آن تا ماه های پایانی پاییز ادامه داشت و در جهت جنوب غربی به شمال شرقی است). چرا که هیچ یک از ورودی ها در جهت جنوب غربی نیست و دیوارهای جنوبی در این قسمت ساخته شده و مسیر را مسدود کرده است.
سفال فضاها، بیشتر از نوع سفال با لعاب فیروزه ای است. همچنین فرم کاسه های مثلثی و ظروف گود با لبه به داخل ظرف برگشته است که این سفال ها با سفال های به دست آمده از پله اول تا سوم ترانشه پله ای از یک گونه است که در کنترک عمق این سازه، ترانشه معماری با عمق سازه پله سوم نسبتا" در یک تراز با اختلاف بسیار کم است، قرار دارد که هر دو آثار این پله های اول تا سوم و ترانشه معماری، مربوط به دوره ایلخانی است که این نتیجه گیری با پله های 1 و 2 و 3 برابری می کند و نتیجه ای که در فصل اول در خصوص اینکه این معماری به عنوان معماری محلی و بومی و فاقد انسجام لازم است را تایید می کند. در مجموع ترانشه پله ای که تا عمق 9 متری نسبت به نقطه ثابت در راس تپه بود، حفاری گردید و به لحاظ اتمام فصل، حفاری تا خاک بکر ادامه نیافت و انجام مطالعات جامع در خصوص لایه های زیرین تپه به فصل بعد موکول شد. در مورد شیوه لایه نگاری ترانشه پله ای این تپه باید به چند نکته اشاره کرد:
- در مورد لایه ها که 16 لایه شناسایی شد اشاره می دارد بعد از اتمام حفاری پله ها، دیواره های پله ها مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت و هرگونه تفاوت در تغییر خاک به عنوان یک لایه شناسایی شد. البته در پلان ارایه شده جانمایی معماری به دست آمده و فرم پله ها مدنظر بوده و تنها موقعیت لایه ها در آن نشان داده شده است.
- در مجموع در این فصل در ترانشه پله ای سه دوره زمانی مشخص شد: 1) دوره ایلخانی در پله های 1 و 2 و 3؛ 2) دوره مربوط به قرون 4 و 5 در پله های 4 و 5؛ 3) دوره های قرون اوایل اسلامی در پله های 6 و 7 می باشد و این تاریخ گذاری براساس گونه شناسی سفال ها مشخص شده است.
- معماری به دست آمده در پله های 4 و ادامه آن در پله 5 با شماره لوکس 211 یکی از مهم ترین معماری این تپه است. معماری هایی که در پله پنجم و پله های 7 و 8 به دست آمد، از نظر ساختاری از انسجام قابل توصیفی برخوردار نیستند اما این دلیلی بر عدم وجود آثار معماری مهم نیست بلکه نشان می دهد در صورت حفاری در دل تپه (عمق ترانشه ای پله ای بیشتر باشد)، می توان احتمالا" به معماری های مستحکم تر دست یافت.
- نکته دیگر آنکه همان طور که در بحث معماری اشاره شد در مورد گونه های سفالی نیز صدق می کند بدین منظور که جهت رسیدن به سفال هایی که کمتر دستخوش تداخل با لایه های دیگر شده باشند، نیازمند عمق دادن بیشتر به پله ها است که این برداشت در فصل بعد جزء اهداف اصلی هئیت خواهد بود.
پانوشت ها: 1. تپه حسنلو دوره ایلخانی، مایکل دانتی، ترجمه علی صدرایی و صمد علیون، 1386؛ 2. بررسی باستان شناختی میاناب شوشتر، عباس مقدم، 1384؛ 3. قلعه سنگی رباط کریم، گزارش باستان شناسی 6، ویژه نامه دوره اسلامی؛ 4. همان منبع.