مُهر را در جیب یهودی بگذار!
درباره حاج شیخ هادی نجم آبادی، روحانی نواندیش دوره قاجار و از مفاخر فرهنگی شهرستان های ساوجبلاغ و نظرآباد، در منابع تاریخی آمده است: روزی تنی چند از اوباش تهران خواستند شراب خانه مردی یهودی را به یغما ببرند. به نام تکفیر، مرد بیچاره را کشان کشان می بردند. از قضا به شیخ برخوردند و گفتند: «آقا این مرد به مقدّسات مذهبی توهین می کند. می خواهیم مجازاتش کنیم». شیخ که معرکه عوام را دید، به فراست دریافت که دعوا بر سر لحاف ملا است؛ وگرنه در شهر گبر و ترسان و کافر و یهودی بسیارند. شیخ در آن غوغا، آهسته به یکی از اصحابش گفت: «مهر نماز در جیب داری؟». او گفت: دارم. شیخ گفت: «مهر را جوری در جیب یهودی بگذار که هیچ کس متوجه نشود». بعد از آن که مهر در جیب یهودی گذاشته شد، شیخ گفت: «حالا معلوم می کنم که این بینوا مسلمان است یا کافر؟».
به یکی از حاضران دستور داد دست در جیب او کردند و مهر نمازی یافتند. شیخ به آن سید هوچی و بی سواد که سردسته اشرار بود، خطاب کرد و گفت: «جد بزرگوارت به کافران می فرمود: «بگویید لااله الاالله و رستگار شوید». پیامبر اسلام، گروه کافران را به صرف گفتن شهادت، در جرگه مسلمانان وارد ساختند. تو می خواهی برخلاف جدت دستار ببندی؟». سید که تعزیه گردان جمعیت بود، فغان برداشت که: ای آقا! چه می فرمایید! یهودی از ترس عوام، زبانش بند آمد. نمی دانست چه بگوید. شیخ گفت: «این مرد می گوید مسلمانم. مهر نماز در جیبش بود. بروید پی کار خود و دست از سرش بردارید». همه پراکنده شدند. یهودی هم که حسن سلوک و رفتار شیخ را دید، به دست شیخ، مسلمان شد.
منبع: حسن مرسلوند، حاج شیخ هادی نجم آبادی و مشروطیت، ص 71.