خور؛ روستای خورشید در سرزمین چشمه ساران
قباد فلاح نژاد (کارشناس ارشد جغرافیای طبیعی)
در فرهنگ لغت دهخدا «خور» به معنای خورشید «شید» درخشان آمده است. اما در مورد وجه تسمیه نام روستای خور که در محاورات روزمره ساکنین دشت ساوجبلاغ که اکثریّت آن را ترک زبان تشکیل می دهد، «خُر» ضمه بر روی حرف خ تلفظ می شود. هر چیزی که مورد پسند و تائید شنوند باشد، می گویند خُر است یعنی خوب است. در دو صورت معنای آن نشان از خوبی و درخشندگی است. موقعیّت جغرافیایی و استقرار مکانی این روستا ویژگی منحصر به فردی را موجب گردیده که تحسین هر تازه واردی را بر می انگیزد و زیباترین و مختصر ترین و گویاترین نام که به آسانی به کار می رود را بر آن نهاده اند. با گذشت زمان و تحولات فرهنگی و اجتماعی در تلفظ آن تغییر مختصری به وجود آمده چرا که کاربرد آن به فارسی کمی دشوار بوده وبه خور تلفظ و نوشته شده و می شود.
روستای خور در منتها الیه شمال غربی استان البرز در ضلع جنوبی رشته کوه زرچه کانی واقع است. خط الراس این ارتفاعات که بیش از 2800 متر ارتفاع دارند، خط مرزی ساوجبلاغ و طالقان بوده که مراتع کوهستانی و سر چشمه رود «خونمکان» روستای خور است. آن سوی ارتفاعات مراتع روستای فشندک و میناون چال شهرستان طالقان می باشد. در ضلع شمال غربی روستای سفیدارک واقع می باشد. خور به فاصله تقریبی 16 کیلومتر از شمال به جنوب با طی سه چهره کاملا مختلف کوهستانی مرتع، کوهپایه ای، دشت، به شمال شهر نظرآباد ختم می شود. در حدود یک سوم اراضی کشاورزی در شهرستان نظرآباد قرار می گیرد. شرق روستا کاملا" به مراتع روستای فشند متصل بوده که به تملک شهر جدید هشتگرد در آمده است که فاز پنج و پروژه مهره امام رضا (ع) را دربر می گیرد. در قسمت جنوب شهرک صنعتی هشتگرد و شهرک مسکونی بعثت قرار دارد. غرب روستای خور در شمال و ناحیه کوهستانی به مراتع روستای شلمزار، در قسمت کوهپایه و قسمتی از دشت به مراتع و اراضی کشاورزی روستای عرب آباد که متعلق به وزارت دفاع می باشد و در جنوب غربی به شهر نظرآباد (ناحیه صالح آباد) متصل است. روستا کاملا" در ناحیه کوهپایه و در ارتفاع 1300 تا 1400 متری از سطح دریا در سه دره نسبتا" باز استقرار یافته است. طول تقریبی شمال به جنوب آن دو کیلومتر و غرب به شرق آن سه کیلومتر بر آورد می شود. شیب تپه ها کم و تمام دامنه ها با کمترین هزینه به شکل پله کانی ساخت و ساز شده است. در شمال غرب دره ها بسیار کم عمق و نسبتا" هموار بوده و دویست واحد مسکونی تازه ساخت با رعایت اصول مهندسی معابر به شکل شطرنجی قابل مشاهده است.
خور را باید از جمله روستاهای نادر دشت ساوجبلاغ با قدمت چند هزار ساله بشمار آورد. وجود آثار باستانی متعدد متعلق به هزاره های قبل از اسلام از جمله دخمه های ناحیه سارقین، گورهای گبری دامنه قله نمار و چندین ناحیه گورستانی در دره های کوهستان از جمله گورهای خط الراس مشرف به دره طالقان، مریم دره، را می توان بر شمرد. علاوه بر این نشان ها چند منطقه دیگر که حفاری های غیر مجاز در آنها صورت گرفته و می شود و سفال های شکسته نشان از قدمت دیرینه سکونت در این روستا دارد.
با توجه به ویژگی های دشت ساوجبلاغ از نظر غیر قابل دفاع بودن در برابر متجاوزان و غارتگران که بدون موانع طبیعی بوده، مسیر عبوری لشکریان در طول تاریخ، و بخصوص بالا بودن سفره های آبهای زیرزمینی که موجب باتلاقی شدن و وجود امراض و حشرات بوده است به جز نواحی خاص از جمله حوالی تپه های باستانی خالی از مراکز سکونتگاهی بوده است. با پسروی باتلاق ها به جنوب شرق نجم آباد و پایین رفتن سطح آب ها در طول زمان و با توجه به رسوبی بودن خاک ناحیه دشت و حاصلخیزی آن و به وجود آمدن حکومت صفوی وایجاد کاروانسراها دوران شکوفایی و استقرار روستاها در ناحیه دشت شروع می شود و در دوران قاجار و حاکمیت سیستم ملوک الطوایفی و بعدا" ارباب و رعیتی، کل ناحیه دشت به تصرف وابستگان دربار و اشراف زادگان درآمده و آنها با ساخت قلعه های و اسکان کشاورزان اجیر شده و اغلب آنها از نقاط دیگر آورده می شدند دشت ساوجبلاغ به زیرکشت غلات بخصوص گندم رفته تا جایی که به انبار غله پایتخت معرف می شود. دامنه های شمالی دشت به علت ویژگی دفاعی و کوه پناهی با داشتن آب کافی و دایمی همراه با مراتع و دوری از مسیر غارتگران و لشکرکشی ها، مکانی امن برای استقرار روستاها بوده است. روستای خور از جمله این روستاها باقدمت چند هزار ساله است (نواحی باستانی در دره و امامزاده سیراب شمال هیو، چمبورک هیو، انگرته شلمزار، برچشمه خور، چندار، ولیان، بخصوص روستای برغان که مرکزیت این نواحی سکونتگاهی را را داشته است).
قناتها، تپه های باستانی مزارع ایجاد شده در دامنه ها، گورستان های پراکنده، و در چند صد سال گذشته وجود آثار باستانی موجود مانند گنبد هشت ضلعی برچشمه معروف به امامزاد خاتون و امامزاده سلیمان، درختان کهنسال چنار در ناحیه باستانی زرچه کانی «چنار دره» و چنارهشت صد ساله محوطه مسجد جامع، برج های قلعه در بافت قدیمی روستا از جمله نشان های تاریخی و قدیمی خور به شمار می آیند. ارتباط خور با ناحیه کوهستانی طالقان و مراودات این دو و راه ارتباطی مالرو طالقان به سواحل شمالی باعث رونق سکونتگاه های دامنه از جمله خور بوده است. در مسیر این راه ارتباطی نشان های متعددی را می توان یافت. گذشته از آثار به جای مانده و تاریخی کهن که اظهار نظر در باره آن را به اهل فن باید گذاشت، سیر تحولات روستای خور را پس از دوران صفویه (حدودا" چهارصد ساله گذشته) را با نشان ها و آثار مشهود می توان حدس زد. از جمله نشان های موجود قابل اتکا محدوده قدیمی و بافت روبه تخریب روستا در اطراف مسجد، امامزاده سلیمان، امامژاده برچشمه را می توان جست و جو کرد.
بافت قدیمی روستا حول یک محوطه قدیمی تر که با برج و باروی قلعه ای مستحکم همراه بوده و برج های دیدبانی آن تا سال 1340 پا برجا بوده و قسمتی ناچیز از این قلعه هنوز باقی است، استقرار یافته است. یک کانال سرپوشیده آب مورد نیاز این قلعه را از قنات کوچک در فاصله پانصد متری شمال آن که بعدا به باغ اربابی تغییر مسیر داده تامین می کرده است. تمامی طوایف کوچک و بزرگ فعلی در اطراف این قلعه مستحکم سکونت داشته اند. این برج و باروی مستحکم با داشتن محافظ منطقه امنی برای تازه واردین به خور بوده است. مناطق معروف و پر جمعییت متصل به قلعه در تصرف طایفه بک که بزرگترین و قدیمی تزین طایفه این روستاست بوده است.
با بررسی بافت قدیمی روستا، شکل آن دایره ای با کوچه های تنگ و باریک پیچ در پیچ حول دیوار قلعه استقرار یافته است. رعایت اصول ایمنی در برابر چپاولگران و باعث شده است وسعت روستا گسترش نیابد و با ایجاد سد دفاعی با کوچه های باریک و پیچان مانع خوبی در برابر یغماگران باشد. اغلب سکونتگاه ها در بام آغل دام ها بنا گردیده تا به آسانی به آن دسترسی داشته و حفاظت شوند. چشمه ها و قنات بیرون از بافت ولی متصل به روستا بوده است. خانه ها به صورت پله کانی در دامنه تپه ساخته شده و هر خاندان از یک طایفه در یک حیاط زندگی می کرده اند که با گذشت زمان و تقسیم این محوطه ها بین ورثه کوچک و کوچکتر شده است. در بررسی به این نتیجه می رسیم پس از دیوار قلعه در اطراف آن طایفه بک اسکان داشته و بعد از آن خاندان های مهاجر و یا طوایف کوچک مستقر بوده اند. از ساکنان داخل قلعه هیچ نشانی نیست ولی آخرین ساکنان آن که هنوز مالکیت آن را دارد یکی از طوایف کوچک که با حفظ زمین های کشاورزی و آب تنها طایفه خرده مالک روستا به شمار می آیند و از شیوه ارباب و رعیّتی پیروی نکرده اند.
در طی دویست سال گذشته با تقسیم کار طایفه بک به دو دسته کشاورز و دامدار تقسیم شده و دسته دوم به ضلع غربی روستا در آن سوی دره منتقل شده و در کنار طوایف دیگر که شغل اصلی آنها دامداری بوده اسکان یافته اند (داداش طایفه - حسن طایفه). این ناحیه از روستا در فاصله ای بسیار کم روبروی بافت قدیمی در جنوب امامزاده سلیمان به شکل متمرکز و متصل به هم بوده است. حفر چندین زاغه متصل به هم برای حفظ و نگهداری احشام در فصل سرما که هنوز پا بر جا می باشند. می توان گفت قسمت دامداری کوچنده از بافت قدیمی روستا جدا بوده است. در ضلع شمالی قلعه طوایف دیگر روستا که شغل اصلی آنها دامداری بوده اسکان داشته است (اسماعیل طایفه).
امامزاده سلیمان خور از نوادگان امام سجاد و بنای دوره صفویه می باشد. بنای این امامزاده از داخل به شکل هشت ضلعی با گنبدی مخروطی در دو طبقه جدا از هم که از داخل رواق ها راس آن دیده نمی شود. گنبد از سنک و ساروج ساخته شده و شبستان آن از آجر سی در سی بنا شده است. در سردابه آن چندین جنازه پشت سر هم ردیف آرمیده اند که در چند سال گذشته با ترمیم و بازسازی مسدود گردیده است. بارها توسط افراد به صورت غیرقانونی مورد حفاری قرار گرفته است و ده ها سنگ قبر مرمر سفید گورستان به سرقت رفته است. در چند نوبت تعمیر و مرمت شده و به آن اضافه شده بود که در سال 1385 اداره اوقاف شهرستان ساوجبلاغ مسئولییت آن را بر عهده گرفت و بناهای اضافه شده بر آن را تخریب و قدیمی ترین آن را ترمیم و بازسازی کرده است. این بنای تاریخی روستا مشرف به دره باربند و در بالای تپه ای تقریبا" مسطح واقع شده است که اطراف آن را یکی از گورستان های روستا دربر گرفته است، که در حال حاضر به فضای سبز و جایگاه برگزاری نماز عید فطر تبدیل شده است. در جنب این امامزاده یک سالن اجتماعات با امکانات بهداشتی جدید احداث شده است که مراسم دعا و نیایش بر گزار می شود.
گورستان یکی از مهمترین نشانه های تاریخی روستا بشمار می آید که در سه منطقه متصل به روستا را را دربرگرفته است: الف) گورستان بکها یا چهار طاق در روی تپهای روبروی امامزاده واقع شده است. چهار طاق قبر وسط این گورستان بوده است و بر سنگ نوشته آن نام اتهم بک و فرزندش متاربک معروف به ارومیه ای نوشته شده بوده و با ساخت گنبد کوچکی به صورت ضربدری ساخته شده بوده است. این گورستان تا سال 1350 محل دفن مردگان طایفه بک بوده است که با گسترش روستا و محصور شدنش سالها متروکه شد تا اینکه شورای محل آن را تسطیح کرد. فقط محوطه آن حفظ شده است. ب) گورستان مجاور امامزاده که مردگان غیر از طایفه بک در آن دفن می شده است، از سال 50 به بعد گورستان روستا یکی شده و آن مرزبندی طایفه ای رعایت نشده است. ج) یک قسمت کوچک در غرب و آن سوی امامزاده محل دفن مردگانی بوده که هویتشان برای اهالی شناخته شده نبوده است. در حال حاضر این گورستان به میدان امامزاده که یکی از میادین اصلی می باشد تبدیل شده است.
علاوه بر این سه گورستان چندین منطقه دیگر در فواصل زیاد در محدوده روستا وجود دارد که گورهای در آنها قابل تشخیص است و بعضا" مورد حفاری قرار گرفته اند. این مناطق نشان دهنده این است که روستا بارها به علل ناشناخته و گوناگون تغییر مکان یافته است: 1- گورستان مریم دره در ناحیه کاملا" کوهستانی در پنج کیلومتری شمال روستا (دوره بعد از اسلام)؛ 2 - گورستان محوطه باستانی امامزاده زبیده خاتون ناحیه برچشمه (دوره بعد از اسلام) ؛ 3- گورستان گبری دامنه جنوبی قله نمار که شکل آن به صورت تنوری با سنگ ساخته شده است و با حفاری ها اغلب تخریب شده اند (دوره پیش از اسلام )؛4 - گورستان تپه سارقین که بر بالای دخمه ها قرار گرفته است (به نقل از وبلاگ سنبلستان خور).