انجمن مخدرات وطن؛ میراث فکری شیخ هادی نجم آبادی
الهه باقری
انقلاب مشروطه یکی از قابل توجهترین تحولات دوران معاصر ایران بود که در شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور تأثیر بسزایی داشت، زنان نیز به عنوان نیمه خاموش جامعه از این تاثیرات دور نماندند. انجمنها و تشکّلهای زنانه، عرصهای بود که زنان ایران، حضور اجتماعی و تاریخی خود را ظاهراً به صورت مستقل در طی جنبش مشروطه و بعد از آن نشان دادند. اوج فعالیت انجمنهای زنان در 1308- 1299 خورشیدی / 1930 - 1920 میلادی بود که از اعضای این انجمنها میتوان به آغا بیگم دختر شیخ هادی نجم آبادی و سکینه کنداشلو همسر شیخ هادی اشاره کرد. آنها برای رشد حقوق اجتماعی زنان تلاش میکردند، هر چند که اهداف و اقدامات اولین انجمنهای زنان در هالهای از ابهام است. در مطلب حاضر کوشش شده تا در مورد حضور زنان در انجمنهای برآمده از مشروطه و به ویژه نقش آغابیگم نجم آبادی در تأسیس «انجمن مخدرات وطن» پرداخته شود و ضمن توضیح این انجمن، به بررسی شکل گیری، اعضاء و اهداف این انجمن پرداخته و تلاش گشته تا از این طریق قسمت ناگفتهای از تاریخ فعالیتهای زنان بیان گردد.
* * * * *
انجمن مخدرات (1) وطن عدهای از زنان مشروطه خواه، طرفدار حقوق زنان بودند اما نه همه کسانی که از مشروطه و استقلال ملّی حمایت میکردند. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد زنان ایرانیِ شرکت کننده در مراحل نخست جنبش زنان، یا جزء فعالان مشروطه خواه و جنبش ملّی سال 1318 قمری / 1901 میلادی بودند یا جزء کسانی که خانوادههایشان (غالباً پدرانشان) در زمره روشنفکران ملّی گرا محسوب میشدند. (کرباسیزاده، (1384)، صص57 و 58) در جریان جنبش مشروطه خواهی انجمنهای سری و نیمه سری در ایران به وجود آمد که هدف آنها سازمان دهی فعالیتهای گوناگون برای استقلال ایران از تسلط کشورهای بیگانه و امپریالیستی بود. اعضای این انجمن در سخنرانیها و تظاهرات جنبش مشروطه شرکت فعال داشتند و به دولت روسیه نامهای اعتراض آمیز درباره اقدامات امپریالیستی آن کشور نوشتند. (ساناساریان، (1384)، صص 63 - 62 )
در این دوران انجمنهای زنان نیز به طور مخفیانه شکل گرفتند. «انجمن مخدرات وطن» که انجمنی زنانه بود، پس از انحلال انجمن آزادی زنان، به وسیله شصت تن از زنان فعال ایرانی شکل گرفت. تحرکات سیاسی و ناسیونالیستی این انجمن بیشتر از انجمن آزادی زنان بود. این بانوان با سوز و گداز از استقلال میهن و لزوم تقویت مشروطیت ایران و همکاری با مشروطه خواهان سخن میگفتند. ازآنجا که آنها بدبختیهای ملت را نتیجه نفوذ خارجی میدانستند با وارد کردن امتعة خارجی، قرض گرفتن از بیگانکان و هرگونه عملی که باعث دخالت آنها در امور داخلی کشور بشود، مخالف بودند.». (بامداد، (1348)، ج 2، ص 15) و اعضای آن از تحریم اجناس و منع استقراض خارجی حمایت میکردند و به تأسیس مدارس دخترانه، کلاسهای آموزش بزرگسالان و یتیم خانه میپرداختند. این انجمن در تهران مؤسسهای ایجاد کرد که در آن یکصد دختر درس میخواندند. (آفاری، (1379)، ص 24) نکته دیگر در ارتباط با اقدامات و فعالیت سیاسی زنان عضو انجمن مخدرات وطن، مخالفت آنها علیه برنامههای استعماری روسیه در ایران بود. زمانی که روسیه به ایران اولتیماتوم داد، زنان به حمایت مالی از دولت پرداختند. علاوه بر حمایت مالی، زنان جلسه اعتراض آمیزی مقابل مجلس ترتیب دادند و به بیان خواستههای خود و تشویق دولتمردان به مقابله با نفوذ روسیه پرداختند. این جلسه توسط انجمن مخدرات وطن سازمان دهی گردیده بود. (همان، ص 25)
در 13 ذیقعده 1328 قمری / 1910 میلادی «انجمن مخدرات وطن» نامهای به مجلس ارسال نمودند و در مورد به تعویق افتادن تصویب قانون اساسی میگویند: «ملت تمام شد. ملت نفسش به آخر رسید. اگر فی الحقیقه از عهده خدمت به ملت بر نمیآیید کناره بگیرید تا ملت فکری به حال روز سیاه خودش بکند.». (حجازی، (1388)، ص 44) از اقدامات مهّم این انجمن مخدرات وطن، مقاومت و اعتراض در برابر اولتیماتوم روسیه به ایران بود. آنها علاقه وافر خود را نسبت به رد اولتیماتوم، به طور کتبی به اطلاع مجلس شورای ملّی رساندند. در 8 ذیحجه 1329 قمری / میلادی1911 انجمن مخدرات وطن، تظاهرات بزرگی در اعتراض به اولتیماتوم دوم روسها با سخنرانی در جلوی مجلس، خواهان استقلال کشور و عدالت اجتماعی شدند. در این گردهمایی هزاران زن، چادر سیاه بر سر و روبنده بر صورت حضور یافتند. آنها بر روی چادرکفن سفید پوشیده و بر روی کفن جمله «یا مرگ یا استقلال» را نوشته بودند، زنان یکی بعد از دیگری بر روی منبر میرفتند و با سخنرانیهای پر حرارت و منطقی از مشروطیت دفاع میکردند و خواهان استقلال کشور و عدالت اجتماعی میشدند. از زنان پرشور این جمع که اشعاری پرسوز و گداز در دفاع از مشروطه در برابر مجلس قرائت کرد، بانو زینت امین، دانش آموز مدرسة اُناثیه شاه آباد بود. (پیرنیا، (1374)، ص 54) اداره این مدرسه به عهده زنی ارمنی به نام «ملکیان» نهاده شد، سخنان وی در نشریه جهان مسلمان نیز انتشار یافت و برای اینکه دختران مسلمان هم به آن مدرسه بروند وی با چادر و نقاب در آنجا حضور مییافت. (آفاری، (1377)، ص 24) سکینه کنداشلو همسر شیخ هادی نجم آبادی در سخنرانی بازگشایی این مدرسه گفت: «درگیری شخصی، شما وزیران وسایر مقامات کشور را به جان هم انداخته است. محض رضای خدا دست از این دشمنی بردارید و اندکی به آینده دختران معصوم فکر کنید و نگذارید که ایشان مانند دختران مصری و سودانی و قفقازی برده این و آن باشند.». (حجازی، (1388)، ص 72)
انجمنها و گردهماییهای زنان در ایران از نظر ناظران خارجی فوق العاده قابل توجه بود. به همین مناسبت در سال 1324 قمری/ 1906 میلادی مجلة دنیای اسلام در مورد یکی از این محافل زنان نوشت: «هر چهارشنبه خانمها در این جلسه شرکت مینمایند. صحبتهای زنان حول پیشرفت و تفاهم برای قوانین عمومی و اجرای آن است و به نقش زنان در پیشرفت کشور و توسعه تجارت تأکید بسیار میشود.». (استاد ملک، (1367)، ص 94)
مورگان شوستر در بیان خواسته زنان از نمایندگان مجلس مینویسد: «در این موقع زنان ایرانی جوابی مهیا نموده و سیصد نفر از آن جنس ضعیف، از خانه و حرمسراهای محصور، با افروختگی بشره که از عزم ثابتشان خبر می داد، بیرون آمده در حالتی که در چادرهای سیاه و نقابهای مشبک سفید مستور بوده و حرکت نظامی مینمودند و بسیاری از ایشان در زیر لباس یا آستینهای خود، طپانچهها پنهان داشتند، یکسره به مجلس رفته و در آنجا جمع شده و از رئیس مجلس خواهش نمودند که تمام آنها را اجازه دخول دهد رئیس مجلس به ملاقات ایشان راضی شده، در اطاق ملاقات با رئیس مقابله کرده و طرف مذاکره شدند. با این خیال که مبادا خود و همراهانش، مطلب و مقصودشان را درست ملتفت نشود، آن هیئت مادران و زوجات و دختران محجوب ایرانی، طپانچه خود را برای تهدید نمایش داده و نقابها را پاره کرده و دور کرده و اراده و عزم آخر خود را اظهار و اعتراف کردند که اگر وکلای مجلس در انجام فرائض خود و محافظت و برقراری داشتن شرف ملت ایران تردید نمایند، مردان و فرزندان خودمان را کشته و اجسادمان را همین جا میاندازیم.» (شوستر، (1351)، ص 242)
زنان تجمع کننده به این مقدار اکتفا نکرده و برای جهانی کردن صدای اعتراض خود به تلگراف خانه رفتند و تلگرافی مبنی بر شکایت از دولت روسیه تزاری به تمام کشورهای بزرگ مخابره کردند. از جنبه حمایت از دولت مشروطه نیز «بیشتر بانوان با طیب خاطر حاضر شدند، با فروش جواهرات و زینت آلات، خود قسمتی از بدهی دولت را به روسیه تزاری بپردازند.». (بامداد، (1348)، ج 1، صص 21 ـ 20) اعضای سرشناس آنکه در نخستین جلسه هیئت مدیره انتخاب شدند، عبارت بودند از: 1. بانو آغا بیگم [2] دخترآقا شیخ هادی نجم آبادی به عنوان رئیس؛ 2. بانو آغا شاهزاده امین به عنوان خزانه دار؛ 3. بانو صدیقه دولت آبادی به عنوان منشی.
دیگر بانوان سرشناس عضو انجمن عبارت بودند از: همسر میرزا سلیمان خان میکده، مادر دکتر مهدی خان میکده، همسر ملک المتکلمین (مادر دکتر ملکزاده سناتور)، بانو نزهت جهانگیر، عفت الملوک و نظم الملوک خواجه نوری، همسر آقا سید کاظم رشتی، زینت الدوله، گلشن الملوک قهرمانی، ایران خانم همسر اعتلاءالملک (دختر مشارالسلطنه قدیمی)، همسر میرزا کاظم خوش نویس، همسر صدیق السلطنه، دختر سردار افخم، دختر سپهسالار تنکابنی، همسر افخم الممالک، همسر حاج میرزا حسن، خواهر شیخ الملک اورنگ که او را نطاق النسوان لقب داده بودند، دره المعالی مؤسس مدرسه اُم المدارس، هما محمودی، ماهرخ گوهرشناس (خواهر مدیر صنایع) و عدهای دیگر که به تدریج به این جمع ملحق شدند. (بامداد، (1348)، ج 1، ص 15) همچنین عدهای از اعضای این انجمن با رهبران مشروطه ارتباط نزدیک خانوادگی داشتند. ناهید داویدیان همسریپرم خان و همسر ملک المتکلمین از آن جمله بودند. در بسیاری از موارد نام اصلی اعضای انجمن مخدرات وطن معلوم نیست. زیرا این زنان اغلب به وسیله نام خانوادگی پدر یا شوهر خود مشخص میشدند. به عنوان مثال: آغا بیگم دختر نجم آبادی، یا زوجه ملک المتکلمین و یا همسر یپرم خان.
این بانوان با جدیت تمام، از لزوم تقویت مشروطیت ایران و همکاری با مشروطه خواهان سخن میگفتند. دیدگاههای این انجمن در قالب استقلال کشور، تقویت مشروطه و جلوگیری از نفوذ خارجیان بیان شد که در پی آن خواهان جلوگیری از واردات کالاهای خارجی چون شکر، کالسکه و قرض نگرفتن از بیگانگان شدند (همان جا) و زنان در پی تظاهرات خود در تهران، مصرف کالاهای روسی و انگلیسی را تحریم کردند. باز هم از آنجا که بدبختیهای ملت را نتیجه اعمال نفوذ خارجیها میدانستند، شیشه مغازههایی که کالای این دولتها را میفروختند، با سنگ و چماق و مشت مردم خرد شد و حتی تراموای تهران به گمان اینکه متعلق به روسها است، بدون مسافر ماند. انجمن مخدرات وطن که این تظاهرات را رهبری میکرد، اعتراض خود را از دخالت بیگانگان و از وضع نابسامان کشور نشان دادند. (ناهید، (1360)، صص 99 و 100)
از اهداف اولیه و کلی انجمن مخدرات وطن، دفاع از استقلال مملکت در مقابل تهدیدهای بیگانگان، ترویج استفاده از کالاهای ساخت داخل و منسوجات وطنی برای پوشاک خانواده بود. انجمن مخدرات وطن با استقراض خارجی از بریتانیا و روسیه مخالفت و بحثهای عمومی درباره انواع مسائل اجتماعی و سیاسی، از جمله حقوق زنان را تشویق کردند. اعضای انجمن مخدرات وطن، استثمار کشورهای خارجی را عامل اصلی موقعیت فرودست زنان ایران در آن دوره میدانستند. هدف اصلی آنها تأکید بر حقوق زنان نبود، بلکه استقلال ایران از تسلط دیگر کشورها بود. (بامداد، ج 2، ص 15) مثلاً در یکی از مراودههای میان انجمن زنان و هیئت روسی، این هیئت تلاش کرده بود زنان را متقاعد کند به دلیل اینکه قانون اساسی مشروطه حقوق زنان ایران را رعایت نکرده است، آنها نیز نباید برای حراست آن تلاش کنند. پاسخ گروههای زنان این بود که آنها خود نیز از شرایط خود ناراضی هستند، اما مقصر، پیچیدگیهای سیاسی ناشی از حضور قدرتهای خارجی است. (ساناساریان، (1384)، صص 41 ـ 39)
از فعالیتهای انجمن مخدرات وطن، تأسیس مدرسه برای دختران و تربیتشان بود که از محل کمکهای خیریه اداره میشد تأسیس مراکزی برای کمک به آموزش بهداشت در خانواده از افکاری بود که چندان به عرصه ظهور نرسید. یکی از کارهای چشم گیر این انجمن، ساختن یک مدرسه شبانه روزی برای دختران کم بضاعت بود. این مدرسه در خیابان ولی آباد تهران قرار داشت و در حدود صد دانش آموز در آنجا به رایگان تحصیل میکردند. مخارج ساختمان این مدرسه با برپاکردن جشنی بزرگ تأمین شده بود. (پیرنیا، (1374)، ص 52)
اولین اقدام این زنان، پوشیدن پارچههای وطنی و تأسیس دارالایتام در خیابان باغ وحش بود. برای تأمین مخارج آن جشن بزرگی مخصوص زنان در باغ عزیز خان خواجه (نصرت الممالک) برپا کردند. صدیقه دولت آبادی در اولین نوشتههای خود در سال 1331 قمری/ 1913 میلادی که در نشریه «شکوفه» [3] منتشر شد، در نقد بیتوجهی مردم به کالاها و تولیدات ایرانی و عادت آنها به خرید منسوجات خارجی مینویسد: «منسوجات اسلامی که برای هر ایرانی، بزرگترین زینت است پشت پا انداخته و خود را به زر و زیور فرنگ آراسته میداریم. کمینه، قدر پارچههای وطنی را به خوبی میداند و فواید آنها را بینهایت ادراک نموده؛ چون که دیرزمانی است که قهراً پارچههای خارجه را متروک و با کمال افتخار لباس خود را از منسوجات اسلامی قرار داده. خوشبختانه یک کمپانی اسلامی در اصفهان دایر است که قابل همه قسم تمجید است، زیرا که پارچههای ابریشمی و ریسمانی در کمال نظافت و قشنگی ترتیب میدهد. ولی افسوس که اهالی این شهر هم توجهی به او ندارند چه رسد به شهرهای دیگر ایران…. خیلی افسوس دارم که در یزد و کاشان و اصفهان و غیره پارچههایی عمل میآورند که فرنگیها هم باور ندارند آنها را بشود بدون کارخانه ترتیب داد ولیکن ما ایرانیان آنقدر همت و حمیّت نداریم که آنها را خریداری نموده رواج دهیم، بلکه باعث تشویق آن بیچاره گان شده، بر زیبایی و لطافت آن بیفزایند.» (شکوفه، (20 ربیع الاول 1332ق)، صص 1- 3)
دولت آبادی در جلسهای که در منزل خانم «دره المعالی [4]»، برگزار گردید. درباره حمایت از تولیدات و صنایع داخلی سخنرانی نمود. سخنرانی او در روزنامه بهارستان در 9 دی ماه، سال 1301 ش / 1922 م. منتشر شد. وی در آن سخنرانی تاریخی، به طور مبسوط از ترویج کالاهای ایرانی سخن گفت: «مبحث کنفرانس امروز ما ترویج منسوجات وطنی است و عرایض بنده هم روی همین زمینه میباشد. ولی قبلاً از خانمهای محترمات سوال میکنم برای چه میخواهیم اقدام به این کار بکنیم؟ البته خانمهای وطن دوست که این اوقات برای این مقصود قیام نمودهاند دو مقصود در نظر دارند: اول ترقی صنایع ایرانی که تحصیل ثروت مربوط به آن است و دوم رفع احتیاج از خارجه. عجب مرام و مقصود مقدسی را در نظر گرفتهاند. اما در این کار یک شرط لازم است و آن این است که این جنبش وطن پرستانه، ثابت قدم و روز به روز این اقدام خیر را امتداد بدهند تا مثل اقدامات گذشته عقیم و بینتیجه نماند، یعنی زود خسته و سرد نشوند… حالا که خانمها حاضر شدهاند که صنایع و منسوجات وطنی خودشان را رواج بدهند، البته اگر این گفتهها را به فعل برسانند، صنعتگران ما هم تشویق میشوند و کوشش میکنند تا نواقص پارچهها و صنایع خود را حتی المقدور رفع نمایند.» (دولت آبادی، (1377)، ج 1، ص 175)
در ارزیابی فعالیت انجمن مخدرات وطن باید توجه داشت این انجمن، به رغم فعالیتهای گستردهای که در جهت احقاق حقوق زنان و حضور آنان در حیات اجتماعی به عمل آورد، نتوانست به تشکیلات فراگیر زن ایرانی مبدل شود، زیرا دایره فعالیت انجمن به زنان اقشار متوسط و بالای جامعه محدود میشد و از این رو، نمیتوانست از حقوق زن ایرانی و زن اقشار تهی دست و محروم جامعه به صورت عام دفاع کند. (کرباسیزاده، (1384)، ص 58)
- پانوشت ها: [1]. زنان و دختران پرده نشین؛ [2]. آغابیگم که مدرسه دخترانهای نیز در جنوب تهران تأسیس کرده بود در سخنرانی خود حکومت را به خاطر غفلت از پرداختن به مصالح ملت به باد انتقاد گرفت و خواستار بهبود وضع زنان گردید؛ [3]. نشریه شکوفه، پس از دانش به مدیریت خانم دکتر کحال، دومین نشریه زنان ایران بود. مدیر آن مزین السطنه که علاوه بر نشریه شکوفه بنیانگذار چهار مدرسه دخترانه بود و تاریخ انتشار شکوفه از محرم سال 1331 قمری / 1913 میلادی به مدت چهار سال بود. [4]. از فعالان حقوق زنان در آن روزگار و مدیر مدرسه مخدرات اسلامی بود.