خیال حوصله بحر
اسماعیل آلاحمد
مدیر موسسه رخسار قرآن شهرستان نظرآباد
در روندی که هم اکنون حوزهها طی میکنند باید با بی شمار افسوس نشست و از هم پاشیدگی تدریجی حوزه را تماشا کرد که متأسفانه روزاروز سرعت بیشتری هم می یابد. در چنین فضایی، سخن از نخبه یابی و نخبه پروری، شعر تلخ اما واقع بینانه رند فرزانه شیراز را یادآوری می کند: خیــــــال حوصله بحر میپزد هیهـات / چهاست در سر این قطره محال اندیش.
اگر بنا بر یافتن نخبگان باشد این دیگر محصول حوزه نیست بلکه به همت طلبه و دست در دست هم نهادن ابر و باد و مه و خورشید و فلک و از همه کلیدیتر، عنایت خاص حضرت منجی ـ علیه السلام ـ اتفاقی زسبا رخ داده و نخبهای تحویل شیعیان داده شده است. اگر بنا بر پرورش نخبگان باشد اینجا تازه اول کلام و به قول زنده یاد جلال آلاحمد، تازه اول عشق است. اگر تربیت یک نخبه محصول عنایت خاص آقا حضرت امام زمان ـ علیه السلام ـ است به طریق اولی تربیت جریان نخبه پروری در حوزه هم باید با عنایات خاص آن حضرت گره بخورد. آیا تربیت جریان نخبه پروری آن قدر جدی گرفته میشود که صاحبدلی در نیمه شبی به محضر آن حضرت، لابه و استغاثه کند و از آقا ایجاد چنین جریانی را بطلبد؟ آیا کسی هست که برای باریدن باران نخبگان بر زمین قحطی زده علم این دیار، نماز باران بخواند؟
نکته دیگری که باید بر آن پافشاری کرد این است که مبادا تأکید بر نخبه پروری، نوعی فاصله طبقاتی میان نخبگان و غیر نخبگان ایجاد کند. راستی آیا انسان غیر نخبه هم داریم؟! مگر نه این است که هر انسانی در زمینهای خاص، استعداد دارد و مگر نه این است که همه آنهایی هم که استعداد مشترک دارند در یک سطح نیستند؟! آنچه پس از گذراندن پیش نیازهای معنوی طلبگی مهم است این است که طلبه، استعداد خود را بیابد. در دوستان درس خارج خوان صاحب این قلم کسانی بودند که هنوز پس از این همه سال طلیکی نتوانسته بودند استعداد خود را بیابند. برای تبدیل این همه استعدادهای حوزوی به نخبه باید آنان را در یافتن استعدادی که حضرت کریم ـ جل و علا ـ در آنان نهاده یاری کرد.
وقتی چنین شد باید زمینههای بالندگی این استعداد را فراهم آورد. این زمینه با همکاری طلبه و حوزه ایجاد و حفظ میشود. طلبه نشاط خود را به معرکه میاورد و حوزه هم همه امکانات خود را بیهیچ کم و کاست و تبعیض در اختیار طلبه قرار میدهد. در این صورت همه یا غالب طلاب به نخبه تبدیل میشوند و این همان چیزی است که میتوان با تکیه بر آن به عملی شدن همه برنامههای متوقع از حوزه جامه عمل پوشاند. شناسایی آنچه که طلاب با دستان خالی در قم و شهرستان خود انجام میدهند به خوبی بر همگان ثابت میکند که هر طلبه خود به تنهایی یک نخبه است. آن گاه که این فعالیتها شناخته شد کوشیده شود تا نیازهای مادی و معنوی او در انجام این کارها برآورده شود و او را از انجام کارهای تکراری برحذر داشت و افراد تازهکار را به پختهترها معرفی کرد و زنجیرهای از انسانهای کوشا و فعال در خدمت دین تشکیل داد.
پس از برقراری این مناسبات، نوبت به شناخت درست و علمی غیر سلیقهای مخاطب و نیاز های او میرسد. نیازهای مخاطب پس از طبقهبندی در اختیار استعدادهای مرتبط قرار میگیرد. مراکز تخصصی میتوانند حلقه انصال درست مخاطبان و استعدادها باشند. به یک معنا مراکز تخصصی میتوانند کار سترگ نیازسنجی مخاطبان را هم انجام دهند. بخش بعدی کار، پیداکردن راه ارتباط درست و مؤثر است. اگر کتاب و مطبوعات، بهترین ابزار است باید راه ارزان و در دسترس بودن کتاب را هم برای استعدادها در روند تولید و تحقیق کتاب و هم برای مخاطبان در روند استفاده فراهم کرد. در دسترس بودن کتاب هم به لحاظ ظاهری و هم به لحاظ محتوایی. یکی از مهمترین دغدغههای مردم است. کتاب به سختی پیدا میشود؛ کتابخانهها مثل کتاب فروشیها کتابهای پرخوانندهتر را میآورند حال آن که این کتابها همه جا هست و باید کتابهای کمتر در دسترس را در کتابخانهها فراهم کرد. این مرحله را که طی کنیم نوبت به محتوای کتب میرسد. بارها از جوانان شنیدهایم که مطلب فلان کتاب ضروری المراجعه را متوجه نشدهاند. به این گرفتاری اضافه بفرمایید تب عربی نویسی آقایان علما را با این استدلال که باید جهان اسلام را در نظر گرفت یا زبان علمی جهان اسلام عربی است. فاجعهای که این میان رخ میدهد این است که ما برای به دست آوردن مخاطبان خیالی جهان اسلام، مخاطبان ایرانی خود را از دست دادهایم؛ مخاطبی که نه تنها کاری به زبان علمی جهان اسلام ندارد بلکه زبان ثقیل فارسی مارا هم نمیفهمد.
اگر به لطف حضرت دوست، روزی رسید که کتاب به هر دو صورت ظاهری و محتوایی در اختیار مردم قرار گرفت تازه باید نشست و دید که راه آشتی دادن مردم ایران با کتاب چیست. چرا همه چیز در سبد خرید کالای ایرانیان هست جز کتاب. کام آدمی وقتی بیشتر تلخ میشود که دقت کنیم به این مهم که معجزه این دین، یک کتاب است. اگر راه بهتر، به کارگیری ابزار الکترونیکی مثل اینترنت است به آن فضا پرداخته شود. اگر ابزار صوتی و تصویری مثل رادیو و تلویزیون و تئاتر و سینما بهتر است به سراغ آنها رفت. حال که روند بالندگی نخبه پروری در حوزه یک جریان نیست علاوه بر مسؤولین، خود نخبگان هم مخاطب این سؤال هستند که آنان چرا خود دست به تربیت یک نسل نخبه نزدهاند؟ فرض بفرمایید که هر نخبهای خود یک جریان تربیت نخبه در حوزه راه بیندازد. آن وقت است که همه این چشمهها در یک جا به هم میرسند و هفت بحر علم و دانایی، طوفانیتر از همیشه موج خواهد زد. اگر کامتان تلخ شد حلالیت میطلبم. ان شاء الله آن ساقی آسمانی با بادهای که هیچ عطشی بعد از آن نیست خواهد آمد و خط پایان بر همه این کمکاریها و گرفتاریها خواهد کشید.