کندوکاوی در مفهوم سرمایه اجتماعی و کاربرد آن
برای نخستین بار در سال 1385 نام دکتر سعید معدنی - از چهره های علمی و فرهنگی شهرستان ساوجبلاغ – را شنیدم و در همان سال مقاله ای از ایشان با عنوان «شهادت در ایران باستان و ادیان مسیحیت و یهودی» را در کتاب مجموعه مقالات ایثار و شهادت خواندم. دکتر معدنی متولد شهرک هیو از توابع بخش مرکزی شهرستان ساوجبلاغ و دارای دکتری جامعه شناسی است. ایشان هم اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی می باشد. در ادامه مطلب، دیدگاه ایشان درباره «مفهوم و کاربرد سرمایه اجتماعی» را بخوانید.
* * * * *
به گفته دکتر سعید معدنی آن چه مورد توافق جامعه است و افراد به آن احترام میگذارند، «سرمایه اجتماعی» خوانده میشود. سرمایه اجتماعی به جامعه وحدت میدهد و افراد به طور نانوشته خود را به این سرمایه که شاخصهای متعددی دارد، وفادار میدانند. وی در حالی که یکی از شاخصهای مهم «سرمایه اجتماعی» را اخلاق میداند، میگوید: «در گذشته دو عامل در شکل گیری ارزشهای اخلاقی در ایران و دیگر کشورها اثرگذار بوده است؛ خانواده و مذهب. اما این دو عامل به مرور زمان در غرب تضعیف شد. یعنی خانواده شکل سنتی خود را از دست داد و مذهب هم به شکل سنتی خود تضعیف شد و به اشکال دیگری راه خود را ادامه داد. این اتفاق به صورت مشابه در جامعه ایران نیز در حال رخداد است. یعنی شکل خانواده در جامعه به مرور تغییر کرده و کارکرد مذهب هم به شکل سنتی در حال تضعیف است.» وی درباره شکل ارایه سنتی مذهب میگوید: «مبنای مذهب سنتی براساس وعظ بود و واعظ مینشست و رودر رو با مخاطبان سخن میگفت، اما امروزه به دلیل گسترش رسانههای جمعی، این شیوه ارایه مباحث مذهبی جذابیتی ندارد.»
این استاد دانشگاه به منظور توضیح درباره تغییر شکل خانوادههای امروزی، ابتدا به انواع خانواده اشاره میکند و میگوید: «سه نوع خانواده وجود دارد؛ خانواده سنتی پدرسالار،خانواده دموکراتیک مدرن و خانواده متزلزل. در روزگار گذشته در خانوادهها، پدر همه کاره بود و در تمامی امور خانواده از انتخاب شغل گرفته تا ازدواج فرزندان دخالت میکرد، اما به مرور و به ویژه با گسترش شهرنشینی، خانواده سنتی پدرسالار به خصوص در محیط شهری کارکرد خود را از دست داد و خانواده شکل مدرن و دموکراتیک به خود گرفت. خانوادههای مدرن و دموکراتیک به طبقه متوسط جامعه تعلق دارد، معمولا اعضای این خانوادهها دارای تحصیلات عالیه هستند و تعداد فرزندانشان هم کم است. این ویژگیها، متعلق به خانواده شهری امروزی است که ایده آلترین خانواده برای جهان مدرن به شمار میآید.»
وی میافزاید: «این نوع خانواده هر چه بیشتر در جامعه گسترش پیدا کند، جرایم کمتر رخ میدهد، اما در جوامعی که فقر اقتصادی و بحرانهای اجتماعی وجود دارد، طبقه متوسط ضعیف میشود و نمیتواند به خوبی کارکرد داشته باشد و فرزندان را پرورش دهد.» دکتر معدنی درباره شکل سوم خانواده در دنیای امروز میگوید: «در جامعهای که خانواده سنتی قدرت خود را از دست داده است و خانواده مدرن دموکراتیک هم امکان شکلگیری ندارد، «خانوادههای متزلزل» تشکیل میشوند که نه اقتدار خانواده سنتی گذشته را دارد و نه از اقناع خانواده دموکراتیک برخوردار است. اگر درباره افراد منحرف و مجرم در جامعه نیز مطالعه کنید، متوجه میشوید که بیشتر آنان از خانوادههای متزلزل برخاستهاند.»
این جامعه شناس با تاکید بر این که خانواده سالم مبنای جامعه سالم است، میگوید: «با چنین تعبیری امروز جامعه ایران با یک بحران جدی مواجه است، که ناشی از شکل خانوادههای امروز است، شرایطی که از خانواده سنتی گذر کردیم، اما هنوز تعداد خانوادههای مدرن نیز در جامعه کم است.» وی درباره نقش دولتها در شکل دهی به خانوادهها میگوید: «دولتها در چند سطح میتوانند موثر باشند. نخست این که جامعه، تولید اقتصادی داشته باشد و با سایر کشورها تنش زدایی کند، جامعه آرامی شکل بگیرد و بر روی ارزشهای مشترک تاکید شود. همچنین قوانینی وضع شود که اکثریت جامعه را پوشش دهد.» دکتر معدنی میافزاید: «در سایه ثبات و آرامش اجتماعی، رونق اقتصادی به وجود میآید و «خانواده متوسط» امکان رشد پیدا میکند و به این ترتیب میزان جرایم کاهش مییابد.» این استاد جامعهشناسی با اعتقاد به این که خانواده مدرن در دهههای دوم و سوم انقلاب به نوعی در حال شکل گیری بود، میگوید: «اما متاسفانه در سالهای اخیر به دلیل بحرانهای اجتماعی، افزایش تحریمهای خارجی و درگیریهای سیاسی در حاکمیت، طبقه متوسط در حال تضعیف است.
دکتر سعید معدنی درباره چگونگی برخورد درست با جرایم میگوید: «در کنار برخوردهای مقطعی و ضربتی با برخی جرایم باید اقدامات دیگری نیز انجام شود. گاه شنیده میشود که برخی مسئولان میگویند، رسانهها به برخی مسایل و اتفاقات دامن میزنند، اتفاقا" من معتقدم رسانهها باید به این مطالب بپردازند تا جامعه را هشیار کنند. طرح این مباحث به معنای تضعیف حاکمیت نیست، بلکه وقتی جامعه هشیار شود، خود به ترمیم زخمها میپردازد. جامعه هم چون بدن میماند که وقتی دچار بیماری شود، خود را برای مقابله با آن، آماده میکند.»
وی میافزاید: «اطلاع رسانی موجب میشود که هم جامعه و هم مسئولان آگاه شوند که بحران وجود دارد. جامعه مانند یک کشتی است که همه در آن نشستهاند و اگر جایی از کشتی دچار آسیب شود، همه غرق میشوند. اما اگر جامعه از وجود آسیبها آگاه شود، خودش تلاش میکند که شرایط را ترمیم کند. در کشورهای توسعه یافته هم اگر حادثهای اتفاق بیفتد، همه رسانهها به آن میپردازند، این امر موجب افزایش حساسیت جامعه و تلاش خود به خودی آن برای مقابله با پدیده میشود. درباره مسائل و موضوعهای مختلف باید اطلاع رسانی، ریشهیابی و تحلیل شود، این روش باعث میشود که راهکارهای قهری نیز موثر واقع شود.» دکتر سعید معدنی درباره روحیه قانون گریزی میگوید: «در جامعه ایران قوانینی وجود دارد که بیشتر شهروندان، آنها را رعایت نمیکنند، علت آن است که دولت در بسیاری موارد برای تدوین یک قانون با مطالعه تصمیم نمیگیرد. به عنوان مثال نظرسنجیهای نیمه رسمی دولت نشان میدهد؛ شصت درصد مردم ماهواره تماشا میکنند و منابع دیگرهم به آمار هشتاد درصد هم اشاره دارد. وقتی قانونی تصویب میشود که بر مبنای آن داشتن ماهواره جرم تلقی میشود، به این معناست که 60 تا 80 درصد افراد جامعه مرتکب جرم میشوند.»
وی میافزاید: «مجرم بودن فرد در ارتباط با یک قانون به سایر کارهای او نیز تسری پیدا میکند. یک تئوری در جامعه شناسی به نام تئوری «برچسب» یا «انگ» وجود دارد که براساس آن، قوانینی در جامعه باید تصویب شود که انگ منحرف یا مجرم بودن، به انبوهی از شهروندان وارد نشود. در حالی که قوانینی در ایران وجود دارد که بسیاری از افراد به آن اعتنا نمیکنند، وقتی فرد مرتکب جرمهای اینچنینی میشود، به خود به عنوان یک مجرم نگاه میکند و در نتیجه سایر ابعاد قانون نیز برایش کم اهمیت میشود. به همین دلیل تاکید میکنم که مسئولان باید با واقعیتهای جامعه برخورد کنند و درباره قوانینی که شامل مواردی است که اکثریت جامعه انجام نمیدهند، تجدیدنظر کنند و نیز معتقدم اجرای قوانینی که مخالف با مذهب و سنت نیست، به عهده مردم گذاشته شود. مثلا به جای اینکه افراد از این کار و آن کار منع شوند، درباره آنها به خانوادهها هشدار داده شود.»
این استاد دانشگاه میافزاید: «متاسفانه در ایران خانوادهها خیلی به کار گرفته نمیشوند، مگر وقتی جرمی اتفاق میافتد. در چنین شرایطی خانوادهها فکر میکنند که وقتی دولت همه امور را کنترل میکند، وظیفه آنان چیست؟ به همین دلیل شهروندان به مرور زمان فقط از دولت توقع انجام امورشان را دارند و همه مسئولیتها را به گردن دولت میاندازند.» دکتر معدنی آنگاه به مقایسه خانوادهها در سالهای گذشته و امروز میپردازد و میگوید: «در گذشته بیشتر خانوادهها به کنترل فرزندان خود میپرداختند، خانوادهها مشخص میکردند که مثلا" آیا فرزندانشان به سینما بروند یا نه، آنان حتی همراه با فرزندانشان به سینما میرفتند، اما چون در سالهای اخیر، محدودیتها و فشارها افزایش یافته، خانوادهها مسئولیتهایشان را فراموش کردهاند، تا به جایی رسیدیم که بیشتر رفتارها زیرزمینی شده و به عبارت دیگر، بسیاری از جرایم هم از چشم خانوادهها و هم از چشم قانون دور مانده است. به همین دلیل باید یک تجدید نظر جدی اتفاق بیفتد تا در برخی قوانین که مخالف شرع اسلام نیست، به خانوادهها اجازه دهند تصمیم گیری کنند. باید بدانیم بهتـــرین ناظران، خود مــردم هستنـــد و آنها به بهترین نحو میتوانند جامعه را کنترل کنند.»
این استاد جامعهشناسی همچنین معتقد است: «در کشور ما بیشترین مسئولیتهای اجتماعی برعهده نیروی انتظامی است، در حالی که در هیچ کجای دنیا نیروی انتظامی تا این حد مشغولیت ندارد. این ستاد باید به کارهای اساسی مبادرت ورزد، اما چون مجبور است به کارهای حاشیهای بپردازد، از وظایف خود هم غفلت میکند. به باور من نیروی انتظامی در مورد جرایمی که نیاز است دست به اسلحه ببرد، باید وارد شود و در مواردی که نیاز به ارشاد است، بهتر است اجرای این مسئولیت بر عهده مذهب و خانوادهها گذاشته شود.» (به نقل از: روزنامه اطلاعات، پنج شنبه 27 امرداد 1390، شماره 25107).