نان سنگک و ظرف بلوری که چند ماهی داخل آن است
در بهار 1385 برای مطالعه پایانامه ای درباره شهر نظرآباد به دانشگاه شهید بهشتی تهران (دانشگاه ملی ایران سابق) رفتم. نویسنده آن پایان نامه، «عیمانوئل عافار» است که ضمن دیدار از نظرآباد سال 1350 خورشیدی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی زادگاه دوست داشتنی من را به دقت مورد بررسی قرار داده است. روش پژوهش، شیوه نگارش و تصاویر فراوان، از نقاط قوت آن پایان نامه است. عافار در صفحه 91 پایان نامه دوره کارشناسی خود درباره حال و هوای عید نوروز در روستای نظرآباد چهل سال پیش نوشته است: «چند روز مانده به عید، همه اهالی درصدد خرید لباس نو و انواع مختلف خوراکی برمی آیند. اهالی اغلب، هفت سین نمی چینند بلکه روی سفره شیرینی، خرما، انجیر، نخودچی، نان برنجی، سبزه، سمنو و سرکه می گذارند. البته نان سنگک و ظرف بلوری که چند ماهی داخل آن است، روی سفره خودنمایی می کند. صبح روز اول عید همه زود از خانه های خود بیرون آمده و به دید و بازدید می پردازند. بچه ها لباس های نوشان را می پوشند و گاهی بر سر برتری لباس یکی بر دیگری نزاع شدیدی بین آن ها واقع می شود. در موقع دید و بازدید، هر خانواده به فراخور حال خود به بچه های فامیل، عیدی یا تخم مرغ رنگی می دهد.»