قالیچه شاهسونی ساوجبلاغ متعلق به سال 1850 میلادی
آرزو مودی: این از آن قالیچهها است که وقت دیدنش ذهنم گفت Wow! و تا وقتی به توضیحات عکس برسم همه فرشهایی که قبل این دیده بود را مرور کرد و به گزینه دقیق نرسید تا اینکه توضیح عکس گفت این بافته کجایی است. اگر خودم بدون توضیح عکس را دیده بودم و قرار بود خودم آن را کارشناسی کنم در همان نگاه اول آن هم از روی عکس قطعا میگفتم بافتهای است خراسانی که با الهام از بافتههای بلوچی و ترکمنی بافته شده است. واضح و روشن است که اولین دلیل برای چنین ادعایی رنگآمیزی و نوع نقش به کار رفته در آن است. توجه داشته باشید که گفتم در نگاه اول و فقط از روی عکس. کارشناسی دقیق هر دستبافتهای از هر کجای دنیا وقتی معتبر است که خود بافته را از نزدیک دیده باشید و بس. چون به همان اندازه که طرح و نقش و رنگ مهم است بافت و نوع مواد مصرف شده هم مهم است و دو فرش که از نظر رنگ و نقش شبیه به هم هستند با کمی تفاوت در مواد مصرف شده میتوانند در دو محل کاملا متمایز از هم بافته شده باشند.
تا امروز فرش از منطقه ساوجبلاغ ندیده بودم. بافتههای شاهسونی را کمابیش میشناسم اما این بافته با این خصوصیات و این منطقه خاص برای من جدید است. اما باز هم در کلیات تفاوتی ایجاد نمیکند. چیزی که برای من مهم است شباهتها و نزدیکیهاست و اینکه یک نظریههای کلی در مورد این شباهتها وجود دارند مثل کوچ عشایر مثل تاثیرگذاری متقابل بافندههای مناطق مختلف روی هم یا نگاه بافنده، وصلتهایی که عروسها را در بعد جغرافیایی جابهجا میکند و الخ یعنی هر طور که دلتان بخواهد میشود این شکل نظریههای به نظر من رویهای را بسط داد اما حرف من در مقابل این دسته از بافتهها چیز دیگری است. یعنی بر اساس آنچه میخوانم و میبینم فکر میکنم بشود نتایجش را در لایههای بعدی جای داد. آنچه که من به آن میرسم چیز دیگری است. (قطعا یافتهها من در این مقطع زمانی خام هستند و برای دادن یک نظر محکم و قطعی به زمان و مطالعه و بررسی بیشتری نیاز دارم.) این بافته روز 24 آوریل در حراجی کریستی در لندن فروخته خواهد شد. (همیشه کریستی بافتههایی دارد که اگر نه همه که حداقل یکی دو مورد از آنها واقعا تک و قابل توجه هستند.) آنچه که من میخواهم بگویم این است که نه تنها دقیقتر نگاه کنیم که از سر نو و با نگاه خودمان نگاه کنیم. اصلاح میکنم: با نگاه علمی شده خودمان از سر نو نگاه کنیم (به نقل از وبلاگ پشمینه پوش).
پی نوشت: کشته - مرده این تاریخگذاریها هستم. از دید من زیاد متعبر نیستند. بیشتر نقش مشتری جذبکن دارند.