حوزه علمیه نجم آباد را احیا کنید
علی اکبر صفری
فقیه و اصولی بزرگ شیعه آقا شیخ حسن نجم آبادى تهرانى (متوفای 1284 یا 1285ق) برخاسته از روستای نجم آباد شهرستان نظرآباد، در جایگاه بزرگترین شاگرد شیخ انصاری قرار دارد و نام او چون خورشیدی تابناک بر تارک فقه و اجتهاد شیعه می درخشد. او در روستای نجم آباد به دنیا آمد و پس از تحصیل در حوزه علمیه نجم آباد به نجف اشرف کوچید. این طلبه نجم آبادی توانست با تلاش و دانش استوار خود، جانشین شیخ مرتضی انصاری در حوزه نجف شود. وی در همان شهر در جوار حضرت امیر المومنین علیه السلام به خاک رفت. کتاب هایی از او در فقه به یادگار مانده است که در کتابخانه های دانشگاه تهران و مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود. همه نویسندگان و زندگینامه نویسان روزگار ما، فقه و دانش و تقوای این فقیه وارسته را ستوده اند و با عباراتی پرشکوه درباره شخصیت او قلم زده اند.
یکی از مدارس علمیه در قرن سیزدهم - چهاردهم در ساوجبلاغ بوده و نقش این حوزه در ساختار فرهنگ و تمدن اسلامی بر اهل تحقیق پوشیده نیست. دو پیشنهاد دراین باره قابل طرح و بررسی است: یک. اگر این منطقه توانسته چنین شخصیت های بزرگی تقدیم جامعه نماید، بی تردید اکنون نیز میتواند محل پرورش دانشمندان و بزرگانی در عرصه علم و سیاست شود. احیا دوباره حوزه علمیه یکی از ضرورت های علمی و فرهنگی در این منطقه است. در مرحله نخست این مهم، باید با تدبیر بزرگانی چون جناب حجت الاسلام والمسلمین وثوقی امام جمعه بزرگوار نظرآباد و جناب حجت الاسلام والمسلمین سلطانی مدیر محترم حوزه های علمیه استان البرز انجام شود و شروع تحصیل اگر تنها با پایه اول نیز شروع شود، حرکتی بزرگ در عرصه علم و فرهنگ این مناطق است. دو. بزرگداشتی بدون هیاهو و سیاسی کاری و کم هزینه و البته علمی چنانکه شیوه این بزرگان بوده فراهم گردد. این مهم نیز در شناخت هویت فرهنگی برای نسل جوان بسیار سودمند است و در کنار آن برکات بسیاری همرام دارد؛ قدردانی از مقام علم و اخلاق، معرفی شخصیت های علمی و فرهنگی، تربیت نویسندگان و پژوهشگران، انتقال فرهنگ علم به نسل دیگر، حضور بزرگام و دانشوران در این نوع مجالس، و هزاران فایده دیگر از برکات این بزرگداشت است. بر رسولان پیام باشد و بس چندجمله ای برای ثبت در تاریخ منطقه قلمی شد. کمینه؛ علی اکبر صفری.
* * * *
فقیه بزرگ شیخ حسن نجم آبادی به روایت آیت الله زنجانی
متن زیر گفتار آیت الله سید موسی شبیری زنجانی درباره فقیه بزرگ شیخ حسن نجم آبادی است. رک: جرعه ای از دریا؛ مقالات و مباحث و شخصیت شناسی و کتاب شناسی فقیه محقّق حاج سید موسی شبیری زنجانی [قم، موسسه کتابشناسی شیعه، 1390، ج2، ص 341- 342].
شاگردان شیخ انصارى
شیخ آقا بزرگ نقل کرده که شیخ انصارى مىگفت: من درس را براى سه نفر مىگویم: آقاحسن نجم آبادى، میرزاى شیرازى و میرزا حبیب الله رشتى. (1) بعضى مىگویند که آقاى آشتیانى جزء این سه نفر بود؛ در حالى که چنین نیست، آشتیانى در طبقه آنها نبود، در طبقه شاگردان آنها بود. حاج شیخ محمد تقى، صاحب حاشیه هدایهالمسترشدین، در سال 1248 وفات یافته و میرزا حسن شیرازى شش ماه درس او را درک کرده است. در همان زمان که میرزاى شیرازى در درس خارج حاج شیخ محمد تقى شرکت مىکرد و آدم فاضلى بود، میرزاى آشتیانى در حدود سال 1248 تازه به دنیا آمده بود. (2)
فضل آقاحسن
دو عالم به نام شیخ هادى داریم: یکى در نجف که میرزا حبیب الله رشتى را درک کرده بود، و دیگرى در تهران که خیابانى هم به نام او است به نام شیخ هادى نجمآبادى. (3) ظاهراً ایشان با حاج آقا حسن نجم آبادى پسر عموى ابى و برادر امّى بودند. آقاى حاج میرزا ابوالفضل نجم آبادى که نوه آشیخ هادى بود، گفت: یک وقت آقاى نائینى در درس گفت: «آقا حسن تهرانى هم نظرش این بود». آقاى میرزا ابوالفضل مىگفت: گفتم: خوش انصاف، حداقلّ مىگفتى «نجم آبادى» تا ما هم یک قدرى پُز بدهیم! نمىدانم آقاى آقا حسن تهرانى (نجم آبادى) نوشتهاى داشته که آقاى نائینى از آن نقل مىکرده یا اینکه ایشان شفاهى از اشخاص دیگر شنیده بود . آقاى نائینى (م 1355) آقا حسن نجمآبادى را درک نکرده بود، آقا حسن مدت کمى پس از شیخ انصارى وفات کرد، ولى تاریخ دقیق وفاتش در دست نیست. (جمادى الأُولى 1431)
پانوشت ها: 1. نقباء البشر، ج 1، ص 438؛ عبارت شیخ آقا بزرگ این است: «فقد سمعت جمعاً من أشیاخنا الأعاظم أنّ الشیخ قال مراراً بأنّی أُباحث لثلاثه: المیرزا محمد حسن الشیرازی... والمیرزا حبیب الله الرشتی والآغا حسن الطهرانی.»؛ 2. در نقباء البشر، ج 1، ص 389 آمده است: «ولد فی آشتیان - قصبه بین قم و سلطانآباد عراق العجم ـ حدود 1248»؛ 3. مرحوم حاج شیخ هادى نجم آبادى تهرانى مرد بسیار متدیّن و باتقوایى بود، از حاج میرزا ابوالفضل نجمآبادى شنیدم: ایشان به جاى مرحوم حاج شیخ محمّد نجم آبادى در مدّتى که به سفر حج رفته بود، اقامه جماعت کرد . مریدان مرحوم حاج شیخ هادى مایل بودند که ایشان به اقامه جماعت ادامه بدهند و مىخواستند با تماس با آقاى حاج شیخ محمّد او را براى این کار آماده نمایند، بعد دیدند وى جلوتر به منزل آقاى حاج شیخ محمّد رفته و پشت سماور نشسته و چایى مىریزد. نیز نقل شده: شخصى را به اتّهام شرابخوارى نزد ایشان آوردند، ایشان فرمود: دهان او را بو کنید، ببینید بوى شراب مىدهد یا نه؟ هیچکس حاضر نشد؛ چون هر کس مىگفت بوى شراب مىدهد، مشخص مىشد با شراب سر و کار داشته است. مردم متفرق شدند، بعد ایشان آن مرد را خصوصى نصیحت کرد. آن مرد توبه کرد و از متّقین گردید. این حاج شیخ هادى، غیر از حاج شیخ هادى تهرانى است که در نجف ساکن بوده است.