استاد محمّد حسن حجّتی (پریشان) در بستر بیماری
امروز (شنبه 23 اسفند 1393) طبق معمول جهت احوال پرسی از استاد محمّد حسن حجّتی (پریشان) با منزل ایشان تماس گرفتم. همسرش با صدایی گرفته گفت حاج آقا در بیمارستان بقیه الله تهران بستری هستند. دردهای ناشی از جانبازی با بیماری های دیگری در هم پیچیده و وجود مهربان ایشان را به ناز طبیبان نیازمند کرده است. این خبر ناخوشایند را نوشتم تا باهم در این شب های متّصل به بهار، برای سلامتی ایشان دعا کنیم.
استاد محمّدحسن حجتی متخلّص به پریشان (متولد 1320 خورشیدی) شاعر و نویسنده آیینی، اگر چه متولّد شهرستان قوچان است اما سال ها است که در شهر نظرآباد واقع در استان البرز سکنا گزیده است. مدیریت سیزده ساله کتابخانه موسسه اسلامی مسجد نارمک تهران، مسئولیت کتابخانه مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عضو شورای نویسندگان مجله های «پیام انقلاب» و «امید انقلاب»، همکاری با نشریات دینی چاپ قم و انجمن ادبی فرّخی یزدی کرج، فعالیت در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حضور در جبهه های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، از مهم ترین فعالیت های فرهنگی و اجتماعی او به شمار می رود.از نوجوانی سرودن شعر را آغاز کرد. اشعارش بیشتر در مناقب امامان شیعه به ویژه امام مهدی (عج) است. استاد پریشان در سال 1363 خورشیدی به دیدار استاد سیّد محمّدحسین شهریار می رود. شهریار در آن دیدار از وی با عنوان «دوست عزیز و شاعر آزاده» نام می برد و سه بیت از غزل مشهور «تجلیل» را به وی تقدیم می کند.
هشت عنوان اثر از استاد پریشان منتشر شده است: حکایت سرخ (زندگانی شهید محمّدابراهیم همت)، یار غایب از نظر (مجموعه شعر)، ساعتی در جنوب شهر (مجموعه داستان)، سیم های خاردار (مجموعه داستان)، قصه یک بز شجاع (شعر کودک)، قصه آقاجمال (مجموعه شعر کودک و نوجوان)، عاشورای شیعه (مجموعه متن ادبی)، زندگی نامه منظوم حضرت نفیسه (سیّده نفیسه - متوفای 208 هجری قمری - دختر حسن بن زید بن حسن بن علی (ع) و همسر اسحاق فرزند امام جعفر صادق (ع) است که با همسر و یا پدر خود به مصر رفت. مصری ها درباره او اعتقاد سختی دارند و آرامگاهش به اجابت دعا و حاجات معروف است). ایشان دو اثر نیز در دست چاپ دارد: جلد دوّم یار از غایب از نظر و کلیات دیوان پریشان. از اوست:
بیا که بی تو مرا انتظار خواهد کشت
به سینه مرغ دل بی قرار خواهد کشت
بدان امید که نوروز، سوی ما آیی
نیامدی و مرا نوبهار خواهد کشت
فراقت ای گل نرگس توان ما فرسود
ز دوری تو دل داغدار خواهد کشت
کنار جاده چو سائلی نشسته ام شب و روز
دریغ، سرکشی راهوار خواهد کشت
ملال خاطر ما، انتظار دیدن توست
غم جدایی آن گلعذار خواهد کشت
ز خون منتظرانت هزار لاله دمید
بیا که غصه این لاله زار خواهد کشت
زمانه تیغ کشیده است شیعیان تو را
مرا عداوت این نابکار خواهد کشت
قرار بی تو ندارد، دل شکسته ما
کز انتظار غم بی شمار خواهد کشت
ز داغ هجر «پریشان» چه نامه بنویسد
فغان که ناله در این رهگذار خواهد کشت